پیشنهادهای مهراد (٤٣)
Law: drafters’ intent
این واژه از زبان فرانسوی به حقوق بین الملل سرایت کرده است و بمعنای ''اقدامات و یا صورت و مشروح اهداف تصویب یک معاهده'' است که معمولا در دسترس عموم نی ...
Law: preparatory works
آفریدگار ( مثلا در ترکیب های دادار دادگستر، دادار نیک اندیش )
hearing a claim البته باید توجه داشت که جهت رسیدگی، یک دعوی باید هم به لحاظ شکلی ( procedural/ jurisdictional ) و هم ماهوی ( substantive/ evidentiary ...
حقوق: در ترکیب هایی مانند ''بار اثباتی'' و ''بار اقناعی'' قابل رصد است. در حقوق مدنی ( Civil Law ) و عرفی ( Common Law ) ، و همچنین فقه اسلامی ( Isla ...
persuasive authority
probative force evidentiary weight evidentiary value
Mutual Nullification
حقوق: اسقاط حق بتراضی طرفین
coercion
حقوق: اکراه و اجبار دو انگاره متفاوت هستند. حقوق کیفری عرفی اکراه را از عوامل مانع مجازات میداند چراکه انسان در وضعیت اکراهی رضایت ندارد و فعل را با ...
Supervening Cause Over Direct Perpetration
Superior Cause Over Direct Perpetration Superior Cause Over Direct Perpetrator
مأمن، مأوا، مَفَر
Economic Disruptors Punishment Act
Criminal behavior; Criminal Conduct; Act of Crime
Law on Punishment of Economic Disruptors
compoundable crimes جرائم قابل گذشت ( که میتوان در مورد مجازات آنها گذشت remission یا مصالحه compromise یا آزادی مشروط probate & parole کرد. )
Expatriation # Repatriation
in toto or pro tanto تمامأ یا جزیأ
حقوق ( واژه پرکاربرد ) revocable divorce طلاق رُجعی revocable contract عقد جائز revocable documentary credit اعتبارات اسنادی برگشت پذیر
حقوق: فسخ revocation of probation لغو تعلیق مجازات
واژه Probate بطور کلی بمعنای ''تایید'' است و مشتق شده و قابل رصد در واژگان حقوقی متعدد است. بطور نمونه ببینید: Grant of Probate گواهی انحصار وراثت ...
incendiary remarks سخنان تحریک آمیز
حقوق معتنابه: قابل توجه ( مثلا زمان معتنابهی از تصویب آن قانون گذشته است. ) مبتلابه: فراگیر ( مثلا منافع عمومی از موضوعات مبتلابه در حقوق اقتصادی اس ...
واژه حقوقی: دارای اثر قانونی، جاری، مجری، نافذ ترکیب ''جاری و ساری'' در نوشته های حقوقی رایج است و بمعنای قانونی است که ''قُوَتِ قانونی یافته و مجری' ...
واژه حقوقی بمعنای غیرمعمول، نامتعارَف، . . . ''شاذ'' در اصل واژه فقهی است و از آنجا به دامن علم حقوق و گفتمان عمومی سرایت کرده است. به هر تقدیر، ''ش ...
کسیکه قدرت بیان خوبی داره. . . کاریزمای کلماتش بالاست. . . کلام نافذی داره. . .
مراد از ''استصوابی''، انجام امور برا اساس ''صوابدید'' یا ''صلاحدید'' مقام اداری است؛ که در حقوق اداری می توان آن را معادل discretionary competence دا ...
وفق نظریه برخی حقوقدانان، نظارت شورای نگهبان قانون اساسی ایران سه قسم است: استصوابی، استطلاعی و انضباطی. فارغ از صحت یا خلط آن، امکان یا امتناع آن، ک ...
دو معنی از 'مهراد' با دو تلفظ قابل افاده است. مَه راد = جوان زیباروی مِه راد = جوان بخشنده باری، بنظر میرسد ''مَه'' بر ای اسم دختر زیبنده تر است: م ...
کذایی چندوجهی است؛ به دیگر معنا، وابنته به کانتکست است. مانند جلسه/حکم/قرار/دادگاه کذایی و غیره. به چنین واژگانی که بیش از یک معنا را متبادر می کنند ...
در زبان فارسی، پیشوند "آ" متضاد می سازد. نوش: مرگ مثلا در کلمه نوشدارو/ أنوش: نام ایرانی بمعنی نامیرا کنده: خالی از چیزی/ آکنده: پر از چیزی همچنین ...
با سنجه حقوقی نگریستن analyze from a legal perspective
متعصبانه ( مثلا در عبارت رفتارهای متصلب و نژادپرستانه )
گفتار یا اقدامی که موجب تنزل شأن، جایگاه یا حیثیت فرد شود؛ کسر شأن؛ تحقیرآمیز
منافقانه، انشقاق آمیز
لیست کردن: تهیه صورت اسامی؛ در صف و نوبت قرار دادن
دستاویز
بعیدتر [مثال: اینکه با این سی وی بتونی از دانشگاه اسکالرشیپ بگیری، بعید بلکه ابعد بنظر میرسد. ] معادل انگلیسی far - fetched, far - reaching
[حقوق] قُصور، کوتاهی در انجام تکلیف
بلحاظ واژگانی، عوض و معوض شبیه ثمن و مثمن است.