دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ مترادف ها و متضادها با حرف ح - صفحه 3
حاوی
حاکم
حاکم شدن
حاکمیت
حاکی
حایر
حایز
حایز اهمیت
حایض
حایل
حایل شدن
حایل کردن
حب
حب الذات
حباب
حباله
حبذا
حبر
حبس
حبس ابد
حبس شدن
حبس کردن
حبس کشیدن
حبسی
حبسیه
حبشی
حبل
حبه
حبه تخم
حبوب
حبوبات
حبیب
حتا
حتم داشتن
حتما
حتمحتم
حتمی
حتمی شدن
حتمیت
حتی
حتی الامکان
حثیثالحرکت
حج
حج گزار
حج کردن
حجاب
حجابت
حجاج
حجار
حجاری
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10