حایز

/hAyez/

مترادف حایز: حائز، دارا، دربردارنده، واجد، جامع

متضاد حایز: فاقد

برابر پارسی: دارای

لغت نامه دهخدا

حایز. [ ی ِ ] ( ع ص ) حائز. نعت فاعلی از حیازت. گردآورنده. جامع.
- حایز شرائط ؛ واجد شرایط. جامع شرایط لازم. و رجوع به حائز شود.

فرهنگ فارسی

اسم فاعل ازحوزوحیازت، جامع، دارا، دربردارنده
(اسم ) ۱ - گرد آورنده فراهم آورنده جامع . ۲ - در بر دارنده دارا : (( این موضوع حایز اهمیت است . ) ) جمع : حایزین حایزین اکثریت .

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . حائز ] (اِفا. ) ۱ - دربردارنده ، دارا. ۲ - گردآورنده ، جامع .

پیشنهاد کاربران

بپرس