⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
پیشنهاد واژه نو
واژه
نام شما
رایانامه
معنی و دیدگاه
نام نویسی
|
ورود
تازه ترین پیشنهادها
Farhood
٢١:١٧ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی swoop
: E.g. The plane swooped in on its bombing run
هواپیما (یجنگی) شیرجه زد/حرکت سریع نزولی انجام داد در عملیات/گردش بمبارانیش
Farhood
٢٠:٤٦ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی bombing
: The plane swooped in on its bombing run
هواپیما (یجنگی) شیرجه زد/حرکت سریع نزولی انجام داد در عملیات بمبارانیش
وحید
١٩:١٦ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی bargain hunting
: جستجو چیزی در یک جایی که قیمت خوب و ارزان تر از جاهای دیگر است
مثل ارزانسراها حراجی ها هفته بازارها
هدی چامهای
١٨:١٩ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی well versed
: تمام آموخته.
علی رعنایی
١٨:١٩ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی came to life
: به وجود آمدن
Figure
١٨:١٨ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی what a bummer
: چه بد!
Sunflowe
١٨:١٨ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Diverting
:
enjoyable
pleasing
pleasant
pleasurable
delightful
entertaining
amusing
Fun
مهدی نصر
١٨:١٧ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی rhetorical question
: پرسش بلاغی؛ در برخی مواضع، تجاهلالعارف
Sunflower
١٨:١٦ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Full bodied
: rich and satisfying in flavour
robust
(طعم) خوب
خوش طعم
سجاد اپیکور
١٨:١٥ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی such a wow
: اینجا همه شاخ شهرن such a wow
همه علّامه دَهرن such a wow
از شمرون تا شهرکو پاچنار
با ما باشی الماسی such a wow
ایدا قزل بیگلو
١٨:١٤ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی sailed
: سفر دریایی
Travel on water with ship
Sunflower
١٨:١٣ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Robust
: (of wine or food)
strong and rich in flavour or smell
full-bodied
شایان اخترشناس
١٨:١٢ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی ونه رنگینه
: ونه رنگینه روستای با مر دمان خوب است همه مردم دین اهل حق هستندروستای ونه رنگینه در اصل بنام ون نامگذاری شده است برای همین ونه رنگیه نام دارد
پرهام
١٨:١٠ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی اورهان
: اسم داداش من اورهان هست و بعضی ها می گن به منعی عادل هست و بعضی ها مین به معنی حاکم امپراطور سرزمین هست من رفتم در اینترنتGoogle تحقیق کردم دیدم معنی اورهان یعنی امپراطور،حاکم سرزمین است.
Sunflower
١٨:٠٩ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Intended
: سوء قصد
سوء نیت
Intended victim
سهیلا مهرزاد ثمرین
١٨:٠٧ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی lose one's temper
: خلق کسی تنگ شدن
اعصاب کسی خرد شدن
مجید
١٨:٠٤ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی colored
: ترکیب شده
SARVIN
١٨:٠١ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی نوگیری
: جدید و نو تازه
محبوبه امیر
١٧:٥٨ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی don't be greedy
: حرص نزن
Sunflower
١٧:٥٧ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی at any rate
: used to clarify or emphasize a statement
used to show that what you have just said is not as important as what you are going to say
anyway
in any case
whatever the case may be
in spite of everything
معصومه روشنایی
١٧:٥٦ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Solivagant
: One who travels alone.A solitary adventurer who wanders the globe
uSER
١٧:٥٥ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی اسلوب
: راه و روش، شیوه
امين اجدادى
١٧:٥٥ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی XAG
: بعنوان نماد نقره در بازار فارکس است. Silver
امين اجدادى
١٧:٥٣ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی XAU
: بعنوان نماد طلا در بازار فارکس است. Gold
پورازاد
١٧:٥١ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی گیلگمش
: اگر شما عزیزان شعر ترکی اشودوم اشودوم را در
اینترنت جستجو کنید مطلب را شاید در یابید
مثال:قارقو دگیل گمیشدی یا گوموشدی
قارقو:نوعی نی نازک برای خوشنویسی بکار میره
دگیل:نیست
گمیش:نی کلفت
گوموش:نقره
مجید
١٧:٤٩ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی point
: نظر،دیدگاه، نقطه نظر
uSER
١٧:٤٩ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی تلفیق
: ربط
پیوند
ترکیب
JJ
١٧:٤٥ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Fold arm
: خم کردن آرنج
رامین
١٧:٤٤ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی زمیت
: باوقار
Sunflower
١٧:٤٤ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Flock
: To flock to someone
To visit or come to someone or something in large numbers
m.javid
١٧:٤٣ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی taste aversion
: بیزاری از طعم
(طوری که ممکن است باعث حالت تهوع شود)
Sunflower
١٧:٤٣ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Flock to someone
: To visit or come to someone or something in large numbers
....
١٧:٤١ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی ساینا
: ساینا هر معنی هم بده بازم یه اسم کاملا خاصه حالا هر معنی که میخواد داشته باشه.
کاربر
١٧:٤٠ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی misspent
: سوء استفاده کردن
Sunflower
١٧:٣٩ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Undue
: unjustified
unreasonable
inappropriate
unsuitable
unnecessary
non-essential
too much
extreme
مجید
١٧:٣٩ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی facial
: صوری
Sarina
١٧:٣٩ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Worksheet
: کاربرگ دارای سوال
اصغر پرواز
١٧:٣٨ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی breaking
: break with- breaking with: پایان دادن به رابطه، ارتباط یا توافق با (کسی یا چیزی)- عهدشکنی کردن.
break with: تمایل شدید به شکستن سنت/گذشته و به ورای آنها رفتن، فراشکافی یا گسست قطعی. فراشکافتن یا گسست قطعی با مردسالاری به عنوان فرهنگ مسلط بر جامعه.
Mahsa
١٧:٣٨ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Written from
: شکل نوشتاری
Sunflower
١٧:٣٥ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Figurative
: of the nature of or involving a figure of speech
with a meaning that is metaphorical rather than literal
به صورت تمثیلی - استعاره ای
هدیه سیدی
١٧:٣٥ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی مغفول
: مورد غفلت واقع شده است.
نادیده گرفته شده است.
Sunflower
١٧:٢٨ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Statesman
: a skilled, experienced, and respected political leader or figure
respected political figure
national leader
کِیرا مقدس
١٧:٢٨ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی معالجت
: معنی معالجت: درمان _ چاره _
شهین
١٧:٢٧ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی باوان
: جگر گوشه عزیز
یه جورای برای بیان کردن دوست داشتن به کار میرود
محمد
١٧:٢٥ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی accustomed to
: عادت داشتن به چیزی
He is accustomed to exercising
او به ورزش کردن عادت داره.
بعد از حروف اضافه از جمله to در این جمله همیشه باید از اسم مصدر ing دار استفاده کنیم. Gerund که همان اسم مصدر است.
Sunflower
١٧:٢٥ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی new fledged
: (of a person or thing)
having just taken on the role specified
Sunflower
١٧:٢٤ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Fledged
: (of a person or thing)
having just taken on the role specified
Mahdieh Soleimany
١٧:٢٣ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی host of
: مقدار زیادی
Sunflower
١٧:١٤ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی Sway
: To control or influence
(a person or course of action)
To influence
To persuade
To win over
To convert
To manipulate
To bend
اشکُوَر
١٧:١٣ - ١٣٩٩/١١/٠٨
معنی حصار
: دیوارک � دیوار کوچک �
دیوارک چوبی
دیوارک آهنی
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
<
بایگانی پیشنهادها