اسم دختر طبیعت با حرف ش
زن دارای چشمان سیاه رنگ، زیبا و فریبنده ( چشم )، دارای چشم رنگ سیاه چون رنگ چشم میش، ( در گیاهی ) و ...
دختر
عربی
طبیعت، گل شکوفه
جوانه گل، غنچه، ( در گیاهی ) هریک از گل های درختان میوه که معمولاً در فصل بهار می شکفند، گل درخشان ...
دختر
فارسی
طبیعت شمسی
منسوب به شمس، خورشیدی، ( به مجاز ) سرخ رنگ، دارای شمس ( خورشید )، ( عربی ـ فارسی ) ( منسوب به شمس ) ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی شقایق
نام نوعی گل سرخ رنگ، ( در گیاهی ) گلی سرخ رنگ، گیاهی یک ساله و علفی یا کاشتنی این گل که بیشتر در مز ...
دختر
عربی
طبیعت، گل شبنم
ژاله، نام نوعی اعلای پارچه ململ، ( در علوم زمین ) رطوبت هوا که مخصوصاً هنگام شب، در مجاورت اجسام سر ...
دختر
فارسی
طبیعت شراره
درخشش، روشنی، جرقه، شرار، پاره ای از آتش که به هوای پرد، اخگر
دختر
عربی
طبیعت شمامه
رایحه و بوی خوش، ( به مجاز ) دوست داشتنی، گلوله ی خوشبو، دستنبو، ( به مجاز ) شخص یا چیز دوست داشتنی ...
دختر
عربی
طبیعت شیلان
درخت عناب، مهمانی، سور، غذا، ( در قدیم ) ( در گیاهی ) ( = چیلان )، طعام، چیلان، عناب
دختر
فارسی، مغولی
تاریخی و کهن، طبیعت شمسه
بت و صنم، نقش و نگار، خورشید، نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاشی کاری و مانند آن ...
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی شیده
آفتاب، درخشان، درخشنده، ( به مجاز ) زیبارو، نام پسر افراسیاب، ( شید= خورشید، ه ( پسوند نسبت ) )، من ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی شب بو
نام نوعی گیاه که عطر گل های آن در شب بیشتر است، ( در گیاهی ) گلی معطر و زینتی در رنگ های مختلف با س ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل شمشاد
نام نوعی درختچه همیشه سبز، ( به مجاز ) شخص خوش قد و قامت، ( در گیاهی ) درختچه ای همیشه سبز با انواع ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل شانا
باد ملایم، مقام و منزلت، مقام و شأن در حالت نصبی عربی با تخفیف تنوین آخر
دختر
کردی، عربی
طبیعت شادن
بچه آهو، آهوی بره، ( در قدیم ) آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده، ( به مجاز ) زیبا و شاداب، ( عربی ) ( ...
دختر، پسر
عربی
طبیعت شوکا
چادر و جامه درشت بافت، نوعی گوزن، نوعی گوزن بومی اروپا و آسیا، ( در مازندرانی ) به معنی آهو و غزال، ...
دختر
فارسی
طبیعت شلاله
آبشار، فواره، شلال، فوّاره
دختر
ترکی، عربی
طبیعت شکوفان
شکوفا، شکوفاندن، شکوفانیدن
دختر
فارسی
طبیعت شیدانه
درخت عناب، عناب
دختر
فارسی
طبیعت شونا
رد، اثر، شون ( در گیاهی ) آقطی ( = شون )
دختر
کردی
طبیعت شالیز
مزرعه ی برنج، پالیز
دختر
گیلکی
طبیعت شالیزه
شالیز، مزرعه برنج، ( = شالیز )
دختر
گیلکی
طبیعت شاهدانه
نام نوعی گیاه، نام گیاهی است که از دانه آن روغن می گیرند
دختر
فارسی
طبیعت شاهنگ
ملکه زنبور عسل، ملکه ی زنبور عسل، شاه + انگین ملکه زنبور عسل
دختر، پسر
فارسی
طبیعت شکفته
باز شده، شاداب، تازه، خندان، ( صفت فاعلی از شکفتن )، شکوفا ( غنچه )، شاد
دختر
فارسی
طبیعت شارون
دشت و صحرا
دختر
عبری
طبیعت