اسم ترکی با حرف ا - صفحه 3

مانند پدر رهبر و فرمانده

مشهور شده

جدّی

همیشه سبز، باطراوت، شاداب

آنکه موفق به پیشروی شود

روح والایی که بر گستره زمین فرمان میراند

بزرگ و سرآمد خانواده و ایل

ترکیب دو اسم امیر و اتابک ( فرمانروا و پادشاه )، از نام های مرکب، ( امیر و اتابک

ترکیب دو اسم امیر و بهتاش ( فرمانروا و شریک خوب )، از نام های مرکب، ه امیر و بِهتاش

فهمیده

پهلوان جاودانی، از نامهای تاریخی، انوش ( فارسی ) + تکین ( ترکی )

صریح و روشن

آبشار

امپراطور، حاکم سرزمین

بلند آوازه

نامدار، مشهور، اکتای

ماه روشن و درخشان

روشنایی مهتاب

زاده ماه

زیبا و درخشان مانند ماه، در ترکی به معنای زیبا و درخشان مانند ماه و در فارسی به معنای حالا، در حال ...

صاحب ماه، آدم زیبا و مشهور مثل ماه

آیخان ( آی + خان ) پادشاه ماه

حیران، شیدا، عاشق

همتای ایل

خان و بزرگ ایل

پادشاه دریا

ایلدرم، تندر، آذرخش، رعد وبرق

ایل و طایفه شاد، موجب شادی ایل و طایفه

امپراتور، حاکم

طایفه دار و اهل خانواده

فرمانده ایل

اولین، نخستین، نسختین، جلوتر از همه

سالی که سراسر بهار است، کسی که در تمام فصل های سال برای او بهار است

بی رنج و غصه

نام فرزند هلاکوخان مغول، عمو، دوست، نخ و یا ریسمان بافته شده از گیاه کتان ( از نام های کهن )، دومین ...

قهر، غضب، خشم، روشنی

پدر بزرگ، مربی کودکان و بالاخص شاهزادگان، اتابک

آداش، همنام

پرتاب کننده

نام سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی

نام آور و تند

سواره، صاحب اسب، اسب سوار

جسور، دلیر و قهرمان

یال اسب، از اسامی مرسوم بین قبایل ترکمان

ترکیب دو اسم احمد و پاشا ( پسندیده تر و بزرگ )، از نام های مرکب، ا احمد و پاشا

غروب

جدا کننده، تحلیل گر، دلیر، شجاع

خشکی میان دریا، جزیره

مشهور، نامدار، صاحب اسم و جاه، نام، نامور

مایه اطمینان و پیشتگرمی، آرکا

نام حاجب سلطان محمود غزنوی

تاجر یا تجار سیار، از امرای ملکشاه سلجوقی

پادشاه پاک و درستکار

آرخا، مایه اطمینان و پیشتگرمی

دلاور، بزرگ