دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف ک - صفحه 12
کراشیدن
کراشیده
کرال
کرام
کرام الکاتبین
کرامات
کرامت
کرامت فرمودن
کرامند
کران
کرانجی
کرانه
کرانه گرفتن
کراه
کراهت
کراهت داشتن
کراهیت
کراوات
کراویا
کراک
کراکر
کرایم
کرایه
کرایه نشین
کرب
کرباس
کرباسه
کربت
کربق
کربلایی
کربن
کربنات
کربونیفر
کرپ
کرپا
کرپان
کرت
کرت بندی
کرتاسه
کرته
کرج
کرجی
کرچ
کرچه
کرچک
کرخ
کرد
کرد و مرد
کردار
کردر
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17