بدیههبدیهیبدیهیاتبذالبذربذر افشانیبذلبذلهبذله گویبذیبربر اثربر انگشت پیچیدنبر باد تند نشستنبر باد رفتنبر باد رفتهبر باد ساختنبر باد سرد نشاندنبر خود بستنبر در نشستهبر زدنبر سر امدنبر سر اوردنبر سریبر گردن گرفتنبر کسی زدنبر کسی گرفتنبرءبرائتبرابربرابریبرابری کردنبراتبرات شدنبرادربرادر خواندهبرادراندربرادهبراریبرازبرازندگیبرازندهبرازیدنبراستابراسودنبراشفتنبراطلاقبراعتبراعت استهلالبرافتادن