مریضی مسریمریم گلیمزائومزاحممزاحم کسی شدنمزاحمت ایجاد کردنمزارمزار گهمزخرفمزد وا نیا ارد بهره وندنمزرتیمزرعهمزرعه گندممزغلمزغومزگمزلمزنامزنگویمزنهمزنه فهمیدنمزنه کردنمزنیدنمزهمزه مزه کردنمزه نه تلخ و نه شیرینمزه کردنمزومزووهمزیرمزینمزین کنندهمژگنیدنمژگهستنمژهمژه بر هم نهادنمس مستکمسئلهمسئله غیر عادیمسئولیت پذیرمسابقهمسابقه دادنمسابقه نهاییمساعدتمساعدت نکردنمساعدت کردنمسافرمسافرت کردنمساویمسبب واکنش نشان دان دیگری به خود شدن