جنجلهجندجند بالا قاشجند به نفت بیدنجند به کهش کسی بیدنجند فرشتهجند ملاکهجند وا کسی گدنجندل مندلجندلاکهجندو وا گدنجندینجنگجنگ بری بریجنگ ترتریجنگ زدهجنگ ظهرجنگ و جدالجنگ و جولجنگ و قالجنگ ور جنگجنگ کردنجنگجوجنگرجنگلجنگهجنگیر خوجنون گاویجنیجهجهاجهازجهانشیرجهانگردجهانگیرجهانگیریجهتجهت بیان همدردی و هم برای نفرین استفاده می شودجهت داشتن بهانهجهت عدم بیان فحش خصوصا فحش های رکیک گفته می شودجهماجهمستنجهمستهجهندهجهکجهیدنجهیزیهجوجو بریدنجو به رهن