گشتاسپ

/goStAsp/

معنی انگلیسی:
masculine proper name in the shahnameh

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

گشتاسپ. [گ ُ ] ( اِ ) نام برزخی است که میان خلق و خالق باشد برای رسیدن فیض حق. ( آنندراج ). رجوع به گشتاسب شود.

گشتاسپ. [ گ ُ ] ( اِخ ) نام پادشاهی که پدر اسفندیار روئین تن بود. ( آنندراج ) ( غیاث ). نام پنجم پادشاه کیانی که شت زردشت در زمان سلطنت وی مبعوث گردید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به گشتاسب و فهرست ایران باستان شود.

فرهنگ فارسی

پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی .
نام پادشاهی که پدر اسفندیار روئین تن بود .

دانشنامه آزاد فارسی

گُشتاسْپ
(یا: کِی گُشتاسپ؛ به معنی دارندۀ اسب های رمنده ) در شاهنامۀ فردوسی ، پسر لُهراسپ و نبیرۀ کِیکاوس . چون لهراسپ تاج شاهی را به او واگذار نکرد، راه هند پیش گرفت. لُهراسپ زَریر را به دنبال او فرستاد، اما گشتاسپ نخست بازگشت خود را به تاج وتخت مشروط کرد، ولی پس از آن به خواهش زَریر بازگشت . دیری نپایید که گشتاسپ دوباره از دربار پدر گریخت و نزد قِیصَر روم رفت و خود را مردی دبیر معرفی کرد؛ اما او را نپذیرفتند. گشتاسپ سرمایۀ خود را از دست داد و سرانجام به ناچار در روستایی ساکن شد. در همین هنگام ، قیصر در پی یافتن شوهری برای دختر خود کتایون بود. کتایون کسی را نپسندید؛ مگر گشتاسپ را، که در آن جا نام فَرُّخ زاد را بر خود نهاده بود. در این میان، قیصر از لُهراسپ خواست تا باج گزار روم شود. لُهراسپ، سبب جسارت قیصر را حضور گشتاسپ در روم می دانست . زَریر به دربار قیصر رفت و با گفت وگوهایی که انجام گرفت، گشتاسپ و کتایون همراه زریر به ایران آمدند و لهراسپ تاج وتخت را به گشتاسپ داد. کتایون دو پسر آورد که آنان را اسفندیار و پشوتن نام گذاشتند. در این هنگام، زردشت برخاست و گشتاسپ به او گرایید. ارجاسپ ، که تنها هماورد گشتاسپ بود، به او نوشت که زردشت را از درگاه خود برانَد، وگرنه آمادۀ نبرد شود. زریر و اسفندیار به این نامه پاسخی بسیار تند دادند. ارجاسپ روی به ایران نهاد و همه جا را سوخت و غارت کرد. اسفندیار و بستور به نبرد شتافتند. ارجاسپ گریخت . گشتاسپ، اسفندیار را سپهسالاری بخشید. کمی بعد، از اسفندیار سخن چینی شد و گشتاسپ او را به بند کشید. پس ، تاخت وتاز ارجاسپ از سر گرفته شد. گشتاسپ ناچار اسفندیار را آزاد کرد. گشتاسپ پس از پیروزی اسفندیار، او را مأمور رهاکردن خواهران خود از دژ سپید کرد. سپس، او را به دستگیری رستم فرستاد که در نبرد با او کشته شد. آن گاه، گشتاسپ بهمن را، که او نیز پروردۀ رستم بود، جانشین خود کرد و درگذشت . در اوستا نیز (یشت پنجم: کرده های ۲۲، ۲۴،۲۵، ۲۷ و یشت نهم: کرده ۷ و یسنا: هات ۱۲) از گشتاسپ یاد شده.

پیشنهاد کاربران

وشتاسپ به پارسی باستان یا گُشتاسپ به زبان های دیگر ایرانی و به لری امروزی کُشتاسپ یا کشتاس نام پادشاه ایران زمین حامی زرتشت و پدر نامی و جنگاور داراوهوش به پارسی باستان یا داراوهومن به اوستایی مشهور به اسفندیار تخمه تهنتهن ( تنومندتن ) که بیستون کتیبه داراوهومن اسفندیار است.
...
[مشاهده متن کامل]

کشتاسپ به دلیل جنگاوری و سلحشوری افسانه واری که داشت و زبانزد دلاوری میان عشایر پارسی بود ملقب به گُشتاسپ یا کشنده جنگاور یا برافکننده دشمنان کسی که در ۴ رزم ۲۸ هزار نفر را در نبرد تن به تن کشت که حتی آمیانوس رومی در قرن ۴ میلادی آورده ویشتاسپ پادشاه بسیار بزرگ و خردمند پدر داریوش که زرتشت به دربار او رفت او دلیرانه به عمق هند نفوذ کرد. . . حادثه فتح سند زمان داراوهوش. . .
به دلیل جنگاوری بی حد و حصری که داشت پوشش تاریخی او رسم همه سرداران نظامی ایرانی، دوره اسلامی و پارتیزان های اروپا شد و مانند ویشتاسپ دلیر بر کلاهخود پرهما می بستن و هنوز در تعزیه ها باقیست و همچنین در کتابی به قرن ۱۲ آمده گشتاسپ پادشاه جهان گشای ایرانی به سال ۵۹۱ پیش از میلاد ذولقرنین بود و حتی طبری آورده برخی گفته اند کیروش همان ویشتاسپ بوده. . . به دلیل ۲ پرهما که بر تاج و کلاهخود می بست میان اعراب به تاج دار ۲ پر یا ذولقرنین مشهور بود و الگوی پهلوانان عرب در رزم آوری بود تا جایی که حمزه را شیر گیر می نامیدن به رسم گشتاسپ شیرافکن که شیر بیشه را با دست می گرفت یا وشتاسپ سرو قامت کلاهخود همای که به روز نبرد همه جنگاوران روی زمین را به سخره می گرفت.
داراوهوش می گوید پدرم وشتاسپ زنده است و برای داراوهوش ( وهومن دارا ) شمشیر می زند. کسانی که ضد زرتشتی گری او شورش کردن یکی کورش پسر شینارد یهودی بود که مرزبانش در بابل بود و دیگری رستم زابلی که مرزبانش در سیستان و خراسان بود و هر ۲ توسط این ابرافسانه رزم کشته شدن و همچنین خزراسپ قفقازی و ارجاسپ خیونی ( شولی ) توسط گشتاسپ جنگاور کشته شدن و پادشاهی یکپارچه زرتشتی ایران را بنیان نهاد و به دلیل شورش مهرپرستان داراوهوش پایتخت را از پارث نسا در بامیان افغانستان امروزی یا خراسان کهن که سرزمین مادری آنها بود به شوش آورد ولی گشتاسپ خود در خراسان ماند و به نوشته ابن بلخی به فارس آمد بنیان آتشکده استخر گذاشت و کتاب اوستا به دژ نقشت ( نقش رستم ) سپرد یا همین کعبه زرتشت.
فردوسی به دلیل مهرپرست بودن و قهرمانش رستم مهرپرست زابلی با گشتاسپ ضدیت دارد و افسانه اسفندیار سروده در حالیکه اسفندیار لقبی بود که ویشتاسپ در جنگ پتیشخوار به وهومن یا داراوهوش داد به دلیل دلیری که از خود نشان داد و وهومن ملقب به اسفندیار بود نه پسر اسفندیار و گشتاسپ در منابع تاریخی بزرگترین پادشاه کیانی نامیده شده چه در خرد ورزی چه جنگاوری و او را سروقامت و بسیار خوش چهره نوشته اند که تندیسش امروزه در شهر دوشنبه تاجیکستان است. تاریخ او در قرن ۲۰ از سوی فراماسون یهود به کورش که مادرش یهودی بود داده شد و بر سر ویشتاسپ و داریوش کوبیدن تا کورش را بسازن کورشی که مرزبان ویشتاسپ بود و ضد زرتشتی گری به آستیاگ مغ زرتشتی پسر کی خسرو ( هئوسره= هوخشتره ) یورش برد و باعث سپاه کشی ویشتاسپ از پارث نسا بلخ به کرمان و فارس شد. نام دختر و همسر او در اوستا آتوسه هست که همین به نام کورش تمام شده.
بیاراید این آتش زردهشت
همی زند و اوستا به مشت
کند تازه آیین لهراسپی
بماند پی کیش گشتاسپی
شب تیره شبدیز لهراسپی
بیاورد با زین گشتاسپی
بپوشید زربفت رومی قبای
به تاج اندرآویخت پرهمای
تا همین ۷۰ سال پیش لرها یا لراسپیون که به جنگ می رفتن می گفتن از نژاد کشتاس پسر لهراسپ هستن و زین کشتاسپی مثال دلیری و جنگاوری بود. . . نولدکه مورخ می گوید ویشتاسپ این آزاده سوار آریایی این آزاده زرتشتی بسیاری از افراد خاندان خود را در راه زرتشت از دست داد ( ۲۰ فرزند ) ولی از او دست نکشید و پادشاهی او چون جمشید جم بوده است و همچنین داریوش در بیستون دلیل شورش ها را آورده: آن سکاها آن خوزی ها بی وفا بودن اهورامزدا را پرستش نمی کردن.
یاد باد یاد گشتاسپ شیرافکن و پسرش داراوهوش مدبرترین و میهن دوست ترین پادشاه تاریخ ایران دلیر و جنگاور به نامی نامیه اسفندیار تهمتهن ( تنومندتن ) پدر و پسر بنیان گذاران ایران همان گونه که حمزه اصفهانی می نویسد دارا پسر دارا به سریانی داریوش.

کَی گُشتاسپ یا کَی ویشتاسپ ( به پارسی باستان: 𐎻𐏁𐎫𐎠𐎿𐎱 ت. ت.   'ویشتاسپَ' ؛ به اوستایی: 𐬬𐬌𐬱𐬙𐬁𐬯𐬞𐬀 ت. ت.   'ویشتاسپَ' ) ( به معنی دارنده اسب آماده ) نام پادشاه ایران در زمان زرتشت است. زرتشت دین جدید را به گشتاسب عرضه کرد و گشتاسپ دین وی را پذیرفت و از وی پشتیبانی کرد. در گاهان ( گاثه ها ) ، چهار بار از این فرمانروا یاد می شود که سه بار آن به صورت کی گشتاسب است. کی به معنی رئیس عشیره و فرمانروا بوده و عنوان فرمانروایان دودمان کیانیان است که گشتاسب نیز یکی از آنان بوده است. همچنین گفته اند که عنوان کی ( کَوی ) در ایران شرقی معنی شاه را داشته است.
...
[مشاهده متن کامل]

از میان پادشاهان قدیم، گشتاسب کسی است که نام او بیشتر از همه در ادبیات پارسی میانه آمده است. وی پسر و جانشینِ لهراسپ بود. در دین کرد آمده است که ، زرتشت در سی سالگی نخستین الهام را از اهورامزدا دریافت. ده سال بعد، هفتمین وحی بر او نازل شد و گشتاسب در همین هنگام آیین مزدیسنا را پذیرفت.
بزرگترین جنگ های این پادشاه، جنگ هایی بود که با ارجاسپ پادشاهِ توران ( خیونان ) کرد. لشکر ارجاسپ از ترکان و چینی یان و دیگر اقوام خارجی ترکیب شده بود. جنگ های سخت با این پادشاه سرانجام با پیروزی گشتاسب و مزدیسنا پایان یافت. بنابر روایتِ بندهش، نبردِ قطعی میان ویشتاسب و ارجاسپ در کوه کومس واقع در مرز سمنان و گرگان رخ داد. پس از پیروزی، گشتاسب پادشاهان بزرگ بی دین را، به دین نو خواند و برای هریک نسخه ای از کتاب اوستا همراه با یک مغ فرستاد تا آنان را به مزدیسنا هدایت کنند.
دربارهٔ ویشتاسپ ( بشتاسب، بشتاسف، گشتاسپ ) طبری، مسعودی، دینوری، حمزه اصفهانی، ابوریحان بیرونی، مطهر بن طاهر مقدسی، ثعالبی، دقیقی، فردوسی و ابن بلخی روایاتی نقل کرده اند. چون سی سال از سلطنت گشتاسپ گذشت زرتشت از آذربایجان به دربار او رفت و دین جدید را در آنجا اظهار کرد و کتاب موسوم به اوستا که با خط زرین بر روی دوازده هزار پوست گاو نر نوشته شده بود، بر پادشاه عرضه کرد.
گشتاسپ شاه دین زرتشت را پذیرفت و آتشکده ها بنا کرد. بعد واقعهٔ جنگ ارجاسپ پادشاه توران پیش آمد و ارجاسپ بر کشور گشتاسپ یورش آورد. گشتاسپ برای دفاع، مردانی چون جاماسپ ( داماد زرتشت ) ، زریر برادر خویش و چند تن از پسرانش را شامل اسفندیار ( سپندیاذ ) داشت. تورانیان بر اثر پهلوانی های اسفندیار شکست خوردند؛ ولی گشتاسپ بر اثر افتخاراتی که نصیب فرزندش اسفندیار شده بود بر او رشک برد و او را به جنگ رستم گسیل کرد. در این جنگ اسفندیار به دست رستم کشته شد.

گشتاسپگشتاسپگشتاسپگشتاسپگشتاسپگشتاسپ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گشتاسپ
دارنده اسب نر ( گشتاسب )
نام فرمانروای بلخ در زمان زرتشت است که دین پیامبر ایرانی را پذیرفته و از او پشتیبانی می نماید. در گاث ها یا گاهان یا گات ها ، چهار بار از او یاد می شود.
دگر نام های او: گُشتاسب، کی ویشتاسپ، کی گشتاسپ و ویشتاسپ است.

بپرس