[ویکی فقه] کاربردهای عزت در قرآن. واژه عزت در قرآن در معانی متعددی استعمال شده است ولی بازگشت همه معانی به معنای سختی و نفوذناپذیری است.
در آیات قرآن نیز واژه «عزت» و مشتقات آن در این معانی و مفاهیم به کار رفته است:
← عزیز و ارجمند
واژه «عزت» در فرهنگ قرآن و عترت به مفهوم اوج گرفتن به مرحله توانمندی معنوی و اخلاقی و عظمت روح و توسعه شخصیت و آراستگی به مهر و مدارا و صلابت و شکست ناپذیری روان در برابر باطل و بیداد آمده است. این قدرت شگرف و شکست ناپذیر، در مرحله نخست از ژرفای جان انسان خودساخته سرچشمه می گیرد و پس از سربرآوردن از رویشگاه خویش، به تدریج در کران تا کران اندیشه و عقیده، زبان و قلم، دست و دیده، گفتار و کردار و برنامه ها و هدف ها و روش زندگی او تجلی می یابد و آن گاه به او عظمت و شکوه و معنویت و مهر و مدارا و شکست ناپذیری می بخشد. کسی که به این ویژگی انسانی و معنوی آراسته شود، از سویی به راستی تجسم اخلاص و پاکی، حق گرایی و حق پذیری، فروتنی و بردباری، صلح جویی و مدارا در ابعاد گوناگون زندگی می شود و در همان حال خود را فراتر از برده منشی و دنباله روی، فراتر از بافتن و شنیدن چاپلوسی ها و ستایش های چندش آور و لقب های پوشالی و پرطمطراق، فراتر از فرمانبرداری های چاکرمنشانه و اهانت آمیز می خواهد. به مرحله ای اوج می گیرد و خود را عزیز می دارد که نه در برابر زر و زور، نفوذ می پذیرد و نه در برابر نیرنگ و فریب؛ نه بیداد و ناروا را تحمل و نه آن را به دیگران تحمیل می کند و نه می تواند نظاره گر اسارت مردمی در چنگال این آفت های عزت کش و ذلت بار باشد و دم فرو بندد. آری، حقیقت عزت و آزادگی پذیرش مدیریت خرد و وجدان بر جان و جامعه و رعایت مقررات و حقوق مردم است، نه انبوهی شعر و شعار بدون عمل و فرصت سوز. امیرمؤمنان عزت و آزادگی واقعی را تواضع و فروتنی در برابر حق و عدالت می نگرد: «العز ان تذل للحق اذا لزمک.» امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «شرف المؤمن قیامه باللیل و عزه کف الاذی عن الناس.» «شرف انسان در شب زنده داری اوست و کرامت و آزادگی اش در عدالت و دست نگاه داشتن از آزار مردم و رعایت حقوق آنان.» «الصدق عز و الجهل ذل.» «آراستگی به راستی و درستی، عزت و آزادگی است و جهالت و نادرستی، ذلت و خفت است.» «حسن خلق المؤمن من التواضع، و عزه ترک القیل و القـال.» «منش شایسته انسان با ایمان از تواضع و فروتنی اوست و عزت و آزادگی او، در وانهادن جنجال و هیاهو و زبان و سیاست خشونت بار است.»
نتیجه گیری
با بازنگری و جمع بندی آنچه آمد، به این نتیجه می رسیم:۱ـ عزت نفس و کرامت روح و رفتار بزرگوارانه از بنیادی ترین دهش های اسلام به انسان، و از هدف های بزرگ تربیتی پیامبران و از ویژگی های ارجدار اخلاقی و انسانی است. ۲ـ این ویژگی اوج بخش در رشد و بالندگی انسان، و قانون گرایی و سلامت فرد و جامعه و مدیریت آن نقش معجزه آسایی دارد؛ چرا که اگر انسان به گوهر کمیاب عزت و بزرگ منشی ومیوه های دل انگیز آن دست یافت و از بلای ذلت و احساس پوچی و یابزرگ پنداری و خودکامگی و ره آورد ویرانگر آن رها شد، تنها سر بندگی در برابر خدا ـ که سرچشمه عزت و توانایی و زیبایی است ـ فرود می آورد و در برابر غیر او، سربلند و استوار و شکست ناپذیر می ایستد و زمامدار خود و فراتر از خود می شود. چنین فرد و جامعه ای، نه تاریک اندیشی و ستم و تباهی را بر می تابد و نه به دیگران روا می دارد؛ چه که پیش از هر چیز خود را عزیزتر و برتر از این حقارت ها و تباهی ها می نگرد و می یابد. ۳ـ نهضت عدالت خواهانه عاشورا، دارای ابعاد گوناگون و آموزه های ارزشمندی برای زندگی سرشار از عزت و آزادگی است. این حرکت سترگ با این وصف که از آغازین روزهای شکل گیری تاکنون با الهام از بینش و منطق حسین (علیه السّلام) و طلایه داران راه او، مورد پژوهش قرار گرفته وهزاران کتاب و مقاله در تحلیل آن نگارش یافته، باز هم گاه به بعدی از آن می توان راه یافت که اندیشه ها به آن راه نجسته است. موضوع «جلوه های عزت و شکست ناپذیری عاشورا بر اساس آموزه های قرآن» یکی از آن مفاهیم جالب است.۴ـ اگر این نهضت عزت طلبانه و ذلت ستیز، در ابعاد گوناگون مورد پژوهش دقیق و همه جانبه قرار گیرد، از همان جرقه های آغازین نفی بیعت خواهی زورمدارانه از سوی پیشوای آزادی تا نپذیرفتن پیشنهاد همکاری با استبداد، سکوت و کنار آمدن با آن، دورافکندن امان و امان نامه ها، به هیچ انگاشتن فشارها و تهدیدها، محتوای نامه های روشنگر، خطبه های شعور آفرین، موضع گیری های حماسه ساز، دیدارها و اتمام حجت ها، تا لحظه لحظه رشد و شکوفایی و اوج آن در روز عاشورا و شهادت حسین (علیه السلام)، و تا طنین تلاوت قرآن سر سرفراز او بر فراز نیزه و در کاخ بیداد و پیام رسانی کاروان اسیران آزادی بخش و بازگشت پیروزمندانه آنان به کرانه های گلگون فرات و... ، سراسر عزت آفرین و افتخارانگیز و ستم ستیز و عدالت خواهانه است. ۵ـ از سوی دیگر نگرش به تمامی اسناد عاشورا نشانگر آن است که این نهضت عزت خواهانه از آغاز تا ادامه کار هماره و همه جا از قرآن و سیره و منش پیامبر سرچشمه گرفته و پیشوا و یاران و سفیران و پیام رسانان آن هماره در اندیشه و منطق، منش و موضع گیری، برنامه ریزی ونتیجه خواهی، قرآن را مشعل راه قرار داده اند. ۶ـ از شاهکارهای سترگ حسین (علیه السّلام) این بود که شخصیت عزت خواه و منش آزادی طلب وروح و اندیشه استقلال جوی پروردگان قرآن و پیامبر را ـ که زیر فشار استبداد دیرپا نابود شده و کار فریب و سرکوب و تحمیل ذلت به جایی رسیده بود، که اگر یکی از کنیزکان دربار اموی را هم نامزد رهبری می کردند، با او بیعت می شد ـ با روشنگری فکری و شورانگیزی و حماسه سازی والگودهی عینی و عملی خویش، زنده و بالنده و پرطراوت ساخت. به مردم ذلت زده و تحقیر شده و مقهور خشونت و استبداد، جرات بخشید تا خود را انسان و صاحب حرمت و کرامت بنگرند، خود را به سان حاکمان و مدیران جامعه، دارای حقوق و آزادی و امنیت متقابل بخواهند، و به خود جسارت و شهامت اندیشه و مقایسه و سنجش و گزینش و نفی آزادانه بدهند. ۷ـ سرانجام این که عاشورا به مفهوم حقیقی، نه تحریف شده آن، روح همت و آزادگی در کالبدها دمید، خون شهامت و شجاعت و شکست ناپذیری و ایمان و عدالت بر بوستان جان ها تزریق کرد و با افروزش شعله های حیات و حرکت در جنبش ها و نهضت های اصلاحی و انسانی و سلب امنیت از ستمکاران و خودکامگان راه رسوایی و نابودی استبداد را تا هماره تاریخ و تضمین کرامت و حقوق انسان گشود، تا کدامین جامعه آن درس ها را آن گونه که باید فرا گیرد. ۶ـ گفتنی است که واژه «عزیز» یکی از صفات خداست، و در قرآن، فراتر از ۹۲ بار، ذات بی همتای او با این صفت یاد شده و این واژه در این مورد به کار رفته است.
در آیات قرآن نیز واژه «عزت» و مشتقات آن در این معانی و مفاهیم به کار رفته است:
← عزیز و ارجمند
واژه «عزت» در فرهنگ قرآن و عترت به مفهوم اوج گرفتن به مرحله توانمندی معنوی و اخلاقی و عظمت روح و توسعه شخصیت و آراستگی به مهر و مدارا و صلابت و شکست ناپذیری روان در برابر باطل و بیداد آمده است. این قدرت شگرف و شکست ناپذیر، در مرحله نخست از ژرفای جان انسان خودساخته سرچشمه می گیرد و پس از سربرآوردن از رویشگاه خویش، به تدریج در کران تا کران اندیشه و عقیده، زبان و قلم، دست و دیده، گفتار و کردار و برنامه ها و هدف ها و روش زندگی او تجلی می یابد و آن گاه به او عظمت و شکوه و معنویت و مهر و مدارا و شکست ناپذیری می بخشد. کسی که به این ویژگی انسانی و معنوی آراسته شود، از سویی به راستی تجسم اخلاص و پاکی، حق گرایی و حق پذیری، فروتنی و بردباری، صلح جویی و مدارا در ابعاد گوناگون زندگی می شود و در همان حال خود را فراتر از برده منشی و دنباله روی، فراتر از بافتن و شنیدن چاپلوسی ها و ستایش های چندش آور و لقب های پوشالی و پرطمطراق، فراتر از فرمانبرداری های چاکرمنشانه و اهانت آمیز می خواهد. به مرحله ای اوج می گیرد و خود را عزیز می دارد که نه در برابر زر و زور، نفوذ می پذیرد و نه در برابر نیرنگ و فریب؛ نه بیداد و ناروا را تحمل و نه آن را به دیگران تحمیل می کند و نه می تواند نظاره گر اسارت مردمی در چنگال این آفت های عزت کش و ذلت بار باشد و دم فرو بندد. آری، حقیقت عزت و آزادگی پذیرش مدیریت خرد و وجدان بر جان و جامعه و رعایت مقررات و حقوق مردم است، نه انبوهی شعر و شعار بدون عمل و فرصت سوز. امیرمؤمنان عزت و آزادگی واقعی را تواضع و فروتنی در برابر حق و عدالت می نگرد: «العز ان تذل للحق اذا لزمک.» امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «شرف المؤمن قیامه باللیل و عزه کف الاذی عن الناس.» «شرف انسان در شب زنده داری اوست و کرامت و آزادگی اش در عدالت و دست نگاه داشتن از آزار مردم و رعایت حقوق آنان.» «الصدق عز و الجهل ذل.» «آراستگی به راستی و درستی، عزت و آزادگی است و جهالت و نادرستی، ذلت و خفت است.» «حسن خلق المؤمن من التواضع، و عزه ترک القیل و القـال.» «منش شایسته انسان با ایمان از تواضع و فروتنی اوست و عزت و آزادگی او، در وانهادن جنجال و هیاهو و زبان و سیاست خشونت بار است.»
نتیجه گیری
با بازنگری و جمع بندی آنچه آمد، به این نتیجه می رسیم:۱ـ عزت نفس و کرامت روح و رفتار بزرگوارانه از بنیادی ترین دهش های اسلام به انسان، و از هدف های بزرگ تربیتی پیامبران و از ویژگی های ارجدار اخلاقی و انسانی است. ۲ـ این ویژگی اوج بخش در رشد و بالندگی انسان، و قانون گرایی و سلامت فرد و جامعه و مدیریت آن نقش معجزه آسایی دارد؛ چرا که اگر انسان به گوهر کمیاب عزت و بزرگ منشی ومیوه های دل انگیز آن دست یافت و از بلای ذلت و احساس پوچی و یابزرگ پنداری و خودکامگی و ره آورد ویرانگر آن رها شد، تنها سر بندگی در برابر خدا ـ که سرچشمه عزت و توانایی و زیبایی است ـ فرود می آورد و در برابر غیر او، سربلند و استوار و شکست ناپذیر می ایستد و زمامدار خود و فراتر از خود می شود. چنین فرد و جامعه ای، نه تاریک اندیشی و ستم و تباهی را بر می تابد و نه به دیگران روا می دارد؛ چه که پیش از هر چیز خود را عزیزتر و برتر از این حقارت ها و تباهی ها می نگرد و می یابد. ۳ـ نهضت عدالت خواهانه عاشورا، دارای ابعاد گوناگون و آموزه های ارزشمندی برای زندگی سرشار از عزت و آزادگی است. این حرکت سترگ با این وصف که از آغازین روزهای شکل گیری تاکنون با الهام از بینش و منطق حسین (علیه السّلام) و طلایه داران راه او، مورد پژوهش قرار گرفته وهزاران کتاب و مقاله در تحلیل آن نگارش یافته، باز هم گاه به بعدی از آن می توان راه یافت که اندیشه ها به آن راه نجسته است. موضوع «جلوه های عزت و شکست ناپذیری عاشورا بر اساس آموزه های قرآن» یکی از آن مفاهیم جالب است.۴ـ اگر این نهضت عزت طلبانه و ذلت ستیز، در ابعاد گوناگون مورد پژوهش دقیق و همه جانبه قرار گیرد، از همان جرقه های آغازین نفی بیعت خواهی زورمدارانه از سوی پیشوای آزادی تا نپذیرفتن پیشنهاد همکاری با استبداد، سکوت و کنار آمدن با آن، دورافکندن امان و امان نامه ها، به هیچ انگاشتن فشارها و تهدیدها، محتوای نامه های روشنگر، خطبه های شعور آفرین، موضع گیری های حماسه ساز، دیدارها و اتمام حجت ها، تا لحظه لحظه رشد و شکوفایی و اوج آن در روز عاشورا و شهادت حسین (علیه السلام)، و تا طنین تلاوت قرآن سر سرفراز او بر فراز نیزه و در کاخ بیداد و پیام رسانی کاروان اسیران آزادی بخش و بازگشت پیروزمندانه آنان به کرانه های گلگون فرات و... ، سراسر عزت آفرین و افتخارانگیز و ستم ستیز و عدالت خواهانه است. ۵ـ از سوی دیگر نگرش به تمامی اسناد عاشورا نشانگر آن است که این نهضت عزت خواهانه از آغاز تا ادامه کار هماره و همه جا از قرآن و سیره و منش پیامبر سرچشمه گرفته و پیشوا و یاران و سفیران و پیام رسانان آن هماره در اندیشه و منطق، منش و موضع گیری، برنامه ریزی ونتیجه خواهی، قرآن را مشعل راه قرار داده اند. ۶ـ از شاهکارهای سترگ حسین (علیه السّلام) این بود که شخصیت عزت خواه و منش آزادی طلب وروح و اندیشه استقلال جوی پروردگان قرآن و پیامبر را ـ که زیر فشار استبداد دیرپا نابود شده و کار فریب و سرکوب و تحمیل ذلت به جایی رسیده بود، که اگر یکی از کنیزکان دربار اموی را هم نامزد رهبری می کردند، با او بیعت می شد ـ با روشنگری فکری و شورانگیزی و حماسه سازی والگودهی عینی و عملی خویش، زنده و بالنده و پرطراوت ساخت. به مردم ذلت زده و تحقیر شده و مقهور خشونت و استبداد، جرات بخشید تا خود را انسان و صاحب حرمت و کرامت بنگرند، خود را به سان حاکمان و مدیران جامعه، دارای حقوق و آزادی و امنیت متقابل بخواهند، و به خود جسارت و شهامت اندیشه و مقایسه و سنجش و گزینش و نفی آزادانه بدهند. ۷ـ سرانجام این که عاشورا به مفهوم حقیقی، نه تحریف شده آن، روح همت و آزادگی در کالبدها دمید، خون شهامت و شجاعت و شکست ناپذیری و ایمان و عدالت بر بوستان جان ها تزریق کرد و با افروزش شعله های حیات و حرکت در جنبش ها و نهضت های اصلاحی و انسانی و سلب امنیت از ستمکاران و خودکامگان راه رسوایی و نابودی استبداد را تا هماره تاریخ و تضمین کرامت و حقوق انسان گشود، تا کدامین جامعه آن درس ها را آن گونه که باید فرا گیرد. ۶ـ گفتنی است که واژه «عزیز» یکی از صفات خداست، و در قرآن، فراتر از ۹۲ بار، ذات بی همتای او با این صفت یاد شده و این واژه در این مورد به کار رفته است.
wikifeqh: کاربردهای_عزت_در_قرآن