معنویت

/ma~naviyyat/

برابر پارسی: مینویی، مینوی بودن

معنی انگلیسی:
spirituality, ideality, intellectuality, inwardness

لغت نامه دهخدا

معنویت. [ م َ ن َ وی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) معنوی بودن. رجوع به معنوی و معنویة شود.

فرهنگ فارسی

معنوی بودن
معنوی بودن

مترادف ها

incorporeity (اسم)
تجرد، معنویت، غیر جسمانی بودن

immaterialism (اسم)
تجرد، معنویت، عدم اعتقاد به ماده

spirituality (اسم)
عالم روحانی، معنویت، روحانیت، روحیه مذهبی

idealism (اسم)
معنویت، ارمان گرایی، سبک هنری خیالی

ideality (اسم)
معنویت، اندیشه گرایی

intellectuality (اسم)
معنویت

پیشنهاد کاربران

یعنی : یان - یانی - ینی ( واژ ه اوستایی به یانای نیکی رسان و روشن ساز ) و هرگاه در پیوند به سخن به کار رود یانای نیک رساندن و روشن کردن یک چم یا سخن و . . . را می رساند
معنی : یانا - یانه - مانا - ماناک - مینه - . . .
...
[مشاهده متن کامل]

یانش : یانیدن / یانستن : معنی کردن
یانیدم می یانم خواهم یانید . . . ینیدم می ینم خواهم ینید . . .
معنوی : یاناوند - یانامند - یانومند - یاناور - یانیک - یانیکی - یاناکی - یانشتی - یانانه - یانگانه - یاناگون . . .
معنویت / معنویات : یانشت - یانمان - یانگان - یانادیس - یانگانگی - یاناگری - یانانگری - . . .
معنی دار : بی یانه - ایانه
- - - و واژه های دیگری که می توان برابر آنها را یافت - - -
عیان : ایان = اَ یان ( آنچه آشکار است و نیازی به یاناش - یانایش - یانیدن / معنی کردن آن نیست )
اَیانش - ایانیدن : ایانیدم - می ایانم - خواهم ایاند . . .
بَیان : بِیان = ب یان ( آشکار کردن آنچه نمایان نیست )
بِیانش - بیانیدن : بیانیدم - می بیانم - خواهم بیاند . . .
. . . . .

سلام
درسته که غالبا از معنویت به روحانیت و امور غیرمادی و. . . تعبیر میشه اما با توجه به معنای واژه معنویت، همینکه ما دنبال معنی معنویت هستیم این معنویته.
باطن هرچیز همون معنویتشه
میخواد باطن دین باشه یا باطن اسم یک فرد
...
[مشاهده متن کامل]

همینکه من از معنای نام فردی سوال کنم در واقع به دنبال چیزی فراتر از ظاهر اسم اون فرد هستم

معنوی و معنویت به هرآنچه که شامل یا مربوط به معنی و روح باشد گفته می شود و مقابل ظاهری و مادی است. هر آنچه مادی نباشد را معنوی گویند. از دین به معنویت استعاره می شود. [۱]
سنتاً بسیاری از ادیان معنویت را یکی از ابعاد صحیح تجربهٔ دینی می دانند. بسیاری دین را معادل معنویت می دانند، اما کاهش پیروان ادیان رسمی با رشد سکولاریسم در جهان غرب سبب رشد دیدگاه های وسیعی از معنویت شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

معنویت به حقیقت نهایی یا غیر مادی اشاره دارد. راهی درونی که شخص را قادر به کشف ماهیت هستی یا عمیق ترین ارزشها و معانی زندگی مردم می سازد؛ تمرینهای معنوی شامل مدیتیشن، نماز و مراقبه هدفشان زندگی درونی شخصی است. چنین تمرینهایی به تجربه یا ارتباط با حقیقت برتر منجر می شوند؛ یعنی فهم بهتر خود در ارتباط با اشخاص دیگر یا با جامعهٔ انسانی، با طبیعت یا جهان یا با عرصهٔ روحانی. معنویت غالباً به عنوان منبع انرژی یا جهت یابی در زندگی قلمداد می شود. می توان آن را توجه به حقایق غیرمادی یا ماندگار یا ذات متعالی جهان دانست.
محتویات [نمایش]
معنویت از دیدگاه های مختلف [ویرایش]
روانشناسی دین [ویرایش]
روانشناسی دین به عنوان رشته ای علمی مبتنی است بر تعریف هایی عملیاتی؛ در این رشته تعاریف متعددی برای «معنویت» و معیارهای مختلفی برای سنجش معنویت افراد وجود دارد. جای بحث دارد که معنویت را باید جدا از دین لحاظ کرد یا نه، به عنوان شاخه ای از دین قابل مطالعه است. این بحث البته وابسته است به اینکه معنویت را چگونه تعریف کنیم.
معنویت سکولار [ویرایش]
معنویت سکولار می کوشد جنبه هایی از زندگی و تجربهٔ انسانی را که با دیدگاه های ماتریالیستی و مکانیکی صرف به دست نیامده است، تشخیص دهد بدون آنکه به معنویت اعتقاد داشته باشد. این رشته ممکن است انواعی از تمرینهای معنوی مانند مدیتیشن یا تمرکز حواس را برای انسان مفید یا حتی لازم بداند بدون آنکه اعتقادی به توضیحات یا توجیهات فراطبیعی در انسان داشته باشد. در واقع اصلاً ارتباطی بین معنویت و اعتقاد در کار نیست. کلمه «معنویت» صرفاً به دیدگاه های مذهبی غالباً شخصی و غیرنظام مند که ویژگی کثرت گرایانه دارند مربوط است تا به اعتقادات نظری و ادیان نظام یافته؛ اگرچه شاید این دیدگاه سکولار قابل تردید باشد.
خداناباوری [ویرایش]
اما با توجه به اینکه خداناباوران تمایل به شکاکیت درباب ادعاهای فراطبیعی و وجود واقعی روح دارند ، برخی از آنها معنویت را افکار، احساسات، کلمات و رفتارهای پیشرفته ای می دانند که به گونه ای با کل کائنات در ارتباط است، ولو با نوعی رابطهٔ ضعیف علی و معلولی. برخی از نسخه های بودیسم یک چنین چیزی است اگرچه باید در نظر داشت فراطبیعی لزوماً به معنای خداباورانه نیست.
مکتب نیو ایج [ویرایش]
در مقابل پیروان نیوایج ( New - Age ) ــ یعنی مسیحیت متمایل به هندوئیسم ــ برآن اند که معنویت ارتباطی با روح/قدرت/ انرژی ای فراهم می کند که سبب درک عمیق تر از خود می شود. معنویت تاحدی شامل خودنگری و بهبود زندگی درونی از طریق تمریناتی مانند مدیتیشن، نماز و مراقبه است. برخی مکاتب جدید معنویت را درهر چیزی موجود می دانند؛ مانند دو مکتب همه خداباوری و همه خداباوری جدید. همین طور «طبیعت گرایی دینی» هم نگاهی معنویت مدار دارد و معنویت را در جهان طبیعت پنهان می داند.
راه معنوی [ویرایش]
معنویت در انواع مختلفی از مفاهیم فرهنگی و دینی شامل راهی معنوی تلقی می شود که در آن فرد می تواند به چیزی مثل سطح بالایی از هوشیاری یا انسان کامل شدن یا رسیدن به حکمت یا اتحاد با خدا یا خلقت دست یابد. تمثیل غار افلاطون که در کتاب هفتم جمهوری آورده شده است شرحی از یک سفر است ( چنان که در نوشته های ترزای آویلایی آمده است ) . سفر روحانی مسیری است که بعد ذهنی و فردی دارد. سفر معنوی برای رسیدن به هدفی معلوم می تواند دوره ای کوتاه یا طولانی داشته باشد. هرحادثه زندگی بخشی از این سفر است اما می توان به طور خاص لحظاتی مشخص یا برجسته هم داشته باشد مانند تمرینات مختلف معنوی ( از قبیل مراقبه، نماز و روزه ) ؛ ارتباط با فردی که تجربه های عمیق معنوی را از سر گذرانده ( که به او استاد، پیر، مرشد روحانی یا گورو می گویند بسته به اینکه در چه فرهنگی باشد ) ؛ رویکرد شخص به متون مقدس و . . . اگر مسیر معنوی همه تاحدی یا کاملاً یکی باشد در ابتدای راه ممکن است این حالات به صورت آزمایش یا غلبه باشد، چنین آزمونهایی غالباً پیش از نتیجهٔ اجتماعی امتحانی اند برای خود فردی که به آنها رسیده است. معنویت می تواند دو بعد داشته باشد: یکی رشد درونی، دیگری ابراز نتیجهٔ این رشد در جهان.
دین [ویرایش]
اگر چه دو واژه معنویت و دین هردو می توانند به معنای مشترک جست وجوی امر مطلق یا خداوند دلالت کنند، شمار فزاینده ای از مردم این دو را دو هویت جداگانه تلقی می کنند دین تنها یک راه برای رسیدن به تجربه های معنوی است. ویلیام ایروین، مرتاض و مورخ فرهنگ معتقد است «دین همان معنویت نیست؛ بلکه دین شکلی است که معنویت در جریان تمدن به خود گرفته است». بابی مانجو نیز گفته است: «دین پایان و معنویت آغاز است».
کسانی که از معنویت خارج از دین سخن می گویند غالباً خود را افراد معنوی غیردینی می خوانند ( SBNR: spiritual but not religious ) طبق یک نظرسنجی حدود یک چهارم مردم آمریکا خود را افرادی معنوی ولی غیردینی می دانند. می توان چنین گفت که دین نوعی جست وجوی بیرونی رسمی است درحالی که معنویت جست وجوی درون است. معنویت به این معنا با شکاکیت درباره عالم ماورا سازگار است. می توان گفت معنویت به جای آنکه هدف باشد خود مسیر است؛ یعنی گرایش و شیوه ای که فرد برای زندگی برمی گزیند نه هدفی که باید به آن برسد.
پانویس [ویرایش]
↑ وب گاه لغت نامهٔ دهخدا
مشارکت کنندگان ویکی پدیا، «Spirituality»، ویکی پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد ( بازیابی در ۶ فوریهٔ ۲۰۱۱ ) .
این یک نوشت . . .

بپرس