شب زنده داری

/SabzendedAri/

مترادف شب زنده داری: احیا، بیتوته، تهجد، سهر، شب بیداری، مبیت، مساهرت، یقظه

معنی انگلیسی:
(all-night) vigil, watch

لغت نامه دهخدا

شب زنده داری. [ ش َ زِ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) عمل شب زنده دار. شب بیداری. پاسبانی در شب.

فرهنگ فارسی

عمل شب زنده دار بیدار بودن در شب خود را برای شب زنده داری آماده کردند .

فرهنگ عمید

بیدار بودن در شب، شب را به بیداری گذراندن.

دانشنامه عمومی

شب زنده داری (آلبوم). شب زنده داری ( انگلیسی: A Night on the Town ) هفتمین آلبوم موسیقی راد استیوارت است که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد. طرح جلد این آلبوم، برگرفته از تابلوی نقاشی رقص در مولن دو لا گالت اثر پیر اگوست رنوآر است که در مرکز آن، تصویر راد استیوارت را در لباسی از همان دوران قرار داده اند. این آلبوم موسیقی را یکی از بهترین آلبوم های راد استیوارت می دانند و ترانهٔ مشهور و بحث برانگیز کشتن جورجی در این آلبوم منتشر شد.
عکس شب زنده داری (آلبوم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

احیا

مترادف ها

vigilance (اسم)
چالاکی، مواظبت، مراقبت، احتیاط، بیخوابی، شب زنده داری، امادگی، گوش بزنگی، کشیک

vigil (اسم)
بیخوابی، شب زنده داری، احیا، دعای شب

wake (اسم)
رد پا، احیاء، شب زنده داری، بیداری، شب نشینی، دنباله کشتی

lucubration (اسم)
مطالعه سخت، دود چراغ خوری، شب زنده داری

فارسی به عربی

سحر , صحوة

پیشنهاد کاربران

تهجد. [ ت َ هََ ج ْ ج ُ ] ( ع مص ) خفتن شب. ( زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . خفتن به شب. ( از تاج المصادر بیهقی ) ( از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . به شب خفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء
...
[مشاهده متن کامل]
) ( از اقرب الموارد ) . در شب خفتن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . || بیدار بودن به شب. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . بیدار بودن به شب. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) . در شب بیدار شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . به شب بیدار شدن. ( از صحاح ) : تهجد القوم ؛ بیدار شدن مردم برای نماز یا جز آن. ( از اقرب الموارد از لسان العرب ) . نماز نافله گزاردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . || ( اِ ) از اضداد است و منه قیل : لصلوة اللیل التهجد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . نماز شب. ( از اقرب الموارد ) . مجازاً به معنی نمازی که صلحا بعد از نصف شب از خواب برخاسته هشت رکعت ، یا مع وتر، یازده یا زیاده از این می گزارند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . نماز شب. صلوة اللیل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .

Vigil
اخترشمردن . [ اَ ت َ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] ( مص مرکب ) بشب بیدار ماندن . بیخواب ماندن در شب . شب بیداری . ( مؤید الفضلاء ) ( برهان قاطع ) . و رجوع به اختر شود.
اختر بسحر شمردن . [ اَ ت َ ب ِ س َ ح َ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] ( مص مرکب ) بیدار ماندن تمام شب . بی خواب ماندن در همه ٔ مدت شب : ای مونس یوسف اندرین بندتعبیر عیان چو شد ترا خواب . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اختر به سحر شمرده ، یاد آر!مرحوم دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

Stay up late/staying up late
تهجد
شب رابیدارماندن وشب راباعبادات سپری کردن
بیدارگری

بپرس