[ویکی فقه] امام حسن (علیه السلام) در فرصت های مختلف تبعات منفی حکومت بنی امیه را به مردم گوشزد می کردند.
معاویه پس از انعقاد پیمان صلح با امام حسن (علیه السلام)، از امام خواست که برای مردم سخنرانی کند. امام ابتدا نپذیرفت؛ اما چون با اصرار معاویه روبه رو شد، ضمن ایراد سخنانی دربارهٔ پیامدهای حاکمیت بنی امیه فرمود: «به خدا سوگند تا زمانی که سران و رهبران امت محمد بنی امیه باشند، این امت روی رفاه و آسایش را نخواهد دید.خداوند به سبب فرمانبرداری تان از افراد سرکشی و گرایشتان به شیطان هایتان، فتنه ای را بر شما فرستاده که از آن رهایی نمی یابید تا نابود شوید». (... وایم الله لاتری امة محمّد خفضاً ماکانت سادتهم و قادتهم فی بنی امیة، ولقد وجه الله الیکم فتنة لن تصدروها عنها حتی تهلکوا لطاعتکم طواغیتکم، و انضوائکم الی شیاطینکم...)
خطبه امام هنگام خیانت کوفیان
زمانی که امام حسن (علیه السلام) از خیانت کوفیان، و پیوستن آنان به سپاه معاویه آگاه شد، کوفیان را مجدداً برای نبرد با معاویه، به اردوگاه نخیله فراخواند. (اردوگاهی در بیرون کوفه که رزمندگان، نخست در آنجا گرد می آمدند و سپس به سوی میدان جنگ حرکت می کردند.) در مدت ده روز فراخوانی، وقتی حضرت دید که تنها چهار هزار نفر در نخیله گرد هم آمده اند، به کوفه بازگشت و در خطبه ای عتاب آمیز خطاب به آنان فرمود: وای بر شما به خدا سوگند معاویه به هیچ یک از وعده هایی که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من دست به دست او داده، با او آشتی کنم، مرا رها نمی کند تا (در ارشاد و هدایت جامعه) تابع دین جدم باشم.من می توانم به تنهایی عبادت پروردگار را به جا بیاوررم؛ اما به خدا قسم اگر امر حکومت را به معاویه واگذارم، هرگز در حکومت بنی امیه شادمانی به خود نخواهید دید و آنها شما را به عذابها و گرفتاریها، دچار خواهند کرد. گویا به چشم خود می بینم که (فردا) فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنان ایستاده، درخواست آب و غذایی را خواهند کرد که خداوند (از بیت المال) برایشان قرار داده است؛ ولی به آنان، آب و غذا نمی دهند.اگر من یارانی داشتم، حکومت را به معاویه واگذار نمی کردم؛ چراکه خلافت بر بنی امیه حرام است.... (ویلکم والله ان معاویة لایفی لاحد منکم بما ضمنه فی قتلی، وانّی ان وضعت یدی فی یده فاسالمه، لم یترکنی ادین بدین جدی وانّی اقدر ان اعبدالله - (عزّوجلّ) - وحدی و ایم الله لئن سلمت الامر لمعاویة لا ترون فرحاً ابداً مع بنی امیْة ولیسومونکم سوء العذاب، کانی انظر الی ابنائکم واقفین علی ابواب ابنائهم یستسقونهم ویستطعمونهم بما جعله الله لهم، فلا یسقون ولایطعَمُون، ولو وجدت اعوانا ما سلمت له الامر، لانّ الخلافة محرمة علی بنی امیة) شیخ صدوق و مجلسی نیز این روایت را به اختصار آورده اند.
اهمیت موضوع
درباره پیامدهای زمامداری بنی امیه بر مسلمانان بود که در مآخذ تاریخی و حدیثی شیعه و سنی آمده است. این اعلام خطرهای معصومان، حاکی از اهمیت موضوع بود؛ زیرا چنان که در عمل ثابت شد، فتنه زمامداری بنی امیه، فتنه ای مخرب و جان کاه برای جامعه اسلامی بود. از این رو آنان مردم را از خطرها و آثار منفی این امر، آگاه کرده، برحذر می داشتند و از آنان می خواستند با پذیرش ولایت خاندان عصمت و طهارت و پیروی از آنان، از بروز چنین فتنه ای جلوگیری کنند؛ اما سوگمندانه باید گفت امت پیامبر به این هشدارها توجه نکردند و شد آنچه نباید می شد.
معاویه پس از انعقاد پیمان صلح با امام حسن (علیه السلام)، از امام خواست که برای مردم سخنرانی کند. امام ابتدا نپذیرفت؛ اما چون با اصرار معاویه روبه رو شد، ضمن ایراد سخنانی دربارهٔ پیامدهای حاکمیت بنی امیه فرمود: «به خدا سوگند تا زمانی که سران و رهبران امت محمد بنی امیه باشند، این امت روی رفاه و آسایش را نخواهد دید.خداوند به سبب فرمانبرداری تان از افراد سرکشی و گرایشتان به شیطان هایتان، فتنه ای را بر شما فرستاده که از آن رهایی نمی یابید تا نابود شوید». (... وایم الله لاتری امة محمّد خفضاً ماکانت سادتهم و قادتهم فی بنی امیة، ولقد وجه الله الیکم فتنة لن تصدروها عنها حتی تهلکوا لطاعتکم طواغیتکم، و انضوائکم الی شیاطینکم...)
خطبه امام هنگام خیانت کوفیان
زمانی که امام حسن (علیه السلام) از خیانت کوفیان، و پیوستن آنان به سپاه معاویه آگاه شد، کوفیان را مجدداً برای نبرد با معاویه، به اردوگاه نخیله فراخواند. (اردوگاهی در بیرون کوفه که رزمندگان، نخست در آنجا گرد می آمدند و سپس به سوی میدان جنگ حرکت می کردند.) در مدت ده روز فراخوانی، وقتی حضرت دید که تنها چهار هزار نفر در نخیله گرد هم آمده اند، به کوفه بازگشت و در خطبه ای عتاب آمیز خطاب به آنان فرمود: وای بر شما به خدا سوگند معاویه به هیچ یک از وعده هایی که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من دست به دست او داده، با او آشتی کنم، مرا رها نمی کند تا (در ارشاد و هدایت جامعه) تابع دین جدم باشم.من می توانم به تنهایی عبادت پروردگار را به جا بیاوررم؛ اما به خدا قسم اگر امر حکومت را به معاویه واگذارم، هرگز در حکومت بنی امیه شادمانی به خود نخواهید دید و آنها شما را به عذابها و گرفتاریها، دچار خواهند کرد. گویا به چشم خود می بینم که (فردا) فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنان ایستاده، درخواست آب و غذایی را خواهند کرد که خداوند (از بیت المال) برایشان قرار داده است؛ ولی به آنان، آب و غذا نمی دهند.اگر من یارانی داشتم، حکومت را به معاویه واگذار نمی کردم؛ چراکه خلافت بر بنی امیه حرام است.... (ویلکم والله ان معاویة لایفی لاحد منکم بما ضمنه فی قتلی، وانّی ان وضعت یدی فی یده فاسالمه، لم یترکنی ادین بدین جدی وانّی اقدر ان اعبدالله - (عزّوجلّ) - وحدی و ایم الله لئن سلمت الامر لمعاویة لا ترون فرحاً ابداً مع بنی امیْة ولیسومونکم سوء العذاب، کانی انظر الی ابنائکم واقفین علی ابواب ابنائهم یستسقونهم ویستطعمونهم بما جعله الله لهم، فلا یسقون ولایطعَمُون، ولو وجدت اعوانا ما سلمت له الامر، لانّ الخلافة محرمة علی بنی امیة) شیخ صدوق و مجلسی نیز این روایت را به اختصار آورده اند.
اهمیت موضوع
درباره پیامدهای زمامداری بنی امیه بر مسلمانان بود که در مآخذ تاریخی و حدیثی شیعه و سنی آمده است. این اعلام خطرهای معصومان، حاکی از اهمیت موضوع بود؛ زیرا چنان که در عمل ثابت شد، فتنه زمامداری بنی امیه، فتنه ای مخرب و جان کاه برای جامعه اسلامی بود. از این رو آنان مردم را از خطرها و آثار منفی این امر، آگاه کرده، برحذر می داشتند و از آنان می خواستند با پذیرش ولایت خاندان عصمت و طهارت و پیروی از آنان، از بروز چنین فتنه ای جلوگیری کنند؛ اما سوگمندانه باید گفت امت پیامبر به این هشدارها توجه نکردند و شد آنچه نباید می شد.
wikifeqh: پیشگویی های_امام_حسن_درباره_بنی امیه