[ویکی فقه] ولایت فقیه به ریاست و زمامداری فراگیر فقیه عادل و با کفایت در حوزه امور دینی و دنیوی بر امت اسلامی گفته می شود.
با تلاش، پی گیری و نوآوری ابن عقیل عمانی و ابن جنید اسکافی، فقه شیعه گام در راه اجتهاد گذاشت، شیخ مفید و شاگرد نامدارش، سید مرتضی، پایه های آن را استوار ساختند و سپس شیخ طوسی به آن کمال داد و استقلال آن را در برابر فقه اهل سنت، جلوه گر ساخت.پس از شیخ طوسی، فقه شیعه، از بالندگی، اوج گیری و دامن گستری، به مدت یک قرن باز ایستاد. تا این که ابن ادریس پا به عرصه گذاشت و به دوران ایستایی پایان داد، فقیهان شیعه از دیرباز تا کنون، برای آرای فقهی فقیهان عصر آغاز اجتهاد، بویژه آرای فقهی شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی، جایگاه ویژه ای باور دارند و به نظر آنان، دیدگاه این سه تن، از اعتبار بالایی برخوردار است، تا آن جا که اگر در فرعی از فرع های فقهی، فقیهان این دوره، در نظر هماهنگی می داشتند، ناسازگاری با آن را روا نمی دانستند، از این روی سخن به میان آوردن از دیدگاه فقیهان عصر اجتهاد، در مسأله ولایت فقیه، که در حقیقت، بیان گر دیدگاه تشیع درباره چگونگی اداره کشور در روزگار غیبت است، از اهمیت ویژه ای بر خوردار است.فقیهان دوره نخست پس از غیبت، از واژه هایی چون: خلافت، حکومت، حصن اسلام، امینان پیامبران، وارثان پیامبران و…که در سخنان معصومان درباره فقیهان بازتاب یافته و دیده می شود، رهبری سیاسی و اجتماعی فقیه را دریافت و سازوار با نیاز زمان، حوزه اختیار و آزادی در امور را برای او، در سرتاسر فقه بیان کرده اند.بی گمان، این دیدگاه، به سان دیگر دیدگاه های فقهی، در درازای تاریخ فقه، راه کمال را پیموده و فقیهان هر دوره، سازوار با نیاز زمان و زمینه های سیاسی، اجتماعی هر دوره، به زوایای جدیدی توجه داشته و در باره آن به بحث و گفت و گو و کند و کاو علمی پرداخته اند.محقق نراقی، برای نخستین بار از ولایت فقیه در چارچوب قاعده ای فقهی سخن به میان آورد و درباره دلیل ولایت فقیه، و حوزه اختیارهای فقیه، بحث های ارزش مندی را ارائه داد، پس از ایشان، مسأله ولایت فقیه، به بسیاری از کتاب های ویژه بحث از قواعد فقهی، راه یافت و زوایای جدیدی از آن به بوته بررسی نهاده شد، از جمله امام خمینی، که هم در عرصه نظریه به خوبی جولان داد و به روشن گری دقیق و همه سویه نظریه ولایت فقیه پرداخت و هم در عرصه عمل، نظام مقدس جمهوری اسلامی را بر شالوده ولایت فقیه استوار ساخت.
معنای لغوی ولایت
اکنون و پیش از پرداختن به موضوع، بایسته می نماد نگاهی بیفکنیم به معنی و مفهوم ولایت:در لغت راغب اصفهانی : الولاء والتوالی ان یحصل شیئان فصاعداً حصولاً لیس بینهما ما لیس منهما ویستعار ذلک للقرب من حیث المکان …. والوَلایة تولی الامر وقیل الوَلایة والوِلایة نحو الدَلالة والدِلالة وحقیقته تولّی الامر. ولاء و توالی به معنای قرار گرفتن دو چیز و بیش تر در کنار یکدیگر است; به گونه ای که چیز دیگری بین آنها جدایی نیندازد و استعاره آورده می شود برای نزدیکی مکانی….وِلایت، یاری است و وَلایت سرپرستی کاری، و گفته شده: وَلایت و وِلایت، مانند دِلالت و دَلالت است; به یک معنی، و حقیقت آن، همان سرپرستی و صاحب اختیاری است، فیروزآبادی، وِلایت و وَلایت را به یک معنی دانسته است: امارت و سلطنت. و ابن منظور از ابن سکیت روایت کرده که وِلایت به معنای سلطنت و وَلایت به معنای نصرت است.
ولایت در قرآن و حدیث
در قرآن نیز، وِلایت به همین معنی به کاربرده شده است ، در سخنانی که از معصومان (ع) به ما رسیده و در نهج البلاغه، وِلایت به این معنی کاربرد گسترده ای دارد، امام علی (ع) می فرماید:فقد جعل اللّه سبحانه لی علیکم حقّاً بولایة امرکم. ، همانا خدا بر شما برای من حقی قرار داد، چون حکمرانی شما را بر عهده دارم.
ولایت در عرفان
...
با تلاش، پی گیری و نوآوری ابن عقیل عمانی و ابن جنید اسکافی، فقه شیعه گام در راه اجتهاد گذاشت، شیخ مفید و شاگرد نامدارش، سید مرتضی، پایه های آن را استوار ساختند و سپس شیخ طوسی به آن کمال داد و استقلال آن را در برابر فقه اهل سنت، جلوه گر ساخت.پس از شیخ طوسی، فقه شیعه، از بالندگی، اوج گیری و دامن گستری، به مدت یک قرن باز ایستاد. تا این که ابن ادریس پا به عرصه گذاشت و به دوران ایستایی پایان داد، فقیهان شیعه از دیرباز تا کنون، برای آرای فقهی فقیهان عصر آغاز اجتهاد، بویژه آرای فقهی شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی، جایگاه ویژه ای باور دارند و به نظر آنان، دیدگاه این سه تن، از اعتبار بالایی برخوردار است، تا آن جا که اگر در فرعی از فرع های فقهی، فقیهان این دوره، در نظر هماهنگی می داشتند، ناسازگاری با آن را روا نمی دانستند، از این روی سخن به میان آوردن از دیدگاه فقیهان عصر اجتهاد، در مسأله ولایت فقیه، که در حقیقت، بیان گر دیدگاه تشیع درباره چگونگی اداره کشور در روزگار غیبت است، از اهمیت ویژه ای بر خوردار است.فقیهان دوره نخست پس از غیبت، از واژه هایی چون: خلافت، حکومت، حصن اسلام، امینان پیامبران، وارثان پیامبران و…که در سخنان معصومان درباره فقیهان بازتاب یافته و دیده می شود، رهبری سیاسی و اجتماعی فقیه را دریافت و سازوار با نیاز زمان، حوزه اختیار و آزادی در امور را برای او، در سرتاسر فقه بیان کرده اند.بی گمان، این دیدگاه، به سان دیگر دیدگاه های فقهی، در درازای تاریخ فقه، راه کمال را پیموده و فقیهان هر دوره، سازوار با نیاز زمان و زمینه های سیاسی، اجتماعی هر دوره، به زوایای جدیدی توجه داشته و در باره آن به بحث و گفت و گو و کند و کاو علمی پرداخته اند.محقق نراقی، برای نخستین بار از ولایت فقیه در چارچوب قاعده ای فقهی سخن به میان آورد و درباره دلیل ولایت فقیه، و حوزه اختیارهای فقیه، بحث های ارزش مندی را ارائه داد، پس از ایشان، مسأله ولایت فقیه، به بسیاری از کتاب های ویژه بحث از قواعد فقهی، راه یافت و زوایای جدیدی از آن به بوته بررسی نهاده شد، از جمله امام خمینی، که هم در عرصه نظریه به خوبی جولان داد و به روشن گری دقیق و همه سویه نظریه ولایت فقیه پرداخت و هم در عرصه عمل، نظام مقدس جمهوری اسلامی را بر شالوده ولایت فقیه استوار ساخت.
معنای لغوی ولایت
اکنون و پیش از پرداختن به موضوع، بایسته می نماد نگاهی بیفکنیم به معنی و مفهوم ولایت:در لغت راغب اصفهانی : الولاء والتوالی ان یحصل شیئان فصاعداً حصولاً لیس بینهما ما لیس منهما ویستعار ذلک للقرب من حیث المکان …. والوَلایة تولی الامر وقیل الوَلایة والوِلایة نحو الدَلالة والدِلالة وحقیقته تولّی الامر. ولاء و توالی به معنای قرار گرفتن دو چیز و بیش تر در کنار یکدیگر است; به گونه ای که چیز دیگری بین آنها جدایی نیندازد و استعاره آورده می شود برای نزدیکی مکانی….وِلایت، یاری است و وَلایت سرپرستی کاری، و گفته شده: وَلایت و وِلایت، مانند دِلالت و دَلالت است; به یک معنی، و حقیقت آن، همان سرپرستی و صاحب اختیاری است، فیروزآبادی، وِلایت و وَلایت را به یک معنی دانسته است: امارت و سلطنت. و ابن منظور از ابن سکیت روایت کرده که وِلایت به معنای سلطنت و وَلایت به معنای نصرت است.
ولایت در قرآن و حدیث
در قرآن نیز، وِلایت به همین معنی به کاربرده شده است ، در سخنانی که از معصومان (ع) به ما رسیده و در نهج البلاغه، وِلایت به این معنی کاربرد گسترده ای دارد، امام علی (ع) می فرماید:فقد جعل اللّه سبحانه لی علیکم حقّاً بولایة امرکم. ، همانا خدا بر شما برای من حقی قرار داد، چون حکمرانی شما را بر عهده دارم.
ولایت در عرفان
...
wikifeqh: ولایت_فقیه_از_دیدگاه_فقها