هیجان

/hayajAn/

مترادف هیجان: اضطراب، تلاطم، شور، غضب، غلیان

متضاد هیجان: آرامش

برابر پارسی: شور، جوش و خروش

معنی انگلیسی:
ado, emotion, excitement, ferment, fever, fire, flutter, headiness, heat, drama, intensity, liveliness, madness, raciness, sensation, stir, suspense, thrill, twitter, wildness, tension, lather, bang, razzmatazz

لغت نامه دهخدا

هیجان. [ هََ ی َ ] ( ع مص ) هیج. هیاج. برانگیخته شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( المصادر زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). انگیخته شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || برانگیختن. ( اقرب الموارد ). رجوع به هیج و هیاج شود. || ( اِمص ) جوش. جوشش. شور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- هیجان انگیز؛ شورانگیز.
- هیجان دم :
یک نیمه رخش زرد و دگر نیمه رخش سرخ
این را هیجان دم و آن را یرقان است.
؟
|| خشم و غضب.( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

برانگیخته شدن، مضطرب شدن، بجوش وخروش آمدن
( مصدر ) ۱- آشفته شدن . ۲- برانکیخته گشتن اضطراب . ۳- ( اسم ) خشم غضب .

فرهنگ معین

(هَ یَ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - آشفته شدن . ۲ - برانگیخته شدن ، اضطراب . ۳ - (اِ. ) خشم ، غضب .

فرهنگ عمید

۱. برانگیخته شدن، مضطرب گشتن، به جوش وخروش آمدن.
۲. اضطراب، جوش وخروش.

فرهنگستان زبان و ادب

{emotion} [روان شناسی] حالت برانگیختگی ای که با تغییرات بدنی و احساسی همراه است و ممکن است به بروز حرکت یا عملی منجر شود که نمایانگر نوع و شدت هیجان عارض شده بر فرد است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هیجان (روان شناسی). یکی از مباحث مطرح در روان شناسی، بحث هیجان است. اصطلاح هیجان از ریشه لاتین Emovere به معنی حرکت، تحریک و حالت تنش مشتق شده است. هیجان در زبان متداول با شور، احساس، انفعال و عاطفه معادل است.
در حال حاضر دو نوع کاربرد برای واژه هیجان وجود دارد: ۱ـ اصطلاحی پوششی برای تعداد نامعینی از حالات ذهنی. این همان معنایی است که ضمن صحبت از عشق، ترس و نفرت مورد نظر است. ۲ـ برچسبی برای زمینه ای از تحقیقات علمی که به بررسی عوامل محیطی، فیزیولوژیکی و شناختی این تجربیات ذهنی می پردازد.
مفاهیم ضمنی واژه هیجان
علاوه بر این کاربردها، اصطلاح هیجان مفاهیم ضمنی دیگری نیز دارد: حالات هیجانی به طور طبیعی، حاد تلقی می شوند و این حالات، تجارب ذهنی هستند که با احساسات تفاوت داشته و از نظر رفتاری با آشفتگی و اضطراب همراه هستند.
پورافکاری، نصرت ا...، فرهنگ جامع روان شناسی – روان پزشکی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۳، جلد ۱، ص۴۹۵.
هر هیجان شامل شناخت ها، اعمال و احساسات می باشد و تمامی هیجانات این مراحل را طی می کنند. ۱ـ احساس درون ذهنی۲ـ تحریک دستگاه خودکار۳ـ ارزیابی شناختی از موقعیت۴ـ ابراز هیجان۵ـ واکنش عمومی۶ـ گرایش عملی که مقدار هیجانی که از احساسی ناشی می شود و به صورت رفتار خاصی بروز می کند به تجربه فرد بستگی دارد.
اتکینسون، ریتال ال و همکاران، زمینه روان شناسی، رفیعی و همکاران، تهران، ارجمند، ۱۳۸۴، چاپ پنجم، جلد ۲، ص۵۱ - ۵۲.
...

دانشنامه عمومی

هیجان ( به انگلیسی: Emotion ) در روان شناسی معمولاً به احساس ها و واکنش های عاطفی گفته می شود. آمیگدال در مغز، ورودی های احساسی را پردازش می کند و پاسخ مناسب به آن ورودی را شکل می دهد. [ ۱] هر هیجان از سه مؤلفهٔ اساسی برخورد است:
• مؤلفهٔ شناختی، افکار، باورها و انتظارهایی که نوع و شدت پاسخ هیجانی را تعیین می کنند. آنچه برای یک فرد فوق العاده لذت بخش است، ممکن است برای دیگری کسل کننده یا آزاردهنده باشد.
• مؤلفهٔ فیزیولوژیکی که شامل تغییرات جسمی در بدن است. برای مثال، هنگامی که بدن از نظر هیجانی به واسطهٔ ترس یا خشم برانگیخته می شود، ضربان قلب زیاد می شود، مردمکها گشاد می شوند و میزان تنفس افزایش می یابد. اکثر هیجان ها شامل یک انگیختگی کلی و غیر اختصاصی دستگاه عصب هستند. با این حال در سال ۲۰۰۷ پس از انجام آزمایش های گوناگون روی میمونها محققان به این نتیجه رسیدند که مدارهای عصبی متفاوتی در آمیگدال برای پردازش دو هیجان ترس و غافلگیری فعال می شوند. [ ۲]
• مؤلفهٔ رفتاری، به حالت های مختلف ابراز هیجان ها اشاره می کند. جلوه های چهره ای، حالت های اندام و حرکت های بیانگر، و آهنگ صدا همراه با خشم، لذت، شادی، غم، ترس و هیجان های دیگر تغییر می کنند.
• جلوهٔ چهره ای مهم ترین شکل ارتباط هیجانی هستند. بررسی هایی که صورت گرفته اند، نشان می دهند که برخی از جلوه های خاصِ چهره ای، ذاتی هستند؛ و بنابراین، در همه جای دنیا آن ها را می شناسند.
• هیجان ها متشکل از الگوهای پاسخ های فیزیولوژیکی و رفتارهای مخصوص به نوع هستند؛ و در واقع غالباً از نظر مردم هیجان همان احساسی است که به فرد دست می دهد؛ ولی هیجان یک رفتار است نه یک تجربهٔ خصوصی و پدیده ای است که در بقای نوع و تولید مثل نقش دارد.
• از علایم هیجان می توان به تپش قلب و بالا رفتن فشار خون اشاره کرد.
باید متوجه بود که معنای عواطف و احساسات در گذر زمان دستخوش تغییراتی شده است. به خصوص در متن های ترجمه شده به فارسی باید توجه داشت که صحبت از کدام یک از آن دو است. برای مثال در فرهنگ استنفورد بیان شده است: برای عاطفه ای مثل ترس هنگام رو به رو شدن با یک خرس می توان اجزای منطقی مختلفی در نظر گرفت؛ جزء ارزیابانه ( تشخیص این که خرس خطرناک است ) ، جزء فیزیولوژیکی ( افزایش ضربان قلب و فشار خون ) ، جزء پدیدارشناسانه ( احساس ناخوشایند ) ، جزء قابل دیدن ( گشاد شدن مردمک ) ، جزء رفتاری ( میل به فرار ) ، وجزء ذهنی ( افزایش تمرکز ) اما کدام یک جزء اساسی عاطفه تلقی می شود؟
عکس هیجانعکس هیجانعکس هیجانعکس هیجانعکس هیجان

هیجان (آلبوم کارلی ری جپسن). هیجان ( انگلیسی: Emotion ) ( یا به سبک نوشتاری E•MO•TION ) سومین آلبوم استودیویی از خواننده کانادایی کارلی ری جپسن است. آلبوم در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۵ در ژاپن و در ۲۱ اوت ۲۰۱۵ ازطریق اینترسکوپ رکوردز در سراسر جهان منتشر شد.
عکس هیجان (آلبوم کارلی ری جپسن)

هیجان (دیواندره). هیجان یک روستا در ایران است که در استان کردستان واقع شده است. [ ۱] هیجان ۱۷۲ نفر جمعیت دارد.
عکس هیجان (دیواندره)

هیجان (فیلم ۱۹۶۵). هیجان ( به انگلیسی: Thrilling ) فیلمی ایتالیایی در سبک کمدی محصول سال ۱۹۶۵ است که در سه بخش و توسط سه کارگردان مختلف ساخته شده است.
سه بخش: در اولی یک معلم دائماً نگران این فکر است که همسرش به او خیانت می کند. وقتی او به نزد یک روانشناس می رود به او اجازه می دهد که بفهمد ترسش مربوط به خیانت گهگاهی او به همسرش است. وقتی او ماجرای معشوقه اش را به همسرش می گوید، همسرش او را می بخشد. در بخش دوم یک زن شوهری دارد که او را با لباس یک شخصیت کمیک پوشانده است. در بخش آخر مجبور است شبش را در یک هتل رازآلود به خاطر خراب شدن خودرو خود بگذراند. [ ۱]
عکس هیجان (فیلم ۱۹۶۵)عکس هیجان (فیلم ۱۹۶۵)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

هََیَجان (emotion)
در روان شناسی، احساسی قدرتمند. حالتی پیچیده در بدن و ذهن است که از لحاظ جسمی موجب تغییرات فیزیولوژیکی مانند افزایش یا کاهش ضربان قلب، کاهش یا افزایش فعالیت برخی غدد، یا تغییر درجه حرارت بدن می شود و از لحاظ جنبه های ذهنی منجر به افزایش ادراک و گاه آشفتگی در تفکر و قضاوت می شود. در این حالت، فرد میل به بروز احساس دارد و ممکن است به رفتار غیرارادی دست بزند. واکنش های هیجانی اولیه عبارت اند از خشم، عشقو ترسکه به صورت پاسخی فوری در مقابل محرک های بیرونی روی می دهند یا حاصل فرآیند ذهنی غیر مستقیم، نظیر حافظه، تداعی یا درون نگری اند. هیجان موضوعی مشترک در زیست شناسی و روان شناسی است و بحث های بسیار برانگیخته است. چارلز دارویندر اثرش با عنوان بروز عواطف در انسان و جانوران(۱۸۷۲) استدلال کرد که هیجان هایی ویژه و بنیادی وجود دارند که موجب تحریک، و سپس موجب بروز رفتار آشکار می شوند. ویلیام جیمز، به عکس، اعتقاد داشت که هیجان ها در واقع حس تغییرات بدن اند و زمانی رخ می دهند که برخی وقایع مهیج پیش می آید؛ فیزیولوژیست دانمارکی، کارل لانگه(۱۸۳۴ـ۱۹۰۰) مستقلاً به همین نتیجه رسید. نظریۀ آن ها، معروف به نظریۀ جیمز ـ لانگهدر آ‎غاز قرن۲۰ به نقد کشیده شد. اخیراً روان شناس امریکایی، استانلی چستر، و دیگران پیشنهاد کردند که تغییرات احشایی کمابیش در همۀ هیجان ها یکسان اند، اما کیفیت احساسات، ازجمله ترس، شادی، وجد، و امثال این ها، بستگی به ارزیابی ادراکی و شناختی فرد از شرایط تازه، آشوب ها، و تناقضات محیط دارد.

هِی، جان (۱۸۳۸ـ۱۹۰۵)(Hay, John)
هِی، جان
سیاستمدار جمهوری خواه امریکایی. نخستین معاون وزیر امور خارجه بود (۱۸۷۸ـ۱۸۸۱). در ۱۸۹۷ در مراسم سوگند ریاست جمهوری ویلیام مکینلی، به سفارت امریکا در انگلستان منصوب و متعاقباً وزیر امور خارجه شد. پس از جنگ با اسپانیا (۱۸۹۸) هدایت مذاکرات صلح را برعهده داشت. همچنین تنظیم کنندۀ پیمان هی ـ پونسفوتبا انگلستان (۱۹۰۱) و حل وفصل کنندۀ مناقشۀ مرزی آلاسکا میان امریکا و کانادا (۱۹۰۳) بود. در سیلمایندیانا به دنیا آمد. در جریان جنگ داخلی امریکااز منشیان شخصی آبراهام لینکلنبود (۱۸۶۱ـ۱۸۶۵). از نوشته های اوست: ترانه های پایک کاونتی(۱۸۷۱)، روزهای کاستیلی(۱۸۷۱)، مجموعۀ اشعار (۱۸۹۰) و آبراهام لینکلن (۱۸۹۰) با همکاری جِی جی نیکولی.

مترادف ها

fit (اسم)
حمله، هیجان، بیهوشی، بند، تشنج، غش، قسمتی از شعر یا سرود

fret (اسم)
ساییدگی، تحریک، هیجان، اذیت، جیغ، تهییج، اخم، ترشرویی، بی حوصلگی

boil (اسم)
دمل، تحریک، هیجان، کورک، جوش، التهاب

excitation (اسم)
تحریک، هیجان، براشفتگی، برافروختگی، غلیان، برانگیختن، القاء، انفعال

agitation (اسم)
تحریک، پریشانی، تلاطم، هیجان، سراسیمگی، اشفتگی

excitement (اسم)
تحریک، هیجان، غلیان، شور، تهییج

thrill (اسم)
هیجان، لرز، لرزه

frenzy (اسم)
اشفتن، هیجان، دیوانگی، شور، شوریدگی، دیوانگی انی

dither (اسم)
هیجان

titillation (اسم)
هیجان، لذت، کیف، غلغلک، غلغلک اوری

fission (اسم)
هیجان، انشقاق، شکستن هسته اتمی

ignition (اسم)
هیجان، احتراق، اشتعال، سیستم جرقه، اتش گیری

tornado (اسم)
هیجان، گردباد، توفان، سیاه باد

fever (اسم)
هیجان، تب، مطبقه

tempest (اسم)
تندی، هیجان، جوش وخروش، تندباد، توفان

lather (اسم)
هیجان، کف صابون، کف یا عرق اسب

hysterics (اسم)
هیجان، حمله و تشنج، حمله گریه، حمله احساساتی، حمله خنده غیر قابل کنترل

unco (اسم)
هیجان، شخص غریبه

snit (اسم)
تحریک، هیجان، عصبانیت

stour (اسم)
بزرگ، هیجان، خشن، کشمکش

facetious (صفت)
هیجان، شوخ، لوس، اهل شوخی بیجا

فارسی به عربی

اعصار دوار , ایقاد , حمی , رغوة , عاصفة , غلیان , هیجان

پیشنهاد کاربران

ادعاهای نادرست زیادی مطرح می شود. من اینجا سعی می کنم پاسخ مستند و علمی به این شبهات بدهم و منابع معتبر را معرفی کنم تا بتوانید با اطمینان بیشتری بررسی کنید.
- - -
۱. ادعا درباره ریشه ی واژه های فارسی که ادعا می شود �عربی نیستند� و �ریشه ترکی دارند�
...
[مشاهده متن کامل]

نکته مهم: زبان فارسی به عنوان زبان هندی - ایرانی شاخه زبان های هندواروپایی، در طول تاریخ تعاملات زیادی با زبان های مختلف از جمله عربی و ترکی داشته است. این تعاملات باعث شده بسیاری از واژه ها از این زبان ها وارد فارسی شوند ( وام واژه ها ) یا برخی از واژگان مشترک باشند.
ادعای اینکه واژه های عربی "واقعاً عربی نیستند" بدون ارائه شواهد زبانی و تاریخی معتبر، علمی نیست. زبان عربی، فارسی و ترکی سه زبان کاملاً متفاوت با ساختارهای صرفی، واجی و معنایی متفاوت هستند.
- - -
۲. درباره واژه �احتیاج�
ریشه ی واژه �احتیاج� از زبان عربی است و از مصدر �حاج� به معنی نیاز داشتن یا درخواست کردن مشتق شده است.
این واژه در لغت نامه های معتبر عربی مانند لسان العرب و قاموس محیط به صورت مفصل توضیح داده شده است.
نگارش �احتیاج� در فارسی و عربی رسمی ثابت است و به صورت �هیجان� نیست.
اینکه گفته می شود پسوند �ان� هیجان از زبان ترکی است، صحیح نیست؛ پسوند � - ان� در زبان عربی به عنوان جمع مذکر و همچنین در اسم ها و صفات مختلف به کار می رود.
- - -
۳. ادعا درباره پسوند �ان� در واژگان مانند �آلان�، �ساتان�، �باخان� و �سیران�
واژگان �آلان�، �ساتان� و �سیران� اصولاً واژه های فارسی یا ترکی با ریشه های مشخص هستند، اما این ها به تنهایی نمی توانند پایه ای برای ادعای ساختار غیرعربی پسوند � - ان� در تمام زبان ها باشند.
در فارسی، پسوند � - ان� گاهی برای ساخت اسم جمع یا مکان به کار می رود ( مانند �باغ� و �باغان� ) ، که از ریشه فارسی است. در ترکی نیز پسوندهای متفاوتی وجود دارد که عملکردشان با فارسی فرق دارد.
استفاده از این پسوندها در زبان های مختلف طبیعی است و نباید نتیجه گیری کرد که پسوندی به کل متعلق به یک زبان است.
- - -
۴. درباره واژه �جوشماک� و ریشه ی آن
واژه �جوشماق� در ترکی به معنای �حرکت کردن، به جلو رفتن� است.
واژه �جوش� در فارسی از ریشه ای متفاوت به معنی �جوشیدن، خروشیدن� است و هرچند برخی واژگان ممکن است از نظر معنایی به هم نزدیک باشند، ریشه های آن ها متفاوت است.
اینکه همه واژگان فارسی که شبیه ترکی هستند ترکی باشند، منطقی نیست، زیرا در زبان ها اشتراکات معنایی و آوایی طبیعی است.
- - -
۵. درباره واژه �شر� و �خروش�
�شر� در فارسی به معنای صدا یا نویز در برخی لهجه ها استفاده می شود اما در اصل این واژه از عربی وارد فارسی شده و در عربی معانی مختلفی دارد.
�خروش� در فارسی به معنی �صدای بلند و خشمگین� است که در فارسی از ریشه فارسی و ساختار این زبان است، نه ترکی.
کلمه �اخروش� در ترکی به معنی حمله نیست.
ادعاهای بدون سند در مورد اشتقاق این واژگان از ترکی نیازمند مستندات زبانی و تاریخی دقیق هستند.
- - -
۶. درباره واژه �گیاه� و ریشه آن
واژه �گیاه� در فارسی از ریشه �گی� به معنای رشد و رویش گرفته شده است که در زبان های هندواروپایی ریشه مشترک دارد.
�گی� و مشتقات آن در اوستا، اوستایی و زبان های هندواروپایی وجود دارد.
ادعای ارتباط مستقیم �گیاه� با �گویارماق� در ترکی که به معنای رشد کردن باشد، صرفاً شباهت ظاهری است و اثبات تاریخی و زبان شناسی ندارد.
بسیاری از واژگان با ریشه مشترک در زبان های همسایه وجود دارند، اما نمی توان بدون شواهد دقیق همه را متعلق به یک زبان دانست.
- - -
۷. درباره �خیز�، �قیز� و �قبراق�
�خیز� در فارسی به معنای بلند شدن یا حرکت سریع است و ریشه آن فارسی است.
�قیز� در ترکی به معنی دختر است و هیچ ربط مستقیمی به �قبراق� ( به معنی تند و سریع در فارسی ) ندارد.
�قبراق� از ریشه فارسی است و معنی آن با �قیز� متفاوت است.
�قیزدی� به معنی �غیب شدن� یا �جیم شدن� به ترکی مربوط است، اما این واژه ها در فارسی کاربرد ندارند.
- - -
جمع بندی
زبان شناسی تاریخی و ریشه شناسی بر اساس قواعد علمی، پژوهش های میدانی، منابع دست اول و تحلیل های ساختاری انجام می شود.
ادعاهایی که بدون سند معتبر صرفاً بر اساس شباهت ظاهری واژگان ساخته شده اند، علمی نیستند.
در منابع معتبر و تخصصی زبان شناسی مانند:
"تاریخ زبان فارسی" اثر احمد آرام
"لغت نامه دهخدا"
"فرهنگ معین"
"قاموس زبان ترکی"
لسان العرب ( فرهنگ لغت عربی )
مقالات دانشگاهی معتبر در حوزه زبان شناسی تاریخی و تطبیقی
می توان اطلاعات دقیق و موثق درباره ریشه واژگان یافت.
- - -

اقای شجری خیز ترکی هست نه فارسی متاسفانه اکثرا اشخاص بخاطر عدم دانش در حوزه زبان ترکی کلمات واضح ترکی را فارسی طبقه بندی میکنند حتی در سطح دکتر کزازی که گیاه رو به جان مرتبط میداند در حالی که گیاه ترکی
...
[مشاهده متن کامل]
از ریشه گوی یعنی رشد کننده و به سمت اسمان رونده هست و حتی فعل گیارمک در ترکی داریم یعنی رشد کردن یعنی واژه کاملا ترکی رو فارسی می داند، کلمه خیز یا قیز به معنی سریع در ترکی هم به صورت فعل هم به صورت اصطلاح هست، قیز قیوراق که در فارسی قبراق گفته میشود به معنی تند و سریع وجود دارد و قیزدی به معنی جیم شدن و غیب شدن وجود دارد

خروش نیز ترکی هست که از کلمه اخروش ترکی گرفته شده و مثل بقیه فعلها که الف اول حذف شده وارد شده است. همچنین به معنی حمله و صدای سگ نیز می باشد
برابر فارسی پیشنهادی کاملا ترکی هست جوشماک در ترکی یعنی به وجد امدن و حرکت کردن به صورت جوشش و جوش وارد شده است، جوشماک در ترکی به پیوند خوردن زخم هم گفته میشود، همچنین شر به معنی صدای چیزی هم در ترکی استفاده میشود.
خیلی از کلماتی که عربی گفته شده واقعا مشکل دارند و جواب نمیدن مثال احتیاج رو هم ریشه رو ه و ج گفت که در نوشتار احتیاج به صورت حیج نوشته شده و با هیجان یکی هست همچنین پسوند ان هیجان بر فرمول گرامری ترکی
...
[مشاهده متن کامل]
هست و ساختاری غیر عربی دارد، مثل آلان، ساتان، باخان، سیران، لذا به نظر غیر معقول میرسد، خیلی از کلماتی که عربی طبقه بندی شده اند واقعا عربی به نظر نمیرسند

استاد شما حق ندارین هیجان منو تخریب کنین
بابام اینجا رو سرت خراب میکنه
استاد خیلی هیجان داریم استاد جان داوطلب بخوابن حاضرما
تب و تاب،
جوشش
هَیَجان
خیزان
معنی هیجان:شوق
معنی هیجان:عجله داشتن
هیجان: کنش یا نمایشی غیر معمول، کم و بیش تند و ناخواسته، برخاسته از خوشی یا درد در اندام ( در چهره به صورت تغییر رنگ و نما، در دست و پاها به صورت لرزش و در قلب به صورت افزایش ضربان ) ( https://www. cnrtl. fr/definition/emotion ) .
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه، پاتاناک می باشد که در خراسانی patanak گفته می شود.

شور
برانگیخته و برانگیختن بیشتر نزدیک به “عصبانی شدن” و “به هم ریختن” هستند تا به هیجان. هیجان ویژگی های سازگار تر و خوب تر دارد که برانگیختن ندارد.
هیجیدن = به هیجان آمدن، خیزیدن احساسات، برانگیخته شدن احساسات
هیجش، هیجمان = خیزش احساسات، هیجان
هیجیده = به هیجان آمده، هیجان زده
هیجاندن = خیزاندن احساسات، به هیجان آوردن

...
[مشاهده متن کامل]

هیجانش = خیزانش احساسات، تهییج
هیجاننده = خیزاننده احساسات، مهیج
{ریشهٔ واژه هیجان عربی، ‹هیج› است که به معنای برانگیختن و برانگیزاندن آمده است. به گمان من این ‹هیج› باید ریخت دیگری از همان ‹خیز› پارسی، ریشه کارواژهٔ خیزیدن، باشد. چه اینکه در زبان های ایرانی گاهی خ با ه، و همچنین ز با ج جابجا می شوند. برای نمونه ‹خور› و ‹هور› هر دو به معنای خورشید هستند. یا ‹جیر› در مازندرانی به معنای ‹زیر› و پایین می باشد.
از همین رو واژگان بالا را پیشنهاد می کنم. باشد که پسندیده شود}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست

به گمان من، این واژه ریشه ایرانی دارد. ریشه این واژه ‹هیج› است که به معنای برانگیختن و برانگیزاندن آمده است. این ‹هیج› باید ریخت دیگری از همان ‹خیز› پارسی ریشه فعل های خیزیدن و خیزاندن باشد. چه اینکه در
...
[مشاهده متن کامل]
زبان های ایرانی گاهی خ با ه، و همچنین ز با ج جابجا می شوند. برای نمونه ‹خور› و ‹هور› هر دو به معنای خورشید هستند. یا ‹جیر› در مازندرانی به معنای ‹زیر› و پایین می باشد.

وجد
بروز هیجان
انگیختگی ؛ برانگیختن ، برانگیزش ، شورانگیز ، انگیختن ، انگیزشی
شوق فراوان
برانگیختگی
باریک ترین واژه ی برابر �هیجان� از دید من، �برانگیختگی� ( در برابر �آرامش� ) است. واژه ی �شور� نزدیک به �هیجان است؛ ولی برابر باریکِ آن نیست؛ بهترین شوند آن، همین است که می گوییم: �شور و هیجان�! واژه های پیوسته به همِ �جوش و خروش� از آن هم دورتر است.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه:
�آقا بزرگ خانواده� ( در حالیکه از شدت برانگیختگی رنگش سیاه شده ) :
خفه می شوی یا با دست های خودم خفه ات کنم؟
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/07/blog - post_78. html

هم خانواده= مهیج، تهییج
ارام و قرار نداشتن
شور و اشتیاق

کسی که آرام و قرار ندارد .
کسی که از چیزی یا خبری شگفت زده می شود .
یکی هم خانواده ( هیجان ) رو بگه ؟!.
شوق داشت
اشتیاق، انرژی، انگیزه
اضطراب
آرام و قرار نداشتن
برانگیزش
برانگیختگی
شاید ازن واژه ریشه ایرانی دارد چون هیج به معنی سرخ است
خروشان
معنیش:مهیج
excitement
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)