ادعاهای نادرست زیادی مطرح می شود. من اینجا سعی می کنم پاسخ مستند و علمی به این شبهات بدهم و منابع معتبر را معرفی کنم تا بتوانید با اطمینان بیشتری بررسی کنید.
- - -
۱. ادعا درباره ریشه ی واژه های فارسی که ادعا می شود �عربی نیستند� و �ریشه ترکی دارند�
... [مشاهده متن کامل]
نکته مهم: زبان فارسی به عنوان زبان هندی - ایرانی شاخه زبان های هندواروپایی، در طول تاریخ تعاملات زیادی با زبان های مختلف از جمله عربی و ترکی داشته است. این تعاملات باعث شده بسیاری از واژه ها از این زبان ها وارد فارسی شوند ( وام واژه ها ) یا برخی از واژگان مشترک باشند.
ادعای اینکه واژه های عربی "واقعاً عربی نیستند" بدون ارائه شواهد زبانی و تاریخی معتبر، علمی نیست. زبان عربی، فارسی و ترکی سه زبان کاملاً متفاوت با ساختارهای صرفی، واجی و معنایی متفاوت هستند.
- - -
۲. درباره واژه �احتیاج�
ریشه ی واژه �احتیاج� از زبان عربی است و از مصدر �حاج� به معنی نیاز داشتن یا درخواست کردن مشتق شده است.
این واژه در لغت نامه های معتبر عربی مانند لسان العرب و قاموس محیط به صورت مفصل توضیح داده شده است.
نگارش �احتیاج� در فارسی و عربی رسمی ثابت است و به صورت �هیجان� نیست.
اینکه گفته می شود پسوند �ان� هیجان از زبان ترکی است، صحیح نیست؛ پسوند � - ان� در زبان عربی به عنوان جمع مذکر و همچنین در اسم ها و صفات مختلف به کار می رود.
- - -
۳. ادعا درباره پسوند �ان� در واژگان مانند �آلان�، �ساتان�، �باخان� و �سیران�
واژگان �آلان�، �ساتان� و �سیران� اصولاً واژه های فارسی یا ترکی با ریشه های مشخص هستند، اما این ها به تنهایی نمی توانند پایه ای برای ادعای ساختار غیرعربی پسوند � - ان� در تمام زبان ها باشند.
در فارسی، پسوند � - ان� گاهی برای ساخت اسم جمع یا مکان به کار می رود ( مانند �باغ� و �باغان� ) ، که از ریشه فارسی است. در ترکی نیز پسوندهای متفاوتی وجود دارد که عملکردشان با فارسی فرق دارد.
استفاده از این پسوندها در زبان های مختلف طبیعی است و نباید نتیجه گیری کرد که پسوندی به کل متعلق به یک زبان است.
- - -
۴. درباره واژه �جوشماک� و ریشه ی آن
واژه �جوشماق� در ترکی به معنای �حرکت کردن، به جلو رفتن� است.
واژه �جوش� در فارسی از ریشه ای متفاوت به معنی �جوشیدن، خروشیدن� است و هرچند برخی واژگان ممکن است از نظر معنایی به هم نزدیک باشند، ریشه های آن ها متفاوت است.
اینکه همه واژگان فارسی که شبیه ترکی هستند ترکی باشند، منطقی نیست، زیرا در زبان ها اشتراکات معنایی و آوایی طبیعی است.
- - -
۵. درباره واژه �شر� و �خروش�
�شر� در فارسی به معنای صدا یا نویز در برخی لهجه ها استفاده می شود اما در اصل این واژه از عربی وارد فارسی شده و در عربی معانی مختلفی دارد.
�خروش� در فارسی به معنی �صدای بلند و خشمگین� است که در فارسی از ریشه فارسی و ساختار این زبان است، نه ترکی.
کلمه �اخروش� در ترکی به معنی حمله نیست.
ادعاهای بدون سند در مورد اشتقاق این واژگان از ترکی نیازمند مستندات زبانی و تاریخی دقیق هستند.
- - -
۶. درباره واژه �گیاه� و ریشه آن
واژه �گیاه� در فارسی از ریشه �گی� به معنای رشد و رویش گرفته شده است که در زبان های هندواروپایی ریشه مشترک دارد.
�گی� و مشتقات آن در اوستا، اوستایی و زبان های هندواروپایی وجود دارد.
ادعای ارتباط مستقیم �گیاه� با �گویارماق� در ترکی که به معنای رشد کردن باشد، صرفاً شباهت ظاهری است و اثبات تاریخی و زبان شناسی ندارد.
بسیاری از واژگان با ریشه مشترک در زبان های همسایه وجود دارند، اما نمی توان بدون شواهد دقیق همه را متعلق به یک زبان دانست.
- - -
۷. درباره �خیز�، �قیز� و �قبراق�
�خیز� در فارسی به معنای بلند شدن یا حرکت سریع است و ریشه آن فارسی است.
�قیز� در ترکی به معنی دختر است و هیچ ربط مستقیمی به �قبراق� ( به معنی تند و سریع در فارسی ) ندارد.
�قبراق� از ریشه فارسی است و معنی آن با �قیز� متفاوت است.
�قیزدی� به معنی �غیب شدن� یا �جیم شدن� به ترکی مربوط است، اما این واژه ها در فارسی کاربرد ندارند.
- - -
جمع بندی
زبان شناسی تاریخی و ریشه شناسی بر اساس قواعد علمی، پژوهش های میدانی، منابع دست اول و تحلیل های ساختاری انجام می شود.
ادعاهایی که بدون سند معتبر صرفاً بر اساس شباهت ظاهری واژگان ساخته شده اند، علمی نیستند.
در منابع معتبر و تخصصی زبان شناسی مانند:
"تاریخ زبان فارسی" اثر احمد آرام
"لغت نامه دهخدا"
"فرهنگ معین"
"قاموس زبان ترکی"
لسان العرب ( فرهنگ لغت عربی )
مقالات دانشگاهی معتبر در حوزه زبان شناسی تاریخی و تطبیقی
می توان اطلاعات دقیق و موثق درباره ریشه واژگان یافت.
- - -
اقای شجری خیز ترکی هست نه فارسی متاسفانه اکثرا اشخاص بخاطر عدم دانش در حوزه زبان ترکی کلمات واضح ترکی را فارسی طبقه بندی میکنند حتی در سطح دکتر کزازی که گیاه رو به جان مرتبط میداند در حالی که گیاه ترکی
... [مشاهده متن کامل] از ریشه گوی یعنی رشد کننده و به سمت اسمان رونده هست و حتی فعل گیارمک در ترکی داریم یعنی رشد کردن یعنی واژه کاملا ترکی رو فارسی می داند، کلمه خیز یا قیز به معنی سریع در ترکی هم به صورت فعل هم به صورت اصطلاح هست، قیز قیوراق که در فارسی قبراق گفته میشود به معنی تند و سریع وجود دارد و قیزدی به معنی جیم شدن و غیب شدن وجود دارد
خروش نیز ترکی هست که از کلمه اخروش ترکی گرفته شده و مثل بقیه فعلها که الف اول حذف شده وارد شده است. همچنین به معنی حمله و صدای سگ نیز می باشد
برابر فارسی پیشنهادی کاملا ترکی هست جوشماک در ترکی یعنی به وجد امدن و حرکت کردن به صورت جوشش و جوش وارد شده است، جوشماک در ترکی به پیوند خوردن زخم هم گفته میشود، همچنین شر به معنی صدای چیزی هم در ترکی استفاده میشود.
خیلی از کلماتی که عربی گفته شده واقعا مشکل دارند و جواب نمیدن مثال احتیاج رو هم ریشه رو ه و ج گفت که در نوشتار احتیاج به صورت حیج نوشته شده و با هیجان یکی هست همچنین پسوند ان هیجان بر فرمول گرامری ترکی
... [مشاهده متن کامل] هست و ساختاری غیر عربی دارد، مثل آلان، ساتان، باخان، سیران، لذا به نظر غیر معقول میرسد، خیلی از کلماتی که عربی طبقه بندی شده اند واقعا عربی به نظر نمیرسند
استاد شما حق ندارین هیجان منو تخریب کنین
بابام اینجا رو سرت خراب میکنه
استاد خیلی هیجان داریم استاد جان داوطلب بخوابن حاضرما
تب و تاب،
جوشش
هَیَجان
خیزان
معنی هیجان:شوق
معنی هیجان:عجله داشتن
هیجان: کنش یا نمایشی غیر معمول، کم و بیش تند و ناخواسته، برخاسته از خوشی یا درد در اندام ( در چهره به صورت تغییر رنگ و نما، در دست و پاها به صورت لرزش و در قلب به صورت افزایش ضربان ) ( https://www. cnrtl. fr/definition/emotion ) .
... [مشاهده متن کامل]
همتای پارسی این واژه، پاتاناک می باشد که در خراسانی patanak گفته می شود.
شور
برانگیخته و برانگیختن بیشتر نزدیک به “عصبانی شدن” و “به هم ریختن” هستند تا به هیجان. هیجان ویژگی های سازگار تر و خوب تر دارد که برانگیختن ندارد.
هیجیدن = به هیجان آمدن، خیزیدن احساسات، برانگیخته شدن احساسات
هیجش، هیجمان = خیزش احساسات، هیجان
هیجیده = به هیجان آمده، هیجان زده
هیجاندن = خیزاندن احساسات، به هیجان آوردن
... [مشاهده متن کامل]
هیجانش = خیزانش احساسات، تهییج
هیجاننده = خیزاننده احساسات، مهیج
{ریشهٔ واژه هیجان عربی، ‹هیج› است که به معنای برانگیختن و برانگیزاندن آمده است. به گمان من این ‹هیج› باید ریخت دیگری از همان ‹خیز› پارسی، ریشه کارواژهٔ خیزیدن، باشد. چه اینکه در زبان های ایرانی گاهی خ با ه، و همچنین ز با ج جابجا می شوند. برای نمونه ‹خور› و ‹هور› هر دو به معنای خورشید هستند. یا ‹جیر› در مازندرانی به معنای ‹زیر› و پایین می باشد.
از همین رو واژگان بالا را پیشنهاد می کنم. باشد که پسندیده شود}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
به گمان من، این واژه ریشه ایرانی دارد. ریشه این واژه ‹هیج› است که به معنای برانگیختن و برانگیزاندن آمده است. این ‹هیج› باید ریخت دیگری از همان ‹خیز› پارسی ریشه فعل های خیزیدن و خیزاندن باشد. چه اینکه در
... [مشاهده متن کامل] زبان های ایرانی گاهی خ با ه، و همچنین ز با ج جابجا می شوند. برای نمونه ‹خور› و ‹هور› هر دو به معنای خورشید هستند. یا ‹جیر› در مازندرانی به معنای ‹زیر› و پایین می باشد.
وجد
بروز هیجان
انگیختگی ؛ برانگیختن ، برانگیزش ، شورانگیز ، انگیختن ، انگیزشی
شوق فراوان
برانگیختگی
باریک ترین واژه ی برابر �هیجان� از دید من، �برانگیختگی� ( در برابر �آرامش� ) است. واژه ی �شور� نزدیک به �هیجان است؛ ولی برابر باریکِ آن نیست؛ بهترین شوند آن، همین است که می گوییم: �شور و هیجان�! واژه های پیوسته به همِ �جوش و خروش� از آن هم دورتر است.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه:
�آقا بزرگ خانواده� ( در حالیکه از شدت برانگیختگی رنگش سیاه شده ) :
خفه می شوی یا با دست های خودم خفه ات کنم؟
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/07/blog - post_78. html
هم خانواده= مهیج، تهییج
ارام و قرار نداشتن
شور و اشتیاق
کسی که آرام و قرار ندارد .
کسی که از چیزی یا خبری شگفت زده می شود .
یکی هم خانواده ( هیجان ) رو بگه ؟!.
شوق داشت
اشتیاق، انرژی، انگیزه
اضطراب
آرام و قرار نداشتن
برانگیزش
برانگیختگی
شاید ازن واژه ریشه ایرانی دارد چون هیج به معنی سرخ است
خروشان
معنیش:مهیج
excitement
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)