هنر

/honar/

مترادف هنر: صناعت، صنعت، فن

معنی انگلیسی:
art, craft, industry, virtue, excellence, skill, feat, exploit, fine arts, attainment, forte, knack, trick

لغت نامه دهخدا

هنر. [ هَُ ن َ ] ( اِ ) علم و معرفت و دانش و فضل و فضیلت و کمال. ( از ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). کیاست. فراست. زیرکی. ( یادداشت مؤلف ).این کلمه در واقع به معنی آن درجه از کمال آدمی است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را دربردارد و نمود آن صاحب هنر را برتر از دیگران مینماید :
نکوهش رسیدی به هر آهویی
ستایش بد از هر هنر هر سویی.
بوشکور.
فزون بایدم نیز از ایشان هنر
جهانجوی باید سر تاجور.
فردوسی.
پس آنگاه سام از پی پور خویش
هنرهای شاهان بیاورد پیش.
فردوسی.
هزاریک زآن کاندر سرشت او هنر است
نگار خوب هماناک نیست درارتنگ.
فرخی.
از فتح و ظفر بینم بر نیزه تو عقد
وز فرّ و هنر بینم بر نیزه تو یون.
عنصری.
که بیوسد ز زهر طعم شکر؟
نکند میل بی هنر به هنر.
عنصری.
سلطان معظم ملک عادل مسعود
کمتر ادبش حلم و فروتر هنرش جود.
منوچهری.
هنر را بازدانستم ز آهو
همیدون نغز را از زشت و نیکو.
فخرالدین اسعد.
هر کجا عنایت آفریدگار، جل جلاله آمد، همه هنرها و بزرگیها ظاهر کرد. ( تاریخ بیهقی ).عیب و هنر این کارها را بازنمود. ( تاریخ بیهقی ).
که را با تو گویند بد بیشتر
چو نبود گنه دان که هستش هنر.
اسدی.
اینت پر برگ و بر درختانی
که هنر برگ و علم بر دارند.
ناصرخسرو.
نبود هرگز عیبی ز هنر هرچند
هنر زید سوی عمرو عوار آید.
ناصرخسرو.
با هزاران بدی و عیب یکیشان هنر است
گرچه ایشان چو خر از عیب و هنر بی خبرند.
ناصرخسرو.
به روزگار پیشین در اسب شناختن و هنر و عیب ایشان دانستن هیچ گروه به از عجم ندانستندی. ( نوروزنامه ). دلاورترین اسبان کمیت است و باهنرتر سمند. ( نوروزنامه ).
گوشت بر گاو ورزه نیکوتر
زینت مرد دانش است و هنر.
سنائی.
ازایشان به هنر و خرد مستغنی بود. ( کلیله و دمنه ). هرگاه که ملک هنرهای من بدید، بر نواخت من حریص تر از آن باشد که من بر خدمت او و هرکه از فیض آسمانی و عقل غریزی بهره مند شد و بر کسب هنر مواظبت نمود، نیکبخت گردید. ( کلیله و دمنه ). و حرص تو در طلب علم و کسب هنر، مقرر. ( کلیله و دمنه ). بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پیشه، صنعت، فن، کارنمایان وبرجسته
(اسم )۱- شناسای هم. قوانین عملی مربوط بشغل و فنی معرفت امری توام با ظرافت و ریزه کاری .۲- طریق. اجرای امری طبق قوانین قواعد صنعت . ۳- مجموع. اطلاعات وتجارب : موید الملک ... رابفریفت و گفت : تو...از ایشان بهم. هنر و فرهنگها افزونی . توانگری به هنر است نه بمال و بزرگی به خرد است نه به سال .

فرهنگ معین

(هُ نَ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - فضل ، کار برجسته و نمایان . ۲ - زیرکی . ۳ - پیشه و صنعت . ۴ - تقوی ، پرهیزگاری . ۵ - هر یک از هنرهای زیبا.

فرهنگ عمید

۱. فعالیتی که به منظور خلق آثار مبتنی بر برداشت های شخصی و عدم دریافت سود مادی صورت می گیرد.
۲. اثری که به وسیلۀ این فعالیت به وجود می آید.
۳. کار نمایان و برجسته.
۴. [قدیمی] پیشه، صنعت، فن.

واژه نامه بختیاریکا

بارت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هنر چون مذهب و ادبیات، از گذشته تا به حال، جزء ارکان اصلی زندگی بشر و در پیوند مستقیم با آیین ها و باورهای دینی بوده و از آن جا که همواره آدمی، با آفرینش آثار هنری، احساس شعف و لذّت می کرده، با زندگی وی درآمیخته است.
از میان انواع هنر، موسیقی، پیش از دیگر رشته های هنری وجود داشت. موسیقی مذهبی، از قدیمی ترین انواع موسیقی در دنیاست. تقریباً تمامی قبایل صحرانشین در افریقا و مغولستان و مَنچوری و اسکیموها و جنگل نشینان آمازون و گینه بیسائو و سرخ پوستان سراسر قارّه امریکا و ... بیش از دو هزار سال است که در آیین های مذهبی خود، از سازه ای کوبه ای و سیمی و بادی و نواهای موزون، بهره می برند، چه رسد به مردمان متمدّن چین و هند و ایران و بین النهرین و سواحل نیل و یونان و روم! امروزه، نواختن اُرگ و خواندن آوازهای جمعی، از سنّت های کلیسا شمرده می شود. در اسلام نیز، البته غنا» (به معنای هر نوع آواز مخصوص مجالس گناه و موسیقی ای که شنیدنش موجب زَوال عقل و اراده و قدرت تصمیم گیری در انسان شود) از آغاز، حرام بوده است؛ امّا اغلب فرقه های مذهبی و مکتب های فقهی، در طول تاریخ اسلام، مخالفتی با آوازهای مذهبی (تلاوت قرآن و مناجات با اَلحان، منقبت خوانی، مولودی خوانی، مدّاحی، ذاکری، مصیبت خوانی و سَماع شرعی) نداشته اند و به کار بردن سازهایی خاص (مثل دف، طبل، صَنج، سُرنا، نی و نی انبان) را در تعزیه یا مراسم عروسی یا جنگ و تمرین نظامی یا عیدانه و ... مُجاز شمرده اند. به علاوه، مجتهدان شیعه، از سَده های دور تا امروز، شنیدن یا اجرای هر نوع موسیقی غیرغِنایی را که همراه با گناه نباشد، حلال شمرده اند و فقط شنیدن آواز زن از سوی مرد نامحرم را استثنا کرده اند.
ماهیت هنر
هنر چیست؟هنر، انتقال عواطف و احساسات هنرمند به انسان است. هنرمندان چیره دست، قادر بوده اند در آثارشان، عواطف و تجربیات خود را به صورتی آشکار کنند که باعث برانگیخته شدن احساسات مخاطب شود و با ایجاد عواطف مشترک با مخاطبان، ارتباط و پیوندی معنوی برقرار کنند. هنرمندان، با خلق آثار بدیع، آنچه را که افراد عادی از درک آن عاجز بوده اند، برای همگان، قابل فهم کرده اند. عکاسی، نقّاشی، مجسّمه سازی، آهنگ سازی، فیلم سازی، تئاتر، معماری، طرّاحی، طرّاحی کاریکاتور و...، امروزه دیگر از بخش های ثابت و جذّاب زندگی جوامع انسانی شمرده می شوند.تولستوی می گوید: هنر، یک فعّالیت انسانی است و مقصدش انتقال عالی ترین و بهترین احساساتی است که انسان ها بدان ها دست یافته اند».
رسالت هنر
زمانی در دنیای غرب، بحث جنجال برانگیز آیا زیبایی، جزء ذات هنر است یا خیر؟»، مطرح شد. عدّه ای معتقد بودند که اساساً هنر، تجربه زیباشناختی بشر از جهان است و برخی دیگر، براین باور بودند که هنر، تجربه ای از زیبایی ها و زشتی های جهان است. امّا باید درنظر داشت اگر هنر، تنها وسیله ای برای کسب لذّت و نشان دادن زیبایی باشد، بسیاری از آثار هنری ارزشمند (که به عنوان نمونه، فقر و تبعیض یا جنگ و مرگ و آوارگی را به تصویر می کشند)، از دایره هنر، خارج خواهند شد. گروهی دیگر از پیروان اخلاق، هنر را وسیله ای برای ارتقای کمالات بشر و کسب فضیلت و معنویت والای انسانی دانسته اند. به گفته لئو تولستوی: هنر، صرفاً تولید آثار دلپذیر نیست. مهم تر از همه، لذّت نیست؛ بلکه وسیله ارتباط انسان هاست برای دوام حیات بشر و برای سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی. پس ضروری و لازم است؛ زیرا افراد بشر را با برانگیختن احساساتی یکسان، به یکدیگر پیوند می دهد». هنرمند، با ذهن پویای خویش، آثاری تازه می آفریند تا دریچه ای از دنیایی متفاوت را در مقابل چشم بینندگان بگشاید. هر جامعه ای می تواند از طریق بهره گیری از هنر خوب و سالم، با وجود تفاوت های زبانی و فرهنگی، با همه مردم دنیا و در همه زمان ها، ارتباط و پیوند برقرار کند و با زبان هنر (که زبان مشترک و قابل فهم همگان است)، به زندگی در جهان هستی (که جلوه ای از ذات حق است)، معنا و مفهومی عمیق ببخشد.تولستوی، هنر و ادبیات را از عالی ترین تجلیات جمال الهی و به وجود آورنده عالی ترین لذّت های روحی و معنوی برای انسان، تعریف می کند. نظامی (شاعر نامدار ایرانی)، شاعران را پیشرو و راهنمای عالم بشریت دانسته و مرتبه والایی به آنان نسبت داده و مقام آنان را پس از پیامبران خدا می داند و می گوید: پیش و پَسی یافت صفِ کبریا پس، شعرا باشد و پیش، انبیا. کانت، شاعری را والاترینِ هنرها می پندارد و می گوید: شعر، غذای روح و فکر آدمی و آموزنده است». در پایان، می توان چنین گفت که هنر و ادبیات، در تمامی اهداف و رسالت ها، دارای ویژگی های مشترک و یکسانی هستند و هیچ حدّ و مرزی، آنها را از هم جدا نمی کند و شاید بتوان گفت که در اصل، ادبیات، بخشی از هنر است؛ امّا آن بخشی است که به خاطر گستردگی زیاد، تا حدّی استقلال یافته و در نهادهای رسمی آموزش (مدارس، دانشگاه ها و...) ، جدا بررسی می شود، در حالی که از نظر ماهیت، (چنان که ارسطو تصریح کرده است) در شمار هنرهاست. ادبیات، هنر کلامی است، در برابر هنرهای دستی، تصویری ـ تجسّمی، صوتی و....
منابع برای مطالعه بیشتر
...

دانشنامه عمومی

هُنَر مجموعه ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که برای اثرگذاری بر احساسات و هوش انسانی یا به منظور انتقال یک مفهوم، خلق می شود و با خلاقیت انسان همراه است. همچنین هنر، توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است که به شکلی نمادین ظهور می کند.
فرهنگ، جامعه، محل تولد، آب و هوا و تحولات زندگی شخصی افراد هنرمند عوامل متعددی هستند که در نوع هنر هر شخص می تواند تأثیر به سزایی داشته باشد. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
از مهم ترین رشته های هنری می توان به موارد زیر اشاره کرد:
هنرهای تجسمی ( plastic arts ) : نقاشی، طراحی، تندیس گری، عکاسی، خوش نویسی ، چاپ و. . .
هنرهای نمایشی ( dramatic arts ) : تئاتر، رقص و. . .
• هنرهای آوایی ( phonetic arts ) : موسیقی، ادبیات، شعر، آواز و. . .
• هنرهای مرکب ( Composite Arts ) : سینما، معماری و. . .
هنر کنشی است آزادانه، یعنی برای نشان دادن اثر هنری که همیشه با زیبایی همراه نبوده است ولی همواره معنی و مفهوم معینی را به وجود می آورد. بدین ترتیب حوزهٔ هنر از سایر حوزه های فعالیت انسان ها نظیر حوزهٔ علم، فلسفه، اخلاق، منطق، سیاست و زندگی روزمره متمایز و مشخص شده است. گرچه مرزبندی هنر و سایر حوزه های آن آسان نیست. [ ۴] [ ۵] [ ۶]
در علوم فلسفه و ماهیت وجود هنر رابطه بسیار نزدیکی با متافیزیک و اگزیستانسیالیسم و رئالیسم دارد. نزدیکی این رابطه را می توان معلول توجه بسیاری از فلاسفه مدرن به زیبایی شناسی دانست.
دانشنامهٔ بریتانیکا هنر را به عنوان «استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیط یا تجاربی که می توان با دیگران به اشتراک گذاشت» تعریف می کند. البته هیچ توافق جامعی بر اینکه چه چیزی اساس هنر را تشکیل می دهد وجود ندارد. [ ۷] [ ۸] [ ۹] ذات هنر و مفاهیم مرتبط مانند زیبایی و خلاقیت، در شاخه ای از فلسفه به نام فلسفهٔ هنر و زیبایی شناسی بررسی می شود. [ ۱۰] [ ۱۱] آثار هنری همچنین در رشته هایی مانند نقد هنری و تاریخ هنر نیز بررسی می شوند. [ ۱۲]
افلاطون و امانوئل کانت معتقد بودند که هنر یک نوع فعالیت و مشغله ای است که به خودیِ خود مطبوع و خوشایند بوده و غیر از خود هدف دیگری ندارد. البته بعدها نظریه هنر برای هنر به کلی مردود شناخته شد. شیلر، شاعر و هنرمند آلمانی، نظریه کانت را می پذیرد و می گوید: «بازی را باید منشأ هنرها به حساب آوریم. » فیلسوف انگلیسی، «هربرت اسپنسر»، نظریه شیلر را تأیید می کند و پرندگان را مثال می آورد که لانههای خود را تزیین می کنند. [ ۱۳]
عکس هنرعکس هنرعکس هنرعکس هنرعکس هنرعکس هنر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

هُنَر (art)
تابلوی کلیسای جامع سالزبری از باغ اسقفی، اثر کنستابل
تابلوی کلیسای جامع سالزبری از باغ اسقفی، اثر کنستابل
تابلوی کلیسای جامع سالزبری از باغ اسقفی، اثر کنستابل
تابلوی کلیسای جامع سالزبری از باغ اسقفی، اثر کنستابل
تابلوی کلیسای جامع سالزبری از باغ اسقفی، اثر کنستابل
واژۀ هنر، در وسیع ترین معنا، دربرگیرندۀ فرآیندها و فرآورده هایی است که از مهارت، تخیل، و ابتکار آدمی به دست می آید. این ویژگی ها، آثار هنری را از پدیده های طبیعی متمایز می کنند. در کاربرد امروزین، تعریف های هنر معمولاً به انواع نظریه های هنریبازمی گردند، و می توانند طیف وسیعی از موضوعات، همچون ادبیات، موسیقی، نمایش، و هنرهای تجسمی (بصری)را شامل شوند. واژۀ هنر به صورت ساده و در تداول عمومی، اغلب به هنرهای بصری اطلاق می شود. در فرهنگ غربی، اندیشه و نظریه های یونانیان باستان در باب هنر، همچنان تأثیر خود را بر ادراک ها و داوری های انسان معاصر حفظ کرده اند.بازنمایی و الهام گیری. دو جریان فکری از گذشته تا حال دربارۀ هنر وجود داشته است. نخست، نظریۀ ارسطو (ح ۳۸۴پ م) که بر اصل تقلید ( یا می مسیس)مبتنی بود؛ یعنی بازنماییِ عینِ آنچه مرئی است. در این باور، هرقدر شباهتِ اثر با جهان واقع، با مهارت و موشکافی بیشتری به اجرا درآید، التذاذ هنریِ حاصل از آن، افزون می شود. جریان فکری دوم از تعالیم دیگر فیلسوف یونانی، افلاطون (ح ۴۲۷پ م) سرچشمه گرفت. افلاطون معتقد بود که هنرمند از الهه های هنرالهام می گیرد (یا از عالم ربانی، انگیزۀ درون زاد، یا ناخودآگاه قومی) تا آنچه را ورای عالم مشهود یا ظواهر طبیعت است به بیان درآورد: احساسات و ادراک های باطنی، حقایق ازلی، یا جوهر و روح زمانه.
قالب های هنری (قالب های هنری). در تمدن های مغرب زمین، نقاشی و مجسمه سازی، قرن ها دو قالب اصلی هنرهای تجسمی بوده اند؛ حال آن که این گروه بندی در فرهنگ های دیگر جهان چنین نفوذی نداشته است. مثلاً در فرهنگ های اسلامی، هنر در قالب زینتگریمتجلّی می شود؛ زیرا هنرمندان مسلمان از این که با شبیه سازی موجودات زنده، قدرت آفرینش خداوندی را تقلید (یا بازنمایی) کنند، ابا داشتند. حال آن که هرگونه نقش پردازی و زینت کاری مشروع و معمول بوده است. در برخی فرهنگ ها، صورتک سازی، خالکوبی، سفالگری، فلزکاری و دیگر صنایع دستی، گونه های اصلی هنر بصری به شمار رفته اند. پیشرفت فنّاوریِ اخیر، شکل گیریِ قالب های نوین هنری، همچون عکاسی و سینما را امکان پذیر ساخته است. امروز، رسانه های نوین عصر الکترونیک، امکانات بدیع و شگرفی در زمینۀ خلق و عرضۀ صور خیال آدمی فراهم آورده ، که هم زمان نگرشی نو به مقولۀ هنر را نیز شکل داده است. برای هنر کشورها، منطقه ها و فرهنگ های مختلف به نام خاص آن ها مراجعه کنید، مثلاً برای هنر اسلامی← اسلامی،

جدول کلمات

صنعت

مترادف ها

accomplishment (اسم)
انجام، اجرا، اتمام، کمال، هنر

art (اسم)
هنر، استعداد، فن، صنعت، استادی، نیرنگ

craft (اسم)
هنر، مهارت، صنعت، نیرنگ، پیشه، پیشه وری، حیله

forte (اسم)
هنر، لبه تیز شمشیر، جنبه قوی، موسیقی بلند

artifice (اسم)
هنر، اختراع، استادی، نیرنگ، تصنع، تزویر

mystery (اسم)
هنر، سر، شبیه، صنعت، حرفه، خفا، پیشه، رمز، معما، لغز، راز

master stroke (اسم)
هنر، استادی، شاهکار، نازک کاری هنری، هنرنمایی

فارسی به عربی

انجاز , حرفة , حیلة , فن , لغز ، اِحْتِرافٌ

پیشنهاد کاربران

اثر برابر آنر = honor لاتین و یکی از شاخات ( مشتقات ) هنر است و در هر زبانی به ریخت و دیسی خوانده شد . همچنین هنر را در زبان لاتین به دیس آنر میخوانند و honor مینویسند که نشان افتخار یا بالندگی است و این بدین چم است که چیزی را از خود برجای میگذارد یعنی ماندگاری دارد = اثرمندی دارد / اثر یه واژه فرامرزی میباشد و از هنر / آنر / honor آمده
...
[مشاهده متن کامل]

همانطور که ارث از earth آمده و یکی به چم زمین و دیگری به چمار چیزیست که روی زمین میماند = برزمین مانده = ارثیه رسیده
دوستان ریزبین شوید به اینکه هرجا th دیدید برابر فارسی آن واج ث میشود . از پیرسات= دلایل ( پِی رَس ات ) اینکه چرا گذشتگان ما چند واج هم صدا را برای این زبان ساختند این بوده که پیدا کردن بن و ریش واژه ها را ساده کنند.
نمونه های همدیس با th = ث
parth = پارث ( خراسانیان ) که در کتیبه های داریوش به آن پرثو میگفتند یعنی جدا شده پاره شده = پارت شده / و پارتیان و پارتیزان بعدها از آن شاخه گرفت
earth = ارث = برجای مانده = بر زمین مانده = زمین
=> هنر = آنچه که ما با داشتن آن بدان میبالیم = شغل و پیشه

همانگونه که در فرتور زیر میبینید، واژه "هَذَ هونَرَ" را داشتیم. "هَذَ" برابر "با" میباشد و بدین سان، "هَذَ هونَرَ" شده است "با هنر" که آشکار است که "هونَرَ" در اوستایی برابر "هنر" امروزه در پارسی است.
...
[مشاهده متن کامل]

در پاسخ به کاربر /salar/ که گفته هایش از "بقال سرکوچه" بی پشتوانه تر است، باید گفت که زبان اوستایی پیش از "میلاد مسیح" بوده است، 600 سال پیش؟
600 سال پیش که زبان دری بوده است، نکند که زبان دری همان اوستایی است؟!
بِدرود!

هنر
در پاسخ به کاربر /salar/:
میدانستید که زبان اوستایی و سانسکریت بسیار به هم نزدیک هستند و آنها را برادر هم میخوانند؟
میدانستید که ایرانی ها و هندی ها در گذشته پیوند با یک دیگر داشتند؟
میدانستید که واژگان برابری در اوستایی و سانسکریت پیدا شده است؟
...
[مشاهده متن کامل]

میدانستید که پس اوستایی و سانسکریت هم دوره بودند؟
میدانستید که سانسکریت از کهن ترین زبان های دنیا است؟
میدانستید که سانسکریت پیش از مسیح بوده است؟
میدانستید 600 سال پیش بیش از 1000 سال است که مسیح مرده است؟
میدانستید که برآورد کردند که زبان اوستایی هم دوره با سانسکریت است؟
و میدانستید که هیچ کدام از گزاره های بالا را نمیدانستید؟
بِدرود!

واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی سین به ها تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی ( هنر ) درآمده است که به معنای انسان کامل و فرزانه است.
...
[مشاهده متن کامل]

آقای سالار .
اگه اوستایی از هند پیدا کردن .
اوروکونی ام از جیب اردوغان.

عزیزی فرمودند اوستای چهار هزار ساله ! عزیز قدیمیترین سند اوستا ششصد ساله است که اون هم از شرق هند توسط آبراهام دوپرون یافت شده و توسط او هم گویشی از سانسکریت لحاظ شده .
اطلاعات غلط و بی اساس پخش نکنیم .
هنر: توانایی یا توانمندی های ذاتی که باعث می شود دارنده ی آن کار یا کارهایی انجام دهد یا چیزی یا چیزهایی بیافریند که دیگران نمی توانند و نشانگر برجستگی و برتری او در زمینه یا زمینه های نسبت به دیگران است.
...
[مشاهده متن کامل]
هنر در سنسکریت سونره sunaraا ( دلپسند، دلنشین ) ؛ در اوستایی: هونره hunara ( نیروی خوب ) ؛ در پارتی، مانوی و پهلوی: هونر hunar با همان معنی اوستایی.

هنر : مهارت داشتن در برجسته ساختن زیبایی و وادار نمودن کسان به درنگ کردن و اندیشیدن برای رسانیدن پیام های سازنده و عبرت آموز به دیگران
زیبایی
معرفت دانایی
بزرگی
در شوره زار دانه اگر سبز می شود
از چرخ بخت اهل هنر سبز می شود
روزی که برف سرخ ببارد ز آسمان
بخت سیاه اهل هنر سبز می شود
صائب تبریزی
هُنَر
این واژه ی پارسی از دو بخش ساخته شده :
هُنَر : هُ - نَر
هُ : همان واژه ی هو = هوب/ خوب ، نیک است
نَر : همان نیرو ( نیر - او ) یا نَرگی / نِرگی = انرژی است که در زمان های دیرین به مَرد هم می گفتند ، ولی مینه ی آغازین آن نیرو / انرژی است ، که زَن هم آن را دارد ، بُنابَراین :
...
[مشاهده متن کامل]

هونَر / هُنَر : positive energy = انرژی مثبت:
نیروی سازنده / اَهورایی
در برابر : دُشنَر / دُژنَر = انرژی منفی :
نیروی وِیرَنده / اَهریمنی

در بخشهای اوستا که مربوط به ۴۰۰۰ سال پیش بوده واژه هونرا گفته شده
که واژه هو به معنای خوب و واژه نرا هم به معنی نری و نیرو میباشد
هنر در پارسی باستان از دو واژه زیر درست شده
هو = خوب، نیک
نرا = مرد، نیروی
پارسی باستان= huv nara
huv = نیک، خوب
nara = مرد
در مجموع به مهنای نیکی یا خوبی مردان است
دانشنامه ی بریتانیکا هنر را به عنوان �استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی یا تجاربی که می توان با دیگران تقسیم کرد� تعریف می کند.
�هنر = توان و مهارت خلق زیبایی�
به همین خاطر واژه های معادل زیر ( به عنوان مترادف ) پیشنهاد می شوند:
...
[مشاهده متن کامل]

هنر = خوش خیالی، نیک بهره، خوش پنداره

هنر در شاهنامه، مترادف جنگاوری و در مقابل حیله گری است.
هنر : صنعت ، فن
حرفه، فن، مهارت، تخصص، برتری، شایستگی، نقطه قوت
فند= فن= هنر، هونر، هونرا، سونره، نرنیک، نیرم، نرمنش
تَرَنُم= موسیقی، موزیک
دبیره = خط
رُخشار= سینما
رُخش انگاری= عکاسی= ناتیاد
مهراز= معمار=رازپ، رازاب ومِهرازی= معماری
نخاشی= نقاشی
نخشیک= گرافیک
نمایش=تاآتر
یکی از معانی هنر فضیلت و شایستگی است.
هنر نوای نفسساز و ضرب نغاره است
هنر درود به خورشید است هنر درود بامدادی و درود پسین است که در نغاره خانه معابد دین مهر پرستی نواخته می شد.
نوازندگان درود بامدادی و درود پسین را با نوای هی نار، هی نار ، . . . . هونره هنو سر میدادند.
...
[مشاهده متن کامل]

مصداق هی حتی مطلع فجر.
هی نار کوتاه شده و به هنر تبدیل گشته به معنی درود به نور، سلام به نار و نور ، سلام به خورشید.

هنر : سپاسگزارم خدایم
در موسیقی کهن لری جنوب و بختیاری نوایی بسیار دلنواز و شاد وجود دارد به نام ( هوناراهنو، هوناراهنو ) و نوعی دیگر ( هی نای نای ترینا ) و به معنی شکر و سلام به خدایم است در ادامه این موسیقی علت شکر گذاری بیان میشود که خوشحالی به خاطر ازیاد مال ، پیروزی در جنگ و . . . است.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه هنر از ( هونارا هنو ) گرفته شده است و به معنی سپاس گزارم خدایم است.

ریشه ی واژه ی art در انگلیسی به معنی #هنر ، خود واژه های هنر و اردم در فارسی به معنی هنر ✅
اول متن زیر را بخوانیم :
/~ Fa/OFa hunar هنر sanat, marifet, erdem ~ Ave hunara - erkeklik, erdem, virtus � Ave hu - /hao - iyi Ave nar - er, erkek/
...
[مشاهده متن کامل]

هنر از دو بخش هون ار ساخته شده است.
هون را از اوستایی از هو به معنی خوب و مقدس یا خوشبخت خیرمند گفته است. ( هون را مربوط به ترکان هون و حتی واژه خوب هم میدانند. )
در صورتی که نه هون و نه ار هیچکدام ربطی به فارسی ندارد و جز کلمات دخیل در زبان آن ها هستند.
�n ər
به احتمال بسیار زیاد *ه* قبل �n بنا بر تلفظ و راحتی اضافه شده است. ♦️
اون به معنی جلو
و ار به معنی مرد و در اینجا به معنی برتری ، سربلندی است. ( مردانگی - انسانیت - ارلیک - کیشیلیک )
اون را اگر پیشرفته و بهتر یا برتر بدانیم به تفسیر ' خوب ، مقدس ، والام مقام میتواند وارد اوستایی شود.
پس هونر به معنی :
سربلندی پیشرفته ، بزرگی ، برتری ، و سرافرازی است.
واژه اردم هم به معنی هنر و هم به معنی غیرت آمده است و مربوط به برتری و سربلندی انسانی است. ( سربلندی میتواند غیرت و شرف باشد یا هنر باشد. )
به صورت art وارد زبان انگلیسی شده است.

هنر:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "هنر " می نویسد : ( ( هنر با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است پنداشته شده است که این واژه از دو پاره ی هو ( =نیک ) / نر ساخته شده است و در بنیاد، به معنی" نرنیک " است: پهلوانی نَیْرَم و نرمنش که نیک از شایستگی ها و توانهای رزمی برخوردار است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( پسر بد مراورا یکی خوبروی
هنرمند و همچون پدر نامجوی. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 237. )

هنر به معنی خوش شانسی ، اقبال، خوشبختی ، اتفاق خوب ،
"و بزرگتر هنر آن بود که ( سیل ) پل را با دکان ها از جای بکند و آب راه یافت"
تاریخ بیهقی ، دکتر فیاض ۱۳۸۴ ص ۳۴۲

هنر در زبان سانسکریت سونره می باشد در تغییرات زبانی در زبان اوستاتی س به ه تبدیل گشته و سو به هون تغییر یافته و هون نر یا هنون نره که به معنای نیک مرد یا نیک زن می باشد کم کم به هنر مبدل شد.
👁‍🗨 هنر
پارسی باستان: هونرا
پارسی پهلوی: هونر
پارسی نوین: هنر
واژه "هنر" از دو بخش هو ( =خوب ) و نر ( =مرد ) ساخته شده است و در کل به معنی "خوبی آدمی" می باشد که او را از کسان دیگر برتر می سازد.
هنر نزد ایرانیان است و بس
هنر برتر از گوهر آمد پدید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس