[ویکی فقه] اعتقاد به کمال دین ، جامعیت شریعت و جهانی و جاودانگی احکام اسلامی و عقیده به ضرورت حضور فعال و حاکمیت قدرت مندانه دین در همه عرصه های زندگی با هدف پاسخ گویی به خواسته ها و نیازهای انبوه و مطالبات گسترده بشر امروز، اندیشه نفی هرگونه تغییر، ترمیم، و یا تکمیل قوانین شریعت را به چالش می کشد.
به دیگر سخن، شریعت اسلامی با اصول و قوانین کلی، در عین حال محدود و ثابت که برگرفته از متون معین و ثابتی مانند: قرآن کریم که دیگر هیچ گاه بر حجم آن حتی یک کلمه افزوده نخواهد شد، و سنت با هر سه شاخه گفتاری، رفتاری و تأییدی که مضبوط و مشخص است و در خصوص دوره غیبت و دست نایابی به فکر و اندیشه معصوم، غیر قابل افزایش و توسعه کمّی است، چه گونه و با چه روش و سازوکاری می تواند جوامع پیشرفته بشری را با هزاران عناصر و پدیده پیچیده با موضوعات و حوادث فراوان نوظهور، رهبری و مدیریت کند؟ و ظرف محدودِ قوانین ثابت شریعت چه گونه توان تحمل بحر قلزم رخ دادها، نیازها، مطالباتِ بی شمار را می تواند داشته باشد. بی آن که قالب و قانونی درهم شکسته و یا نیازی بی جواب بماند؟ و در مواجهه با معضل پیوند میان قدیم و جدید، کهنه و نو، و آشتی بین سنت و مدرنیته، تلفیقِ دین و تمدن ، ربط متغیرها به ثابت ها و ارتباط میان ثبات و سیلان، و… بی پاسخ بماند؟باور ما این است که دین جامع و جاودانه خود برای این پرسش ها پاسخ، و برای این معضل راه حل را تعبیه و طراحی کرده است.
جایگاه اجتهاد
در شریعت ختمیه، تداوم حضور جدی و همه جانبه دین و احکام آن با حاکمیت و مدیریت همه شئون زندگی، بر عهده امامت به وصف برخورداری از موهبت خدادادی عصمت نهاده شده. و در دوره غیبت، آن رسالت سنگین بر دوش صاحبان فقاهت راستین گذاشته شده است.از این روی در متن شریعت برای ضمانت بر حفاظت از حاکمیت احکام الهی اصلی تعبیه و طراحی شده است به نام تفقه و تفریع که همان اجتهاد به معنای صحیح کلمه است.و به مقتضای آیه تفقّه و حدیث: تفریع اصول بر فروع، و روایت : (من اصدار کل وارد علیه و تصییرِ کلّ فرع الی اصله)، که سند مشروعیت فقاهت و فتح باب اجتهاد است. حوزه فقاهت و اجتهاد به فراخی حوزه دین است که دربرگیرنده تمام زوایای زندگی فردی و اجتماعی از گهواره تا گور است. و فقه مصطلح از طهارت تا دیات با همه عظمتش بخشی از زیرمجموعه دین و حوزه کاری فقیه و مجتهد است.
اصل تفقه و اجتهاد
بنابراین اصل تفقه و اجتهاد که به تعبیر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ارفع امور است در متن دین تعبیه و طراحی شده است.و راز بزرگ حلّ معضل پیوند میان ثابت ها و متغیّرها، هماهنگی میان سنّت و مدرنیته و چگونگی پاسخ گویی به نیازهای نامتناهی براساس اصول ثابت، در حقیقتی به نام فقاهت و اجتهاد به مفهوم درست و زنده آن، نهفته است که خود دین به اقتضای جامعیتش آن را در متن احکامش تعبیه و طراحی کرده است.و اگر بتوانیم از ماهیت اجتهاد تصور درستی ارائه دهیم و به راز بزرگ و فلسفه حیاتی اجتهاد بی کم و کاست و به دور از افراط و تفریط راه یابیم، رمز آشتی میان سنّت و مدرنیته و راه ربط متغیرها به ثابت ها را بدست آورده ایم بدون آن که هیچ یک از پیامدهای زیانبار و ناگوار مطرح شده از سوی دیگران دامن گیر جامعه اسلامی شود.با این اشاره کوتاه به جایگاه و نقش تعیین کننده عنصر اجتهاد و تفقّه، بر همه علاقه مندان به حفظ و گسترش و اعتلای حاکمیت احکام الهی لازم است که قداست و قدرت این جایگاه و پایگاه بزرگ دینی را پاس دارند، و از کیان آن دفاع کنند، و در آسیب شناسی های آن کمال دقت و حساسیت را بخرج دهند و نسبت به فلسفه فقاهت درنگی بایسته نمایند و در حقیقت، به اجتهاد به پردازند که راز فهم و هضم بسیاری از پیچیدگی ها و ضامن حفظ و بقاء اسلام و کلید بازشناسی و بازگشایی بسیاری از دشواری هاست.
دغدغه های پاسداشت دین
...
به دیگر سخن، شریعت اسلامی با اصول و قوانین کلی، در عین حال محدود و ثابت که برگرفته از متون معین و ثابتی مانند: قرآن کریم که دیگر هیچ گاه بر حجم آن حتی یک کلمه افزوده نخواهد شد، و سنت با هر سه شاخه گفتاری، رفتاری و تأییدی که مضبوط و مشخص است و در خصوص دوره غیبت و دست نایابی به فکر و اندیشه معصوم، غیر قابل افزایش و توسعه کمّی است، چه گونه و با چه روش و سازوکاری می تواند جوامع پیشرفته بشری را با هزاران عناصر و پدیده پیچیده با موضوعات و حوادث فراوان نوظهور، رهبری و مدیریت کند؟ و ظرف محدودِ قوانین ثابت شریعت چه گونه توان تحمل بحر قلزم رخ دادها، نیازها، مطالباتِ بی شمار را می تواند داشته باشد. بی آن که قالب و قانونی درهم شکسته و یا نیازی بی جواب بماند؟ و در مواجهه با معضل پیوند میان قدیم و جدید، کهنه و نو، و آشتی بین سنت و مدرنیته، تلفیقِ دین و تمدن ، ربط متغیرها به ثابت ها و ارتباط میان ثبات و سیلان، و… بی پاسخ بماند؟باور ما این است که دین جامع و جاودانه خود برای این پرسش ها پاسخ، و برای این معضل راه حل را تعبیه و طراحی کرده است.
جایگاه اجتهاد
در شریعت ختمیه، تداوم حضور جدی و همه جانبه دین و احکام آن با حاکمیت و مدیریت همه شئون زندگی، بر عهده امامت به وصف برخورداری از موهبت خدادادی عصمت نهاده شده. و در دوره غیبت، آن رسالت سنگین بر دوش صاحبان فقاهت راستین گذاشته شده است.از این روی در متن شریعت برای ضمانت بر حفاظت از حاکمیت احکام الهی اصلی تعبیه و طراحی شده است به نام تفقه و تفریع که همان اجتهاد به معنای صحیح کلمه است.و به مقتضای آیه تفقّه و حدیث: تفریع اصول بر فروع، و روایت : (من اصدار کل وارد علیه و تصییرِ کلّ فرع الی اصله)، که سند مشروعیت فقاهت و فتح باب اجتهاد است. حوزه فقاهت و اجتهاد به فراخی حوزه دین است که دربرگیرنده تمام زوایای زندگی فردی و اجتماعی از گهواره تا گور است. و فقه مصطلح از طهارت تا دیات با همه عظمتش بخشی از زیرمجموعه دین و حوزه کاری فقیه و مجتهد است.
اصل تفقه و اجتهاد
بنابراین اصل تفقه و اجتهاد که به تعبیر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ارفع امور است در متن دین تعبیه و طراحی شده است.و راز بزرگ حلّ معضل پیوند میان ثابت ها و متغیّرها، هماهنگی میان سنّت و مدرنیته و چگونگی پاسخ گویی به نیازهای نامتناهی براساس اصول ثابت، در حقیقتی به نام فقاهت و اجتهاد به مفهوم درست و زنده آن، نهفته است که خود دین به اقتضای جامعیتش آن را در متن احکامش تعبیه و طراحی کرده است.و اگر بتوانیم از ماهیت اجتهاد تصور درستی ارائه دهیم و به راز بزرگ و فلسفه حیاتی اجتهاد بی کم و کاست و به دور از افراط و تفریط راه یابیم، رمز آشتی میان سنّت و مدرنیته و راه ربط متغیرها به ثابت ها را بدست آورده ایم بدون آن که هیچ یک از پیامدهای زیانبار و ناگوار مطرح شده از سوی دیگران دامن گیر جامعه اسلامی شود.با این اشاره کوتاه به جایگاه و نقش تعیین کننده عنصر اجتهاد و تفقّه، بر همه علاقه مندان به حفظ و گسترش و اعتلای حاکمیت احکام الهی لازم است که قداست و قدرت این جایگاه و پایگاه بزرگ دینی را پاس دارند، و از کیان آن دفاع کنند، و در آسیب شناسی های آن کمال دقت و حساسیت را بخرج دهند و نسبت به فلسفه فقاهت درنگی بایسته نمایند و در حقیقت، به اجتهاد به پردازند که راز فهم و هضم بسیاری از پیچیدگی ها و ضامن حفظ و بقاء اسلام و کلید بازشناسی و بازگشایی بسیاری از دشواری هاست.
دغدغه های پاسداشت دین
...
wikifeqh: نقش_اجتهاد