مناظره درباره اثبات نبوت پیامبر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مامون که در میان خلفاء عباسی مردی دانشمند و سیاستمدار بود، و با دعوت کردن امام رضا (علیه السّلام) به مرکز، و راه دادن او به دستگاه خلافت، امام را در ذهن توده مردم بی اعتبار نماید، لذا دانشمندان مختلف ادیان و مکتب های گوناگون از تمام ملت ها پیش امام رضا برای مناظره آمدند و حضرت در مناظره با آن ها شکوه علمی امامت و ولایت خویش را اثبات کرد.
شنیده اید که مامون (فرزند هارون، از خلفای بنی العباس، متوفی ۲۱۸ هجری در سن ۴۸ سالگی، مدت خلافتش بیست سال و پنج ماه و چند روز.) شیوه مبارزه با رهبران شیعه را تغییر داد. پدر و خاندان جنایتکارش، امامان شیعه و مسلما نان آگاه و با تعهد را تحت سخت ترین شرائط قرار داده بودند، و با انواع شکنجه ها از بین می بردند واکنش طبیعی این سختگیری ها، جامعه اسلامی را آماده انفجار کرده بود.مامون که در میان خلفاء عباسی مردی دانشمند و سیاستمدار بود، تاکتیک مبارزه با انقلابیون را تغییر داد، و تصمیم گرفت با دعوت کردن امام رضا (علیه السّلام) به مرکز، و راه دادن او به دستگاه خلافت، امام را در ذهن توده مردم بی اعتبار نماید، و موضع گیری امام و پیروان او را در برابر حکومت وقت، تباه سازد. امام که کاملاً از نقشه خطرناک او آگاه بود، با ابتکار خاصی تمام نقشه های او را نقش بر آب ساخت، و برخلاف آنچه مامون پیش بینی می کرد روز به روز بر محبوبیت امام در جامعه، و گرایش توده مسلمانان و غیر مسلمانان به او افزوده می شد.روزی مامون به نظرش رسید که بزرگترین داشمندان مختلف آن عصر را به طوس دعوت کند و مجلسی تشکیل دهد که آنها با امام رضا (علیه السّلام) بحث کنند، شاید از این راه بتواند از شکوه علمی امام بکاهد. شخصی به نام نوفلی می گوید: روزی خدمت امام بودم و با او مشغول صحبت بودیم که یاسر سرپرست کارهای امام، وارد اطاق شد و پیام مامون را خدمت امام عرض کرد که: دانشمندان مختلف ادیان و مکتب های گوناگون از تمام ملت ها پیش من آمده اند، اگر صلاح می دانید با آنها گفتگو کنید، فردا اینجا تشریف بیاورید وگرنه مزاحم نمی شویم، و اگر هم مایل باشید ما خدمت برسیم؟امام (علیه السّلام) پاسخ داد که بگو مقصودت را می دانم، و فردا به خواست خدا خودم خواهم آمد.نوفلی می گوید: پس از اینکه یاسر بیرون رفت، امام رو به من کرد و گفت: می دانی مقصود مامون از این کار چیست؟گفتم: فدایت شوم، مقصودش آزمایش شما است، ولی کار بی اساسی کرده، و بدکاری نموده است.امام: چه کاری؟نوفلی: اهل کلام و بدعت، برخلاف دانشمندان مسلمان هر چه بفرمائید، از شما مطالبه دلیل می کنند، مثلاً اگر بگوئید خدا یکی است می گویند یکی بودن او را اثبات کن، و اگر بگوئید: محمد فرستاده خدا است، می گویند رسالت او را اثبات نما، پس از اینکه دلیل کافی هم برای آنها آورده شود، آنقدر مغالطه می کنند تا انسان نظریه خود را رها کند، و از این لحاظ این مجلس برای شما خطرناک است.امام لبخندی زد و فرمود: می ترسی که من در پاسخ آنها بمانم؟نوفلی: نه والله، بیم ندارم، و امیدوارم که خداوند شما را بر آنها پیروزی دهد.امام: می دانی مامون کی از این کار خود پشیمان می شود؟نوفلی: آری.امام: آنوقت که می بینید پیروان تورات را، با تورات، و پیروان انجیل را با انجیل، و پیروان زبور را، با زبور، و صابئین (طبق گفته دانشمند معروف، راغب در مفردات، صائبین جمعیتی از پیروان نوح بوده اند، و اقوال دیگری هم در تفسیر این کلمه هست) را با لغت عبرانی، و هرابذه (این کلمه فارسی است و به معنای: بزرگان هند، و به قولی دانشمندان آنها، خدمتگذاران آتش در آئین مجوس.) را با لغت فارسی، و اهل روم را با زبان رومی و پیروان هر مکتب و هر نظریه را با زبان خودشان محکوم می کنم. وقتی که همه آنها دست از نظریه خود برداشتند، و تسلیم نظریه من شدند، آن وقت مامون می فهمد که من باید رهبری جامعه را به عهده بگیرم نه او، و از کار خود پشیمان می شود.
مناظره امام با جاثلیق مسیحی
صبح شد و طبق قرار داد، امام در آن مجلس فوق العاده مهم حضور یافت. مامون رو به (جاثلیق) ریاست دانشمندان مسیحی کرد و امام را به او معرفی نمود و از او خواست که با امام مناظره کند و ضمناً انصاف را در بحث از دست ندهد.جاثلیق: من چگونه می توانم با کسی بحث کنم، که بر اساس کتابی (قرآن) که منکر آن هستم، و پیامبری که به او ایمان ندارم، با من مناظره می کند؟امام: اگر بر اساس گفته های انجیل خودت، با تو بحث کنم قبول داری؟
← خبر دادن عیسی به نبوت محمد
در اینجا امام رو به (راس الجالوت) بزرگ دانشمندان یهودی کرد و فرمود: تو از من سوال می کنی یا من سؤال کنم؟
← خبر دادن موسی به نبوت محمد
...

پیشنهاد کاربران

بپرس