ملاک های کلی اخلاق اجتماعی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برای ارزیابی فعالیت های اجتماعی، باید اصولی را در نظر بگیریم که مبتنی بر بینش عقلانی و توجه به واقعیاتی باشد که در زندگی اجتماعی وجود دارد؛ این اصول عبارتند از: عدل و قسط، احسان، تقدم مصالح معنوی بر منافع مادی.
عقل، زندگی اجتماعی را فقط وسیله ای برای آن که فرد به کمال خویش دست یابد، نمی داند، بلکه آن را مقدمه ای برای تکامل همه افراد می داند. مقتضای حکم عقل آن است که هر فردی به اندازه ای که در زندگی اجتماعی و تحصیل مصالح جامعه مؤثر است، به همان اندازه هم از نتایج کار و نتایج زندگی اجتماعی بهره مند می شود. و این همان اصل عدل است. حقیقت عدل و قسط آن است که افراد به اندازه ای که بار دیگران را بر دوش می کشند، باری بر دوش دیگران بگذارند. در قرآن کریم عدل و قسط گاهی به طور مطلق مطرح شده (به طور عام دعوت به عدالت ورزی شده است) و گاهی در موارد خاص بر عدالت تاکید شده است. برخی از آیات دسته نخست عبارتند از:«اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل؛ و چون میان مردم داوری می کنید، به عدالت داوری کنید»، «و لا یجرمنکم شنئان قوم علی ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی؛ البته نباید دشمنی گروهی، شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است»، از جمله آیات مربوط به دسته دوم آیه سوم از سوره نساء است که درباره رعایت عدالت میان همسران است، و نیز آیه ۲۸۲ از سوره بقره.
احسان
در جوامع به طور طبیعی افرادی وجود دارند که دچار محرومیت هایی می شوند؛ مانند کسانی که از بدو تولد نقص عضو دارند، یا آنانی که بهره هوشی و یا جسمانی پایین تر از حد نصاب دارند. نیازهای چنین افرادی غالبا بیش از خدماتی است که می توانند داشته باشند و در این جا است که لزوم رعایت اصل احسان در روابط اجتماعی و کافی نبودن اصل عدل روشن می شود. اصل احسان برای جبران کمبودهایی است که در هر جامعه ای پدید می آید: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان؛ قطعا خداوند به عدل و احسان فرمان می دهد».
تقدم مصالح معنوی بر منافع مادی
هر چند عقب ماندگی مادی ممکن است زمینه ضعف معنوی را فراهم آورد و از آن سو، رشد و توسعه مادی بستر مناسبی را برای تکامل معنوی جامعه فراهم آورد، اما این وضعیت نیز قابل انکار نیست که گاهی میان این دو تزاحم واقع می شود. در چنین هنگامه هایی باید مصالح معنوی را بر منافع مادی مقدم داشت؛ زیرا در بینش اسلامی منافع مادی، وسیله ای برای تحقق مصالح معنوی، و دنیا مقدمه ای برای آخرت است.تاکید قرآن کریم بر تبری از کفار بر همین اصل مبتنی است. (استاد مطهری در این باره می نویسد: قرآن کریم، مسلمانان را از این که دوستی و سرپرستی غیر مسلمانان را بپذیرند سخت بر حذر داشته است، نه از باب این که دوست داشتن انسان های دیگر را بد بداند و طرفدار بغض مسلم نسبت به غیر مسلم در هر حال و مخالف نیکی با آنها باشد... ولی یک مطلب هست و آن این که مسلمانان نباید از دشمن غافل شوند. دیگران در باطن جور دیگری درباره آنان فکر می کنند. تظاهر دشمن به دوستی با مسلمانان آنان را غافل نکند و موجب نگردد که آنان دشمن را دوست پندارند و به او اطمینان کنند... در اسلام حب و بغض هست اما حب و بغض عقلی و منطقی نه احساسی و بی قاعده و ضابطه دوستی و دشمنی که صرفا از احساس برخیزد منطق ندارد، احساسی است کور و کر که بر درون انسانی مسلط می گردد و او را هر طرف که بخواهد می کشد، اما حب و بغض عقلی ناشی از یک نوع درک، و در حقیقت ناشی از علاقه به سرنوشت انسان دیگری است که مورد علاقه واقع شده است... اسلام در مورد یک جامعه فاسد و اصلاح نشده که در آن کفر و نادانی حکومت می کند، از طرفی دستور جهاد می دهد تا ریشه فساد را بر کند: و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة؛ آنان را بکشید تا فتنه از میان برود. و از طرف دیگر دستور احتیاط و اجتناب می دهد که مردم روی دلشان را به روی آنان باز نکنند تا جامعه و بشریت سالم بماند و این با بشردوستی کوچک ترین منافاتی ندارد و طبیعت انسان دزد است و ضبط و گیرندگی از جمله خواص انسانی است و چه بسا ناخودآگاه افکار و اندیشه های دیگران را در لوح خویش ثبت کند.) بنابراین، اگر رابطه اقتصادی با جامعه ای موجب گردد که استقلال و عزت و عظمت مسلمانان در خطر افتد، آن رابطه باید قطع شود: «لا یتخذ المؤمنون الکافرین اؤلیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الا ان تتقوا منهم تقاة؛ مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست بگیرند؛ و هر که چنین کند بهره ای از دوستی خدا ندارد؛ مگر این که از آنان به نوعی تقیه کند». (همچنین آیاتی دیگر مانند آیه ۱۳۹ و ۱۴۴ سوره نساء، ؛ ؛ آیه ۱۰۵ سوره مائده، ؛ و آیه ۲۳۰ سوره توبه. )

پیشنهاد کاربران

بپرس