مصائب فاطمه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ماجرای هتک حرمت حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) یکی از واقعیات تلخی است که بعد از رحلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و اله وسلّم) به وقوع پیوست. اگر چه جزییات ماجرای هجوم به خانه وحی در منابع اهل سنت نیامده است؛ اما اصل مسئله هجوم و احتراق بیت آن حضرت در منابع اهل سنت امری مسلم و یقین آور است.
دوران شیرین زندگانی بانوی اسلام فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) با رحلت پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) به سرعت سپری شد، هر چند به یک معنا در سراسر زندگی او، دوران شیرینی وجود نداشت، چرا که پیوسته فشارها و جنگ ها و توطئه های دشمنان بر ضد اسلام و پیامبر آرامش روح فاطمه (علیهاالسّلام) را بر هم می زد.با رحلت پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) طوفان های تازه ای از حوادث پیچیده و بحرانی وزیدن گرفت؛ احقاد و کینه های بدر، خیبر و حنین که در عصر پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) در زیر خاکستر پنهان بود آشکار گشت؛ احزاب منافقین به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگیرند و هم از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم)؛ و فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) در مرکز این دایره بود که تیرهای زهرآگین دشمنان از هر سو به سوی آن پرتاب می شد.فراق و جدایی دردناک پدر از یکسو، مظلومیت غم انگیز و جانکاه همسرش امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) از سوی دیگر، توطئه های دشمنان بر ضد اسلام از دیگر سو و نگرانی فاطمه (علیهاالسّلام) از آینده مسلمین و حفظ میراث قرآن، و سنت نبوی، دست به دست هم داده، قلب و روح پاکش را سخت می فشردند.فاطمه (علیهاالسّلام) نمی خواهد با بیان غم های خود، روح پاک امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) را که سخت از آن اوضاع ناگوار و خلاف کاری های امت ضربه دیده، آزرده تر سازد؛ به همین دلیل به کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) می رفت و با او درد دل می کرد؛ و سخنان جانسوزی همچون اخگر آتش که اعماق وجود انسان را می سوزاند، بر زبان می آورد.
شیوه بیان مظلومیت حضرت زهرا
آنچه در این مقاله به خوانندگان محترم ارائه می شود نقل گوشه ای از روایات متعدد از متون اهل سنت پیرامون واقعیات تلخ بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) می باشد.تذکر این نکته نیز لازم است که بیان حقایق به شیوه علمی و منطقی و مستدل و خالی از هرگونه تعصب و توهین به مقدسات، منافات با وحدت اسلامی ندارد.به قول استاد شهید مرتضی مطهری: «مخالفین اتحاد مسلمین برای اینکه از وحدت اسلامی مفهومی غیرمنطقی و غیرعملی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه می کنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد. بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آن ها- که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی- نیست؛ منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.از نظر این گروه از علمای اسلامی، هیچ ضرورتی ایجاب نمی کند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند، همچنان که ایجاب نمی کند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیما بین، بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند. تنها چیزی که وحدت اسلامی، از این نظر، ایجاب می کند، این است که مسلمین- برای اینکه احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود یا شعله ور نگردد- متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سب و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یکدیگر را مسخره نکنند، به مقدسات یکدیگر اهانت نکنند و بالاخره عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و در حقیقت- لااقل- حدودی را که اسلام در دعوت غیرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن؛ (مردم را) به سوی راه پروردگارت با منطقی حکیمانه و ادلّه قانع کننده و با پندی نیک و بیداری بخش و عبرت آموز دعوت کن و با آنان (مخالفان) به نیکوترین وجه محاجه و مجادله نما. (این وظیفه تو، و اما آنها) البته پروردگارت خود داناتر است به کسی که از راه او گم گشته و او داناتر است به هدایت یافتگان.»
فضائل زهرای مرضیه در منابع اهل سنت
بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) طوفان عجیبی در جامعه اسلامی بر سر مساله خلافت در گرفت، طوفانی که نتیجه آن تغییر محور خلافت از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) به سوی افراد دیگری بود، آن ها که از سوی خدا به عنوان جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) معرفی شده بودند کنار زده شدند و دیگران جای آن ها را گرفتند.منزوی شدن اهل بیت (علیهم السلام) سبب شد که مقامات حاکم آنچه از فضایل و مناقب در شان آن ها بود و طبعا شایستگی و اولویت آن ها را برای مساله خلافت اثبات می کرد، سانسور کنند؛ زیرا ذکر این مناقب و فضایل برای همه سؤال انگیز بود که اگر آن ها دارای چنین مقاماتی بوده اند پس چرا دیگران پیشی گرفتند؟! اما از آنجا که خواست پرودگار بر باقی ماندن این فضائل بود، فضائل و مناقب اهل بیت (علیهم السلام) بطور کلی از بین نرفت وبه راستی که ذکر احادیث فضائل و مناقب اهل بیت (علیهم السلام) در کتب مخالفان و عبور آن از کانال زمان و محیطی که نهادن نام علی بر فرزند جرمی نابخشودنی محسوب می شد، خود معجزه است؛ آری آن ها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند! «یریدون ان یطفؤا نور الله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون؛ آنها می خواهند نور خدا را (دین و کتاب او را) به سخنان شان خاموش نمایند در حالی که خداوند نمی خواهد جز آنکه نور خود را (و لو به گذشت زمان و تکامل عقول و آمدن مصلح کل) کامل نماید هر چند کافران خوش ندارند.»شیعه و سنی روایات بسیاری از پیامبر اعظم (صلی الله علیه و اله وسلّم) در شان و منزلت حضرت زهراء (سلام الله علیها) بیان نقل نموده اندکه نشان از جایگاه ویژه وبالای حضرت صدیقه طاهره دارد ما نیز قبل از ورود به اصل بحث تنها چند روایت از بحر بیکران فضائل برترین بانوی جهان از منابع معتبر اهل سنت نقل می کنیم.
← روایت اول
...

پیشنهاد کاربران

بپرس