[ویکی فقه] مسایل جزایی در قرآن. یکی از مسائل جزائی اسلام، مساله حدود است که مباحثی در این زمینه قابل طرح است که در این مقاله به آن مسائل به صوت مختصر پرداخته می شود.
شک نیست که تشریع احکام الهی به خاطر دعوت مردم، به قسط و عدل و هدایت جامعه به طرق امن و امان است، تا انسان ها بتوانند به کسب فضائل و نفی رذائل و سیر الی الله و مقام قرب الهی که مقصد اعلای آفرینش است بپردازند.و از آنجا که احکام الهی به تنهایی در همه نفوس مؤثر نمی شود، لازم است در کنار آن بشارت و انذار قرار گیرد تا انگیزه ی حرکت مردم و انجام آن ها شود.و از آنجا که بشارات و انذار های اخروی برای بازداشتن گروهی از مردم از اعمال خلاف و وادار ساختن به انجام وظایف فردی و اجتماعی کافی نیست لازم است مجازات های دنیوی برای کسانی که از حدود الهی تجاوز کنند و حق و عدالت را زیر پا بگذارند تعیین گردد، تا ضامن اجرای این احکام در میان کسانی شود که تربیت کافی دینی و تقوای الهی ندارند.شک نیست که نظام اسلامی با نظام های مادی در این قسمت تفاوت دارد، چون در نظام های مادی هیچ ضامن اجرائی جز همان مجازات های دنیوی و مادی وجود ندارد، به همین دلیل هر حکمی که فاقد عقوبت متخلف باشد، از نظر آن ها حکم و قانون شمرده نمی شود، بلکه آن را یک توصیه اخلاقی می دانند.در حالی که در نظام های دینی اعتقادات قلبی و تعهدات معنوی و ایمان به دادگاه بزرگ الهی در قیامت، و توجه به مراقبت پروردگار در دنیا، یکی از انگیزه های مهم و ضامن اجرائی قوی است، ولی چون این انگیزه های الهی در همه نفوس به تنهایی مؤثر نیست باید در کنار آن ضامن اجرا های مادی و عقوبت های دنیوی نیز قرار گیرد.اهتمام شارع مقدس به اجرای حدود و مجازات های متخلفان تا آن حد است که در روایات متعددی می خوانیم: حد یقام فی الارض ازکی من مطر اربعین لیلة و ایامها: «حدی که در زمین اجرا شود پر بارتر از چهل شبانه روز باران است! » این حدیث هم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و هم از امام باقر (علیه السّلام) و از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است و در بعضی از این متون به جای «ازکی»، «افصل»، یا «انفع» آمده است. در تفسیر آیه شریفه... «یحی الارض بعد موتها» در حدیثی از امام هفتم موسی بن جعفر (علیه السّلام) می خوانیم: لیس یحییها بالقطر و لکن یبعث الله رجالا فیحیون العدل فتحیی الارض لاحیاء العدل ـ ثم قال ـ و لاقامة الحد فیه انفع فی الارض من القطر اربعین صباحا: (تنها) زمین را به وسیله ی باران زنده نمی کند، بلکه مردانی را بر می انگیزد که عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می شود، بعد از آن امام (علیه السّلام) افزود: «به یقین اجرای یک حد در طریق عدالت سودمندتر است از چهل روز باران در زمین! » چرا اجرای یک حد «انفع» و «افضل» و «ازکی» از چهل شبانه روز باران نباشد در حالی که سلامت جامعه و امنیت و ثبات در آن اصل و ریشه هر خیر و برکت است، زیرا باران های پر برکت و وفور نعمت و منافع اقتصادی بدون امنیت کارساز نیست، و امنیت اجتماعی بدون اجرای حدود و احقاق حقوق حاصل نمی شود، در غیر این صورت مردم به جان هم می افتند و ظلم و فساد سطح جامعه را فرا می گیرد، شهرها ویران، و بندگان خدا به استضعاف کشیده می شوند.به همین دلیل ابراهیم خلیل (علیه السّلام) هنگامی که خانه کعبه را بنا نهاد، و از خداوند درباره آن سرزمین تقاضاهایی نمود، نخستین دعایش درباره امنیت مکه بود، عرض کرد: «رب اجعل هذا بلدا آمنا وارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله والیوم الآخر:» «پروردگارا این سرزمین را شهر امنی قرار ده، و اهل آن را ـ همان کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده اند ـ از ثمرات گوناگون روزی ده». و به این ترتیب نعمت امنیت را پیش از روزی های گوناگون دیگر از خدا طلب کرد، چرا که می دانست تا نعمت امنیت نباشد مواهب دیگر قابل استفاده نیست.
معنی حد و تعزیر
«حدود» جمع «حد» در لغت به معنی «منع» است، و انتخاب این اسم برای بخشی از مجازات های شرعی به این جهت است که سبب منع مردم از کار های خلاف می شود، و اما در اصطلاح شرع در عبارات فقها به معنی مجازات مخصوصی است که به خاطر ارتکاب بعضی از گناهان در مورد مکلفین اجرا می شود.اما «تعزیر» در لغت به معنی «تادیب» و گاه به معنی «بزرگداشت» و «یاری کردن» و «منع نمودن» آمده است، و در اصطلاح شرع و فقها به معنی مجازات یا اهانتی است که اندازه معینی در شرع برای آن ذکر نشده و بسته به رای قاضی است که با در نظر گرفتن «میزان جرم» و «مقدار تحمل جرم» درباره او اجرا می شود.بنابراین فرق «حد» و «تعزیر» در یک جمله است و آن اینکه حد مجازات معین و ثابتی است، ولی تعزیر غالبا نامعین است، و اینکه می گوییم «غالبا» به خاطر آن است که در موارد معدودی تعزیرات معینی در روایات اسلامی وارد شده که شرح آن در کتاب حدود گفته شده است، هر چند در اینکه آیا تعیین مقدار در این موارد قطعی است یا از قبیل ذکر مثال و مصداق است نیز گفتگو است.البته در میان حد و تعزیر اختلافات دیگری نیز هست، تا آنجا که مرحوم شهید در کتاب قواعد ده وجه برای اختلاف آن دو شمرده است که اینجا جای شرح آن نیست.
تعداد حدود اسلامی
در اسلام عمدتا ده حد درباره ده گناه کبیره آمده است که تعداد چهار مورد از آن در قرآن مجید با صراحت ذکر شده و بقیه از سنت استفاده می شود.
← حد زنا
...
شک نیست که تشریع احکام الهی به خاطر دعوت مردم، به قسط و عدل و هدایت جامعه به طرق امن و امان است، تا انسان ها بتوانند به کسب فضائل و نفی رذائل و سیر الی الله و مقام قرب الهی که مقصد اعلای آفرینش است بپردازند.و از آنجا که احکام الهی به تنهایی در همه نفوس مؤثر نمی شود، لازم است در کنار آن بشارت و انذار قرار گیرد تا انگیزه ی حرکت مردم و انجام آن ها شود.و از آنجا که بشارات و انذار های اخروی برای بازداشتن گروهی از مردم از اعمال خلاف و وادار ساختن به انجام وظایف فردی و اجتماعی کافی نیست لازم است مجازات های دنیوی برای کسانی که از حدود الهی تجاوز کنند و حق و عدالت را زیر پا بگذارند تعیین گردد، تا ضامن اجرای این احکام در میان کسانی شود که تربیت کافی دینی و تقوای الهی ندارند.شک نیست که نظام اسلامی با نظام های مادی در این قسمت تفاوت دارد، چون در نظام های مادی هیچ ضامن اجرائی جز همان مجازات های دنیوی و مادی وجود ندارد، به همین دلیل هر حکمی که فاقد عقوبت متخلف باشد، از نظر آن ها حکم و قانون شمرده نمی شود، بلکه آن را یک توصیه اخلاقی می دانند.در حالی که در نظام های دینی اعتقادات قلبی و تعهدات معنوی و ایمان به دادگاه بزرگ الهی در قیامت، و توجه به مراقبت پروردگار در دنیا، یکی از انگیزه های مهم و ضامن اجرائی قوی است، ولی چون این انگیزه های الهی در همه نفوس به تنهایی مؤثر نیست باید در کنار آن ضامن اجرا های مادی و عقوبت های دنیوی نیز قرار گیرد.اهتمام شارع مقدس به اجرای حدود و مجازات های متخلفان تا آن حد است که در روایات متعددی می خوانیم: حد یقام فی الارض ازکی من مطر اربعین لیلة و ایامها: «حدی که در زمین اجرا شود پر بارتر از چهل شبانه روز باران است! » این حدیث هم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و هم از امام باقر (علیه السّلام) و از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است و در بعضی از این متون به جای «ازکی»، «افصل»، یا «انفع» آمده است. در تفسیر آیه شریفه... «یحی الارض بعد موتها» در حدیثی از امام هفتم موسی بن جعفر (علیه السّلام) می خوانیم: لیس یحییها بالقطر و لکن یبعث الله رجالا فیحیون العدل فتحیی الارض لاحیاء العدل ـ ثم قال ـ و لاقامة الحد فیه انفع فی الارض من القطر اربعین صباحا: (تنها) زمین را به وسیله ی باران زنده نمی کند، بلکه مردانی را بر می انگیزد که عدالت را زنده کنند، سپس زمین به خاطر احیای عدالت زنده می شود، بعد از آن امام (علیه السّلام) افزود: «به یقین اجرای یک حد در طریق عدالت سودمندتر است از چهل روز باران در زمین! » چرا اجرای یک حد «انفع» و «افضل» و «ازکی» از چهل شبانه روز باران نباشد در حالی که سلامت جامعه و امنیت و ثبات در آن اصل و ریشه هر خیر و برکت است، زیرا باران های پر برکت و وفور نعمت و منافع اقتصادی بدون امنیت کارساز نیست، و امنیت اجتماعی بدون اجرای حدود و احقاق حقوق حاصل نمی شود، در غیر این صورت مردم به جان هم می افتند و ظلم و فساد سطح جامعه را فرا می گیرد، شهرها ویران، و بندگان خدا به استضعاف کشیده می شوند.به همین دلیل ابراهیم خلیل (علیه السّلام) هنگامی که خانه کعبه را بنا نهاد، و از خداوند درباره آن سرزمین تقاضاهایی نمود، نخستین دعایش درباره امنیت مکه بود، عرض کرد: «رب اجعل هذا بلدا آمنا وارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله والیوم الآخر:» «پروردگارا این سرزمین را شهر امنی قرار ده، و اهل آن را ـ همان کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده اند ـ از ثمرات گوناگون روزی ده». و به این ترتیب نعمت امنیت را پیش از روزی های گوناگون دیگر از خدا طلب کرد، چرا که می دانست تا نعمت امنیت نباشد مواهب دیگر قابل استفاده نیست.
معنی حد و تعزیر
«حدود» جمع «حد» در لغت به معنی «منع» است، و انتخاب این اسم برای بخشی از مجازات های شرعی به این جهت است که سبب منع مردم از کار های خلاف می شود، و اما در اصطلاح شرع در عبارات فقها به معنی مجازات مخصوصی است که به خاطر ارتکاب بعضی از گناهان در مورد مکلفین اجرا می شود.اما «تعزیر» در لغت به معنی «تادیب» و گاه به معنی «بزرگداشت» و «یاری کردن» و «منع نمودن» آمده است، و در اصطلاح شرع و فقها به معنی مجازات یا اهانتی است که اندازه معینی در شرع برای آن ذکر نشده و بسته به رای قاضی است که با در نظر گرفتن «میزان جرم» و «مقدار تحمل جرم» درباره او اجرا می شود.بنابراین فرق «حد» و «تعزیر» در یک جمله است و آن اینکه حد مجازات معین و ثابتی است، ولی تعزیر غالبا نامعین است، و اینکه می گوییم «غالبا» به خاطر آن است که در موارد معدودی تعزیرات معینی در روایات اسلامی وارد شده که شرح آن در کتاب حدود گفته شده است، هر چند در اینکه آیا تعیین مقدار در این موارد قطعی است یا از قبیل ذکر مثال و مصداق است نیز گفتگو است.البته در میان حد و تعزیر اختلافات دیگری نیز هست، تا آنجا که مرحوم شهید در کتاب قواعد ده وجه برای اختلاف آن دو شمرده است که اینجا جای شرح آن نیست.
تعداد حدود اسلامی
در اسلام عمدتا ده حد درباره ده گناه کبیره آمده است که تعداد چهار مورد از آن در قرآن مجید با صراحت ذکر شده و بقیه از سنت استفاده می شود.
← حد زنا
...
wikifeqh: مسایل_جزایی_در_قرآن