مزرعه

/mazra~e/

مترادف مزرعه: پالیز، فالیز، کشتزار، کشتگاه، مزرع

برابر پارسی: جالیز، کشتزار

معنی انگلیسی:
farm, field, grange, land, hacienda

لغت نامه دهخدا

( مزرعة ) مزرعة. [ م َ رَ / رُ / رِ ع َ ] ( ع اِ ) کشتزار. ج ، مزارع. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). کلاته. ( نصاب چ برلن ص 9 ) : الدنیا مزرعة الاَّخرة. ( حدیث ، امثال و حکم ج 1 ص 247 ).
مزرعه. [ م َ رَ ع َ ] ( ع اِ ) مزرعة.کشت زار. ( ناظم الاطباء ). محل کشت و زرع :
خاک نظامی که به تأیید اوست
مزرعه دانه توحید اوست.
نظامی.
این جهان مزرعه آخرت است
هرچه خواهد دلت ای دوست بکار.
ابن یمین ( از امثال و حکم ص 247 ).
از هبوب عواصف مهابت غازیان...قریب هفتصد قصبه و مزرعه و دیر عرضه نهب و تاراج گشت. ( ظفرنامه یزدی ج 2 ص 380 ). || صحرای آماده شده برای کشت و درو. ( ناظم الاطباء ). || پالیز. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مزرعه خاک ؛ کنایه از زمین است. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) :
چون ز پی دانه هوسناک شد
مقطع این مزرعه خاک شد.
نظامی.
|| قبر. گور. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( برهان ).
- مزرعه دانه سوز ؛ کنایه از دنیا و عالم است. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( برهان ).
- مزرعه دنیاسوز ؛ کنایه از مال دنیاست.( انجمن آرای ناصری ).

مزرعه. [ م َ رَ ع َ ] ( اِخ ) یکی از دهات دهستان کتول از توابع گرگان. ( مازندران و استرآباد رابینو ص 128 قسمت انگلیسی ).

مزرعه. [ م َ رَ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 12هزارگزی باختر گرمی در مسیر شوسه گرمی اردبیل در جلگه گرمسیر واقع و دارای 198 تن سکنه است. آب آن از دهات اطراف ، محصول عمده آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

مزرعه. [ م َ رَ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دیجوجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، در 15هزارگزی شمال شرقی اردبیل و 6 هزارگزی راه خیاو به اردبیل در منطقه کوهستانی معتدل واقع دارای 250 تن سکنه است. آبش از چشمه و چاه ، محصولش غلات و حبوبات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

مزرعه. [ م َ رَ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، در 32 هزارگزی غرب اردبیل و 3هزارگزی راه تبریز به اردبیل در منطقه کوهستانی معتدل واقع و دارای 199 تن سکنه است. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان حاجیلو شهرستان همدان . دارای ۸۶٠ تن سکنه . محصول : غلات انگور حبوبات صیفی لبنیات . صنایع دستی : قالیبافی .
کشتزار، جای کشت و زرع، مزارع جمع
( اسم ) محل کشت و زرع کشت زار : از هبوب عواصف مهابت غازیان و عبور سیلاب سیاست سپاه گیتی ستان قریب هفتصد قصبه و مزرعه و دیر عرص. نهب و تاراج گشت . جمع : مزارع . ۲ یا مزرع. خاک . ۱ - زمین . ۲ - جسد انسان و حیوان . ۳ - قبر گور . یا مزرع. دانه سوز. دنیا عالم .
دهی در شرهستان بندر عباس

فرهنگ معین

(مَ رَ عِ ) [ ع . مزرعة ] (اِ. ) کشتزار. ج . مزارع .

فرهنگ عمید

جای کشت وزرع، کشتزار.

فرهنگستان زبان و ادب

{farm} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قطعه ای از زمین که برای کشاورزی به کار گرفته شود

واژه نامه بختیاریکا

مات

دانشنامه عمومی

مزرعه (اداره). «مزرعه» هفدهمین قسمت از فصل نهم مجموعه تلویزیونی کمدی آمریکایی «اداره» و در مجموع صد و نود و سومین قسمت مجموعه است. این قسمت در ابتدا در ۱۴ مارس ۲۰۱۳ از ان بی سی پخش شد. در این قسمت بازیگران مهمانی مانند ماهاندرا دلفینو، مت ال جونز، توماس میدلتیچ، بلیک گرت روزنتال، دیوید کوچنر، آلن هاوی، نورا کرک پاتریک، ماری گلیس و مایکل شور ایفای نقش می کنند.
این مجموعه - به گونه ای که گویی یک مستند واقعی است - زندگی روزمره کارمندان اداره ای در اسکرانتون، پنسیلوانیا، شعبه شرکت خیالی داندر میفلین را روایت می کند. این قسمت مربوط به دوایت شروت ( رین ویلسون ) است که در مراسم خاکسپاری خاله اش در مزارع شروت، جایی که خانواده اش دوباره به هم می پیوندند، شرکت می کند. در همین حال، تاد پکر ( دیوید کوچنر ) با ادعای مردی اصلاح شده اما با داشتن نقشه ای به اداره برمی گردد.
«مزرعه» در اصل به عنوان یک قسمت آزمایشی برای یک سریال اسپین آف پیشنهادی با بازی ویلسون در نقش دوایت شروت تولید شد، که در نهایت ان بی سی آن را تأیید نکرد. این قسمت بیشتر مورد انتقادات منفی منتقدان تلویزیونی قرار گرفت، بسیاری از انتقادات از خط داستانی مزرعه دوایت و برخی منتقدان آن را «اپیزود فرانکنشتاین» خواندند. این قسمت توسط ۳٬۵۴ میلیون بیننده مشاهده شد و در بزرگسالان بین ۱۸ تا ۴۹ سال امتیاز ۱٬۹ از ۵ را کسب کرد. این قسمت در گاهشمار در رتبه چهارم قرار گرفت و بیشترین رتبه را در میان سریال های شبانه ان بی سی داشت.
این قسمت توسط تهیه کننده اجرایی و شورانر پیشین پل لیبرشتاین نوشته و کارگردانی شده است، و این سیزدهمین تجربه نویسندگی، ششمین تجربه کارگردانی و چهارمین تجربه دوگانه او را نشان می دهد. در اصل «مزرعه» قرار بود قسمت پنجم این فصل باشد، اما همان طور که توسط شماره تولید آن مشخص شد، هفدهمین قسمت از آن پخش شد. [ ۱] در ابتدا قرار بود که به عنوان یک قسمت آزمایشی برای یک مجموعه اسپین آف قرار بگیرد. این اسپین آف همچنین مزرعه نام داشت و بر داستان دوایت تمرکز می کرد. به این ترتیب، ویلسون در ابتدا قرار بود که تنها ۱۳ قسمت از فصل نهم اداره را پیش از ترک برای اسپین آف بازی کند. [ ۲] پل لیبرشتاین، شورانر اداره برای فصل های پنج تا هشت، در ابتدای فصل نهم استعفا داد تا انرژی بیشتری را روی اسپین آف بالقوه متمرکز کند. [ ۳] با این حال، پس از بررسی، اسپین آف توسط ان بی سی انتخاب نشد. [ ۴] گرگ دنیلز، تهیه کننده اجرایی، فاش کرد که این قسمت دارای بخش های اضافی خواهد بود تا در فصل بهتر جا بیفتد، زیرا نسخه اصلی حاوی «جنبه های خاصی بود که برای قسمت آزمایشی مجموعه نو مناسب بود». [ ۵]
عکس مزرعه (اداره)

مزرعه (روسپی خانه). مزرعه یا رَنچ ( انگلیسی: Ranch ) ، نام رایجی است که برای توصیف فاحشه خانه به خصوص در مناطق غربی ایالات متحده آمریکا، استفاده می شود.
استفاده از این اصطلاح، به روسپی خانه واقعی در نزدیکی شهر لا گرانج تگزاس بر می گردد که یک فاحشه خانه قدیمی بود که دیگر باز نیست و مرغ ها را به عنوان پرداخت در دوران رکود بزرگ می پذیرفت.
• در حال حاضر یک فاحشه خانهٔ قانونی به نام مزرعه مرغ ( مرغداری ) ( انگلیسی: Chicken Ranch ) ، در خارج از شهر پهرامپ در نوادا وجود دارد.
• مزرعه شری ( انگلیسی: Sheri's Ranch ) فاحشه خانهٔ قانونی دیگر، درست خارج از شهر پهرامپ در نوادا.
• مزرعه موستانگ ( انگلیسی: Mustang Ranch ) قبلاً یک فاحشه خانهٔ قانونی در نزدیکی شهر رینو نوادا بود ( در سال ۱۹۹۹ بسته شد؛ حقوق استفاده مجدد از نام تجاری، اکنون در دادگاه قطع شده است ) .
• مزرعه خرگوش مهتابی ( انگلیسی: Moonlite BunnyRanch ) یک فاحشه خانهٔ قانونی در نزدیکی شهر کارسون سیتی نوادا است.
بسیاری از دیگر فاحشه خانه های قانونی نوادا نیز عبارت «مزرعه» را در نام خود گنجانده اند.
عکس مزرعه (روسپی خانه)

مزرعه (شبستر). مزرعه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان رودقات بخش صوفیان شهرستان شبستر واقع شده است.
این روستا پنجمین روستای بزرگ بخش صوفیان می باشد و از مکان های دیدنی آن میتوان به امامزاده سید محمد آقا و کوه های پتکلی و کوه سومکی و. . . اشاره کرد.
عکس مزرعه (شبستر)

مزرعه (علی آباد). مزرعه کتول شهری از توابع بخش مرکزی شهرستان علی آباد کتول در استان گلستان ایران است.
شهر مزرعه از توابع دهستان کتول با تصویب هیئت وزیران در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ به شهر مزرعه تبدیل شد. [ ۱]
بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، جمعیت شهر مزرعه ۴٬۱۹۸ نفر ( ۱۲۸۵ خانوار ) بوده است. [ ۲] مردم مزرعه به گویش کتولی که گویشی از زبان مازندرانی هست صحبت می کنند. [ ۳]
تپه گلبن مزرعه کتول مربوط به پیش از تاریخ تا دوران های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان علی آباد، شهر مزرعه کتول واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۱۸۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این تپه تقریباً در فاصله ۲ کیلومتری بیرون از شهر قرار دارد.
عکس مزرعه (علی آباد)

مزرعه (فیلم ۱۹۹۰). مزرعه یا زمین ( انگلیسی: The Field ) فیلمی از سینمای ایرلند به کارگردانی جیم شریدان است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. ریچارد هریس موفق شد برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام شود.
عکس مزرعه (فیلم ۱۹۹۰)

مزرعه (ماه نشان). مزرعه یک روستا در ایران است که در دهستان انگوران واقع شده است. [ ۱] مزرعه ۸۲ نفر جمعیت دارد.
عکس مزرعه (ماه نشان)

مزرعه (مجموعه تلویزیونی ۲۰۰۶). مزرعه ( لهستانی: Ranczo ) یک مجموعهٔ تلویزیونی کمدی - درام لهستانی است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
داستان سریال دربارهٔ لوسی ویلسکا، یک لهستانی - آمریکایی است که خانه روستایی مادربزرگش را در دهکده کوچک خیالی «ویلکوویه» به ارث برده است. او با نیتِ فروش کلبه به «ویلکوویه» می رسد، اما پس از دیدن جذابیت روستا، تصمیم می گیرد در آنجا بماند.
ایلونا اوستروفسکا
پاوئو کرولیکوفسکی
سزاری ژاک
ویولتا آرلاک
آرتور بارچیش
مارتا لیپینسکا
ماگدالنا کوتا
بوگدان کالوس
سیلوستر ماچیفسکی
دوروتا نوواکوفسکا
• کریستینا رودکوفسکا - اوله ویچ
ویسواف کوماسا
پاوئو نوویش
آنا وویتون
پیوتر پرنگوفسکی
فرانچیشک پیچکا
هنریک نیه بودک
شیمون کوشمیدر
دانوتا بورسوک
تادئوش وویتیخ
آرکادیوش نادر
تادئوش هانوسِک
لئون نیمچیک
کاتاژینا ژاک
بئاتا اُلگا کووالسکا
مارتا خودوروفسکا
گژگوش وُنس
دوروتا خوتتسکا
یاتسک کاوالتس
• ماگدالنا والیگورسکا - لیشیتسکا
الژبیتا رومانوفسکا
وویچیخ ویسوتسکی
بارتومیئی کاسپشیکوفسکی
گراژینا ژیلینسکا
ویکتور زبوروفسکی
آنا ایبرسر
لئون خارویچ
توماش ساپریک
سواوومیر اوژخوفسکی
داریوش شیاستاچ
پاتریتسیا کازادی
میکُلای کراوچیک
اِوا کوریئوا
• امیلیا کومارنیتسکا - کلینسترا
لیدیا سادووا
پیوتر بوروفسکی
سباستیان استانکیه ویچ
آندژی آندژیفسکی
• دوبرومیر دیمتسکی
عکس مزرعه (مجموعه تلویزیونی ۲۰۰۶)

مزرعه (محل). مزرعه یا دامداری ( به انگلیسی: Ranch ) به یک مزرعه ( اغلب خصوصی ) گفته می شود که در آن دام داری و مرتع پرورش احشام و کشت برخی محصولات کشاورزی و باغات وجود دارد. [ ۱] گاهی ( و اغلب امروزه ) مزرعه ها بیشتر حالت تفریحی داشته و صرفاً به یک منزل مسکونی بیرون از شهر با ملک وسیع گفته می شود.
از مشهورترین مزرعه های جهان، مزرعهٔ جرج دبلیو بوش با نام «مزرعهٔ پریری چپل» ( به انگلیسی: Prairie Chapel Ranch ) در نزدیکی ویکو، تگزاس و نیز «مزرعهٔ نِوِرلَند» مایکل جکسون در کالیفرنیا است.
عکس مزرعه (محل)

مزرعه (میرآباد). مزرعه، روستایی در دهستان ساوان بخش مرکزی شهرستان میرآباد در استان آذربایجان غربی ایران است. این روستا، مرکز دهستان ساوان است. [ ۱]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۵۲۳ نفر ( ۱۵۳ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس مزرعه (میرآباد)

مزرعه (نیر). مزرعه یک روستا در ایران است که در دهستان دورسون خواجه واقع شده است. [ ۱] مزرعه ۵۸ نفر جمعیت دارد.
عکس مزرعه (نیر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
آزاد فارسی'>

دانشنامه آزاد فارسی

مزرعه (field)
زمینی محصور برای کشاورزی و دامپروری. واحد اندازه گیری آن، درگذشته آکر (۴۰۴۷ متر مربع) بود. امروزه واحد اندازه گیری آن هکتار (۱۰هزار متر مربع). در بریتانیا تا قرن ۱۴ نظام کشاورزی زمین باز رایج بود. پس از آن حصارکشیآغاز شد.

مترادف ها

stead (اسم)
مسکن، مقر، جا، دهکده، مزرعه، مکان

field (اسم)
زمین، صحرا، میدان، پهنه، عرصه، رشته، دایره، مرغزار، دشت، مزرعه، کشتزار

farm (اسم)
فرم، زمین مزروعی، مزرعه، کشتزار، پرورشگاه حیوانات اهلی

croft (اسم)
باغچه، مزرعه، زمین قابل کشت پیوسته بخانه

plantation (اسم)
مزرعه، کشت و زرع

فارسی به عربی

بطل , مزرعة

پیشنهاد کاربران

مزرعه ( آباده ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان آباده در استان فارس ایران است. با توجه به بقایای سفال های مشاهده شده در محدوده چشمه این روستا و همچنین آثار باقی مانده از نارنج قلعه و قبرستان گبری ها در بخش جنوبی روستا، احتمالاً اولین علایم مدنیت در روستای مزرعه به دوران باستان باز می گردد. نارنج قلعه که امروز تنها بخشی تخریب شده از آن بر فراز قله کوه جنوبی چشمه قرار دارد در دوران های مختلف تاریخی از زمان هخامنشیان احتمالاً تا اواسط قاجار به عنوان دژ نظامی و بیشتر به منظور دیده بانی مورد استفاده قرار می گرفته است. نارنج قلعه یکی از چهار دژ دیده بانی در محدوده دشت آباده بوده است. با این وجود شکل گیری روستا به شکل امروزی آن به قرن دهم بر می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

فامیل های مقامی و نوشاد ساکنین اصلی این روستا هستند.
این روستا در دهستان بهمن قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲۲ نفر ( ۳۶ خانوار ) بوده است. بسیاری از جوانان این روستا به شهرهای بزرگ تر از جمله اصفهان، شیراز و تهران مهاجرت کرده اند.

مزرعه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/مزرعه_(آباده)
کشتمند. [ ک ِ م َ ] ( اِ مرکب ) کشت. حرث. محصول. مزروع. کشته. آنچه کاشته شده باشد. ( یادداشت مؤلف ) . کشاورزی. زراعت :
نگه کرد ناگاه بهرام گور
جهان دید پر کشتمند و ستور.
فردوسی ( شاهنامه ج 4ص 1859 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

جهان دید یکسر پر از کشتمند
در و دشت پر گاو و پرگوسفند.
فردوسی.
اگر کشتمندی شود کوفته
وزان رنج کارنده آشوفته.
فردوسی.
و گر کشتمندی بکوبد بپای
و گر پیش لشکر بجنبد ز جای.
فردوسی.
تو کشتمند جهانی ز داس مرگ بترس
کنونکه زرد شدستی چو گندم بخسی.
ناصرخسرو.
دانا داند کز آب جهل نروید
جز که همه دیو کشتمند و نهاله.
ناصرخسرو.
کشتمند تست عمر و تو به عقلت برزگر
هر چه کشتی بی گمان امروز فردا بدروی.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 462 ) .
کف جواد تو چون ابر بهارست راست
زو زده بر شوره زار ژاله چو برکشتمند.
سوزنی.
دهقان کشتمند رضای خدای باش
وندر زمین فربه دل تخم خیر کار.
سوزنی.
|| زمین زراعی. کشت. مزرعه. کشتزار : و همه زمینهای پادشاهی مساحت کردیم و بر هر جفتی زمین خراجی نهادیم از هر جفتی کشتمند یک درم و یک قفیز از آن غله زمین. . . ( ترجمه طبری بلعمی ) . ایشان [ بنی قینقاع ] هفتصد تن بودند از ضعیفان و پیران و کودکان و ایشان را کشتمند نبود چهارپایان بسیاربود. ( ترجمه طبری بلعمی ) .
هم از چارپای و هم از کشتمند
از ایشان بما بر چه مایه گزند.
فردوسی.
فرود آمد از اسب شاه بلند
شراعی زدند از بر کشتمند.
فردوسی.
بریزند خونش بدان کشتمند
برد گوشت آنکس که یابد گزند.
فردوسی ( شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 5 ص 2118 ) .
به دخل نیک و به تربت خوش و به آب تمام
به کشتمند و به باغ و به بوستان برور.
فرخی.
ز کشتمندان زان روستای بلخ هنوز
همی کشند سر و پای کشته بر زنبر.
عنصری.
دو منزل زمین تا لب هیرمند
بد آب خوش و بیشه و کشتمند.
اسدی.
به نزد سراندیب کوهی بلند
پر از بیشه و مردم و کشتمند.
اسدی.
همی تا بر آید به هر کشتمندی
همی تا بروید به هر مرغزاری.
مسعودسعد.
درخت بارور در کشتمندان
چو بنشاندند رستند از دمندان.
زراتشت بهرام.
|| کشاورز. دهقان. زارع :
به شهری کجا برگذشتی سپاه
نیازاردی کشتمندی براه.
فردوسی.
وگر برف و باد سپهر بلند
بدان کشتمندان رساند گزند.
فردوسی.

واژه مزرعه
معادل ابجد 322
تعداد حروف 5
تلفظ mazra'e
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: مزرعَة، جمع: مزارع]
مختصات ( مَ رَ عِ ) [ ع . مزرعة ] ( اِ. )
آواشناسی mazra'e
الگوی تکیه WWS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

در گویش بندری زَریبَه گویند
لَتّه ( Latte ) در گویش اصفهانی
مزرعه
واژه هایی که در پایانشان عین هست ، مثل زرع ، بیشتر ریشه ایرانی دارند و چه بساکه زرع یا زر به معنی زرد یا زر به معنی طلا همخانواده باشد ( در این مورد نمیدانم )
کشمان یا کشتمان
ز حبوبات در همه "کشمان"/ نیست چندانکه درکشند به فخ ( دام )
نزاری قهستانی بیرجندی ( سده هفتم )
میرزا علی اکبرخان نفیسی ( ناظم الاطبا ) در فرهنگ خود، فرهنگنامه فرنودسار ( فرهنگ نفیسی یا ناظم الاطبا ) ، " کشتمان" را به چم "صحرای کِشته و زراعت شده" آورده اند.
شالیزار ، بجار ، بیجار
@حنا
فرق میانشون اینه که تو field به معنی زمین و کشتزار است جایی که توش کاشتار انجام می شه
farm عمومی تره و کار های دیگری مثل دامداری، لبنیات سازی و حتی پخت و خانه ای برای صاحب farm در آن یافت می شه
کشتزار
پالیز
اب و هوا و درختی شو رو بگین
کشمون. [keshmun]
در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شود در کشمون بیشتر زراعت، خصوصا کشت گندم صورت می گیرد. کشمون اغلب متعلق به تعداد زیادی زارع است که البته عده ای نسبت به بقیه دارای زمین و قطعات بیشتری هستند کشمون برخلاف باغ ها که عموما دارای حصار هستند بدون حصار هستند و کرت ها با مرزهای خاکی از یکدیگر جدا شدند و بالتبع زارعین به محدوده ی متعلق به هر زارع آگاه هستند گاهی اطراف قطعات و خصوصا لبِ جوی های خاکی درخت هایی غرس شده است درخت هایی چون بادام، زردآلو و غیره. گاهی هم در وسط کرت ها درختان میوه دیده می شود که بر زیبایی کشمون افزودند معمولا کشمون با آب قنات آبیاری می شود و در قسمت پایین دست ده واقع شده است و آب قنات با عبور از باغستان ها و گذشتن از وسط ده به قسمت پایینی می رسد کشمون یک محیط آرام و بی سر و صدایی است که هر از گاهی با صدای پرندگان و حیوانات بارکش سکوت را به موسیقی دلنشینی مبدل می کند و زارعانی هم در زمین های خود مشغول کسب روزی حلال هستند و بدین گونه نقاشی زیبایی از روستا را می توان در کشمون مشاهده کرد. حد پایانی به سمت هایی مثل جاده گاها با درخت های غیر مثمر و بلند و سر به فلک کشیده چون صنوبر پهلو به پهلو قرار گرفتند و گویی حصاری برای بادهای موسمی و یا تند و نیز مرزی قانونی برای جاده و قطعات زراعی ایجاد کرده است البته فواید دیگری برای این کار مترتب است.
...
[مشاهده متن کامل]

اما ناحیه ای سرسبز و آباد دیگری در اطراف روستاها شکل گرفته است که ثمره ی حفر چاه و استفاده از موتور های گازوئیلی یا برقی برای بیرون اوردن اب از عمق زمین است که لفظ کشمون دیگر برای آن استفاده نمی شود و از ان با لفظ موتور و نام ان منطقه و یا نام های انتخابی دیگر استفاده می شود مانند موتور بموئیه ( بموئیه، اسم منطقه ی حفر چاه است ) موتور وحدت ( یک اسم انتخابی ) و گاهی از لفظ شرکت استفاده می شود مانند شرکت وحدت یا شرکت مُکا ( مجتمع کشاورزی امام ) که این موتور های آب و شرکت ها عموما بعد از انقلاب ایجاد شده است و هم محصولات باغی دارد و هم محصولات زراعی.

پالیز، فالیز، کشتزار، کشتگاه، مزرع، جالیز
مز رعه واژه عربی است. مزرعه یعنی جایی یا محلی که در ان
کشت وزرع صورت می گیرد. برای همین در عربی اسم مکان
هست. وچون اتفاق کشت یا زرع یا کشاورزی در زمان مشخصی
رخ می دهد. براهمین اسم زمان هم هست. جمع مزرعه
می شود : مزارع
مزرعه/ مزارع/مزروع/مزرع

فرق بین field و farm در چیست؟
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس