[ویکی فقه] محمدعلی قسام از روحانیون ادیب و سخنوران انقلابی مجاهد شیعه عراق در قرن چهاردهم هجری بوده است.
وی فرزند شیخ حمود و از افرد آل قسام، از خاندان های معروف نجف اشرف، بود که در ۱۲۹۹ ق در آن شهر به دنیا آمد. پدرش در همان سال در گذشت و برادرش شیخ قاسم از او به خوبی مراقبت کرد و دانش های ابتدایی را به او آموخت. سپس مقدمات علوم را فراگرفت و بر آن مسلط شد و در شعر و ادب برتری یافت. وی در جوانی در مجامع و مسابقات ادبی شرکت می کرد، سپس به وعظ و خطابه روی آورد و نزد شیخ محمدثامر این فن را آموخت و در آن نمونه شد. خداوند به او حافظه ای قوی، و صدایی دلنشین و مؤثر بخشیده بود. این ویژگی ها شخصیت او را ممتاز ساخته و موجب توجه مردم به وی گردیده بود.
مقبولیت مردمی
قسام مدتی در حیره سکونت کرد و مردم از هرگروه به او روی آوردند و از فیض، ارشاد، وعظ، علم و دانش او استفاده کردند. وی حسینیه ای در آنجا بنا نهاد که مردم در آن اجتماع کرده و برای دیدن او و استفاده از محضرش ازدحام می کردند. هنگامی که قرار شد به نجف بازگردد اهالی حیره که خواهان ادامه حضور او بودند و به شیخ محمدطه نجف و دیگر علمای آن زمان متوسل شدند و قصد بازگشت او را به اطلاع آنها رساندند. از اینرو علما از وی خواستند تا در آنجا بماند، و به خدمات خویش به مردم ادامه داد.
فعالیت ضداستعماری
زمانی که نیروهای انگلیسی در ذیحجه ۱۳۳۲ ق به عراق هجوم آوردند وی به جهاد بر ضد آنان قیام کرد و با سخنرانی های سیاسی شورانگیز خویش، مردم را به برگرفتن سلاح تشویق کرد و خود نیز آماده دفاع در برابر نظامیان بیگانه شد. در ۱۳۳۶ ق که مردم نجف اشرف بر ضد اشغالگران انگلیسی قیام کردند، او در صحن شریف و مسجد هندی منبر می رفت و آتش دلاوری مردم را برمی افروخت و احساساتش را برمی انگیخت و آنان را به گردآمدن پیرامون رهبران دینی دعوت می کرد. آن سخنرانی های اعتراض آمیز نتایج ملموسی به دنبال داشت و شیخ محمدمهدی بصیر در این باره با او هم سخن بود. زمانی که مردم بغداد قیام کردند او به ایراد سخنرانی های سیاسی شورانگیز پرداخت. انگلیسی ها بعد از اشغال بغداد انتقام سختی از آن دو گرفتند، خانه قسام را در حله ویران کردند و او گریخت ولی بصیر را در بغداد زندانی کرده، سپس به جزیره هنگام در خلیج فارس تبعید نمودند.
فعالیت در حزب نجفی
...
وی فرزند شیخ حمود و از افرد آل قسام، از خاندان های معروف نجف اشرف، بود که در ۱۲۹۹ ق در آن شهر به دنیا آمد. پدرش در همان سال در گذشت و برادرش شیخ قاسم از او به خوبی مراقبت کرد و دانش های ابتدایی را به او آموخت. سپس مقدمات علوم را فراگرفت و بر آن مسلط شد و در شعر و ادب برتری یافت. وی در جوانی در مجامع و مسابقات ادبی شرکت می کرد، سپس به وعظ و خطابه روی آورد و نزد شیخ محمدثامر این فن را آموخت و در آن نمونه شد. خداوند به او حافظه ای قوی، و صدایی دلنشین و مؤثر بخشیده بود. این ویژگی ها شخصیت او را ممتاز ساخته و موجب توجه مردم به وی گردیده بود.
مقبولیت مردمی
قسام مدتی در حیره سکونت کرد و مردم از هرگروه به او روی آوردند و از فیض، ارشاد، وعظ، علم و دانش او استفاده کردند. وی حسینیه ای در آنجا بنا نهاد که مردم در آن اجتماع کرده و برای دیدن او و استفاده از محضرش ازدحام می کردند. هنگامی که قرار شد به نجف بازگردد اهالی حیره که خواهان ادامه حضور او بودند و به شیخ محمدطه نجف و دیگر علمای آن زمان متوسل شدند و قصد بازگشت او را به اطلاع آنها رساندند. از اینرو علما از وی خواستند تا در آنجا بماند، و به خدمات خویش به مردم ادامه داد.
فعالیت ضداستعماری
زمانی که نیروهای انگلیسی در ذیحجه ۱۳۳۲ ق به عراق هجوم آوردند وی به جهاد بر ضد آنان قیام کرد و با سخنرانی های سیاسی شورانگیز خویش، مردم را به برگرفتن سلاح تشویق کرد و خود نیز آماده دفاع در برابر نظامیان بیگانه شد. در ۱۳۳۶ ق که مردم نجف اشرف بر ضد اشغالگران انگلیسی قیام کردند، او در صحن شریف و مسجد هندی منبر می رفت و آتش دلاوری مردم را برمی افروخت و احساساتش را برمی انگیخت و آنان را به گردآمدن پیرامون رهبران دینی دعوت می کرد. آن سخنرانی های اعتراض آمیز نتایج ملموسی به دنبال داشت و شیخ محمدمهدی بصیر در این باره با او هم سخن بود. زمانی که مردم بغداد قیام کردند او به ایراد سخنرانی های سیاسی شورانگیز پرداخت. انگلیسی ها بعد از اشغال بغداد انتقام سختی از آن دو گرفتند، خانه قسام را در حله ویران کردند و او گریخت ولی بصیر را در بغداد زندانی کرده، سپس به جزیره هنگام در خلیج فارس تبعید نمودند.
فعالیت در حزب نجفی
...
wikifeqh: محمدعلی_قسام