[ویکی فقه] استاد محمدتقی شریعتی از مصلحان و نوگرایان اسلامی و از پیشقراولان تفکر جدید اسلامی در ایران معاصر است. وی در برنامه های اصلاحی خویش تکیه به قرآن داشت و از مفسران و قرآن شناسان بزرگ این عصر به شمار می رفت.
شخصیت های صاحب نامِ هر دوره و روزگار که عمر خود را وقف بهترین خیرات در میان نسل های زمان خود و بعد از خود نموده اند و در اذهان و خاطره ها مانده اند، باید در زمان حیات و بعد از آن، مورد تکریم قرار گیرند و به نکته ها و آموزه هایی که به جامعه آموختند، و خطوط عمده ای را که در ابعاد معرفت، دین شناسی، تکلیف و تعهد، فرهنگ و سیاست ترسیم نمودند و از آنها تا پای جان دفاع کردند، توجّه کنند. افراد با استعداد، باید ضمن مطالعه ای – اگر چه مختصر – درباره حالات شخصی و اوضاع و احوالی که آن زبدگان در آنها به سر بردند، داشته باشند و گوهر استعداد خود را در تحصیل و یادگیری آن آموزه ها به کار گیرند و جای گذشتگان را خالی نگذارند تا عرصه برای نااهلان ایجاد نشود. این مقاله، به شرح مختصری از زندگی، حالات و ویژگی های اخلاقی و مبارزاتی و مجاهدت های دینی و تبلیغی استاد محمّدتقی شریعتی اشاره نموده و به معرفی مردی که از بهترین وسیله تبلیغ دین و هدایت اجتماع و سالم سازی حیات انسانی، و پیشرفت عقلی و عملی جامعه، یعنی «قرآن» و سپس «نهج البلاغه» استمداد نموده، پرداخته است.
تولّد و خاندان
محمّدتقی شریعتی مزینانی، فرزند سوّم آقا شیخ محمود مزینانی در سال ۱۲۸۶ ش. در مزینان – از روستاهای کویری تابع سبزوار- متولّد شد.پدرش، آقا شیخ محمود – روحانی دانشمند و پرهیزکار معروف روستای مزینان – از تحصیل کرده های حوزه مشهد مقدّس بود، که سطوح مختلف درس های حوزوی، مانند فقه و اصول و فلسفه و کلام را نزد استادان بزرگ آن حوزه خوانده و به مراتبی از علم و کمال دست یافته بود.شیخ محمود را برخی از محترمین مزینان پس از مرگ پدرش از مشهد به مزینان دعوت کردند و او به جای پدر- که از عالمان محل بود – به انجام وظایف و امور دینی، اقامه نماز جماعت، تبلیغ و ارشاد اهالی و توابع آنجا پرداخت.مادر استاد، سیّده آغا بی بی، از زنان مؤمن و صالح و مورد احترام و توّجه مردم مزینان بود. جدّ پدری استاد، ملاّ قربان علی بهمن آبادی، فرزند ملاّ هادی بهمن آبادی بود. وی علاوه بر اندوخته های علمی در فقه و اصول، در حکمت و فلسفه از شاگردان برجسته حاج ملاّ هادی سبزواری (۱۲۸۹ ق.) به شمار می رفت و با وی در مسائل مختلف مکاتباتی داشت.ملاّ قربان علی، پس از تحصیلات و کسب معلومات دینی، به روستای زادگاهش بازگشت و به فعالیّت های دینی و امور شرعی اهالی و توابع مزینان مشغول گردید. چندی پس از اقامتش، عدّه ای از نیکوکاران مزینان در آنجا مدرسه علمیه ای بنا کردند و پس از تکمیل و آماده شدن، مسئولیت اداره و تدریس آن مدرسه را به عهده آخوند ملاّ قربان علی گذاشتند. او تا آخر عمر در مزینان ماند و ضمن انجام کارهای یک روحانی محلّ، به تدریس و تعلیم طلّاب پرداخت و عدّه ای را تربیت کرد.
تحصیلات و استادان
عالم زاده روستایی، پس از طی دوران کودکی به مکتب خانه محل رفت. در آغاز، قرآن و پس از آن، خواندن و نوشتن را فرا گرفت. در نوجوانی مقداری از درس های مقدماتی حوزوی مثل صرف، نحو و منطق را نزد پدر و عمویش شیخ حسن مزینانی آموخت. در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد مقدّس – قبله عاشقان ولایت و طالبان علم – روانه گردید و در «مدرسه فاضل خان» که سابق بر آن، دو تن از برادرانش شیخ قربان علی و میرزا محمّد در آنجا حجره داشتند و از طلّاب مشهور آن مدرسه بودند اقامت گزید.محمّدتقی با جدیّت و عشق فراوان، ادبیات عرب و معانی بیان را که از پایه های درک و فهم صحیح متون درسی حوزوی و قرآن کریم، و احادیث و روایات می باشند، نزد استادان مشهور آن وقت، یعنی آقا شیخ عبدالجواد ادیب نیشابوری معروف به ادیب اوّل (۱۳۴۴ ق.) و پس از وفات وی نزد آقا شیخ محمّدتقی ادیب نیشابوری معروف به ادیب ثانی (۱۳۹۶ ق.) خواند. کتاب شرح لمعه را پیش حاج میرزااحمد مدرّس یزدی (۱۳۹۱ ق.) و مرحوم ارتضا که از مدّرسان مدرسه یاد شده بود، فراگرفت. کتاب «قوانین الاصول» را نزد حاج شیخ محمّدکاظم دامغانی (۱۴۰۱ ق.) و «مکاسب محرمه» را در محضر آقا میرزاحسین فقیه سبزواری (۱۳۸۶ ق.) خواند و سایر کتاب ها و درس های سطح عالی حوزه را نزد حاج شیخ هاشم قزوینی (۱۳۸۰ ق.) میرزاابوالقاسم الهی، آقا شیخ محمود حلبی (۱۳۷۶ ش.) و… آموخت در این سال ها نیز مقداری از معارف ناب قرآنی را از عالم ربّانی، آقامیرزا مهدی اصفهانی (۱۳۶۵ ق.) کسب کرد. استاد می گوید: «… می خواستم به مقام اجتهاد برسم ولی رضاخان مدارس را برچید و طلاّب را به نظام وظیفه برد یا آنکه مجبور کرد که هرکدام کسب و کار دیگری پیش بگیرند…» پس از آن، شرایطی پیش آمد که وی در ادامه تحصیلات به مطالعه روی آورد و برای رفع پاره ای از اشکالات که در اثنای مطالعه پیش می آمد، به نزد استادان و عالمان می رفت و با طرح اشکالات خود، از راهنمایی و ارشاد آنان بهره مند می شد. دانشور جوان مزینانی با استفاده از امکانات موجود مثل مدرسه و استاد و با به کارگیری استعداد و حافظه ای قوی، شوق و ذوق سرشار، با دلی محکم و اراده ای استوار و تحمّلی ستودنی، تمام سعی و تلاش خود را در جهت مطالعات وسیع و همه جانبه، کسب نظریات علمی و آشنایی با آرای جدید به کار برد و به قلّه های رفیع اطلاعات روز دست یافت و زمینه آمادگی تربیت دینی نسل جوان و دفاع را در سنگرهای عقل و علم، دین برای مقابله و رویارویی با دشمنان آگاه و ناآگاه در خود فراهم ساخت.
انتخاب راه
...
شخصیت های صاحب نامِ هر دوره و روزگار که عمر خود را وقف بهترین خیرات در میان نسل های زمان خود و بعد از خود نموده اند و در اذهان و خاطره ها مانده اند، باید در زمان حیات و بعد از آن، مورد تکریم قرار گیرند و به نکته ها و آموزه هایی که به جامعه آموختند، و خطوط عمده ای را که در ابعاد معرفت، دین شناسی، تکلیف و تعهد، فرهنگ و سیاست ترسیم نمودند و از آنها تا پای جان دفاع کردند، توجّه کنند. افراد با استعداد، باید ضمن مطالعه ای – اگر چه مختصر – درباره حالات شخصی و اوضاع و احوالی که آن زبدگان در آنها به سر بردند، داشته باشند و گوهر استعداد خود را در تحصیل و یادگیری آن آموزه ها به کار گیرند و جای گذشتگان را خالی نگذارند تا عرصه برای نااهلان ایجاد نشود. این مقاله، به شرح مختصری از زندگی، حالات و ویژگی های اخلاقی و مبارزاتی و مجاهدت های دینی و تبلیغی استاد محمّدتقی شریعتی اشاره نموده و به معرفی مردی که از بهترین وسیله تبلیغ دین و هدایت اجتماع و سالم سازی حیات انسانی، و پیشرفت عقلی و عملی جامعه، یعنی «قرآن» و سپس «نهج البلاغه» استمداد نموده، پرداخته است.
تولّد و خاندان
محمّدتقی شریعتی مزینانی، فرزند سوّم آقا شیخ محمود مزینانی در سال ۱۲۸۶ ش. در مزینان – از روستاهای کویری تابع سبزوار- متولّد شد.پدرش، آقا شیخ محمود – روحانی دانشمند و پرهیزکار معروف روستای مزینان – از تحصیل کرده های حوزه مشهد مقدّس بود، که سطوح مختلف درس های حوزوی، مانند فقه و اصول و فلسفه و کلام را نزد استادان بزرگ آن حوزه خوانده و به مراتبی از علم و کمال دست یافته بود.شیخ محمود را برخی از محترمین مزینان پس از مرگ پدرش از مشهد به مزینان دعوت کردند و او به جای پدر- که از عالمان محل بود – به انجام وظایف و امور دینی، اقامه نماز جماعت، تبلیغ و ارشاد اهالی و توابع آنجا پرداخت.مادر استاد، سیّده آغا بی بی، از زنان مؤمن و صالح و مورد احترام و توّجه مردم مزینان بود. جدّ پدری استاد، ملاّ قربان علی بهمن آبادی، فرزند ملاّ هادی بهمن آبادی بود. وی علاوه بر اندوخته های علمی در فقه و اصول، در حکمت و فلسفه از شاگردان برجسته حاج ملاّ هادی سبزواری (۱۲۸۹ ق.) به شمار می رفت و با وی در مسائل مختلف مکاتباتی داشت.ملاّ قربان علی، پس از تحصیلات و کسب معلومات دینی، به روستای زادگاهش بازگشت و به فعالیّت های دینی و امور شرعی اهالی و توابع مزینان مشغول گردید. چندی پس از اقامتش، عدّه ای از نیکوکاران مزینان در آنجا مدرسه علمیه ای بنا کردند و پس از تکمیل و آماده شدن، مسئولیت اداره و تدریس آن مدرسه را به عهده آخوند ملاّ قربان علی گذاشتند. او تا آخر عمر در مزینان ماند و ضمن انجام کارهای یک روحانی محلّ، به تدریس و تعلیم طلّاب پرداخت و عدّه ای را تربیت کرد.
تحصیلات و استادان
عالم زاده روستایی، پس از طی دوران کودکی به مکتب خانه محل رفت. در آغاز، قرآن و پس از آن، خواندن و نوشتن را فرا گرفت. در نوجوانی مقداری از درس های مقدماتی حوزوی مثل صرف، نحو و منطق را نزد پدر و عمویش شیخ حسن مزینانی آموخت. در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد مقدّس – قبله عاشقان ولایت و طالبان علم – روانه گردید و در «مدرسه فاضل خان» که سابق بر آن، دو تن از برادرانش شیخ قربان علی و میرزا محمّد در آنجا حجره داشتند و از طلّاب مشهور آن مدرسه بودند اقامت گزید.محمّدتقی با جدیّت و عشق فراوان، ادبیات عرب و معانی بیان را که از پایه های درک و فهم صحیح متون درسی حوزوی و قرآن کریم، و احادیث و روایات می باشند، نزد استادان مشهور آن وقت، یعنی آقا شیخ عبدالجواد ادیب نیشابوری معروف به ادیب اوّل (۱۳۴۴ ق.) و پس از وفات وی نزد آقا شیخ محمّدتقی ادیب نیشابوری معروف به ادیب ثانی (۱۳۹۶ ق.) خواند. کتاب شرح لمعه را پیش حاج میرزااحمد مدرّس یزدی (۱۳۹۱ ق.) و مرحوم ارتضا که از مدّرسان مدرسه یاد شده بود، فراگرفت. کتاب «قوانین الاصول» را نزد حاج شیخ محمّدکاظم دامغانی (۱۴۰۱ ق.) و «مکاسب محرمه» را در محضر آقا میرزاحسین فقیه سبزواری (۱۳۸۶ ق.) خواند و سایر کتاب ها و درس های سطح عالی حوزه را نزد حاج شیخ هاشم قزوینی (۱۳۸۰ ق.) میرزاابوالقاسم الهی، آقا شیخ محمود حلبی (۱۳۷۶ ش.) و… آموخت در این سال ها نیز مقداری از معارف ناب قرآنی را از عالم ربّانی، آقامیرزا مهدی اصفهانی (۱۳۶۵ ق.) کسب کرد. استاد می گوید: «… می خواستم به مقام اجتهاد برسم ولی رضاخان مدارس را برچید و طلاّب را به نظام وظیفه برد یا آنکه مجبور کرد که هرکدام کسب و کار دیگری پیش بگیرند…» پس از آن، شرایطی پیش آمد که وی در ادامه تحصیلات به مطالعه روی آورد و برای رفع پاره ای از اشکالات که در اثنای مطالعه پیش می آمد، به نزد استادان و عالمان می رفت و با طرح اشکالات خود، از راهنمایی و ارشاد آنان بهره مند می شد. دانشور جوان مزینانی با استفاده از امکانات موجود مثل مدرسه و استاد و با به کارگیری استعداد و حافظه ای قوی، شوق و ذوق سرشار، با دلی محکم و اراده ای استوار و تحمّلی ستودنی، تمام سعی و تلاش خود را در جهت مطالعات وسیع و همه جانبه، کسب نظریات علمی و آشنایی با آرای جدید به کار برد و به قلّه های رفیع اطلاعات روز دست یافت و زمینه آمادگی تربیت دینی نسل جوان و دفاع را در سنگرهای عقل و علم، دین برای مقابله و رویارویی با دشمنان آگاه و ناآگاه در خود فراهم ساخت.
انتخاب راه
...
wikifeqh: محمدتقی_شریعتی_مزینانی
[ویکی فقه] استاد محمد تقی شریعتی از مصلحان و نوگرایان اسلامی و از پیشقراولان تفکر جدید اسلامی در ایران معاصر است.وی در برنامه های اصلاحی خویش تکیه به قرآن داشت و از مفسران و قرآن شناسان بزرگ این عصر به شمار می رفت.
محمد تقی شریعتی در سال ۱۲۸۶ شمسی در روستای مزینان از توابع سبزوار ، در خانواده ای که از طرف پدر و مادر روحانی بود، زاده شد. پدرش آقا شیخ محمود، که از تحصیلات عالی برخوردار بود، به فتق و رتق امور شرعی اهالی مزینان اشتغال داشت. جد او، مرحوم آخوند ملا قربانعلی، که به حکیم آخوند اشتهار داشت، از شاگردان برجسته حاج ملا هادی سبزواری (صاحب منظومه ) بود و میان او و حاجی، که سالها افتخار درک محضر او را داشت، مکاتباتی فلسفی به جای مانده است. در چنین خانواده ای که اهل قبله و قلم بودند، به مکتبخانه رفت و پس از سپری کردن آن دوره به تحصیل علوم دینی پرداخت.
محمد تقی شریعتی در سال ۱۲۸۶ شمسی در روستای مزینان از توابع سبزوار ، در خانواده ای که از طرف پدر و مادر روحانی بود، زاده شد. پدرش آقا شیخ محمود، که از تحصیلات عالی برخوردار بود، به فتق و رتق امور شرعی اهالی مزینان اشتغال داشت. جد او، مرحوم آخوند ملا قربانعلی، که به حکیم آخوند اشتهار داشت، از شاگردان برجسته حاج ملا هادی سبزواری (صاحب منظومه ) بود و میان او و حاجی، که سالها افتخار درک محضر او را داشت، مکاتباتی فلسفی به جای مانده است. در چنین خانواده ای که اهل قبله و قلم بودند، به مکتبخانه رفت و پس از سپری کردن آن دوره به تحصیل علوم دینی پرداخت.
[ویکی اهل البیت] استاد محمدتقی شریعتی معروف به «سقراط خراسان»یکی از نخبگان سیاسی و دینی معاصر کشور و پدر علی شریعتی بودند که در طول 80 سال عمر گرانقدر خود منشاء خدمات بسیاری در عرصه فرهنگی و سیاسی بوده است.
استاد شریعتی در روستای مزینان سبزوار در سال 1286 شمسی در خانواده ای روحانی به دنیا آمد.
ایشان بعد از فراگیری علوم مقدماتی در نزد پدر و عموی خویش در سن 20 سالگی به مشهد رفت تا تحصیلات حوزوی اش را در حوزهٔ علمیه مشهد ادامه دهد. پس از گذراندن دروس مقدمات و در حالی که دورهٔ سطح را آغاز نموده بود، حوزهٔ علمیه را به قصد تدریس در مدارس ملی ترک کرد و به شغل معلمی در دبستان ها و دبیرستان های مشهد اشتغال نمود و بعد از تاسیس دانشکده الهیات مشهد، در این دانشکده به تفسیر قرآن و نهج البلاغه همت گماشت. او بر این باور بود که آیندهٔ کشور به سرنوشت جوانان تحصیلکرده گره خورده است و باید به نحوی اسلام را بدانان آموزش داد که با ملزومات دوران مدرن همخوانی و سازگاری داشته باشد. از آنجایی که اسلامی که او از آن سخن می گفت با اسلامی که روحانیون سنتی مطرح می کردند تفاوت داشت، کار او دشوار می نمود.
استاد شریعتی در سال ۱۳۲۰ کارزاری تک نفره را برای نشر آنچه او روح متعالی و مترقی اسلام می دانست آغاز کرد. در سال ۱۳۲۳ کانون نشر حقایق اسلامی را با هدف مقابله با نفوذ بی خدایی که توسط کمونیست ها ترویج داده می شد، در مشهد بنیان گذارد. از دیگر اهداف تأسیس کانون، بازگرداندن روشنفکران مسلمانی بود که به دلیل احساس نفرت از کهنه پرستی و تاریک اندیشی روحانیون از اسلام روی گردانده و به آغوش کسرویست ها (اعتقاد به انحراف تشیع از اسلام داشتند) پناه برده بودند. با این وجود گرایش های مدرن و معتدل کانون نشر حقایق اسلامی، نهایتاً ضدیت مراجع قدرت شیعه در مشهد را برانگیخت. استاد شریعتی با مواضع حزب توده دربارهٔ عدالت اجتماعی و برابری موافق بود و آن ها را سازگار با اسلام می یافت؛ اما با فلسفهٔ ماده گرای آن مخالفت می کرد. همچنین معتقد بود که برخی از آیین ها و مراسم مذهبی تشیع پیوندی با اسلام راستین ندارند و ریشهٔ آن ها را در انحرافاتی می دید که در دوران صفویه سنگ بنایشان گذارده شده بود. این عقاید موجب شده بود که روحانیان سنتی در مشهد شایعه هایی پیرامون سنی، وهابی، و حتی بابی بودن او مطرح کنند.
شایان ذکر است که تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی یکی ار اقدامات استاد شریعتی بود که با هدف گسترش روح متعالی و مترقی اسلام و مقابله با فعالیت های حزب توده و کسرویست ها بنیان گذارده شده بود. سرانجام روح این استاد متفکر در 31 فروردین سال 1366 دعوت حق را لبیک گفت و پیکر مطهرش در جوار مرقد امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
اصول عقاید و اخلاق شریعتی
خلافت و ولایت از نظر قرآن و سنت
ایشان بعد از فراگیری علوم مقدماتی در نزد پدر و عموی خویش در سن 20 سالگی به مشهد رفت تا تحصیلات حوزوی اش را در حوزهٔ علمیه مشهد ادامه دهد. پس از گذراندن دروس مقدمات و در حالی که دورهٔ سطح را آغاز نموده بود، حوزهٔ علمیه را به قصد تدریس در مدارس ملی ترک کرد و به شغل معلمی در دبستان ها و دبیرستان های مشهد اشتغال نمود و بعد از تاسیس دانشکده الهیات مشهد، در این دانشکده به تفسیر قرآن و نهج البلاغه همت گماشت. او بر این باور بود که آیندهٔ کشور به سرنوشت جوانان تحصیلکرده گره خورده است و باید به نحوی اسلام را بدانان آموزش داد که با ملزومات دوران مدرن همخوانی و سازگاری داشته باشد. از آنجایی که اسلامی که او از آن سخن می گفت با اسلامی که روحانیون سنتی مطرح می کردند تفاوت داشت، کار او دشوار می نمود.
استاد شریعتی در سال ۱۳۲۰ کارزاری تک نفره را برای نشر آنچه او روح متعالی و مترقی اسلام می دانست آغاز کرد. در سال ۱۳۲۳ کانون نشر حقایق اسلامی را با هدف مقابله با نفوذ بی خدایی که توسط کمونیست ها ترویج داده می شد، در مشهد بنیان گذارد. از دیگر اهداف تأسیس کانون، بازگرداندن روشنفکران مسلمانی بود که به دلیل احساس نفرت از کهنه پرستی و تاریک اندیشی روحانیون از اسلام روی گردانده و به آغوش کسرویست ها (اعتقاد به انحراف تشیع از اسلام داشتند) پناه برده بودند. با این وجود گرایش های مدرن و معتدل کانون نشر حقایق اسلامی، نهایتاً ضدیت مراجع قدرت شیعه در مشهد را برانگیخت. استاد شریعتی با مواضع حزب توده دربارهٔ عدالت اجتماعی و برابری موافق بود و آن ها را سازگار با اسلام می یافت؛ اما با فلسفهٔ ماده گرای آن مخالفت می کرد. همچنین معتقد بود که برخی از آیین ها و مراسم مذهبی تشیع پیوندی با اسلام راستین ندارند و ریشهٔ آن ها را در انحرافاتی می دید که در دوران صفویه سنگ بنایشان گذارده شده بود. این عقاید موجب شده بود که روحانیان سنتی در مشهد شایعه هایی پیرامون سنی، وهابی، و حتی بابی بودن او مطرح کنند.
شایان ذکر است که تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی یکی ار اقدامات استاد شریعتی بود که با هدف گسترش روح متعالی و مترقی اسلام و مقابله با فعالیت های حزب توده و کسرویست ها بنیان گذارده شده بود. سرانجام روح این استاد متفکر در 31 فروردین سال 1366 دعوت حق را لبیک گفت و پیکر مطهرش در جوار مرقد امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
اصول عقاید و اخلاق شریعتی
خلافت و ولایت از نظر قرآن و سنت
wikiahlb: محمد_تقی_شریعتی