[ویکی فقه] محمداسماعیل خان احمد دولابی معروف به حاج اسماعیل دولابی (زاده ۱۲۸۲ – درگذشته ۹ بهمن ۱۳۸۱) عارف عرفی گرای شیعی بود. وی در جلساتی که سال ها در تهران برگزار می کرد به بیان مفاهیم عرفانی به روش تخاطب دو سویه (با مخاطب) بازگو می کرد. وی در آرامگاه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در قم به خاک سپرده شد.
محمداسماعیل خان احمد دولابی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانش آموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند آیت الله سید محمدشریف شیرازی، آیت الله شاه آبادی، آیت الله محمدتقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری پرداخت.محمداسماعیل دولابی در محافل پیرامون خود نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید باعث جذب جوانان و قشر تحصیل کرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.
دیدگاه ها
از آنجا که وی سلوک معنوی را از خود آغاز کرده بود مطالب وی بیشتر بیان زندگی نامه عرفانی و شرح حال خویش است. و روش و ابزار و اسلوب سلوک وی بیشتر بر پایه «محبت» استوار است.:در دنیا غیر از دیوانه همه عاشق اند، ولو اغلب عشق مجازند، اما همان عشق هم پیش خدا شریف است، مجاز هم پلی به سوی حقیقت است و از حقیقت سر در می آورد.وی «مرگ اندیش نیست و مرگ را ویران می کند» دیدگاه او پیرامون مرگ دو وجه دارد یکی آنکه این رویداد را ملاقات با خداوند ارزیابی می کند و از سوی دیگر آنرا هماره همراه انسان می داند:موت همیشه همراه ماست. وقتی می خوابیم گویا می میریم و آنرا تمرین می کنیم. وقتی که نفس را بیرون می دهیم، در حقیقت می میریم و با نفس دیگر ادامه حیات می دهیم…. وقتی جان دادن خیلی خوب وقتی است، هنگام تجلی خداست… با نزدیک شدن به آن مست می شوند به همبن خاطر بدان سکرات گفته می شود.وی مرگ خواه نیست اما آمادگی برای آنرا سبب استفاده بهتر از عمر می داند: «آمادگی موت خوب است نه زود مردن، بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پر ارزش خواهد بود. حضرت امیر فرمود یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمی دهم.»او دنیا و آخرت را به شب و روز تشبیه می کند: «دنیا شب صرف است و قیامت روز صرف و برزخ بین الطلوعین است. شیعیان دراین دنیا بین الطلوعین را طی می کنند.» او چندان از ارزش دنیا می کاهد و آنرا سایه ای از آخرت می پندارد که حتی آنرا شایسته نکوهش هم نمی داند: «دنیا آن قدر خیالی است که اگر با خیالت همراه من بیایی، یک باره می بینی که جان داده ای و آمده ای آن طرف.»
شیوه های سلوک
دیدگاه ها و سلوک عرفانی وی گذشته از همه مفاهیم عرفان اسلامی دیدگاه هایی نو دارد. روش ها و آداب توصیه شده توسط وی ساده است: «او هیچ مشقی را برای رسیدن به هیچ چیز تجویز نمی کند. رهیافت او تماشا در فضای آرامش است.»طوبی درختی است در خانه زهرا (سلام الله علیها) که هر شاخه اش در بهشت در خانه یک مومن است و او هر چه اشتها دارد از آن شاخه بهره می برد. آیا آن محبتی که به خوبان داری طوبی نیست؟ اگر خدا را دوست دارید مال این شجره است. هر چه میل دارید از آن می گیرید. هروقت یادش می کنی از هر غمی راحت می شوی.
آثار
...
محمداسماعیل خان احمد دولابی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانش آموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند آیت الله سید محمدشریف شیرازی، آیت الله شاه آبادی، آیت الله محمدتقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری پرداخت.محمداسماعیل دولابی در محافل پیرامون خود نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید باعث جذب جوانان و قشر تحصیل کرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.
دیدگاه ها
از آنجا که وی سلوک معنوی را از خود آغاز کرده بود مطالب وی بیشتر بیان زندگی نامه عرفانی و شرح حال خویش است. و روش و ابزار و اسلوب سلوک وی بیشتر بر پایه «محبت» استوار است.:در دنیا غیر از دیوانه همه عاشق اند، ولو اغلب عشق مجازند، اما همان عشق هم پیش خدا شریف است، مجاز هم پلی به سوی حقیقت است و از حقیقت سر در می آورد.وی «مرگ اندیش نیست و مرگ را ویران می کند» دیدگاه او پیرامون مرگ دو وجه دارد یکی آنکه این رویداد را ملاقات با خداوند ارزیابی می کند و از سوی دیگر آنرا هماره همراه انسان می داند:موت همیشه همراه ماست. وقتی می خوابیم گویا می میریم و آنرا تمرین می کنیم. وقتی که نفس را بیرون می دهیم، در حقیقت می میریم و با نفس دیگر ادامه حیات می دهیم…. وقتی جان دادن خیلی خوب وقتی است، هنگام تجلی خداست… با نزدیک شدن به آن مست می شوند به همبن خاطر بدان سکرات گفته می شود.وی مرگ خواه نیست اما آمادگی برای آنرا سبب استفاده بهتر از عمر می داند: «آمادگی موت خوب است نه زود مردن، بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پر ارزش خواهد بود. حضرت امیر فرمود یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمی دهم.»او دنیا و آخرت را به شب و روز تشبیه می کند: «دنیا شب صرف است و قیامت روز صرف و برزخ بین الطلوعین است. شیعیان دراین دنیا بین الطلوعین را طی می کنند.» او چندان از ارزش دنیا می کاهد و آنرا سایه ای از آخرت می پندارد که حتی آنرا شایسته نکوهش هم نمی داند: «دنیا آن قدر خیالی است که اگر با خیالت همراه من بیایی، یک باره می بینی که جان داده ای و آمده ای آن طرف.»
شیوه های سلوک
دیدگاه ها و سلوک عرفانی وی گذشته از همه مفاهیم عرفان اسلامی دیدگاه هایی نو دارد. روش ها و آداب توصیه شده توسط وی ساده است: «او هیچ مشقی را برای رسیدن به هیچ چیز تجویز نمی کند. رهیافت او تماشا در فضای آرامش است.»طوبی درختی است در خانه زهرا (سلام الله علیها) که هر شاخه اش در بهشت در خانه یک مومن است و او هر چه اشتها دارد از آن شاخه بهره می برد. آیا آن محبتی که به خوبان داری طوبی نیست؟ اگر خدا را دوست دارید مال این شجره است. هر چه میل دارید از آن می گیرید. هروقت یادش می کنی از هر غمی راحت می شوی.
آثار
...
wikifeqh: اسماعیل_دولابی
[ویکی شیعه] محمداسماعیل دولابی معروف به حاج اسماعیل دولابی (۱۲۸۲–۱۳۸۱ش)، عارف و استاد اخلاق شیعی قرن چهاردهم شمسی. وی جلساتی در تهران برگزار می کرد و مفاهیم عرفانی و اخلاقی را به زبان ساده بیان می نمود. او در ۹ بهمن ۱۳۸۱ درگذشت و در حرم حضرت معصومه دفن شد.
محمداسماعیل دولابی، در سال ۱۲۸۲ شمسی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال در جلسات درس علمای دینی مانند آیت الله سید محمدشریف شیرازی، آیت الله شاه آبادی، آیت الله تقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری شرکت کرد. وی جلسات وعظی در تهران برگزار می کرد و مفاهیم عرفانی و اخلاقی را به زبان ساده بیان می نمود. او در ۹ بهمن ۱۳۸۱ درگذشت و در حرم حضرت معصومه دفن شد.
درباره سرگذشت عرفانی محمد اسماعیل دولابی در کتاب مصباح الهدی به قلم شاگردش مهدی طیب آمده که وی در ایام جوانی به همراه پدرش به نجف رفت و به امام علی(ع) متوسل شد تا در آنجا مشغول تحصیل علوم دینی شود، اما به توصیه علمای نجف و به دلیل کمک به پدر به ایران بازگشت. در مسیر بازگشت ضمن رفتن به کربلا و زیارت امام حسین(ع) احساس می کند که آن التهاب تحصیل در نجف فرو نشسته و آرام شده است. اسماعیل دولابی پس از این سفر وقتی به ایران بازمی گردد، در منزلش دچار مکاشفه ای می شود و در آن لحظه خود را بالای سر ضریح امام حسین(ع) می بیند، به گفته خود وی در این حال به او می فهمانند که هر آنچه می خواستی از حالا به بعد بگیر. وی می گوید از همان جا شروع شد، آن اتاق تا ۳۰ سال عزاخانه امام حسین(ع) بود. پس از این جریان عالمانی چون ملا آقا جان، شیخ محمد بافقی و آیت الله شاه آبادی به دیدار وی می رفتند.
محمداسماعیل دولابی، در سال ۱۲۸۲ شمسی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال در جلسات درس علمای دینی مانند آیت الله سید محمدشریف شیرازی، آیت الله شاه آبادی، آیت الله تقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری شرکت کرد. وی جلسات وعظی در تهران برگزار می کرد و مفاهیم عرفانی و اخلاقی را به زبان ساده بیان می نمود. او در ۹ بهمن ۱۳۸۱ درگذشت و در حرم حضرت معصومه دفن شد.
درباره سرگذشت عرفانی محمد اسماعیل دولابی در کتاب مصباح الهدی به قلم شاگردش مهدی طیب آمده که وی در ایام جوانی به همراه پدرش به نجف رفت و به امام علی(ع) متوسل شد تا در آنجا مشغول تحصیل علوم دینی شود، اما به توصیه علمای نجف و به دلیل کمک به پدر به ایران بازگشت. در مسیر بازگشت ضمن رفتن به کربلا و زیارت امام حسین(ع) احساس می کند که آن التهاب تحصیل در نجف فرو نشسته و آرام شده است. اسماعیل دولابی پس از این سفر وقتی به ایران بازمی گردد، در منزلش دچار مکاشفه ای می شود و در آن لحظه خود را بالای سر ضریح امام حسین(ع) می بیند، به گفته خود وی در این حال به او می فهمانند که هر آنچه می خواستی از حالا به بعد بگیر. وی می گوید از همان جا شروع شد، آن اتاق تا ۳۰ سال عزاخانه امام حسین(ع) بود. پس از این جریان عالمانی چون ملا آقا جان، شیخ محمد بافقی و آیت الله شاه آبادی به دیدار وی می رفتند.
wikishia: محمداسماعیل_دولابی