لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] فرارود یا ورارود یا ماوراء النهربه سرزمینی گفته می شود که در میان دو رود آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) جای دارد. در واقع معنی اصلی آن، آن سوی رود آموی (جیحون یا آمودریا) است. این سرزمین بخشی از آسیای میانه است.
این سرزمین در دوران هخامنشیان جزو ساتراپی سغد بوده است.
نام این منطقه در فارسی باستان «پردری» و در پهلوی «فرارود» بود. در سده اول هجری فاتحان عرب این منطقه را ماوراء النهر نام نهادند. فردوسی در مورد این تغییر نام می سراید:
اگر پهلوانی ندانی زبان|فرارود را ماور النهر خوان
برخی از شهرهای این سرزمین عبارت اند از:
این سرزمین در دوران هخامنشیان جزو ساتراپی سغد بوده است.
نام این منطقه در فارسی باستان «پردری» و در پهلوی «فرارود» بود. در سده اول هجری فاتحان عرب این منطقه را ماوراء النهر نام نهادند. فردوسی در مورد این تغییر نام می سراید:
اگر پهلوانی ندانی زبان|فرارود را ماور النهر خوان
برخی از شهرهای این سرزمین عبارت اند از:
wikiahlb: ماوراءالنهر
[ویکی شیعه] ماوراء النهر سرزمین پهناوری در شمال شرقی ایران بوده است که امروزه به آن، آسیای مرکزی یا آسیای میانه نیز گفته می شود. این منطقه بعد از فتح، توسط مسلمانان به ماوراء النهر شهرت یافت.
دین غالب مردم این منطقه قبل از ورود اسلام، زرتشتی بود. دین اسلام به سرعت در این سرزمین گسترش یافت و توانست در زمان کوتاهی خود را به عنوان قطب فرهنگ و تمدن اسلامی مطرح کند. از شهرهای مهم آن می توان به مرو، بلخ، بخارا، سمرقند و ... اشاره کرد.
این منطقه از سده دوم قمری به علت دوری از مرکز خلافت عباسی مکان مناسبی برای شیعیان به شمار می آمد که نقطه عطف آن در زمان سامانیان بوده است؛ به طوری که برخی حضور گسترده ای از آنان را در منطقه گزارش کرده اند. دلایلی چون تسامح مذهبی سامانیان و سختگیری های مذهبی سلجوقیان در هجرت شیعیان، بدان منطقه بی تاثیر نبوده است.
دین غالب مردم این منطقه قبل از ورود اسلام، زرتشتی بود. دین اسلام به سرعت در این سرزمین گسترش یافت و توانست در زمان کوتاهی خود را به عنوان قطب فرهنگ و تمدن اسلامی مطرح کند. از شهرهای مهم آن می توان به مرو، بلخ، بخارا، سمرقند و ... اشاره کرد.
این منطقه از سده دوم قمری به علت دوری از مرکز خلافت عباسی مکان مناسبی برای شیعیان به شمار می آمد که نقطه عطف آن در زمان سامانیان بوده است؛ به طوری که برخی حضور گسترده ای از آنان را در منطقه گزارش کرده اند. دلایلی چون تسامح مذهبی سامانیان و سختگیری های مذهبی سلجوقیان در هجرت شیعیان، بدان منطقه بی تاثیر نبوده است.
wikishia: ماوراء_النهر
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: فرارود) نامی که مسلمانان پس از فتح سرزمین های آن سوی آمو دریا (جیحون) بر این سرزمین ها نهادند. این سرزمین ها مشتمل بر پنج ایالت سُغد، خوارزم (خیوۀ بعدی) چغانیان، فرغانه، و چاچ (شاش) بود. مهم ترین ایالت آن سُغد، دو کرسی داشت، یکی بخارا و دیگری سمرقند. ایالت خوارزم در غرب سغد و شامل دلتای جیحون بود. در جنوب شرقی، ایالت چغانیان بود که ختل و ولایت های دیگر جیحون علیا جزو آن بودند. فرغانه بر کرانۀ قسمت علیای سیردریا (سیحون) و چاچ (تاشکند کنونی) در کرانۀ شرقی تر مسیر دریا، دو ایالت دیگر ماوراء النهر شمرده می شدند. ناحیۀ ماوراء النهر امروز جزو جمهوری ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان است.
wikijoo: ماوراءالنهر
پیشنهاد کاربران
فَرارود یا ماوراءالنهر یا وَرارود به سرزمینی گفته می شود که در میان دو رود آمودریا ( جیحون ) و سیردریا ( سیحون ) جای دارد. در واقع معنی اصلی آن، آن سوی رود آموی ( جیحون یا آمودریا ) است. این سرزمین بخشی از آسیای میانه است.
... [مشاهده متن کامل]
سرزمین های واقع در حوضهٔ آبریز دو رود آمودریا و سیردریا، دربرگیرنده ایالات چغانیان، ختلان، کش، نخشب، بخارا، سمرقند، اسروشنه، فرغانه، چاچ و اسپیجاب، پس از فتوحات اعراب به ماوراءالنهر معروف شد. این سرزمین از دیر باز شرقی ترین ایالت ایران باستان و از دورهٔ هخامنشی زیر تابعیت امپراتوری ایران بود و سکنهٔ آن عمدتاً سغدی و خوارزمی بودند. این سرزمین بعدها در دوران هخامنشیان جزو ساتراپی سغد شد.
۱۵۰۰ سال پیش، مدتی مانده به ظهور اسلام و سپس گسترش آن به خاورمیانه، ایران، هند، ماوراءالنهر و آفریقا، مردمی که میان آمودریا و سیردریا می زیستند، دولتی متشکل و واحد نداشتند. از خوارزم تا بخارا، از سمرقند، تا تاشکند و بلخ، هر شهری برای خود پادشاهی بومی و درباری کوچک داشت و هر پادشاهی در شهرهای کوچک تر دور و بر شاهزاده ها و حاکمان تابع خود را صاحب بود. آنها با همدیگر رابطه نزدیک داشتند، اما، همزمان، رقیب و گاه دشمن یکدیگر نیز بودند.
زبان بیشتر مردم، سغدی، فارسی میانه، خوارزمی و دیگر زبان های ایرانی شرقی بود. در طرف بلخ، پامیر و افغانستان کنونی نیز دیگر زبان های ایرانی شرقی رایج بود. اقلیتی نیز ترک زبان بودند. بسیاری از آنها در دوره ساسانیان به فرارود کوچ کرده بودند.
اکثر مردم فرارود پیرو مزدیسنا و بودا بودند. برخی مسیحی نسطوری، یهودی و پیرو آیین های مزدک و مانوی بودند. ترک های ماوراءالنهر اکثراً مانند هم قومان خود در اوراسیا پیرو آیین شمن باوری بودند. بخش کوچک تری از آنان پیرو باورهای دیگری مانند بودا و غیره شده بود. قرن ها بود که در مناسبات قبایل بیابان گرد با ایرانیان و چینی ها تجارت، رفت و آمد، ازدواج، مبادلات فرهنگی و زبانی، کوچ و مهاجرت، دستاندازی و تهاجم های مرزی چیزی عادی بود.
چون اعراب از خراسان به این ناحیه تاختند، پس از غلبه بر آنجا، آن را ماوراءالنهر نامیده و ضمیمهٔ خراسان ساختند. حملات اعراب به ماوراءالنهر از سال ۴۷ ه. ق در زمان حکومت زیاد بن ابیه در عراقین آغاز شد. با مهاجرت جمع زیادی از اعراب کوفه و بصره به خراسان، علاوه بر اینکه امنیت حمله کنندگان تأمین شد، ادامهٔ فتوحات نیز ممکن گردید. اگرچه از آن پس تا زمان قتیبة بن مسلم، تلاش برای فتح ماوراءالنهر ادامه یافت، عملاً فعالیت اعراب مسلمان در آن ناحیه از تاخت و تازهای پراکنده فراتر نرفت. با انتصاب قتیبة بن مسلم به حکومت خراسان در سال ۸۲ قمری بر موفقیت اعراب در ماوراءالنهر بسیار افزوده شد. با تلاش ها و حملات متعدد وی، بالاخره تا سال ۹۶ ه. ق سلطهٔ اعراب بر بیشتر فرارود تا سیردریا گسترده شد. مهاجرت تعداد زیادی از اعراب و اسکان آنها در نقاط مختلف ماوراءالنهر از جمله بخارا فتح این ناحیه قطعی به نظر می رسید؛ اما با مرگ قتیبه و شورشهایی که در پی آن رخ داد شاهزادگان و امیران بومی آن ناحیه با یاری گرفتن از امپراتوری ترک قراخانیان سر به شورش برداشتند و دوباره مستقل شدند. چنان که تا دو دههٔ بعد، والیان عربِ خراسان ناچار به جدال و کشمکش در این منطقه بودند و تنها در زمان امارت نصر بن سیار، آخرین امیر اموی خراسان، در سال ۱۲۱ ه. ق این ستیزه ها پایان یافت. از آن پس تا پایان عصر اموی، این منطقه پیوسته ضمیمهٔ خراسان بود و از طریق حکمران عرب مستقر در مرو اداره می شد.
... [مشاهده متن کامل]
سرزمین های واقع در حوضهٔ آبریز دو رود آمودریا و سیردریا، دربرگیرنده ایالات چغانیان، ختلان، کش، نخشب، بخارا، سمرقند، اسروشنه، فرغانه، چاچ و اسپیجاب، پس از فتوحات اعراب به ماوراءالنهر معروف شد. این سرزمین از دیر باز شرقی ترین ایالت ایران باستان و از دورهٔ هخامنشی زیر تابعیت امپراتوری ایران بود و سکنهٔ آن عمدتاً سغدی و خوارزمی بودند. این سرزمین بعدها در دوران هخامنشیان جزو ساتراپی سغد شد.
۱۵۰۰ سال پیش، مدتی مانده به ظهور اسلام و سپس گسترش آن به خاورمیانه، ایران، هند، ماوراءالنهر و آفریقا، مردمی که میان آمودریا و سیردریا می زیستند، دولتی متشکل و واحد نداشتند. از خوارزم تا بخارا، از سمرقند، تا تاشکند و بلخ، هر شهری برای خود پادشاهی بومی و درباری کوچک داشت و هر پادشاهی در شهرهای کوچک تر دور و بر شاهزاده ها و حاکمان تابع خود را صاحب بود. آنها با همدیگر رابطه نزدیک داشتند، اما، همزمان، رقیب و گاه دشمن یکدیگر نیز بودند.
زبان بیشتر مردم، سغدی، فارسی میانه، خوارزمی و دیگر زبان های ایرانی شرقی بود. در طرف بلخ، پامیر و افغانستان کنونی نیز دیگر زبان های ایرانی شرقی رایج بود. اقلیتی نیز ترک زبان بودند. بسیاری از آنها در دوره ساسانیان به فرارود کوچ کرده بودند.
اکثر مردم فرارود پیرو مزدیسنا و بودا بودند. برخی مسیحی نسطوری، یهودی و پیرو آیین های مزدک و مانوی بودند. ترک های ماوراءالنهر اکثراً مانند هم قومان خود در اوراسیا پیرو آیین شمن باوری بودند. بخش کوچک تری از آنان پیرو باورهای دیگری مانند بودا و غیره شده بود. قرن ها بود که در مناسبات قبایل بیابان گرد با ایرانیان و چینی ها تجارت، رفت و آمد، ازدواج، مبادلات فرهنگی و زبانی، کوچ و مهاجرت، دستاندازی و تهاجم های مرزی چیزی عادی بود.
چون اعراب از خراسان به این ناحیه تاختند، پس از غلبه بر آنجا، آن را ماوراءالنهر نامیده و ضمیمهٔ خراسان ساختند. حملات اعراب به ماوراءالنهر از سال ۴۷ ه. ق در زمان حکومت زیاد بن ابیه در عراقین آغاز شد. با مهاجرت جمع زیادی از اعراب کوفه و بصره به خراسان، علاوه بر اینکه امنیت حمله کنندگان تأمین شد، ادامهٔ فتوحات نیز ممکن گردید. اگرچه از آن پس تا زمان قتیبة بن مسلم، تلاش برای فتح ماوراءالنهر ادامه یافت، عملاً فعالیت اعراب مسلمان در آن ناحیه از تاخت و تازهای پراکنده فراتر نرفت. با انتصاب قتیبة بن مسلم به حکومت خراسان در سال ۸۲ قمری بر موفقیت اعراب در ماوراءالنهر بسیار افزوده شد. با تلاش ها و حملات متعدد وی، بالاخره تا سال ۹۶ ه. ق سلطهٔ اعراب بر بیشتر فرارود تا سیردریا گسترده شد. مهاجرت تعداد زیادی از اعراب و اسکان آنها در نقاط مختلف ماوراءالنهر از جمله بخارا فتح این ناحیه قطعی به نظر می رسید؛ اما با مرگ قتیبه و شورشهایی که در پی آن رخ داد شاهزادگان و امیران بومی آن ناحیه با یاری گرفتن از امپراتوری ترک قراخانیان سر به شورش برداشتند و دوباره مستقل شدند. چنان که تا دو دههٔ بعد، والیان عربِ خراسان ناچار به جدال و کشمکش در این منطقه بودند و تنها در زمان امارت نصر بن سیار، آخرین امیر اموی خراسان، در سال ۱۲۱ ه. ق این ستیزه ها پایان یافت. از آن پس تا پایان عصر اموی، این منطقه پیوسته ضمیمهٔ خراسان بود و از طریق حکمران عرب مستقر در مرو اداره می شد.
لاتین=Transoxania
معنی عربی= آنچه در آن سوی رود جیحون است.
در ایران باستان=همان توران بوده است
معنی عربی= آنچه در آن سوی رود جیحون است.
در ایران باستان=همان توران بوده است
ورارود
ورازرود
ورارود، فرارود
ماوراءالنهر که مخفف آن ماوراالنهر است سرزمینی بوده است در شمال رود جیحون بین رود سیحون و جیحون شامل شهرهایی چون بخارا، سمرقند، خجند.
در تاریخ آمده است که در مرز شرقی خراسان بزرگ ( که امروزه به خراسان ایران و افغانستان تقسیم شده ) رود بزرگی به نام جیحون ( نام قدیم جیحون، امو است ) جاری بوده است و سرزمین های آن سوی رود را ماوراءالنهر می خواندند و پایان سرزمین باستانی ماوراءالنهر، رود دیگری به نام سیحون جاری بوده است امروزه این دو رود به ترتیب به نام آمودریا ( amu darya ) و سیردریا ( syr darya ) ( نحوه تلفظ: sir ) خوانده می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
آمودریا با گذر از مرزهای شمالی افغانستان با تاجیکستان و گذر از کشورهای ترکمنستان و ازبکستان از سمت جنوب به دریاچهٔ آرال ( دریاچه خوارزم ) می ریزد.
سیر دریا با عبور از کشورهای قرقیزستان و ازبکستان و جنوب کشور قزاقستان از سمت شمال به دریاچه آرال می رسد. آمودریا و سیردریا پرآب ترین رود های آسیای میانه هستندکه می توان با یافتن این دو رود در تصاویر یا نقشه ها، محدوده ی سرزمین ماوراءالنهر ( سرزمین بین این دو رود ) را مشاهده کرد.
نام این منطقه قبل از اسلام ( فرارود ) بود که بعد از ورود اسلام به ایران در قرن اول هجری ماوراءالنهر خوانده شد ماوراءالنهر مدت پنج قرن بزرگترین مهد تمدن اسلامی ایران و مرکز حکومتهای ایرانی بوده است و تا دوره ٔ قاجاریه هم تابع حکومت مرکزی ایران قرار داشته است مردم ماوراءالنهر تا زمان ابوعلی سینا به فارسی تکلم می کرده اند ماوراءالنهر مولد و مدفن بسیاری از دانشمندان بزرگ ایرانی است. در ضمن باید در نظر داشت ماوراالنهر و بین النهرین مشهور دو سرزمین متفاوت هستند.
در تاریخ آمده است که در مرز شرقی خراسان بزرگ ( که امروزه به خراسان ایران و افغانستان تقسیم شده ) رود بزرگی به نام جیحون ( نام قدیم جیحون، امو است ) جاری بوده است و سرزمین های آن سوی رود را ماوراءالنهر می خواندند و پایان سرزمین باستانی ماوراءالنهر، رود دیگری به نام سیحون جاری بوده است امروزه این دو رود به ترتیب به نام آمودریا ( amu darya ) و سیردریا ( syr darya ) ( نحوه تلفظ: sir ) خوانده می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
آمودریا با گذر از مرزهای شمالی افغانستان با تاجیکستان و گذر از کشورهای ترکمنستان و ازبکستان از سمت جنوب به دریاچهٔ آرال ( دریاچه خوارزم ) می ریزد.
سیر دریا با عبور از کشورهای قرقیزستان و ازبکستان و جنوب کشور قزاقستان از سمت شمال به دریاچه آرال می رسد. آمودریا و سیردریا پرآب ترین رود های آسیای میانه هستندکه می توان با یافتن این دو رود در تصاویر یا نقشه ها، محدوده ی سرزمین ماوراءالنهر ( سرزمین بین این دو رود ) را مشاهده کرد.
نام این منطقه قبل از اسلام ( فرارود ) بود که بعد از ورود اسلام به ایران در قرن اول هجری ماوراءالنهر خوانده شد ماوراءالنهر مدت پنج قرن بزرگترین مهد تمدن اسلامی ایران و مرکز حکومتهای ایرانی بوده است و تا دوره ٔ قاجاریه هم تابع حکومت مرکزی ایران قرار داشته است مردم ماوراءالنهر تا زمان ابوعلی سینا به فارسی تکلم می کرده اند ماوراءالنهر مولد و مدفن بسیاری از دانشمندان بزرگ ایرانی است. در ضمن باید در نظر داشت ماوراالنهر و بین النهرین مشهور دو سرزمین متفاوت هستند.
فرارود
فَرارود�یا�وَرارود[۱]�یا�ماوَراءُالنَهر� ( به�فارسی تاجیکی:�Фарорӯд ) به سرزمینی گفته می شود که در میان دو رود�آمودریا� ( جیحون ) و�سیردریا ( سیحون ) جای دارد. در واقع معنی اصلی آن، آن سوی رود آموی ( جیحون یا آمودریا ) است. این سرزمین بخشی از�آسیای میانه�است. 9