لعان
لغت نامه دهخدا
لعان. [ ل ِ ] ( ع اِمص ) راندگی. اسم است. لعانیة. || ( مص ) حکم کردن. یقال : لاعن الحاکم بینهما لعاناً؛ اذا حکم. ( منتهی الارب ). || یکدیگر را لعنت کردن و نفرین نمودن. ( منتخب اللغات ). ملاعنة. ( زوزنی ). لعنت خواندن شوی و زن بر یکدیگر. ( منتهی الارب ). || ( اصطلاح فقه ) در اصطلاح فقه ، آن است که چون مردی زن خود را به زنا نسبت کند، امام هر دو را به لعن یکدیگر وادارد بدانسان که در فقه مضبوط است و سپس آن زن بر مرد همیشه حرام شود و اگر بارور شود بچه نسب از مرد نبرد. آن است که شوهر زن را متهم به زنا کند و گواه در میان نباشد و زن مرافعه پیش قاضی برد و قاضی حکم کند که شوهر چهار بار شهادت دهد که در این قول صادق است و لعنت خدا بر او اگر کاذب باشد و زن نیز چهار بار شهادت دهد که شوهر کاذب است. مباهله بین زوج و زوجه که به ترتیب خاص به عمل آید، برای آنکه لعان صورت خارجی یابد تحقق یکی از این دو سبب لازم است : 1- اتهام زوج زوجه عفیفه خود را به ارتکاب زنا با ادّعاء مشاهده آن و عدم وجود شاهد. 2- انکار پدر ولدی راکه بر طبق مقررات مذکور در ذیل کلمه فراش ، اگر این انکار نمی بود بدو ملحق میشد، یا عدم اعتراف به انتساب ولد به خود قبلاً. پس از تحقق یکی از دو سبب مزبورزوج و زوجه رسوم چندی را در محضر حاکم معمول میدارند و از انجام آن نتایج ذیل حاصل میشود: ابطال علاقه زوجیت ، تحریم مؤبد زوجه به زوج ، عدم انتساب ولد به پدر ( در صورتی که سبب لعان نفی ولد باشد )، سقوط حد از هر دو. رجوع به تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 4 ص 18 و نیزرجوع به قذف شود. هی شهادات مؤکدة بالایمان مقرونة باللعن قائمة مقام حد القذف فی حقه و مقام حدّ الزنافی حقها. ( تعریفات ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد:لعان شرعاً شهادات مؤکدة بالایمان من الجانبین ، ای الزوج و الزوجة موثقة باللعن فی جانبه ، ای جانب الزوج و بالغضب فی جانبها، ای جانب الزوجة و انما سمی به مع انه لیس اللعن الا فی آخر کلامه تغلیباً او لان الغضب قائم مقام اللعن و هو فی جانبه یقوم مقام حد القذف و فی جانبها مقام حد الزنا. کذا فی جامع الرموز.
لعان. [ ل َع ْ عا ] ( ع ص ) بسیار نفرین و لعنت کننده. ( منتخب اللغات ). نفرین کننده. ( مهذب الاسماء ): لایکون المؤمن طعاناً و لا لعانا. ( از دزی ).
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) یکدیگر را لعنت کردن نفرین کردن . ۲- چون مردی زن خود را بزنا نسبت کند امام هر دو را بلعن یکدیگر وا دارد . سپس آن زن بر مرد همیشه حرام شود و اگر بچه آورد بچه از آن مرد نسب نبرد .
راندگی . ملاعنه
فرهنگ معین
(لِ ) [ ع . ] (مص م . ) یکدیگر را لعن و نفرین کردن .
فرهنگ عمید
۲. یکدیگر را نفرین کردن در نزد حاکم شرع.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] لعان از اقسام ایقاعات می باشد.
«لعان» بر وزن کتاب، مصدر باب مفاعله از مادّه «لعن» به معنای نفرین و طرد از خیر است.
تعریف لعان در اصطلاح شرع
در اصطلاح شرعی، نوعی مباهله است برای دفع حد یا نفی ولد (فرزند).
حد اتّهام مسلمان به فحشا
اگر کسی مسلمانی را متهم به فحشا کند، ولی شاهد نداشته باشد، بر متّهم کننده هشتاد ضربه شلاق، به عنوان حد «قذف» زده می شود.
حکم متّهم کردن همسر به فحشا
...
«لعان» بر وزن کتاب، مصدر باب مفاعله از مادّه «لعن» به معنای نفرین و طرد از خیر است.
تعریف لعان در اصطلاح شرع
در اصطلاح شرعی، نوعی مباهله است برای دفع حد یا نفی ولد (فرزند).
حد اتّهام مسلمان به فحشا
اگر کسی مسلمانی را متهم به فحشا کند، ولی شاهد نداشته باشد، بر متّهم کننده هشتاد ضربه شلاق، به عنوان حد «قذف» زده می شود.
حکم متّهم کردن همسر به فحشا
...
wikifeqh: لعان
[ویکی اهل البیت] لعان جمع "لعن" است، در لغت به معنی دورکردن و راندن از خیر آمده؛ و در اصطلاح دینی به معنای راندن از روی غضب است که از ناحیه ی خدا در آخرت به معنای عذاب، در دنیا به معنای انقطاع از رحمت و از ناحیه ی انسان یعنی نفرین دیگری.
"لعان" به عنوان مباهله، میان دو نفر و بیشتر بکار می رود؛ که در اصطلاح فقهی عبارتست از مباهله کردن زوجین برای اثبات ادعای خود راجع به زنا یا انکار فرزند که با لفظ و شرایط مخصوص نزد حاکم صورت می پذیرد.
برخی از احکام و شیوه های لعان در آیات اولیه ی سوره نور بیان شده. که در شأن نزول این آیات گفته اند: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله از جنگ تبوک بازگشت، "عویمر بن ساعده" نزد آن حضرت آمد و گفت: همسرم با "شریک بن سمحاء" زنا کرده و حامله شده!، رسول الله از وی روی برگرداند، "عویمر" سخن خود را تا چهار مرتبه تکرار کرد! حضرت به خانه رفت و آیات اول سوره نور نازل شد و آن دو زوج نزد رسول الله ملاعنه کردند.
قرآن کریم "لعان" را برای افرادی مطرح کرده که در صورت نسبت دادن "زنا" و بارداری نامشروع از ناحیه ی مردان به همسرانشان، بتوانند با این شیوه ادعای خود را اثبات کرده و حد قذف را از خود بردارند.
این حکم مختص به اسلام بوده و دلیلی وجود ندارد که عمل لعان در جاهلیت صورت گرفته باشد و یا مردی همسر خود را به زنا متهم نماید، بنابراین لعان و احکام مربوط به آن در اسلام تشریع شد.
اگر فردی زن پاکدامنی را متهم به کار ناشایست کرد، باید چهار شاهد برای مدعای خود بیاورد؛ در غیر این صورت، حد قذف بر وی جاری شده و هشتاد تازیانه می خورد. حال اگر مردی همسر خود را به عمل ناشایست متهم کرد و هیچ شاهدی نداشت، حکم مذکور در مورد او جاری نمی شود؛ زیرا قرآن کریم در این مورد می فرماید: «وَالَّذِینَ یرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ...»؛ و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفت) متهم می کنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد...
این آیه تخصیص برای دو آیه قبل بود که تصریح کرد: «و کسانی که زنان پاکدامن را متهم می کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمی آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید». این نوع تهمت در فقه تحت عنوان "قذف" مطرح شده و فتوای فقهاء بر تحریم این عمل نیز بر اساس همین آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است.
"لعان" به عنوان مباهله، میان دو نفر و بیشتر بکار می رود؛ که در اصطلاح فقهی عبارتست از مباهله کردن زوجین برای اثبات ادعای خود راجع به زنا یا انکار فرزند که با لفظ و شرایط مخصوص نزد حاکم صورت می پذیرد.
برخی از احکام و شیوه های لعان در آیات اولیه ی سوره نور بیان شده. که در شأن نزول این آیات گفته اند: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله از جنگ تبوک بازگشت، "عویمر بن ساعده" نزد آن حضرت آمد و گفت: همسرم با "شریک بن سمحاء" زنا کرده و حامله شده!، رسول الله از وی روی برگرداند، "عویمر" سخن خود را تا چهار مرتبه تکرار کرد! حضرت به خانه رفت و آیات اول سوره نور نازل شد و آن دو زوج نزد رسول الله ملاعنه کردند.
قرآن کریم "لعان" را برای افرادی مطرح کرده که در صورت نسبت دادن "زنا" و بارداری نامشروع از ناحیه ی مردان به همسرانشان، بتوانند با این شیوه ادعای خود را اثبات کرده و حد قذف را از خود بردارند.
این حکم مختص به اسلام بوده و دلیلی وجود ندارد که عمل لعان در جاهلیت صورت گرفته باشد و یا مردی همسر خود را به زنا متهم نماید، بنابراین لعان و احکام مربوط به آن در اسلام تشریع شد.
اگر فردی زن پاکدامنی را متهم به کار ناشایست کرد، باید چهار شاهد برای مدعای خود بیاورد؛ در غیر این صورت، حد قذف بر وی جاری شده و هشتاد تازیانه می خورد. حال اگر مردی همسر خود را به عمل ناشایست متهم کرد و هیچ شاهدی نداشت، حکم مذکور در مورد او جاری نمی شود؛ زیرا قرآن کریم در این مورد می فرماید: «وَالَّذِینَ یرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ...»؛ و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفت) متهم می کنند و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد...
این آیه تخصیص برای دو آیه قبل بود که تصریح کرد: «و کسانی که زنان پاکدامن را متهم می کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمی آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید». این نوع تهمت در فقه تحت عنوان "قذف" مطرح شده و فتوای فقهاء بر تحریم این عمل نیز بر اساس همین آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است.
wikiahlb: لعان
[ویکی فقه] لعان (فقه). لعان از اقسام ایقاعات می باشد.
«لعان» بر وزن کتاب، مصدر باب مفاعله از مادّه «لعن» به معنای نفرین و طرد از خیر است.
تعریف لعان در اصطلاح شرع
در اصطلاح شرعی، نوعی مباهله است برای دفع حد یا نفی ولد (فرزند).
شرح لمعه، ج۶، ص۱۸۱.
اگر کسی مسلمانی را متهم به فحشا کند، ولی شاهد نداشته باشد، بر متّهم کننده هشتاد ضربه شلاق، به عنوان حد «قذف» زده می شود.
تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۷۴، مسئله۲
...
«لعان» بر وزن کتاب، مصدر باب مفاعله از مادّه «لعن» به معنای نفرین و طرد از خیر است.
تعریف لعان در اصطلاح شرع
در اصطلاح شرعی، نوعی مباهله است برای دفع حد یا نفی ولد (فرزند).
شرح لمعه، ج۶، ص۱۸۱.
اگر کسی مسلمانی را متهم به فحشا کند، ولی شاهد نداشته باشد، بر متّهم کننده هشتاد ضربه شلاق، به عنوان حد «قذف» زده می شود.
تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۷۴، مسئله۲
...
wikifeqh: لعان
دانشنامه آزاد فارسی
لِعان
(در لغت به معنای یکدیگر را لعنت کردن) در فقه امامیه سوگند مخصوصی است که پدر می تواند با آن طفلی را که فرزند او شناخته شده است نفی کند؛ یا نسبت زنا دادن شوهر به زن خود و واداشتن قاضی آنان را به لعنت کردن بر خود با الفاظ خاص با این مفهوم که «خدا بر من لعنت کند اگر دروغ گو باشم». لِعان دربارۀ نفی ولد در صورتی ممکن است که قاعدۀ اَمارۀ فراش موجود باشد. لعان صرفاً بین زوجین در نکاح اجرا می شود. در قانون مدنی به پیروی از فقه امامیه، لعان به عنوان طریق اثبات نفی ولد شناخته شده است، مشروط بر این که زوجین هردو در قید حیات باشند. روش اجرای لعان آن است که زن و شوهر هردو نزد حاکم شرع حاضر شوند و شوهر در حضور حاکم چهاربار نفی ولد نماید و زن نیز چهاربار ادعای وی را رد کند. پس از آن که لعان اجرا شد، عقد نکاح بین زن و شوهر فسخ می شود و زوجین برای همیشه به یکدیگر حرام می شوند و از یکدیگر ارث نمی برند. همچنین نسبت فرزند مورد لعان از پدر منتفی شده و بین او و پدر و خویشاوندان پدری رابطۀ توارث نخواهد بود، مگر آن که پدر از لعان رجوع کرده و طفل را فرزند خود بداند، در این صورت طفل از پدر و خویشاوندان پدری ارث می برد ولی آن ها از او ارث نمی برند. در هر صورت، لعان تأثیری در وجود توارث بین طفل و مادر و خویشاوندان مادری ندارد. دعوی نفی ولد پس از اقرار صریح یا ضمنی شوهر به اُبوّت خود قابل پذیرش نخواهد بود.
(در لغت به معنای یکدیگر را لعنت کردن) در فقه امامیه سوگند مخصوصی است که پدر می تواند با آن طفلی را که فرزند او شناخته شده است نفی کند؛ یا نسبت زنا دادن شوهر به زن خود و واداشتن قاضی آنان را به لعنت کردن بر خود با الفاظ خاص با این مفهوم که «خدا بر من لعنت کند اگر دروغ گو باشم». لِعان دربارۀ نفی ولد در صورتی ممکن است که قاعدۀ اَمارۀ فراش موجود باشد. لعان صرفاً بین زوجین در نکاح اجرا می شود. در قانون مدنی به پیروی از فقه امامیه، لعان به عنوان طریق اثبات نفی ولد شناخته شده است، مشروط بر این که زوجین هردو در قید حیات باشند. روش اجرای لعان آن است که زن و شوهر هردو نزد حاکم شرع حاضر شوند و شوهر در حضور حاکم چهاربار نفی ولد نماید و زن نیز چهاربار ادعای وی را رد کند. پس از آن که لعان اجرا شد، عقد نکاح بین زن و شوهر فسخ می شود و زوجین برای همیشه به یکدیگر حرام می شوند و از یکدیگر ارث نمی برند. همچنین نسبت فرزند مورد لعان از پدر منتفی شده و بین او و پدر و خویشاوندان پدری رابطۀ توارث نخواهد بود، مگر آن که پدر از لعان رجوع کرده و طفل را فرزند خود بداند، در این صورت طفل از پدر و خویشاوندان پدری ارث می برد ولی آن ها از او ارث نمی برند. در هر صورت، لعان تأثیری در وجود توارث بین طفل و مادر و خویشاوندان مادری ندارد. دعوی نفی ولد پس از اقرار صریح یا ضمنی شوهر به اُبوّت خود قابل پذیرش نخواهد بود.
wikijoo: لعان
پیشنهاد کاربران
خوب آقای علی باقری آنچه در حکم آیه لعان بوده الحق قشنگ بدون کم و کاست توضیح داده است حال منم به وعده وفا میکنم و داستان حدیث لعان امام صادق که برای تشیع حکم حدیث امام معصوم ع مثل حدیث پیامبرص و حدیث حضرت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
رسول ص برابر حکم آیه 4 سوره مبارکه نجم وحیً یوحی است. حال بریم روی اصل داستان. . . یکی از دشمنان امام صادق از دروغ به منصور دوانیقی خلیفه مقتدر عباسی خبر برد که امام صادق ع بر علیه شماقصد کودتا دارد و حاضرم سوگند هم بخورم امام فرمود اگر سوگند لعان بخوری که دیگر حرفی نیست و منم بدون اینکه سوگند بخورم مجازاتش برایم آسانتر از آنست که نعوذ بالله پروردگار رب العزت لایزال را زبانم لال با سوگند. . . . همین خواست اسمائه متبرکه را با کذب بیاورد امام فرمود نمیگذارم نام پروردگارم را بکذب بر سر زبان بیاوری آنگونه که من میگویم خود را لعان نما زبانم لال بگو نعوذ بالله نعوذ بالله رحمت پروردگار. . . . دلم نمیاد آنگونه که امام صادق ع اورا از رحمت تبری داد بیاورم تا از رحمت رب العالمین بری شد فورا بدرک واصل گشت منصور تعجب کرد. گفت این چگونه قسامه ای بود امام ع فرمود رحمت حضرت یزدان زیاد است و این فرد از آن سوء استفاده میکرد ولی اکنون زبانم لال خودش با زبانخود تقاضای محرومیت برای خود کرد و این نتیجه اش شد. ولی بعضی ها از روی نادانی است. ولی اینبار بر او اتمام حجت کردم و سه روز هم به او مهلت تفکر و انتخاب دادم ولی بر کرده کذب خود مصر و اصرار داشت تا خویش را هلاک نمود
نظر شهید مطهری در مورد واژه لعان و ملاعنه :
( ( اینجا یک سؤال مطرح میشود و آن اینکه شما گفتید که اگر مردی زنی را متهم به زنا کرد باید چهار شاهد بیاورد . حال اگر چهار شاهد نداشت تکلیفش چیست ؟ باید بداند که چون شاهد ندارد ، اگر شهادت دهد خودش را تازیانه میزنند ، پس وظیفه اش سکوت کردن است . حال اگر آن مردی که دیده آن زن زنا می کند شوهر آن زن باشد تکلیفش چیست ؟ آیا او هم اگر چهار شاهد وجود داشت بیاید پیش حاکم شرعی اظهار کند که زن من زنا کرده است ؟ اگر بخواهد چهار شاهد پیدا کند آنها کارشان تمام شده است . اگر شاهد ، غیر شوهر بود ، می گفتند حال که چهار شاهد نیست ، سکوت کن ، حرف نزن ، به تو چه ربطی دارد ؟ اگر بگویی ، خودت را تازیانه میزنند . شوهر وقتی پیش حاکم شهادت می دهد باید چهار بار سوگند به خدا بخورد و خدا را گواه بگیرد که اینکه میگوید راست است و دروغ نمیگوید . یعنی یک بار شهادت دادن کافی نیست ، باید . چهار بار باشد . چهار بار هم باید توأم با سوگند باشد . آیا این مقدار کافی است ؟ باز هم کافی نیست . در مرتبه پنجم باید به خودش لعنت کند و بگوید : " لعنت خدا بر من اگر دروغ بگویم " . آیا همین جا کار تمام میشود و به زن میگویند ثابت شد که تو زنا کرده ای ؟ نه . به زن تکلیف می کنند و می گویند شوهرت " لعان " کرد ، یعنی چهار بار قسم خورد و یک بار هم خودش را لعنت کرد اگر دروغگو باشد ، تو چه می گویی ؟ اگر زن اقرار کرد مجازات می شود و اگر هم سکوت کرد و از خود دفاع نکرد ، باز مثل اقرار است ، ولی یک راه دیگر جلوی زن می گذارند ، می گویند تو هم بیا مثل او قسم بخور . تو هم چهار بار قسم بخور که شوهرت دروغ می گوید . چهار بار خدا را گواه بگیر و قسم بخور که شوهرت دروغ می گوید و در دفعه پنجم بگو " غضب خدا بر من اگر شوهرم راست می گوید " . اگر حاضر نشد اینکار را انجام دهد می گویند معلوم است تو زنا کرده ای و مجازات میشود . اما
... [مشاهده متن کامل]
اگر حاضر شد و گفت من هم از خودم دفاع می کنم ، تکلیف چه میشود ؟ مرد چهار بار شهادت داده و خودش را هم لعنت کرده اگر دروغ گفته باشد ، و زن هم چهار بار قسم خورده که شوهرش دروغ میگوید و برای پنجمین بار گفته است که " غضب خدا بر من اگر شوهرم راست گفته باشد " ، اسلام چه حکم می کند ؟ آیا اینجا مرد را در حکم قاذف و تهمت زن میشناسد و به او تازیانه میزند ؟ نه . آیا زن را گناهکار میشناسد و او را مجازات می کند که در اینجا مجازاتش رجم و سنگسار است ؟ نه . پس چه میکند ؟ اسلام می گوید : حال که کار به اینجا کشیده است ، میان شما جدایی مطلق باید باشد و طلاق هم لازم نیست ، همین عمل در حکم طلاق است ، شما دیگر از یکدیگر جدا هستید او این طرف جو و او آن طرف جو ، دیگر از این ساعت زن و شوهر نیستید . این [ عمل ] در فقه اسلام " لعان " یا " ملاعنه " نامیده میشود . ) )
( مطهری ، مرتضی ، ( 1370 ) آشنائی با قرآن ، جلد 4 ، ( تفسیر سوره نور ) 1370 ، انتشارات صدرا ، ص 25 - 23 )
( ( اینجا یک سؤال مطرح میشود و آن اینکه شما گفتید که اگر مردی زنی را متهم به زنا کرد باید چهار شاهد بیاورد . حال اگر چهار شاهد نداشت تکلیفش چیست ؟ باید بداند که چون شاهد ندارد ، اگر شهادت دهد خودش را تازیانه میزنند ، پس وظیفه اش سکوت کردن است . حال اگر آن مردی که دیده آن زن زنا می کند شوهر آن زن باشد تکلیفش چیست ؟ آیا او هم اگر چهار شاهد وجود داشت بیاید پیش حاکم شرعی اظهار کند که زن من زنا کرده است ؟ اگر بخواهد چهار شاهد پیدا کند آنها کارشان تمام شده است . اگر شاهد ، غیر شوهر بود ، می گفتند حال که چهار شاهد نیست ، سکوت کن ، حرف نزن ، به تو چه ربطی دارد ؟ اگر بگویی ، خودت را تازیانه میزنند . شوهر وقتی پیش حاکم شهادت می دهد باید چهار بار سوگند به خدا بخورد و خدا را گواه بگیرد که اینکه میگوید راست است و دروغ نمیگوید . یعنی یک بار شهادت دادن کافی نیست ، باید . چهار بار باشد . چهار بار هم باید توأم با سوگند باشد . آیا این مقدار کافی است ؟ باز هم کافی نیست . در مرتبه پنجم باید به خودش لعنت کند و بگوید : " لعنت خدا بر من اگر دروغ بگویم " . آیا همین جا کار تمام میشود و به زن میگویند ثابت شد که تو زنا کرده ای ؟ نه . به زن تکلیف می کنند و می گویند شوهرت " لعان " کرد ، یعنی چهار بار قسم خورد و یک بار هم خودش را لعنت کرد اگر دروغگو باشد ، تو چه می گویی ؟ اگر زن اقرار کرد مجازات می شود و اگر هم سکوت کرد و از خود دفاع نکرد ، باز مثل اقرار است ، ولی یک راه دیگر جلوی زن می گذارند ، می گویند تو هم بیا مثل او قسم بخور . تو هم چهار بار قسم بخور که شوهرت دروغ می گوید . چهار بار خدا را گواه بگیر و قسم بخور که شوهرت دروغ می گوید و در دفعه پنجم بگو " غضب خدا بر من اگر شوهرم راست می گوید " . اگر حاضر نشد اینکار را انجام دهد می گویند معلوم است تو زنا کرده ای و مجازات میشود . اما
... [مشاهده متن کامل]
اگر حاضر شد و گفت من هم از خودم دفاع می کنم ، تکلیف چه میشود ؟ مرد چهار بار شهادت داده و خودش را هم لعنت کرده اگر دروغ گفته باشد ، و زن هم چهار بار قسم خورده که شوهرش دروغ میگوید و برای پنجمین بار گفته است که " غضب خدا بر من اگر شوهرم راست گفته باشد " ، اسلام چه حکم می کند ؟ آیا اینجا مرد را در حکم قاذف و تهمت زن میشناسد و به او تازیانه میزند ؟ نه . آیا زن را گناهکار میشناسد و او را مجازات می کند که در اینجا مجازاتش رجم و سنگسار است ؟ نه . پس چه میکند ؟ اسلام می گوید : حال که کار به اینجا کشیده است ، میان شما جدایی مطلق باید باشد و طلاق هم لازم نیست ، همین عمل در حکم طلاق است ، شما دیگر از یکدیگر جدا هستید او این طرف جو و او آن طرف جو ، دیگر از این ساعت زن و شوهر نیستید . این [ عمل ] در فقه اسلام " لعان " یا " ملاعنه " نامیده میشود . ) )
( مطهری ، مرتضی ، ( 1370 ) آشنائی با قرآن ، جلد 4 ، ( تفسیر سوره نور ) 1370 ، انتشارات صدرا ، ص 25 - 23 )
پس پیش نهاد این هفته لعان باشد که تا در اخر یک داستان اعجاز انگیز هم دارد تا بعد از نظر عزیزان انرا شرح خواهم داد
لعان اصطلاح حقوق فقهی هست که امروز جز حقوق کلاسیک قانون جزایی اسلام است و در قرآن و احادیث معصوم آمده است ولذا در مکتب شیعه حدیث امام معصوم با حدیث پیامبر هیچ فرقی تدارارد و حدیث نبی اکرم هم مثل ایات قران وحیا یوحا می باشد
لعنت و نفرین زیاد کردن
لِعان یا مُلاعِنه مراسمی در فقه و حقوق اسلامی است که در آن زن و شوهر با رعایت تشریفات خاصی یکدیگر را لعنت می کنند.