قرمطیان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرقه از غلات شیعه میباشند که به سبعیه نیز نامیده شده اند .
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] قرمطیان شاخه ای از شاخه های درخت تناور اسماعیلیان اند. اینان پس از قیام مشهور صاحب الزنج (۲۶۴ هـ ۸۷۷ م)، در سمت جنوبی بین النهرین ظهور کردند. اختلاف ایشان به عنوان یک فرع (با اسماعیلیان به عنوان اصل) در برخی مسائل درجه دوم است، اما در جنبه های اساسی با هم اشتراک دارند. این جنبش منحصر به اعراب و نبطیان ساکن عراق و سوریه و جزیرة العرب بود، و از آن روی که برای اقامه عدل و مساوات در میان مردم کوشش می کردند، از سایر اسماعیلیان ممتاز بودند، و از این حیث، دنباله بابکیان به شمار می آمدند.
قیام حمدان قرمط در حوالی واسط، میان کوفه و بصره، پدید آمد. آنجا منطقه ای بود آماده برای دعوت های انقلابی، مردمش آمیزه ای از اعراب و نبطیان و بردگان رنجی بودند. اینان برای دیگران کار می کردند و زیر فشار ستم اربابان خود بودند. حمدان، که خود یکی از داعیان اسماعیلیان بود، مرکزی ترتیب داد و آن را «دارالهجره» نامید و پیروانش در آنجا گرد می آمدند، وجوهات خود را به آن جا می پرداختند، یکی از این وجوه «زکات الفطره» بود، که برای امام مستور جمع آوری می شد. و دیگر «ضریبة الهجره» بود، برای تامین نیازمندی های «دارالهجره» و سه دیگر «خمس» بود برای شرکت در «عشاء المحبه»، یعنی خوردن «خبز الفردوس» (نان بهشتی). کار پیروان حمدان بدان جا کشید که همه مایملک خود را، به صورت مشاع، در اختیار جمع قرار دادند، تا آنجا که دیگر فقیر و غنی در میان ایشان نماند و کسی، جز «شمشیر و سلاحش»، مالک چیزی نبود. معاون و دست راست او دامادش، عبدان، بود. این عبدان کتابی در شرح مذهب قرمطی نوشت و گفت که همه کتب آسمانی و قوانین دینی، که به پیامبران وحی شده، حجابی است برای معنی باطنی آن، که هیچ کس، جز امام یا جانشین او، آن معنی باطنی را درک نتواند کرد.
← توسعه دعوت
تردید نیست که پیوند قرمطیان با فاطمیان در آغاز مستحکم تر بود و بزرگان این فرقه مردم را، به نام «امام زمان مستور»، به دین نوین می خواندند، و وجوهات را به نام خلفای فاطمی جمع می کردند و قسمتی از آن را برای ایشان می فرستادند. نیز دیدیم که حجرالاسود را به مکه باز نگردانیدند، مگر به امر منصور، خلیفه فاطمی. ماسینیون، در مقاله ای که در خلاصه دائرة المعارف اسلامی، در پیرامون معتزله نوشته است، گوید: سلاله فاطمی، هنگام قیام در مغرب و مصر، خود را وابسته به مذهب قرمطی می دانست. اما دوری راه و پیروزی هایی که قرمطیان به دست آوردند موجب شد که آن ها از خلفا فاصله بگیرند و به دشمنانشان ( عباسیان) نزدیک شوند، زیرا در رفتار و سلوک، خلفای فاطمی را مطابق آنچه از امام انتظار داشتند نیافتند.
مذهب قرمطیان
دیدیم که میان مذهب قرمطیان و سبک اجتماعی مزدک و بابک ارتباطی استوار بود. این مذهب مبتنی بر اشتراک اموال بود. چنان که ناصرخسرو، جهانگرد ایرانی، که در سال ۴۴۳ هـ/ ۱۰۵ م از احساء دیدن کرده است گوید: «و آسیاها باشد در لحسا (احساء) که ملک سلطان باشد، و به سوی (برای) رعیت غله آرد کنند، که هیچ نستانند و عمارت آسیا و مزد آسیابان از مال سلطان دهند». دیگر گوید: «همه چیز در میان آنان مشترک است، مگر شمشیر».اما از لحاظ دین، قرمطیان را دین یا شعائر دینی قابل ذکری نیست. ابوطاهر کعبه را ویران کرد و ارکان آن را در هم کوبید تا، به قول خود، بنای کفر و پرستش سنگ ها را براندازد. ابن جزار گوید: «یکی از اصحاب ابوطاهر سوار بر اسب خود وارد خانه خدا شد و به مردمی که در آنجا بودند ندا داد که «ای خران» شما این خانه سنگی را سجده می کنید، و گرد آن می چرخید، و به اکرامش می رقصید، و رخ بر دیوارهایش می سایید، و فقیهان شما، که مقتدایان شما هستند، چیزی بهتر از این به شما نمی آموزند، و برای محو این خرافات جز این شمشیر باقی نمانده است. والسلام»این امر بر نویسندگان اسلام مخفی نماند، بدین سبب قرمطیان را به کفر و زندقه متهم ساختند.
تاویل در شریعت
...
قیام حمدان قرمط در حوالی واسط، میان کوفه و بصره، پدید آمد. آنجا منطقه ای بود آماده برای دعوت های انقلابی، مردمش آمیزه ای از اعراب و نبطیان و بردگان رنجی بودند. اینان برای دیگران کار می کردند و زیر فشار ستم اربابان خود بودند. حمدان، که خود یکی از داعیان اسماعیلیان بود، مرکزی ترتیب داد و آن را «دارالهجره» نامید و پیروانش در آنجا گرد می آمدند، وجوهات خود را به آن جا می پرداختند، یکی از این وجوه «زکات الفطره» بود، که برای امام مستور جمع آوری می شد. و دیگر «ضریبة الهجره» بود، برای تامین نیازمندی های «دارالهجره» و سه دیگر «خمس» بود برای شرکت در «عشاء المحبه»، یعنی خوردن «خبز الفردوس» (نان بهشتی). کار پیروان حمدان بدان جا کشید که همه مایملک خود را، به صورت مشاع، در اختیار جمع قرار دادند، تا آنجا که دیگر فقیر و غنی در میان ایشان نماند و کسی، جز «شمشیر و سلاحش»، مالک چیزی نبود. معاون و دست راست او دامادش، عبدان، بود. این عبدان کتابی در شرح مذهب قرمطی نوشت و گفت که همه کتب آسمانی و قوانین دینی، که به پیامبران وحی شده، حجابی است برای معنی باطنی آن، که هیچ کس، جز امام یا جانشین او، آن معنی باطنی را درک نتواند کرد.
← توسعه دعوت
تردید نیست که پیوند قرمطیان با فاطمیان در آغاز مستحکم تر بود و بزرگان این فرقه مردم را، به نام «امام زمان مستور»، به دین نوین می خواندند، و وجوهات را به نام خلفای فاطمی جمع می کردند و قسمتی از آن را برای ایشان می فرستادند. نیز دیدیم که حجرالاسود را به مکه باز نگردانیدند، مگر به امر منصور، خلیفه فاطمی. ماسینیون، در مقاله ای که در خلاصه دائرة المعارف اسلامی، در پیرامون معتزله نوشته است، گوید: سلاله فاطمی، هنگام قیام در مغرب و مصر، خود را وابسته به مذهب قرمطی می دانست. اما دوری راه و پیروزی هایی که قرمطیان به دست آوردند موجب شد که آن ها از خلفا فاصله بگیرند و به دشمنانشان ( عباسیان) نزدیک شوند، زیرا در رفتار و سلوک، خلفای فاطمی را مطابق آنچه از امام انتظار داشتند نیافتند.
مذهب قرمطیان
دیدیم که میان مذهب قرمطیان و سبک اجتماعی مزدک و بابک ارتباطی استوار بود. این مذهب مبتنی بر اشتراک اموال بود. چنان که ناصرخسرو، جهانگرد ایرانی، که در سال ۴۴۳ هـ/ ۱۰۵ م از احساء دیدن کرده است گوید: «و آسیاها باشد در لحسا (احساء) که ملک سلطان باشد، و به سوی (برای) رعیت غله آرد کنند، که هیچ نستانند و عمارت آسیا و مزد آسیابان از مال سلطان دهند». دیگر گوید: «همه چیز در میان آنان مشترک است، مگر شمشیر».اما از لحاظ دین، قرمطیان را دین یا شعائر دینی قابل ذکری نیست. ابوطاهر کعبه را ویران کرد و ارکان آن را در هم کوبید تا، به قول خود، بنای کفر و پرستش سنگ ها را براندازد. ابن جزار گوید: «یکی از اصحاب ابوطاهر سوار بر اسب خود وارد خانه خدا شد و به مردمی که در آنجا بودند ندا داد که «ای خران» شما این خانه سنگی را سجده می کنید، و گرد آن می چرخید، و به اکرامش می رقصید، و رخ بر دیوارهایش می سایید، و فقیهان شما، که مقتدایان شما هستند، چیزی بهتر از این به شما نمی آموزند، و برای محو این خرافات جز این شمشیر باقی نمانده است. والسلام»این امر بر نویسندگان اسلام مخفی نماند، بدین سبب قرمطیان را به کفر و زندقه متهم ساختند.
تاویل در شریعت
...
wikifeqh: مذهب_قرمطی
[ویکی شیعه] قرمطیان یا قرامطه یکی از شاخه های فرقه مذهبی اسماعیلیه است. پیروان این فرقه به مهدویت محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق (ع) اعتقاد داشتند و از پذیرش ادعای امامت خلفای فاطمی سرباز زدند. موسس این فرقه در آغاز یکی از داعیان دعوت اسماعیلی بود که فعالیت تبلیغی خود را در عراق به سال ۲۶۱ هجری آشکار کرد و مبلغانی به سرزمین های مختلف فرستاد. با ظهور خلافت فاطمی، بیشتر اسماعیلیان امامت آنان را پذیرفتند و از قرمطیان جدا شدند، با این حال قرمطیان تا مدت ها به حیات خود ادامه دادند و در بحرین دولت مقتدری تاسیس کردند که حدود دو قرن بر پا بود و همواره تهدیدی برای خلافت عباسی به شمار می رفت.
بیشتر گزارش های تاریخی، ریشه پیدایش قرامطه را به فعالیت های یکی از داعیان و پیروان اسماعیلیه به نام حمدان بن اشعث مشهور به قرمط نسبت می دهند. درباره ریشه و معنای واژه قرمط آگاهی دقیقی در دست نیست. بر اساس برخی منابع این واژه ریشه ای نبطی دارد و از لقب حمدان که خود مردی نبطی بوده و با لقب قرمطویه شناخته می شد اخذ شده است. بر اساس گزارشی، اصل این واژه نبطی، کرمیتیه به معنای سرخ رو بوده است و بر اساس گزارش دیگر این لقب به دلیل کوتاهی قد و کوتاهی قدم های قرمط به او داده شده است. برخی از پژوهشگران ریشه این واژه را یونانی و ماخوذ از کلمه کرمتا دانسته اند که نوعی نوشتار و خط بوده است.
حمدان فعالیت تبلیغی خود را در کوفه و در سال ۲۶۱ هجری آغاز کرد، هر چند بر اساس برخی شواهد تاریخی نام قرامطه پیشتر شناخته شده بود. بیشتر منابع تاریخی بر این اتفاق نظر دارند که حمدان قرمط فردی زاهد و عابد بود و به دلیل همین اخلاق زاهدانه توانست پیروان زیادی را گرد آورد.
بیشتر گزارش های تاریخی، ریشه پیدایش قرامطه را به فعالیت های یکی از داعیان و پیروان اسماعیلیه به نام حمدان بن اشعث مشهور به قرمط نسبت می دهند. درباره ریشه و معنای واژه قرمط آگاهی دقیقی در دست نیست. بر اساس برخی منابع این واژه ریشه ای نبطی دارد و از لقب حمدان که خود مردی نبطی بوده و با لقب قرمطویه شناخته می شد اخذ شده است. بر اساس گزارشی، اصل این واژه نبطی، کرمیتیه به معنای سرخ رو بوده است و بر اساس گزارش دیگر این لقب به دلیل کوتاهی قد و کوتاهی قدم های قرمط به او داده شده است. برخی از پژوهشگران ریشه این واژه را یونانی و ماخوذ از کلمه کرمتا دانسته اند که نوعی نوشتار و خط بوده است.
حمدان فعالیت تبلیغی خود را در کوفه و در سال ۲۶۱ هجری آغاز کرد، هر چند بر اساس برخی شواهد تاریخی نام قرامطه پیشتر شناخته شده بود. بیشتر منابع تاریخی بر این اتفاق نظر دارند که حمدان قرمط فردی زاهد و عابد بود و به دلیل همین اخلاق زاهدانه توانست پیروان زیادی را گرد آورد.
wikishia: قرمطیان
دانشنامه آزاد فارسی
قَرْمَطیان
(یا: قرامطه) فرقه ای سیاسی ـ مذهبی منشعب از اسماعیلیان در قرون ۳ و ۴ق. با آمدن یکی از داعیان اسماعیلی به نام حسین اهوازی به کوفه ، شخصی به نام حمدان بن اشعث ، معروف به «قَرْمَط »، که مردی عکّار بوده و افکاری بلندپروازانه و سیاستمدارانه داشت ، دعوت وی را پذیرفت (ح ۲۶۴ق). حمدان در ۲۷۷ق اقامتگاهی به نام «دارالهجره» در نزدیکی کوفه تأسیس کرد که خیلی زود مقر اصلی جنبش قرمطیان شد . براثر فعالیت او، بسیاری از روستاییان و کشاورزان منطقۀ عراق، که به دنبال راهی برای رهایی از مالیات های سنگین بودند، به دعوت اسماعیلی روی آوردند. کوشش های مؤثر حمدان قرمط در انتشار دعوت اسماعیلی و فرا خواندن مردم به عقیده ای سرّی و باطنی در عراق موجب شد مورخان ، اسماعیلیان عراق و بحرین و شام را به نام او قرامطه بخوانند. قرمطیان پس از حمدان ، به رهبری ابوسعید جَنّابی در ۲۸۶ق بحرین (سواحل شرقی عربستان ) را تصرف کردند و نخستین دولت اسماعیلی را در آن جا تشکیل دادند. آن ها از پایگاه مستحکم خود، شهر احساء، به مناطق همجوار تاخته، یمامه و عُمان را به قلمرو خویش افزودند. قرمطیان در عهد ابوطاهر سلیمان جنّابی ـ فرزند ابوسعید ـ بارها به عراق و حجاز و خوزستان حمله ور شدند. در ۳۱۷ق به مکه هجوم بردند و شهر را غارت کرده، بسیاری از اهالی آن جا و زایران را کشته، بسیاری را به بردگی گرفته، حجرالاسود را کنده با خود بردند، تا این که ۲۲ سال بعد با وساطت خلیفۀ فاطمی دوباره آن را به کعبه باز گرداندند (۳۳۹ق). در فاصلۀ سال های ۲۸۹ـ۲۹۴ق قرامطه به رهبری ذَکْرَوَیْه ( ـ۲۹۴ق) و دو تن از پسران وی ـ یحیی و حسین ـ در شام و سپس کوفه شورش های بزرگی به پا کرده و به قتل و غارت پرداختند تا آن جا که در سَلَمیۀ شام حتی از کشتار کودکان مکتبی و حیوانات نیز ابا نکردند. هر چند این شورش ها سرکوب شد، تا اواخر قرن ۴ق خلافت عباسی از قیام های قرامطۀ شام در امان نبود. در میانۀ قرن ۴ق، قرامطۀ بحرین شهر مولتان و نواحی اطراف آن را در هند تصرف کردند و در آن جا دولت مستقلی بنیاد کردند. رواج مذهب قرمطیان و گسترش قدرت و نفوذ آن ها در هند، بهانۀ مناسبی برای محمود غزنوی بود تا دامنۀ تاخت وتاز خویش را به اعماق هند بکشاند. محمود در ۳۹۶ق به مولتان حمله برد و آن جا را گرفت و بسیاری از قرامطه را کشت . قرمطیان به سبب تندوری های خود و حمایت نکردن مردم از آنان رفته رفته از میان رفتند. قرامطه نخست با اسماعیلیان در اعتقادات یکی بودند و محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق (ع) را مهدی موعود می دانستند و خود را منتظر ظهور او معرّفی می کردند، اما اختلاف حمدان قرمط با عبیدالله مهدی، از مدعیان امامت اسماعیلی در سَلَمیۀ شام باعث شد ارتباط آنان با اسماعیلیان قطع شود، سپس میان خود قرامطه نیز اختلاف افتاد. از روایات چنین برمی آید که قرامطه در احکام و شرایع با اسماعیلیان فاطمی مخالفت داشتند و گاه راه اباحه در پیش می گرفتند و با دفاع از باطن، از نسخ شریعت و باطل بودن احکام ظاهری دفاع می کردند که از آن جمله می توان به آثار داعی نَسَفی، که اعتقاد به اباحه داشت و بسیاری از احکام شریعت را واجب الاجرا نمی دانست، اشاره کرد هرچند نظرات مخالفی نیز در این زمینه وجود داشت. در هر حال، آن ها بسیاری از مسلمات اسلام را انکار و با آن دشمنی می ورزیدند و این امر از قتل و ربودن حاجیان و بردن حجرالاسود و بی احترامی به کعبه پیداست . بر اثر این اعمال، عامۀ مسلمانان از آنان برائت جسته و آنان را خارج از آیین اسلام شمردند و حتی عبیدالله مهدی، خلیفۀ فاطمی که در آن زمان در افریقیه حکومت کرده خود را امام اسماعیلیه معرّفی می کرد، از قرامطه بیزاری جست.
(یا: قرامطه) فرقه ای سیاسی ـ مذهبی منشعب از اسماعیلیان در قرون ۳ و ۴ق. با آمدن یکی از داعیان اسماعیلی به نام حسین اهوازی به کوفه ، شخصی به نام حمدان بن اشعث ، معروف به «قَرْمَط »، که مردی عکّار بوده و افکاری بلندپروازانه و سیاستمدارانه داشت ، دعوت وی را پذیرفت (ح ۲۶۴ق). حمدان در ۲۷۷ق اقامتگاهی به نام «دارالهجره» در نزدیکی کوفه تأسیس کرد که خیلی زود مقر اصلی جنبش قرمطیان شد . براثر فعالیت او، بسیاری از روستاییان و کشاورزان منطقۀ عراق، که به دنبال راهی برای رهایی از مالیات های سنگین بودند، به دعوت اسماعیلی روی آوردند. کوشش های مؤثر حمدان قرمط در انتشار دعوت اسماعیلی و فرا خواندن مردم به عقیده ای سرّی و باطنی در عراق موجب شد مورخان ، اسماعیلیان عراق و بحرین و شام را به نام او قرامطه بخوانند. قرمطیان پس از حمدان ، به رهبری ابوسعید جَنّابی در ۲۸۶ق بحرین (سواحل شرقی عربستان ) را تصرف کردند و نخستین دولت اسماعیلی را در آن جا تشکیل دادند. آن ها از پایگاه مستحکم خود، شهر احساء، به مناطق همجوار تاخته، یمامه و عُمان را به قلمرو خویش افزودند. قرمطیان در عهد ابوطاهر سلیمان جنّابی ـ فرزند ابوسعید ـ بارها به عراق و حجاز و خوزستان حمله ور شدند. در ۳۱۷ق به مکه هجوم بردند و شهر را غارت کرده، بسیاری از اهالی آن جا و زایران را کشته، بسیاری را به بردگی گرفته، حجرالاسود را کنده با خود بردند، تا این که ۲۲ سال بعد با وساطت خلیفۀ فاطمی دوباره آن را به کعبه باز گرداندند (۳۳۹ق). در فاصلۀ سال های ۲۸۹ـ۲۹۴ق قرامطه به رهبری ذَکْرَوَیْه ( ـ۲۹۴ق) و دو تن از پسران وی ـ یحیی و حسین ـ در شام و سپس کوفه شورش های بزرگی به پا کرده و به قتل و غارت پرداختند تا آن جا که در سَلَمیۀ شام حتی از کشتار کودکان مکتبی و حیوانات نیز ابا نکردند. هر چند این شورش ها سرکوب شد، تا اواخر قرن ۴ق خلافت عباسی از قیام های قرامطۀ شام در امان نبود. در میانۀ قرن ۴ق، قرامطۀ بحرین شهر مولتان و نواحی اطراف آن را در هند تصرف کردند و در آن جا دولت مستقلی بنیاد کردند. رواج مذهب قرمطیان و گسترش قدرت و نفوذ آن ها در هند، بهانۀ مناسبی برای محمود غزنوی بود تا دامنۀ تاخت وتاز خویش را به اعماق هند بکشاند. محمود در ۳۹۶ق به مولتان حمله برد و آن جا را گرفت و بسیاری از قرامطه را کشت . قرمطیان به سبب تندوری های خود و حمایت نکردن مردم از آنان رفته رفته از میان رفتند. قرامطه نخست با اسماعیلیان در اعتقادات یکی بودند و محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق (ع) را مهدی موعود می دانستند و خود را منتظر ظهور او معرّفی می کردند، اما اختلاف حمدان قرمط با عبیدالله مهدی، از مدعیان امامت اسماعیلی در سَلَمیۀ شام باعث شد ارتباط آنان با اسماعیلیان قطع شود، سپس میان خود قرامطه نیز اختلاف افتاد. از روایات چنین برمی آید که قرامطه در احکام و شرایع با اسماعیلیان فاطمی مخالفت داشتند و گاه راه اباحه در پیش می گرفتند و با دفاع از باطن، از نسخ شریعت و باطل بودن احکام ظاهری دفاع می کردند که از آن جمله می توان به آثار داعی نَسَفی، که اعتقاد به اباحه داشت و بسیاری از احکام شریعت را واجب الاجرا نمی دانست، اشاره کرد هرچند نظرات مخالفی نیز در این زمینه وجود داشت. در هر حال، آن ها بسیاری از مسلمات اسلام را انکار و با آن دشمنی می ورزیدند و این امر از قتل و ربودن حاجیان و بردن حجرالاسود و بی احترامی به کعبه پیداست . بر اثر این اعمال، عامۀ مسلمانان از آنان برائت جسته و آنان را خارج از آیین اسلام شمردند و حتی عبیدالله مهدی، خلیفۀ فاطمی که در آن زمان در افریقیه حکومت کرده خود را امام اسماعیلیه معرّفی می کرد، از قرامطه بیزاری جست.
wikijoo: قرمطیان
پیشنهاد کاربران
قرمطی ها یا قرامطه گروهی از ایرانی های شیعه اسماعیلی بودند که پس از قیام علی بن محمد بُرقَعی، معروف به صاحب الزنج، که میان سال های ۲۵۵ ه. ق–۲۷۰ ه. ق در نواحی جنوبی عراق و خوزستان صورت گرفت و بنیان حکومت عباسیان را متزلزل ساخت، خود مستقلاً وارد صحنهٔ مبارزه شده، به قیام دیگری در بحرین و عربستان پرداختند و حکومتی تشکیل دادند که از نظر قدرت و دوام و حدود قلمرو و بسط حکومت و تأسیس نظام اجتماعی برای رفاه مستمندان، از نهضت صاحب الزنجی برتر و مهم تر بود. قرمطیان خود را وارث و از نوادگان شاهنشاهی ساسانی می دانستند.
... [مشاهده متن کامل]
قرمطی ها نام خود را از حمدان اهوازی یا حمدان قرمطی گرفته اند. در مورد واژه قرمط دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بعضی گفته اند به علت کوتاهی قد و پاهای حمدان به او قرمطی می گفتند، بعضی گفته اند قرمط نام پدر حمدان بوده و دیگران گفته اند این نام غیر عربی است که معرب شده است و در اصل آن اختلاف وجود دارد. حمدان از قبیله فارسی در اهواز بوده است. گفته شده که اصل آن گرمتین یا کرمتین بوده که به قرمطی عربی شده است.
قرمطی ها از لحاظ مذهبی شاخه ای از شیعه اسماعیلی بودند. آن ها پس از فوت امام ششم شیعیان، جعفر صادق در سال ۱۴۸ ه. ق، به امامت، محمد بن اسماعیل، فرزند اسماعیل بن جعفر اعتقاد داشته و باور داشتند که او باز خواهد گشت و به عنوان مهدی دوران عدالت را به وجود خواهد آورد.
به گفته قرمطی ها، تعداد امام ها ثابت بوده و هفت امام از سوی خداوند مقدر شده است. این گروه، محمد بن اسماعیل را، امام قائم و مهدی موعود، در اختفا می دانند که از آن به عنوان غیبت یاد می شود.
امام های اسماعیلی، بعد از محمد بن اسماعیل، از سوی برخی گروه های قرمطی پذیرفته نشد. آن ها از پذیرش امام های فاطمی امتناع ورزیدند و به ظهور مهدی موعود اعتقاد داشتند، آن ها، امام های جدید را، به عنوان بدعت گذارانی مشکوک در نظر می گرفتند.
• عبادالله بن محمد ( وفی احمد ) ( ۱۷۹ ه. ق - ۲۱۲ ه. ق )
• احمد بن عبادالله ( تقی محمد ) ( ۱۷۴ ه. ق - ۲۱۲ ه. ق )
• حسین بن احمد ( عبدالله زکی ) ( ۲۱۰ ه. ق - ۲۲۵ ه. ق )
• عبیدالله مهدی بالله ( ۲۵۹ ه. ق - ۳۲۹ ه. ق ) ( بنیان گذار خلافت فاطمی )
یوگنی برتلس خاورشناس روسی دربارهٔ سابقهٔ قرمطی ها می نویسد:
از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولت های فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که باطنیان به قرمطیان بمعنی اخص و اسماعیلیان منشعب شدند. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس از آنکه میان حمدان قرمط در حدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، از لحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمان های اجتماعی وهدف های سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تأیید است، زیرا باطنیان خود شاخه ای از اسماعیلیه بودند یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی می خواندند.
... [مشاهده متن کامل]
قرمطی ها نام خود را از حمدان اهوازی یا حمدان قرمطی گرفته اند. در مورد واژه قرمط دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بعضی گفته اند به علت کوتاهی قد و پاهای حمدان به او قرمطی می گفتند، بعضی گفته اند قرمط نام پدر حمدان بوده و دیگران گفته اند این نام غیر عربی است که معرب شده است و در اصل آن اختلاف وجود دارد. حمدان از قبیله فارسی در اهواز بوده است. گفته شده که اصل آن گرمتین یا کرمتین بوده که به قرمطی عربی شده است.
قرمطی ها از لحاظ مذهبی شاخه ای از شیعه اسماعیلی بودند. آن ها پس از فوت امام ششم شیعیان، جعفر صادق در سال ۱۴۸ ه. ق، به امامت، محمد بن اسماعیل، فرزند اسماعیل بن جعفر اعتقاد داشته و باور داشتند که او باز خواهد گشت و به عنوان مهدی دوران عدالت را به وجود خواهد آورد.
به گفته قرمطی ها، تعداد امام ها ثابت بوده و هفت امام از سوی خداوند مقدر شده است. این گروه، محمد بن اسماعیل را، امام قائم و مهدی موعود، در اختفا می دانند که از آن به عنوان غیبت یاد می شود.
امام های اسماعیلی، بعد از محمد بن اسماعیل، از سوی برخی گروه های قرمطی پذیرفته نشد. آن ها از پذیرش امام های فاطمی امتناع ورزیدند و به ظهور مهدی موعود اعتقاد داشتند، آن ها، امام های جدید را، به عنوان بدعت گذارانی مشکوک در نظر می گرفتند.
• عبادالله بن محمد ( وفی احمد ) ( ۱۷۹ ه. ق - ۲۱۲ ه. ق )
• احمد بن عبادالله ( تقی محمد ) ( ۱۷۴ ه. ق - ۲۱۲ ه. ق )
• حسین بن احمد ( عبدالله زکی ) ( ۲۱۰ ه. ق - ۲۲۵ ه. ق )
• عبیدالله مهدی بالله ( ۲۵۹ ه. ق - ۳۲۹ ه. ق ) ( بنیان گذار خلافت فاطمی )
یوگنی برتلس خاورشناس روسی دربارهٔ سابقهٔ قرمطی ها می نویسد:
از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولت های فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که باطنیان به قرمطیان بمعنی اخص و اسماعیلیان منشعب شدند. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس از آنکه میان حمدان قرمط در حدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، از لحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمان های اجتماعی وهدف های سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تأیید است، زیرا باطنیان خود شاخه ای از اسماعیلیه بودند یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی می خواندند.
قرمطیان�
به زبان ساده عرض می کنم:
در قرن چهارم هجری ، دو خلیفه به طور مستقل با عقاید جداگانه بر جهان اسلام حکومت می کردند، اولی عباسیان بودند و دومی فاطمیان مصر ( تونس ، مراکش ) که شیعیان اسماعیلی بوده، اسماعیله نام خود را از اسماعیل فرزند ارشد امام صادق ( ع ) گرفته بودند که امامت بعد از امام صادق به ایشان منتقل می شد اما اسماعیل در زمان حیات امام صادق در سال ۱۳۸ قمری� از دنیا رفت ولی پیروان وی همچنان معتقد به امامت وی و بازگشت فرزندش محمد بن اسماعیل ماندند. اما شیعیان دوازده امامی ها، امام موسی کاظم ( ع ) � را که برادر کوچک تر اسماعیل بود� به عنوان امام پذیرفته اند بنابراین فرقه اسماعیله هفت امامی بودند و هشتمین امام آنها که محمد فرزند اسماعیل باشد از نظرها غائب شده است
... [مشاهده متن کامل]
یعنی مهدی موعود اسماعیلیان همین محمد بن اسماعیل بود
ناگفته نماند تعدد امامت بین شاخه های اسماعیله تفاوت دارد. یازدهمین امام اسماعیلهء ( نزاری ) عبیدالله مهدی ، موسس سلسله فاطمیان که نسب خود را به حضرت فاطمه ( س ) رسانده� وی بنیانگذار سلسله فاطمیان است ، با این تفاسیر ایشان اولین خلیفه فاطمیان بود ( ۲۹۷ قمری )
�
قرمطیان بحرین� نیز ابتداء به فرقه اسماعیله بودند�، اما از اسماعیله جدا شدند ، قرمطیان بجز خود چه اهل سنت و چه شیعه اثنی عشر را کافر می دانستند
آنان نام خود را از شخصی بنام حمدان قرمط ( اهوازی ) گرفته اند
در این عصر، ظلم خلفای عباسی و درباریان، اختلافات مذهبی، فقر، فاصله طبقاتی باعث می شد که هر کسی نوید زندگی بهتر می داد بتواند تعداد زیادی از افراد ناراضی را به دور خود جمع نماید
بعنوان مثال قبل از قرمطیان :
صاحب زنج از این فرصت استفاده کرده و آنان را علیه خلیفه شوراند از طرفی شورش ، خوارج و حمله یعقوب لیث به عباسیان این حکومت را ضعیف کرده بود در همین دوران فردی بنام حمدان اهوازی معروف به� قرمطی مانند صاحب زنج ، نوید زندگی بهتر برای مردم بحرین داده� وی نیز بر ضد عباسیان قیام کرد،
ابوطاهر قرمطی رهبر مقتدر قرمطیان بزرگترین حمله به� شهرهای عراق نموده از جمله کوفه و بصره، و حتی به مکه و
�قتل عام زائران و بردن حجرالاسود و تکه کردن آن و پر کردن چاه زمزم از اجساد کشته شدگان�� نمود. وی مسجد جامع و بازار بصره به طور کامل ویران نمود
در هر صورت قرمطیان در نظر داشتند تا از یوغ خلفای عباسی خارج شده مساوات ، قسط برابری، عدالت اجتماعی ( حکومت اشتراکی در اموال ) را برقرار نموده� و با اختلاط دینهای ایرانی و اسلام ، جایگزین اسلام اهل سنت و شیعه دوازده امامی نمایند
اما اسرار مذهب خود را هرگز برای دیگران فاش نکردند و هر آنچه در مورد قرمطیان نوشته شده همه از سوی مخالفان آنان بوده است.
رضاضحاکی راحت. مدرس ودبیر تاریخ. اسدآباد
به زبان ساده عرض می کنم:
در قرن چهارم هجری ، دو خلیفه به طور مستقل با عقاید جداگانه بر جهان اسلام حکومت می کردند، اولی عباسیان بودند و دومی فاطمیان مصر ( تونس ، مراکش ) که شیعیان اسماعیلی بوده، اسماعیله نام خود را از اسماعیل فرزند ارشد امام صادق ( ع ) گرفته بودند که امامت بعد از امام صادق به ایشان منتقل می شد اما اسماعیل در زمان حیات امام صادق در سال ۱۳۸ قمری� از دنیا رفت ولی پیروان وی همچنان معتقد به امامت وی و بازگشت فرزندش محمد بن اسماعیل ماندند. اما شیعیان دوازده امامی ها، امام موسی کاظم ( ع ) � را که برادر کوچک تر اسماعیل بود� به عنوان امام پذیرفته اند بنابراین فرقه اسماعیله هفت امامی بودند و هشتمین امام آنها که محمد فرزند اسماعیل باشد از نظرها غائب شده است
... [مشاهده متن کامل]
یعنی مهدی موعود اسماعیلیان همین محمد بن اسماعیل بود
ناگفته نماند تعدد امامت بین شاخه های اسماعیله تفاوت دارد. یازدهمین امام اسماعیلهء ( نزاری ) عبیدالله مهدی ، موسس سلسله فاطمیان که نسب خود را به حضرت فاطمه ( س ) رسانده� وی بنیانگذار سلسله فاطمیان است ، با این تفاسیر ایشان اولین خلیفه فاطمیان بود ( ۲۹۷ قمری )
�
قرمطیان بحرین� نیز ابتداء به فرقه اسماعیله بودند�، اما از اسماعیله جدا شدند ، قرمطیان بجز خود چه اهل سنت و چه شیعه اثنی عشر را کافر می دانستند
آنان نام خود را از شخصی بنام حمدان قرمط ( اهوازی ) گرفته اند
در این عصر، ظلم خلفای عباسی و درباریان، اختلافات مذهبی، فقر، فاصله طبقاتی باعث می شد که هر کسی نوید زندگی بهتر می داد بتواند تعداد زیادی از افراد ناراضی را به دور خود جمع نماید
بعنوان مثال قبل از قرمطیان :
صاحب زنج از این فرصت استفاده کرده و آنان را علیه خلیفه شوراند از طرفی شورش ، خوارج و حمله یعقوب لیث به عباسیان این حکومت را ضعیف کرده بود در همین دوران فردی بنام حمدان اهوازی معروف به� قرمطی مانند صاحب زنج ، نوید زندگی بهتر برای مردم بحرین داده� وی نیز بر ضد عباسیان قیام کرد،
ابوطاهر قرمطی رهبر مقتدر قرمطیان بزرگترین حمله به� شهرهای عراق نموده از جمله کوفه و بصره، و حتی به مکه و
�قتل عام زائران و بردن حجرالاسود و تکه کردن آن و پر کردن چاه زمزم از اجساد کشته شدگان�� نمود. وی مسجد جامع و بازار بصره به طور کامل ویران نمود
در هر صورت قرمطیان در نظر داشتند تا از یوغ خلفای عباسی خارج شده مساوات ، قسط برابری، عدالت اجتماعی ( حکومت اشتراکی در اموال ) را برقرار نموده� و با اختلاط دینهای ایرانی و اسلام ، جایگزین اسلام اهل سنت و شیعه دوازده امامی نمایند
اما اسرار مذهب خود را هرگز برای دیگران فاش نکردند و هر آنچه در مورد قرمطیان نوشته شده همه از سوی مخالفان آنان بوده است.
رضاضحاکی راحت. مدرس ودبیر تاریخ. اسدآباد
قَرمَطیان یا قَرامطه یکی از شاخه های فرقه مذهبی اسماعیلیه است. پیروان این فرقه به مهدویت محمد بن اسماعیل اعتقاد داشتند و از پذیرش ادعای امامت خلفای فاطمی سرباز زدند. موسس این فرقه در آغاز یکی از داعیان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دعوت اسماعیلی بود که فعالیت تبلیغی خود را در عراق به سال ۲۶۱ هجری آشکار کرد و مبلغانی به سرزمین های مختلف فرستاد. با ظهور خلافت فاطمی، بیشتر اسماعیلیان امامت آنان را پذیرفتند و از قرمطیان جدا شدند، با این حال قرمطیان تا مدت ها به حیات خود ادامه دادند و در بحرین دولت مقتدری تاسیس کردند که حدود دو قرن بر پا بود و همواره تهدیدی برای خلافت عباسی به شمار می رفت.