قانون. ( معرب ، اِ ) اصل. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). گویند این لغت معرب کانون است و عربی نیست لیکن در عربی مستعمل است. ( برهان ) ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). امری است کلی که بر همه جزئیاتش منطبق گردد و احکام جزئیات از آن شناخته شود چون گفته نحویان ! فاعل مرفوع است و مفعول منصوب و مضاف الیه مجرور. ( ترجمه تعریفات ). قاعده. ( برهان ). رجوع به قاعده شود. رسم. ( برهان ). ناموس. دستور. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). یاسه.( ناظم الاطباء ). یاسا. حکم اجباری که از دستگاه حکومت مقتدر مملکتی صدور یابد و مبنی و متکی بر طبیعت عالم تمدن و متناسب با طبیعت انسان باشد و بدون استثناء شامل همه افراد مردم آن مملکت گردد و اغراض مستبدانه اشخاص را در آن دخالتی نباشد. ( ناظم الاطباء ). ترکیبات : قانون دان. قانون زن. قانون شکن. قانون شکنی. قانون گذار. قانون گذاری ، قانون نواز. قانونی. - امثال : قانون کور است . || کتاب قانون ، دفتر خراج. || طریقه. منوال. روش. || آئین. شریعت. || آداب. || شکل. طرز. ترتیب. نظم. ( ناظم الاطباء ). قانون. ( معرب ، اِ ) نام سازی است از مخترعات معلم ثانی. ( ناظم الاطباء ). نام سازی است که مینوازند. ( برهان ). آلتی موسیقی متشکل از طبلی مسطح و مستطیل که سیمهای فلزی بر آن نصب شده و با انگشت سبابه مسلح به زبانه فلزی آن را در حالی که روی زانو نهاده اند مینوازند. ( دائرة المعارف اسلام ، از حاشیه برهان چ معین ) : در مجلس دهر ساز مستی پست است نه چنگ بقانون و نه دف بر دست است رندان همه ترک می پرستی کردند جز محتسب شهر که بی می مست است.
شاه شجاع.
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش که ساز شرع از این افسانه بی قانون نخواهد شد.
حافظ.
قانون. ( اِخ ) نام کتابی است از شیخ الرئیس در علم طب. ( ناظم الاطباء ). این کتاب به لاتینی ترجمه شده و کتاب حاوی رازی و گالن را نسخ کرد و تا قرن هفدهم در دانشگاه های مُن پلیه و لوزن تدریس میشد. قانون. ( اِخ ) منزلی است میان بعلبک و دمشق. ( معجم البلدان ج 7 ص 19 ) ( منتهی الارب ). جایگاهی است در یک میلی راه مسافر بسوی عراق در میان بوستانها. بعقیده ٔبعضی نام قریه ای است که در آنجا بازاری و کاروانسرایی هست که محل فرود آمدن قوافل است. ( مراصدالاطلاع ).
فرهنگ فارسی
روزنامه ای فارسی که در هر هفته یک بار تحت نظر میرزا ملکم خان ناظم الدوله و نمایندگی هاشم ربیع زاده در لندن طبع و در تهران منتشر میشده . شعار روزنامه سه کلمه : اتفاق عدالت ترقی بود و از اولین روزنامه های فارسی است که در خارج ایران چاپ میشد و تا شماره ۲۳ آن در تهران منتشر گردیده . اصل ومقیاس چیزی، دستورهاواحکام دولت ومجلس، قانون: یکی از آلات موسیقی شبیه به سنتور ( اسم ) آلت موسیقی مشکل از طبلی مسطح و مستطیل که سیمهای فلزی بر آن نصب شده و با انگشت سبابه مسلح بزبانه ای فلزی آن را در حالی که روی زانو نهاده بودند می نواختند. در عهد اخیر سیمهای این ساز را از روده ساختند و با دو مضراب که مانند انگشتانه بانگشت سبابه کنند و با هر دو دست نوازند. چون نغمه های زیر و بم را می توان با هم به صدا در آورد آهنگ این ساز بسی مطلوب و دلنشین است بخصوص که مانند سنتور انعکاس صدا ندارد . منزلی است میان بلعبک و دمشق
فرهنگ معین
[ معر - یو. ] (اِ. ) ۱ - قاعده ، آیین . ۲ - اصل و مقیاس چیزی . ۳ - مقررات و احکام دولتی . [ ع . ] (اِ. ) یکی از آلات موسیقی شبیه به سنتور که با انگشتان دست نواخته می شود.
فرهنگ عمید
از آلات موسیقی شبیه سنتور که خرک های متعدد دارد و با مضراب هایی بر انگشتان دست نواخته می شود. ۱. دستورها، مقررات، و احکامی که از طرف دولت و مجلس برای برقراری نظم و اداره کردن امور جامعه وضع شود. ۲. رسم، آیین، روش. ۳. اصل اثبات شده در یک علم: قانون نیوتن، قانون علیت. * قانون اساسی: قانونی که پایه و اساس همۀ قانون های مملکت و حکومت است.
واژه نامه بختیاریکا
پِر و پا؛ پَلغار
دانشنامه عمومی
قانون (فیزیک). قانون فیزیکی بنا بر تعریف فرهنگ واژگان آکسفورد یک اصل نظری است که از پاره ای از حقایق نتیجه گیری و برای گروه یا رده خاصی از پدیده ها تعریف می شود و می توان آن را به صورت عبارتی شامل رخ دادن پدیده ای خاص در صورت برآورده شدن شرایطی خاص، بیان نمود. [ ۱] قوانین فیزیکی به طور عمومی نتیجه گیریهایی بر پایه آزمایشها و مشاهداتی هستند که در طول سالها تکرار می شوند و مورد پذیرش جامعه علمی قرارمی گیرند.
قانون (فیلم ۱۹۸۷). قانون ( به هندی: Hukumat ) یا حکومت فیلمی محصول سال ۱۹۸۷ و به کارگردانی آنیل شارما است. در این فیلم بازیگرانی همچون درمندرا، راتی آگنیهوتری، شامی کاپور، سادشیو آمرپورکار، پریم چوپرا، جوگال هانسراج، کی. ان. سینگ، باب کریستو، پاریکشیت سهنی، بینا بانرجی ایفای نقش کرده اند.
قانون (فیلم ۱۹۹۴). قانون ( به هندی: Kanoon ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۴ و به کارگردانی سوشما شیرومانی است. در این فیلم بازیگرانی همچون اجی دیوگن، اورمیلا ماتوندکار، کیران کومار، گلشن گروور، آلوک نات، ریما لاگو، پریم چوپرا و جانی لور ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
قانون (القانون) (کتاب). یک صفحه از کتاب قانون یک صفحه از کتاب قانون یک صفحه از کتاب قانون یک صفحه از کتاب قانون (به عربی: القانون فی الطب) مهم ترین کتاب ابن سینا (۳۷۰ـ۴۲۸ق) در زمینۀ پزشکی. این کتاب دارای پنج بخش (کتاب) و هر بخش دارای چند «فن»، «تعلیم» و «فصل» است: کتاب اول با نام «کلّیات» که دارای چهار «فن» است شامل عناصر و اخلاط و نیروهای چهارگانه؛ شناخت بیماری ها و اسباب و عوارض کلّی؛ اسباب تندرستی، بیماری و ضرورت مرگ؛ طبقه بندی روش های درمان برحسب بیماری های کلی. ابن سینا این بخش را پیش از ۴۰۶ق، یعنی در حدود ۳۵سالگی تألیف کرده است. کتاب دوم دربارۀ ادویۀ مفرده (داروهای ساده) است که شامل ۸۰۰ داروی گیاهی، حیوانی و معدنی است. کتاب سوم دربارۀ بیماری های جزئی مخصوص اعضای خاصی از بدن، کتاب چهارم دربارۀ بیماری هایی که ویژه عضو خاصی نیستند و کتاب پنجم دربارۀ داروهای مرکب (ادویۀ مُرَکَّبه). این کتاب بزرگ ترین سند پزشکی جالینوسی است، اما در مهم ترین مسائل نظری، دیدگاه ارسطویی بر آن مسلّط است. در بخش ادویه نیز از کتاب معروف الحشایش دیوسکوریدوس، داروشناس نامدار یونانی در نیمۀ دوم قرن ۱م، استفاده کرده است. کتاب قانون در قرون وسطا، مهم ترین منبع آموزش پزشکی در دانشگاه های اروپا بوده و تا ۱۶۵۰م تدریس می شده است. متن کامل کتاب قانون پیش از ۱۱۸۷م به فرمان اسقف اعظم طُلَیطُلَه به لاتین ترجمه شده است. از آن زمان به بعد مخصوصاً در زمان رنسانس چندین بار ترجمۀ این کتاب چاپ شده است. متن عربی این کتاب را نخستین بار در ۱۵۹۳م در رم و سپس در ۱۲۹۰ق در قاهره چاپ کرده اند. دانشمندان چندین شرح، تلخیص و حاشیه بر این کتاب نوشته اند ازجمله موجزالقانون و شرح تشریح القانون از ابن نفیس (م ۶۸۷ق)، سه کتاب به نام شرح القانون از امام فخر رازی، قطب الدین ابراهیم بن علی مصری و داوود انطاکی، شرح الکلّیات لابن سینا از قطب الدین محمد بن مسعود شیرازی و قانونچه از محمود بن محمد چغمینی.
قانون (حقوق). قانون معرب لفظ یونانی «کانون» است و در لغت به معنای روش، آیین، تربیت، نظم، طریقه است. در اصطلاح علمی و فلسفی، قانون امر کلی یا قاعدۀ عمومی است که همۀ اجزا و مصادیق را دربرگیرد. قانون در این معنی حکمی نظری است که به دنبال استدلال عقلی (اعم از قیاس یا استقرا و مشاهده) به دست می آید، مانند قوانین علوم طبیعی از قبیل قانون جاذبه یا قوانین منطق از قبیل امتناع تناقض. ۱. تعریف. در حقوق، منظور از قانون مجموع مقررات و قواعد و احکامی است که توسط قانون گذار تصویب و وضع شده و همه مکلف به رعایت آن هستند و نسبت به افراد جامعه به طور یکسان اجرا می شود. ویژگی مهم قانون آن است که از ضمانت اجرا برخوردار است و این ضمانت اجرا مبتنی بر قدرت عمومی است و از حمایت دولت برخوردار است. مدلول قانون یا الزام و اجبار است، یا نهی و یا اذن و اجازه. قانون، یکی از منابع حقوق است و در این معنی، قانون یکی از صورت های ایجاد و ظهور قاعده حقوقی است. منابع حقوق نزد حقوق دانان عبارت است از قانون، عرف، رویۀ قضایی و اندیشۀ علمای حقوق (دکترین). در نظام های حقوق نوشته مانند حقوق ایران یا فرانسه قانون مهم ترین منبع حقوق است و قدرت و اعتبار آن در مقایسه با سایر منابع حقوق، برتر و بیشتر است. قانون به همین مفهوم مورد بحث ماست. در منابع حقوق، گاه قانون به معنای عام و در برابر عرف به کار می رود و مقصود کلیه مقررات و احکامی است که از جانب قوۀ مقننه (مجلس شورای اسلامی) و یا قوۀ مجریه (هیئت وزیران) یا اجزای قوۀ مجریه (وزراء) وضع شده باشد. قانون در این معنای عام شامل تمام مصوبات مجلس و نیز تصویب نامه ها و آیین نامه های مصوب هیئت وزیران و نیز بخشنامه های دولتی و اداری است (← آیین نامه؛ بخشنامه). اما قانون به معنای خاص، مجموعه مقرراتی است که مشخصاً توسط قوه مقننه وضع و تصویب شده است. قوانین مصوب مجلس را «متون» یا «حقوق نوشته» یا «حقوق موضوعه» گفته اند. ۲. طبقه بندی قانون. قانون به معنای عام، از حیث اعتبار و قدرت اجرا، مراتب و درجاتی دارد و به قانون اساسی، قانون عادی، مصوبات قوۀ مجریه تقسیم شده است. اثر مهم این طبقه بندی آن است که مقررات قانونی هر مرتبه باید از مقررات طبقۀ بالاتر پیروی کند و نباید مخالف آن باشد. بنابراین مصوبات قوۀ مجریه که به صورت مصوبات هیئت وزیران یا آیین نامه ها و بخشنامه های اداری است، نباید خلاف قانون عادی باشد، و قانون عادی هم نباید مخالف قانون اساسی باشد. فایدۀ این تقسیم بندی نیز در ضمانت اجرای هر گروه از قوانین است. قانون اساسی. مجموعه مقررات و اصول و قواعدی است که ساختار سیاسی حکومت و صلاحیت و اختیارات هر یک از قوای مملکت و ارکان حکومت و روابط آن ها با یکدیگر و نیز حقوق و آزادی های فردی و بالاخره حقوق و وظایف دولت و مردم را در برابر یکدیگر تعیین می کند. قانون اساسی، ناظر به بنیاد سیاسی حکومت است و اساس مشروعیت حقوقی آن را تشکیل می دهد. (← قانون_اساسی) قانون عادی. در قانون اساسی، قانون عادی تعریف نشده اما از لحاظ حقوقی مجموعه مقررات و قواعد دایمی است که به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. عمومی بودن قانون عادی یک قاعدۀ عادلانه است که ضامن تساوی اشخاص دربرابر قانون است. دایمی بودن قانون نیز لازمۀ نظم بادوام و ثابت است. با این حال دایمی بودن قانون به معنای ابدی بودن و تغییرناپذیربودن آن نیست، زیرا بسیاری از قوانین متناسب با تحولات و تغییرات اجتماعی و اقتصادی یا بروز نیاز های جدید به ناچار باید اصلاح شود، قوانینی که جنبۀ کلی و عمومی ندارد (مانند قانون اعطای امتیاز به یک شرکت خاص یا برقراری مقرری به منظور قدردانی از خدمات شخص یا اشخاص خاص) را تصمیم قانونی گفته اند، زیرا متضمن هیچ قاعده حقوقی عام نیست. ملاک و ضابطۀ تشخیص قانون عادی از سایر قوانین، شیوۀ تصویب و وضع آن است که امتیاز آن بر سایر قوانین (به مفهوم عام) نیز به شمار می رود. تمام مقرراتی که با شرایط مندرج در قانون اساسی به تصویب مجلس قانون گذاری می رسد، قانون عادی است. همین ویژگی، قانون عادی را از تصمیمات و مصوبات قوۀ مجریه جدا می سازد. تصویب نامه قانونی. گاه مجلس، نظر به فوریت امر یا تخصصی و اجرایی بودن ماهیت آن، به دولت یا به کمیسیون خاص اختیار و اجازه می دهد که مقررات و قواعد لازم را تدوین و تصویب نماید و به موقع اجرا گذارد. مصوبات هیئت وزیران در این زمینه را در عرف اداری ایران، تصویب نامۀ قانونی گویند. همچنین در مواردی بنا به ضرورت و مصالح اجتماعی، مجلس به یک یا چند کمیسیون مجلس اختیار می دهد که قانونی را تنظیم و تصویب نماید و برای مدتی و به صورت آزمایشی به اجرا گذاشته شود؛ مانند قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۲۸/۶/۱۳۷۸ کمیسیون امور قضایی و حقوقی که برای سه سال به صورت آزمایشی تصویب شده بود و در ۲۹/۷/۱۳۸۱ مهلت اجرای آزمایشی آن مجدداً تمدید گردید. این گونه مصوبات را قانون آزمایشی نامیده اند. در حقوق ایران، اصل ۸۵ قانون اساسی پس از تأکید بر این که سِمت نمایندگی و وظیفۀ قانون گذاری مجلس قابل واگذاری نیست اجازه داده که مجلس «در موارد ضروری می تواند اختیار وضع بعضی قوانین را با رعایت اصل ۷۲ به کمیسیون های داخلی خود تفویض کند، در این صورت این قوانین در مدتی که مجلس تعیین می نماید به صورت آزمایشی اجرا می شود و تصویب نهایی آن ها با مجلس خواهد بود. همچنین مجلس شورای اسلامی می تواند تصویب دایمی اساسنامه سازمان ها، شرکت ها و مؤسسات دولتی یا وابسته به دولت را با رعایت اصل ۷۲ به کمیسیون های ذیربط واگذار کند و یا اجازۀ تصویب آن ها را به دولت بدهد. در این صورت مصوبات دولت نباید با اصول و احکام مذهب رسمی کشور و یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد. تشخیص این امر به ترتیب مذکور در اصل ۹۶ با شورای نگهبان است». تصویب نامه های قانونی نباید خلاف قانون عادی باشد. عهدنامه. عهدنامه (کنوانسیون) هرگونه توافق مکتوب است که بین دولت ها و سازمان های بین الملی منعقد شود و تابع حقوق بین الملل باشد. عهدنامه ترتیبات و روابط بین دولت با دول خارجی را تنظیم می کند و تشریفات امضا و الحاق و تصویب آن در قانون اساسی آمده است. به موجب اصل ۷۷ قانون اساسی «عهدنامه ها، مقاوله نامه، قراردادها و موافقت نامه های بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد». ماده ۹ قانون مدنی می گوید «مقررات و عهودی که برطبق قانون اساسی بین دولت ایران و سایر دول منعقد شده باشد، در حکم قانون است». در کشورهایی که نظام حقوقی آن ها تابع سیستم «مونیسم» است، عهدنامه های بین المللی مستقیماً جزیی از حقوق داخلی آن ها را تشکیل می دهد و ارکان حکومت مأخوذ به آن و در محاکم داخلی نیز قابل استناد. اما در کشورهایی که از سیستم «دوآلیسم» پیروی می کنند، حقوق و تعهدات بین الملل در صورتی الزام آور است که از مسیر حقوق داخلی آن کشور عبور نماید. در حقوق ایران، به نظر می رسد سیستم دوآلیسم مورد عمل است و مادام که عهدنامه وارد نظام تضمینی نشده، مستقیماً (به عنوان حقوق بین الملل عهدنامه ای) قابل اجرا نیست. پس از این که دولت عهدنامه ای امضا کرد و پذیرفت، از نظر حقوق بین الملل مکلف است ارکان و سازمان های درونی خود را در قوۀ مجریه متناسب با تعهدات عهدنامه ای، مهیا سازد و نمی تواند برخلاف عهدنامه عمل کند، لکن اگر قانون داخلی مفاد عهدنامه ای را نسخ کند، دادگاه باید قانون را اجرا نماید. بنابراین اعتبار عهدنامه ای که به تصویب مجلس رسیده، همانند قانون عادی است و اگر به موجب قانون عادی دیگری نسخ یا از آن تخلف شود، در عرصۀ حقوق داخلی دیگر قابل اجرا نیست، اما در عرصۀ حقوق بین الملل موجب مسئولیت بین الملل دولت می شود. آیین نامه های دولتی. دولت (قوۀ مجریه) مسئول ادارۀ امور کشور است و برای این منظور مقررات و نظامات اداری و دولتی را به صورت تصویب نامه هیئت وزیران یا چند نفر از وزیران، وضع و تصویب می کند. هرگاه تصویب نامه ها حاوی مقررات و قواعد کلی در زمینۀ اجرای قانون باشد، آن را آیین نامه نیز می گویند که نباید برخلاف قانون عادی باشد. ۳. وضع قانون. قانون به معنای خاص یعنی مصوبات مجلس پس از طی تشریفات خاص، لازم الاجرا می شود و عنوان «قانون وضع شده» یا «قانون موضوعه» پیدا می کند. این تشریفات در کشورهای مختلف فرق می کند. در حقوق ایران وضع قانون سه مرحله دارد: ۱) تصویب قانون در مجلس، ۲) امضای قانون، ۳) انتشار قانون. تصویب قانون. تصویب قانون در مجلس، تابع تشریفات خاصی است که در قانون اساسی و نیز در آیین نامۀ داخلی مجلس آمده است. (اصل ۶۵ قانون اساسی) جلسات مجلس شورای اسلامی با حضور دوسوم مجموع نمایندگان که ۲۷۰ نفرند (اصل ۶۴ قانون اساسی) رسمیت می یابد و تصویب طرح ها و لوایح طبق آیین نامه داخلی انجام می شود، مگر آنکه در قانون اساسی نصاب خاصی تعیین شده باشد. طرح قانون در مجلس ممکن است به صورت لایحۀ قانونی باشد یا طرح قانونی. لایحۀ قانونی، طرحی است که دولت پس از تصویب در هیئت وزیران برای تصویب به مجلس ارایه می کند. طرح قانونی آن است که با پیشنهاد حداقل پانزده نفر از نمایندگان در مجلس مطرح شود (اصل ۷۴ قانون اساسی). طرح ها و لوایح قانونی ابتدا در کمیسیون های ذیربط داخلی مجلس بررسی و تصویب می شود و سپس به نوبت وصول در صحن علنی مجلس مطرح می شود، مگر فوریت طرح یا لایحه به تصویب مجلس برسد که در این صورت خارج از نوبت مطرح می شود. کلیۀ مصوبات مجلس باید به شورای نگهبان ارسال شود (← شورای_نگهبان) و شورا موظف است آن را حداکثر ظرف ده روز از تاریخ وصول از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی بررسی کند و اگر آن را مغایر ببیند، برای تجدید نظر به مجلس بازگرداند. در غیر این صورت مصوبۀ مجلس قابل اجرا است (اصل ۹۴ قانون اساسی). امضای قانون. اصل تفکیک قوا (← تفکیک_قوا) اقتضا می کند که واضع قانون (قوۀ مقننه) از مجری قانون جدا باشد. از این رو، اجرای قانون برعهدۀ قوۀ مجریه است که ریاست آن با رئیس جمهور است. رئیس مجلس مصوبات مجلس را پس از تأیید شورای نگهبان، برای رئیس جمهور می فرستد و به موجب اصل ۱۲۳ قانون اساسی رئیس جمهور موظف است مصوبات مجلس یا نتیجۀ همه پرسی را پس از طی مراحل قانونی و ابلاغ به وی، امضا کند و برای اجرا در اختیار مسئولان بگذارد. گرچه امضای رئیس جمهور یکی از مراحل وضع قانون است، اما چنانکه پیداست امضای رئیس جمهور اجباری است و نمی تواند از آن استنکاف ورزد. مطابق ماده ۱ قانون مدنی اصلاحی ۱۴/۸/۱۳۷۰ «مصوبات مجلس شورای اسلامی و نتیجۀ همه پرسی پس از طی مراحل قانونی به رئیس جمهور ابلاغ می شود و رئیس جمهور باید ظرف پنج روز آن را امضا و به مجریان ابلاغ نماید» و به موجب تبصرۀ همین ماده «در صورت استنکاف رئیس جمهور از امضا یا ابلاغ در مدت مذکور، به دستور رئیس مجلس شورای اسلامی روزنامۀ رسمی موظف است ظرف مدت ۷۲ ساعت، مصوبه را چاپ و منتشر نماید». انتشار قانون. آخرین مرحلۀ وضع قانون انتشار آن است و منظور آن است که مفاد قانون به اطلاع عموم برسد. هنگامی می توان انتظار اجرای قانون را داشت و متخلف یا قانون شکن را مجازات نمود که از مفاد آن مطلع شده باشد. انتشار قانون برعهدۀ قوۀ مجریه است. قانون باید در روزنامۀ رسمی کشور منتشر شود. ماده ۳ قانون مدنی ناظر به همین معنی است و مقرر نموده که «انتشار قوانین باید در روزنامۀ رسمی به عمل آید». روزنامۀ رسمی کشور یکی از سازمان های وابسته به وزارت دادگستری است. روزنامۀ رسمی مکلف است پس از ابلاغ قانون توسط رئیس جمهور، ظرف ۷۲ ساعت آن را منتشر نماید. تشریفات انتشار قانون، خاص مصوبات مجلس شورای اسلامی و نتیجۀ همه پرسی است و شامل تصویب نامه ها و آیین نامه ها و سایر مصوبات قوۀ مجریه نمی شود. ۴. مهلت اجرای قانون. گرچه قانون برای اطلاع عموم منتشر می شود، و نمی توان به بهانۀ بی اطلاع ماندن یا جهل به قانون، اجرای قانون را نسبت به بعضی افراد موقوف کرد، ناچار باید پس از گذشتن مهلت معقولی، به کمک اماره (← اماره_(حقوق)) فرض کرد که همۀ مردم عرفاً از مفاد قانون مطلع شده اند. به موجب ماده ۲ قانون مدنی «قوانین پانزده روز پس از انتشار در سراسر کشور لازم الاجرا است، مگر در خود قانون ترتیب خاصی برای موقع اجرا مقرر شده باشد». منظور از استثنای مذکور در آخر این ماده آن است که قانون گذار می تواند حسب مورد و نیاز، تاریخ اجرای قانون را دیرتر یا زودتر از مهلت پانزده روز تعیین کند، مانند قانون بودجه که از اول هر سال قابل اجراست. حتی ممکن است بر خلاف قاعده که اثر قانون نسبت به آتیه است و برخلاف اصل عطف به ماسبق نشدن قانون (← عطف_به_ماسبق) مقرر کند که مفاد قانون از تاریخ مقدم اجرا شود، مانند مقررات مربوط به حقوق و امتیازات بازنشستگان که گاه از تاریخ مقدم لازم الاجرا است. ۵. نسخ قانون. قانون، متضمن قواعد حقوقی کلی و عام است که برای همیشه وضع می شود، مگر قوانین خاص که موضوع آن موقت و خاص است، مانند قانون مقررات صادرات و واردات سالانه. معذلک، وضع قانون تابع نیازها و حوایج اجتماعی است و باید با تحولات و رخدادها و نیازهای جدید، منطبق گردد. به همین لحاظ، گاه قاعدۀ حقوقی قبل موضوعیت و ضرورت خود را از دست می دهد و لازم می شود با حکم یا قاعدۀ جدیدی جایگزین شود یا از نظام حقوقی حذف گردد، مانند مقررات مالیاتی یا مقررات بودجه سالانه و امثال آن. این سازوکار را نسخ قانون نامند. اما نسخ قانون سابق، محتاج قانون است. اثر نسخ قانون، نسبت به آینده است به این معنی که آن قانون پس از اعلام نسخ، دیگر قابل اجرا نیست اما اعمال و اقداماتی که قبلاً در زمان اجرای قانون انجام شده، معتبر است. نسخ ممکن است صریح باشد یا ضمنی. نسخ صریح آن است که قانون گذار به صراحت، بی اعتباری قانون سابق و نسخ آن را اعلام می کند و نسخ ضمنی آن است که قاعدۀ حقوقی جدیدی در قانون وضع شود که با قاعدۀ مقرر در قانون قبلی قابل جمع نیست و تشخیص آن تابع قواعد مربوط به عموم و خصوص (عام و خاص)، تعارض و اجمال و تقیید و به هر حال با دادگاه است. ۶. انواع قانون. قوانین را می توان به اعتبار موضوع آن ها تقسیم بندی کرد. به جز قانون اساسی مهم ترین قوانین عبارت اند از: قانون مدنی. موضوع قانون مدنی، وضع خصوصی اشخاص و نیز معاملات و قراردادهای بین اشخاص خصوصی است. مباحثی از قبیل احوال شخصیه، اموال، احکام عقود و معاملات، الزامات خارج از قرارداد، وصیت و اِرث، نکاح و طلاق، و ادلۀ اثبات دعوی در قانون مدنی آمده است؛ قانون مجازات اسلامی. موضوع آن مقررات مربوط به تعریف جرایم و مقدار مجازات ها اعم از حدود و قصاص و تعزیرات و نیز مسئولیت کیفری است. قانون مجازات نشان دهندۀ سیاست کیفری کشور نیز هست؛ قانون تجارت. موضوع آن، اعمال تجاری، تعریف تاجر، شرکت های تجاری، اسناد تجاری، ورشکستگی و تصفیۀ تجّار است؛ قانون کار. موضوع آن روابط کارگر و کارفرما، به ویژه حقوق کارگران، تعریف کارگاه، و شرایط اشتغال به کار است؛ قانون آیین دادرسی مدنی و کیفری نیز← آیین_دادرسی
قانون (موسیقی). قانون قانون سازی از خانوادۀ سازهای زهی زخمه ای مطلق. با دو مضراب کوچک نواخته می شود که در سَرِ انگشتان سبابۀ هر دو دست قرار می گیرند. قانون ازجمله سازهای قدیمی ایران و تمدن اسلامی است که از دیرباز در مناطق وسیعی ازجمله ایران، ترکیه، کشورهای عربی، شمال افریقا و حتی در مناطقی از قفقاز متداول بوده است. این ساز ۲۱ تا ۲۹ ردیف وتر دارد و هر ردیف نیز شامل سه وتر است که به شکل هم صدا کوک می شوند. قانون ایرانی دارای ۸۱ وتر است که در ۲۷ ردیف سه تایی بر روی ساز کشیده شده اند و وسعت صوتی آن بیش از سه ونیم اکتاو است. ابراهیم قنبری مهر، طراح و سازندۀ سازهای گوناگون، طی چند دهۀ گذشته تغییرات چندی در ساختار و اجزای این ساز ایجاد کرده و امکانات اجرایی آن را تا حدودی وسعت داده است.
قانون (نشریه). نشریۀ سیاسی، اجتماعی، انتقادی، چاپ لندن. نخستین نشریۀ فارسی زبان اروپا بود که در لندن به چاپ رسید. اولین شمارۀ قانون به مدیریت میرزا ملکم خان ناظم الدوله، در اول رجب ۱۳۰۷ق (۱۳ اسفند ۱۲۶۸ش) منتشر شد و به گونه ای نامرتب هفت سال ادامه یافت. اولین شماره، پس از ۵۲ روز، با پست از لندن به تهران فرستاده شد و روشنفکران را حیرت زده و دولت را برآشفته کرد. از این رو خیلی زود ورود و خواندن قانون ممنوع شد و عده ای به جرم ارتباط با این روزنامه دستگیر شدند و تعدادی، ازجمله حاج سیاح، میرزا نصرالله، و منشی میرزا ملکم خان، به قتل رسیدند. از کسانی که در اوایل انتشار قانون با آن همکاری می کردند می توان از سیدجمال الدین اسدآبادی و میرزا آقاخان کرمانی نام برد. سرلوحۀ قانون به خط نستعلیق نوشته شده، و ضبط لاتینی آن (Kanoun) به خط گوتیک در سرلوحۀ انگلیسی صفحۀ آخر آمده است. ترجمۀ آن (The Law) نیز در زیر اسم روزنامه دیده می شود. به علاوه برای تزیین حاشیه ها نشان های ماسونی به کار رفته است (ملکم خان در فرانسه به ماسون ها پیوسته بود). قانون در چهار صفحۀ دوستونی با چاپ سربی انتشار می یافت. زیر نام قانون، شعار سه کلمه ای «اتفاق. عدالت. ترقی» هدف از انتشار آن را نشان می دهد. قانون خود را روزنامه ای آزاد و طرفدار آزادی قلم می خواند. دست کم ۴۱ شماره از آن به چاپ رسیده، ولی شماره های ۱۲ و ۱۳ و ۳۲ و ۳۳ دیده نشده است. دورۀ قانون سه بار در ایران تجدیدچاپ شده است و آخرین بار در ۱۳۵۷ش انتشارات امیرکبیر، به کوشش هما ناطق، چاپ آن را عهده دار بود. شمارۀ ششم قانون تاریخ اول ذی حجۀ ۱۳۰۷ق را دارد، بنابراین در ابتدا ماهانه منتشر می شده است. پس از این شماره، هیچ یک از شماره های قانون تاریخ انتشار ندارد. از قرائن برمی آید که تا دو سال پس از مرگ ناصرالدین شاه چاپ می شد و آخرین شمارۀ آن در ۱۳۱۵ق نشر یافته است. در ۱۴۸ صفحه ای که از این روزنامه در دست است، بیش از ۲۰۰ دشنام و لحن زشت دیده می شود. از نظر رعایت نکردن عفت کلام، در میان روزنامه های کهن ایران ممتاز است. نثر آن بسیار ساده و عامه فهم بوده است. محمدتقی بهار از نثر ملکم با عنوان «مکتب ملکم» یاد کرده است. ملکم خان روزنامه را ارگان انجمن «آدمیت» معرفی می کند و اعضای آن را «آدم» و مسئولان این تشکیلات را «امین» و «امینه» می نامد و، به طبع، هرکه «آدم» نیست لاجرم «حیوان» است. قانون، نخستین روزنامۀ فارسی زبان است که به نقش زنان در جامعه اهمیت می دهد و تعلیم و تربیت و آموزش را توصیه می کند و آنان را در مبارزات اجتماعی سهیم می داند. تمام اخبار قانون مربوط به ایران بود، و به خبرها و گزارش های جهان نمی پرداخت. قانون خواستار تجدد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بود. در اوایل مشروطه، یکی از آزادی خواهان، هاشم ربیع زاده، ۲۵ شماره از قانون را در تهران از نو چاپ کرد و بنابراین به جای دورۀ کامل قانون، که در کتابخانۀ کیمبریج محفوظ است، در کتابخانه های عمومی و خصوصی ایران همین دورۀ تجدیدچاپ شده موجود است. همسر میرزا ملکم خان دورۀ کامل قانون را به ادوارد براون هدیه کرد و پس از مرگ براون به کتابخانۀ کیمبریج سپرده شد.
قانون، ضابطه، حق، حقوق، قاعده، قانون مدنی، بربست، داتا
legislation(اسم)
قانون، قانون گزاری، تدوین و تصویب قانون، وضع قاون
statute(اسم)
حکم، قانون، اساسنامه، قانون موضوعه
فارسی به عربی
تشریع , تنظیم , قاعدة , قانون , مرسوم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادِ {پاران} به جایِ واژه یِ {قانون}: ما در اوستایی واژه یِ {پار/پیر} را داشتیم به چَمِ {برابر شدن} که برایِ فِتاد ( =مورد ) هایِ {قانونی} به کار می رفته است. از همین روی، از این واژگان میتوانیم بهره بریم. از نِگاه من واژه یِ {پار} به زبانِ پهلوی راه پیدا می کرد، از آنجا که در دیگر زبان های برگرفته از اوستایی، به همین ریخت بوده است. ... [مشاهده متن کامل]
آشکار است که {پار} بُنِ کنونیِ کارواژه است، پس باید کارواژه ای درخور برای آن یافت کنیم، که از نِگاه من، کارواژه یِ {پاشتَن}، همانند {بار/ باشتن} درخور است. میدانیم که {پاشتَن} به چَمِ {برابر شدن} است، ولی برایِ واژه سازی برای {قانون}، بهتر است از ریختِ {پاراندَن:برابر کردن} بهره بریم. از همین روی، بُنِ کنونیِ {پاراندَن} را که {پاران} است، به جایِ {قانون} میتوان بکار برد. مردم پیشنهاد های کوتاه تر همچون {اَرته:پیشنهادِ کاربرِ گرامیِ /فرتاش/} را بیشتر و آسان تر بکار می برند، ولی به گمانم بهتر است چندین پیشنهاد برای یِک واژه داد. ( از ویژگی های زبان باید این باشد که اگر بخواهیم چیزی را به شنونده برسانیم، دستمان باز باشد تا چندین و چند واژه داشته باشیم. با آنکه پیشنهاد های دوستان از این پیشنهادِ {پاران} بهتر است ) پَسگَشت:رویه یِ293 از نِبیگِ {etymological dictionary of the iranian verb} بِدرود!
قانون. قانون جنگل و جنگل قانون
پیشنهادِ واژه به جایِ " قانون" : ( اَرت/ اَرته ) در زبانِ آلمانی " Recht، Gesetz " به مینه " قانون:law" است. در زبانِ اوستایی واژه یِ " اَرتَ: ərəta یا arəta یا arta" به مینه " قانون" نیز بوده است ( چنانکه در وانگاره هایِ زیر می بینید. ) ... [مشاهده متن کامل]
" اَرتَ: ərəta یا arəta" صفت مفعولیِ ریشه یِ اوستاییِ " اَر:ar" است. ولی باید بدانید که " اَر:ar" دارای سه - چهار دسته یِ معنایی است که برپایه دسته بندیِ کریستین بارتولومه، این واژه در چمِ " قانون" به سومین مینه از دسته مینه هایِ " اَر: ar " نِشانِش ( =دلالت ) دارد. " َاَر: ar" در اینجا به مینه " استوار شدن، تثبیت شدن، فیکس شدن، جایگیر و مستقر شدن" است و از اینرو " اَرتَ: ərəta یا arəta یا arta" به چمِ " استوار شده، تثبیت و فیکس شده، جایگیر شده، مستقر شده" است و برابر با صفت مفعولیِ " اَرپیتَ:arpita" از زبانِ سانسکریت است که باشندگیِ آوایِ " - p - " در آن ازبرایِ پدیده ای آواشناختی است. همچنین در سانسکریت واژه یِ " اَرپَیَتی:arpayati" سببیِ ریشه یِ اوستایی - سانسکریت " ar یا ṛ " ( در قالب سوم شخص ) است که از تکواژهای " اَر:ar" ( ریشه ) ، " - p - " ( پدیده ای آواشناختی ) ، " aya" ( نشانه یِ سببی ساز یا " Kausativ" ) ، و " ti - " ( نشانه سوم شخص ) است که بازنمایی کننده یِ " تثبیت و مستقر کردن، جایگیر کردن، فیکس کردن" است و برابر با کارواژه یِ " festsetzen " در زبانِ آلمانی است. " اَر: ar" برابر با " stecken bleiben ، sich festsetzen " ( آلمانی ) و برابر با " figere " ( لاتین ) که همریشه با واژه " fix" است، می باشد. کُنونه یِ " اَر:ar" در زبانِ اوستایی " اَرَ:ara" می باشد. باید بدانید که خودِ واژه یِ آلمانیِ " Gesetz" به مینه " قانون" نیز با کارواژه یِ " setzen " که به مینه یِ " نشاندن، فیکس/تثبیت کردن " است، همریشه و همبسته است؛ که از همین رو پیشنهادِ ما را بسیار برابرِ درخوری بجایِ واژه یِ " قانون" می گرداند. ازآنجایی که " اَرتَ " در زبانِ اوستایی صفت مفعولی است با واژه یِ " اَرته" در پارسیِ کنونی برابری می کند ولی چونکه " قانون" نام هست، پس با زدایشِ " َ " پایانی، به بُن گذشته " اَرت:arət یا art " بعنوانِ نام دست می یابیم. پس داریم: " اَرت" ( زبانِ پارسی ) برابر با " Gesetz " ( زبانِ آلمانی ) برابر با " قانون" ( زبانِ کوته مغز پرور ) . . . . . . . . . . . . . . . . . . . پَسگشتها: 1 - ستونِ 185 و 192 از نبیگِ " فرهنگنامه زبانِ ایرانی کهن" ( کریستین بارتولومه ) 2 - رویبرگ 182 از نبیگ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" ( جلالی نائینی ) - پوشینه یکم
لری بختیاری پِرَوپا، پلغار، دالتیژ، گاوُت، مالت، چپاپ، درای، زدوک:قانون
اومدم ببینم دوستان چه پیشنهادی درباره واژه ( قانون ) دادن ک دیدم پیشنهادهای دوستان لابه لای چرت و پرتهای این کاربر ( آرش ناصری ) گم شده. ورمیداره یاوه گویی های ویکی پدیا رو پشت سر هم اینجا میزاره. خوب ... [مشاهده متن کامل]
من اگر بخوام چرندیات ویکی پدیا را بخونم، میرم توی اون تارنمای تخمی. اگه هر چیزی که به قانون ربط داشته باشه رو این کاربر بخواد اینجا فهرست کنه ک دیگه چیزی از پیشنهاد دوستان باقی نمی مونه.
روزنامه قانون روزنامهٔ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صبح ایران است که اولین شمارهٔ آن در ششم آبان ۱۳۹۱ منتشر شد. رسانهٔ قانون دارای مجموعه ای از نشریات مکتوب و اینترنتی بود که روزنامه و پایگاه خبری روزنامهٔ قانون، رسانه ای خصوصی و منتقد بود. ... [مشاهده متن کامل]
روزنامه قانون در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۹۳ به دلیل چاپ خبر آزادی محمد رویانیان با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیارد تومانی توقیف گردید. نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهام های روزنامه قانون روز ۵ مرداد ماه ۹۳ در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری به ریاست قاضی سیامک مدیر خراسانی برگزار شد. احتمال می رفت همزمان با رسیدگی به اتهام ها و در خلال برگزاری دادگاه این روزنامه رفع توقیف شود، اما هیئت منصفه مطبوعات استان تهران، مدیر مسوول روزنامه را در عناوین اتهامی نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و انتشار مطالب خلاف عفت عمومی مجرم شناخت و مستحق تخفیف در مجازات ندانست. این روزنامه در ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ رفع توقیف شد. قاضی مدیر خراسانی ( قاضی پرونده روزنامه قانون ) ، جزای نقدی پنج میلیون تومانی برای روزنامه در نظر گرفت. انتشار مجدد روزنامه قانون پس از رفع توقیف در تاریخ ۱۳ دی ماه ۱۳۹۳ صورت گرفت. روزنامه در دوره جدید انتشارش ۱۶ صفحه تمام رنگی و با ۴ صفحه طنز روی دکه های روزنامه فروشی های ایران قرار گرفت. این روزنامه در تاریخ دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ بدنبال شکایت سازمان اطلاعات سپاه پاسدران انقلاب اسلامی، از سوی دادستانی برای دومین بار توقیف شد. در نامه توقیف روزنامه قانون آمده است که نظر به اعلام جرم سازمان اطلاعات سپاه و معاونت حقوقی و امور مجلس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه روزنامه قانون دایر بر افترا و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، روزنامه قانون توقیف است. این روزنامه در شماره روز ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ خود، کاریکاتوری علیه حامیان دولت و منتقدان دولت منتشر کرده بود. در این کاریکاتور، منتقدان دولت در داخل کاسه توالت فرنگی قرار داشته و در حال گفتگو با هم هستند و یکی از منتقدان می گوید، "خب دوستان . . . اگه با توطئه جدید علیه دولت موافقین، اعلام کنین تا سیفون رو بکشم!" این روزنامه دو روز پیش از توقیف، در گزارشی تحت عنوان «۲۴ ساعت لعنتی، گزارشی از مشاهدات عینی بازداشتیِ یک روزه در ندامتگاه بزرگ تهران» به بررسی وضعیت بغرنج و نابهنجار ندامتگاه بزرگ تهران پرداخته بود و به همین خاطر مدیر مسئولش تحت پیگرد دادستانی قرار گرفت و روزنامه توقیف شد.
درود پارسی دوستان ارجمند در نگاه داشته باشند که واژه ی قانون که در بنیاد کانون بوده به چم آتشدان از هزاره های گذشته در زبان های سامی مانند اکدی و سریانی هستی داشته؛ در ماه های سریانی، کانون نام دو ماه در هنگام سرد سال است زمانی که مردمان آتش می افروختند بنابراین نام کانون ( =آتشدان ) را بر دو ماه سرد سال نهادند؛ ... [مشاهده متن کامل]
این که این واژه چه روندی را از سر گذرانده که به ریخت قانون و با این چمِ ویژه و قراردادی به کار می رود را باید واژه شناسان بازنمایی کنند، به هر روی اینگونه که نگریسته می شود خاستگاه این واژه زبانهای سامی ست و در زبانهای هندواروپایی مانند سغدی، پهلوی، لاتین و. . . یک وامواژه است. توان واژه سازی زبان پارسی بسیار بالاست و برای این واژه نیز به سادگی می تواند واژه ای درخور برسازی کند واژه هایی مانند [بایستار، بایمان، بایش] که از بن کنونی بای از بنواژ بایستن به دست می آید و چم امروزیِ واژه ی قانون را به خوبی می رساند نه اینکه یک چمِ قراردادی به واژه داده شده باشد ( مانند قانون ) .
قانون معمولاً به عنوان سیستمی از احکام شناخته می شود که از طریق مؤسسات اجتماعی یا دولتی ایجاد و الزام می شود تا رفتارها را تنظیم کند؛ با این حال تعریف دقیق قانون یک بحث طولانی است. قانون معمولاً به عنوان یک دانش و هنر عدالت توصیف می شود. ... [مشاهده متن کامل]
قانون می تواند قوانین فیزیکی باشد که بر انسان تأثیر دارد یا قوانین اخلاقی و یا احکامی باشد که دولت یا قدرت فراتر یک کشور آن را به شیوه خاص و در جایگاه خاصی وضع نموده است. سیستم های قانونی مختلفی در بین کشورهای جهان موجود است. در کشورهای اسلامی سیستم اصلی قانون گذاری، احکام اسلام می باشد. دوران طولانی زندگی بشر همواره دستخوش تغییرات در گرایش به قانون بوده است. در برخی نظرات سیاسی حاکمان بالاتر از قانون قرار داشتند چنان که افلاطون برای مثال فلاسفه را در شهر فرضی خود بالاتر از قانون می دانست یا ژان بدن نه دقیقاً بلکه دربرداشت غالب چنین نظری داشت. اما دوران درازی از تاریخ بشریت، حاکمان و قانون در یک ردیف قرار داشتند ــ قانون به سادگی چیزی بود که حاکم می خواست. ( این امر به مکتب اثباتی حقوق معروف است که برخی آغازگر آن را در دوران جدید هابز می دانند ) لیکن در گرایش سوم و مدرن تر حاکم در بند قانون بود. نخستین گام در جهت فاصله گرفتن از استبداد حاکمان، نظر حاکمیت به وسیله قانون بود که مفهوم پایین تر بودن حاکم از قانون و الزام او برای حاکمیت از راه های قانونی را شامل می شد. حکومت های مردم سالار به ظاهر با ایجاد حاکمیت قانون، در این راه فراتر رفتند. اما این ترفند ارباب قدرت برای استثمار جدید مردم به شمار می رود چرا که قانون گذاران حقیقی در جوامع به ظاهر مردم سالار همان ارباب قدرت هستند که با هدایت افراد دلخواه در مناسب قانون گذاری قوانین را در جهت سود خود تهیه می کنند و مردم گمان می کنند ایشان هستند که قانون را وضع کرده اند در جامعه ای که سرمایه و دولت یک پدیده تبدیل شده است جایی برای مردم سالاری معنا ندارد در این کشورها ارباب قدرت با به کارگیری نظام مند رسانه ها افکار مردم را به سمت آنچه می خواهند سوق می دهند. نکته حایز اهمیت در اینجا منشأ قانون است. قانون حسب گرایش های مختلف منشأ گوناگون دارد. برای مثال چنان که بیان شد اثباتیون بر آنند که قانون اراده حاکم است و چیزی والاتر از آن نیست. هر چه حاکم بخواهد قانون است و لازم الاجرا. اما طرفداران مکتب حقوق طبیعی بر آنند که یکسری حقوق لاینفک برای انسان به واسطه انسان بودنش وجود دارد که بر تمامی حکام حاکم است و وظیفه اصلی حاکم کشف این مقررات و اجرای آن است. در دوران معاصر اثر این نظر را در ایجاد حقوق بشر جهانی می توان یافت یعنی حداقل قواعدی که انسان امروزی به واسطه بشر بودنش دارد مانند آن که شهروندان باید از بازداشت خودسرانه و تفتیش بی دلیل منازل یا مصادره اموالشان در امان باشند.
قانون واژه پارسی، که ریشه در زبان های هندو - اروپایی ( همچو زبانان ایرانی ) دارد و نه در زبان های عربی. در اینگلیسی هم این واژه به ریخت canon هنوز بکار می رود. در زبان های ایرانی ( همچو سغدی ) این واژه کانون ( یا کانُن ) بوده و با دستکاری عرب ها به ریخت قانون دگریافته. ... [مشاهده متن کامل]
واژه کانون هم که به عربی مرکز گویند پارسی هست، و مانند شیر جنگل و شیر گاو، کانون ( مرکز ) و کانون ( قانون ) هردو در زبان ما بوده اند، و شاید جور دیگری خوانده می شدند.
قرارداداجتماعی
قانون فیلمی به کارگردانی فرامرز قریبیان و نویسندگی محمود حسنی محصول سال ۱۳۷۴ است. مفخم فردی که قاچاقچی بین المللی است، بار دیگر به ایران بازگشته تا محموله ای را با نظارت خود به خارج از کشور بفرستد. او این بار در یک معامله پنج میلیارد تومان شمش طلا از یک تاجر یهودی کلاهبرداری می کند. در این بین، سرگرد ملک که چند سال پیش همسرش را در راه دستگیری مفخم از دست داده، مأمور پرونده مفخم می شود تا به کمک سروان نصر او را به دام بیندازند. سروان ملک این بار با کمک یک نفوذی به نام چنگیز که در باند مفخم است، از محل اختفای آن ها و همچنین از محل انبار کالاهای قاچاق آگاه می شود. مفخم نیز امید پسر سرگرد ملک را به گروگان می گیرد ولی ملک با کمک نصر و سایر همکارانش در نیروی انتظامی بعد از نبردی سخت موفق می شوند مفخم و گروهش را نابود کنند. ... [مشاهده متن کامل]
بایستار: قانون. بایستار چیزی است که از بایستگی ها و نابایستگی ها پرده برمی دارد و به ما ( باید و نبایدها ) را به ما می گوید: قانون. بایستار: بایستن، بایست ار؛ به مانند: گفتار، پندار، کردار، ساختار و. . . پارسی توان واژه سازی بالایی دارد، پارسی را پاس بداریم: )
"بایستار" این واژه ی چم رسان و درخور را در پیشنهادهای جناب شمس دیدم و می پندارم که می تواند جایگزین خوبی به جای قانون باشد. نوواژه ی بایستار، نام ستاک یا اسم مصدر بایستن است، چیزی که از بایدها سخن می گوید می چمد ( یعنی ) قانون.
دستور
ریشه یابی "قانون" در زبان فارسی کهن واژه "قانون" ( qanun ) در زبان فارسی از قدمتی دیرینه برخوردار است و ریشه آن را می توان در زبان پارسی باستان جستجو کرد. نخستین کاربرد شناخته شده از این واژه در کتیبه های هخامنشی یافت می شود که به سده ششم پیش از میلاد مسیح باز می گردد. در پارسی باستان، "قانون" به صورت "kānu" نوشته می شد. ... [مشاهده متن کامل]
ریشه دقیق "kānu" به طور کامل مشخص نیست، اما به نظر می رسد از ریشه ایرانی باستان *kā - به معنای "ساختن، ایجاد کردن" مشتق شده باشد. این ریشه همچنین در واژگان دیگری از زبان فارسی مانند "کار" ( kār ) به معنای "کار" و "ساختن" ( sākhtan ) به معنای "ساختن" یافت می شود. در دوران امپراتوری هخامنشی، "kānu" به قوانین و احکامی اطلاق می شد که توسط شاه صادر می گردید. این قوانین اغلب بر روی بناهای یادبود و اماکن عمومی حک می شدند و توسط سیستمی از مقامات سلطنتی اجرا می شدند. قوانین هخامنشی طیف گسترده ای از موضوعات را شامل می شدند، از جمله دین، عدالت، مالیات و خدمت سربازی. پس از سقوط امپراتوری هخامنشی، واژه "kānu" همچنان در زبان فارسی به کار گرفته شد، اما معنای آن تکامل یافت. در پارسی میانه، این واژه به هر نوع قاعده یا مقرراتی، نه فقط آنهایی که توسط شاه صادر می شدند، اطلاق می گردید. همچنین از آن برای اشاره به قوانین مذهبی، مانند شریعت اسلامی، استفاده می شد. در فارسی نو، واژه "قانون" معنای گسترده خود را حفظ کرده و شامل هر نوع قانون، قاعده یا مقرراتی می شود. همچنین از آن برای اشاره به قوانین علمی، مانند قوانین فیزیک، استفاده می شود. در اینجا جدولی خلاصه از ریشه یابی "قانون" ( qanun ) ارائه شده است: زبان واژه معنی پارسی باستان kānu قانون، فرمان پارسی میانه kānūn قاعده، مقررات، قانون مذهبی فارسی نو قانون قانون، قاعده، مقررات، قانون علمی
بایدشد . و جمع آن بایدات به طور کلی قانون بایدات حکمی است که از طریق دستگاه برتر به دستگاه پایین تر برای پیشگیری از لجام گسیختگی عرضه میشود. قانون مشمول مرز . محدوده و قدرت نفوذ میشود و اینها میتوانند برتری آن را افزایش و یا از درجه توانمندی آن بکاهند.
آیین می تواند برابر خوبی برای "قانون" باشد و خب برای بهره بردن ساده و روزمره، شایسته است.
دارو شیمی هم میکروب ( گاهی ویروس ) و هم سلول سالم را ( بالاخص سلولهای کبد وکلیه وغدد ) از بین میبرد ( کورکوانه ) . چون سلولهای بدن خیلی بمراتب زیاده است؛ اثر ظاهری وفوری به چشم نمیاد. تغذیت سلولهای بدن بنحو کافی وسالم ومداوم، باعث تقویت سلولهای بدن وبالاخص سلولهای خون ودفاعی. ... [مشاهده متن کامل]
این امر قدرت شناسائی درست وکامل میکروبها وویروسها ومواد زائد ومضر وسلولهای ناقص ومعیوب به سیستمهای دفاعی بدن افزایش میده. حکومت وقانون مانند دارو شیمی عمل میکنند. اسلام درست مانند تغذیه سالم وکامل به ملت سالم وآگاه وعاقل وتعامل صمیمانه همه افراد وخودحکمرانی تشکیل میشه. جامعه اسلامی باید به حد اکثر تعداد دانشنمد فعّال وآگاه برسد ( حد اقل 10% ) جامعه اسلامی قوی وآگاه نیاز به کارگر دانشمند ( ای همه افراد دانشمند باشند ) نه به محقق ونویسنده کتاب ها ومقالات که به ارشیو اضافه بشوند.
قانون: ۱. دَنگ ( بهره از برهان قاطع )
قانون به معنی اصلی و حقیقی به" خط کش "اطلاق می شد. ولی به مرور زمان معنی حقیقی خود را از دست داده و کاملاً فراموش شده و معنی جدید ومجازی آن عمومیت یافته است. که قانون در معنای مجازی آن عبارت است از مقرارت که در مجلس تصویب می شود و به اطلاع عموم می رسد و بعد از آن لازم الاجراء می شود.
دستورالعمل
کانون= قانون= فرهشتن، پَدک، بایست نامه، کانونو، دستورنامه، دستور، راه بُرد، کسی را گویند که مردم او را پذیرفته و سخنش را انجام میدهند همانند دُکتر، پایگاه، روش نما، فرمان نما، دستور نما، هنجار، بیستار، بایستگان، بایست ها، داتا، داد، دبیره کش، کنونا، کُیان، آتش دان، کانونا، ساسنا، دادیک، فردید، فرسار، آسا، دات، دادستان، فرنهشت، کانونیک، فرهِلیدن، غانون ... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) . نویسنده: # امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی # آسانیک گری # asanism # asaniqism راهنمای بهره برداری و اسفایده. ساختار نوشته شدن برابری واژه ها : اسل= ساختگی= اسل های دیگر
با ارج نهادنِ به پیامِ دوستان گرامی همچون تهمورس دیوبند باید نکته ای را در اینجا بازگو کنم: 1 - هنجار برابر با ( norm ) و بهنجار برابر ( normal ) دانسته می شود و نه قانون ( law ) . هرچند که می توان تنها در برخی مدلهایِ زبانی با واژه قانون یکی و همچم انگاشته شود. ... [مشاهده متن کامل]
2 - برنهاده به چمِ ( انتی تز ) هست. 3 - "داد" که خود برگرفته از "دات" هست؛امروزه به چمِ ( عدل ) است و اینکه در گذشته به چمِ ( قانون ) بوده است، به گمانم درست نمی باشد که هم ( عدل ) و هم ( قانون ) با واژه ( دات یا داد ) یکی و همچم گرفته شوند. پس به گمانم واژگانی همچون دادگستر و دادیار و دادورز به همان معناهای امروزی بکار روند و برای واژه قانون واژه دیگری برگزیده شود. ( دیدگاه خودم در بالا آمده است ) . همچنین می توان واژگانی همچون ( فَرنِهشت ) را درنگریست.
قانون = کانونیک
قانون یونانی است. پیشنهاد یکم برای پارسی قانون: قانون: داد ( برنهاده ) قانونی: دادیک. غیرقانونی: نادادیک. پیشنهاد دوم: قانون: هنجار. قانونی: بهنجار. غیر قانونی: نابهنجار. گاهی دیده شده است که آیین برای قانون بکاربرفته است.
زندگی و فعالیت های گروهی و اجتماعی دارای بایدها و نبایدهایی است که کلیه اعضای آن گروه یا اجتماع, باید آنها را رعایت کنند. به این بایدها و نبایدها, قانون گفته می شود.
پیشنهاد واژه می توان واژگانی چون ( فَرهِشت، فَرنهاده ) را به جای قانون به کار برد. در زبان آلمانی به قانون Gesetz می گویند که این واژه از کارواژه setzen به چمِ ( گذاردن، نشاندن ) می آید و Gesetz در معنا یعنی ( گذارده ( شده ) ، نشانده ( شده ) ) ولی از آنجاییکه قانون چیزی است که فردهای یک گروه را به پیروی فرامی خواند، باید با پیشوندی همچون ( فَر ) همراه شود. ... [مشاهده متن کامل]
واکاوی فَرهشت: 1 - فر ( پیشوند ) 2 - هِشت ( هِشت بُن گذشته یِ کارواژه هِشتن به معنای گذاشتن است. ) می توان کارواژه ( فَرهِشتن یا فرهِلیدن ) را به معنای ( قانون گذاری کردن ) بکار برد. نکته1:قانون از قاعده جداسان است؛ در زبان آلمانی به قانون Gesetz و به قاعده Regel می گویند و در انگلیسی به قانون law و به قاعده rule می گویند. نکته 2 : درباره بُن کنونی واژه هشتن یعنی هِل ( هِلیدن ) ، دیدگاه عامه را درنگریستم.
در ترکی میشود "یاسا" که احتمالا از فعل یازماق به معنی نوشتن مشتق شده
�دات� پهلوی که در پارسی شده است �داد�، هم به معنای عدالت بوده است هم به معنای قانون. بنابراین می توان همان �دات� یا �داتا� که جناب آریابد پیشنهاد کردند را می توان برای قانون به کار برد. البته در سغدی واژه �پَدک� را برای قانون داریم که از آن نیز می توان بهره گرفت. واژه کانون یا قانون در اصل یونانی است و در سغدی هم وام واژه به شمار می آید. ... [مشاهده متن کامل]
بن مایه: ۱ - فرهنگ فارسی به پهلوی، استاد فره وشی ۲ - فرهنگ سغدی، دکتر بدرالزمان قریب
قانون یعنی ، هرچیز، یاهرکس یا هر موجود، که ثابت شده هست و با گذشت قرن ها هیچ تغییر در ساختار و فعالیت نگرش پندار گفتار و کردار آن اتفاق نمی افتد مثال خدا خداست این یک قانون ازلی و ابدی ست همه ای موجودات برای بقاء نیاز به زاد و ولد دارندوخورشید حرارت بخش هست و یا قرآن کتاب خداست
آیین نامه، بایست نامه می توان بهره
باز هم بایسته است که به پی نوشت های کهن نگاری ( تاریخ ) برگردیم: دهخدا در کانون چنین آورده : کانون کانون . ( اِ ) بمعنی آتشدان باشد مطلقاً اعم از گلخن یا منقل آتشی . ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . کانون در عربی و سریانی بمعنی آتشدان است و نیز به دو ماه کانون اول و کانون دوم اطلاق شده ، ( ( ( و در اصل کلمه ٔ سامی است ) ) ) ، و آن از عصر اکدی بدین دو ماه اطلاق گردیده . در زبان اکدی کانونو ( آتشدان ) است و به هر یک از دو ماه مزبور هم گفته شده بدین اعتبار که در آن دو سرمای زمستان ظاهر گردد و مردم باضطرار در کانون آتش افروزند. ( از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : ... [مشاهده متن کامل]
کانون شده قبله ٔ من از راست قانون شده تکیه گاه چپ هم . خاقانی . در کانون اصل نفس ابلیس در قانون علم شخص آدم . خاقانی ( از آنندراج ) . راست گفتی سپهر کانون گشت و اختران اندر آن میان اخگر. معزی نیشابوری ( از حاشیه ٔ برهان چ معین ) . ◄ به لغت سریانی نام بعضی از ماه های رومی است که کانون اول و کانون آخر باشد و آن ماه سیم و چهارم است . ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) . رجوع به حاشیه ٔ برهان شود. ◄ طرز و روش و قاعده را نیز گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) . ◄ ( ص ) مرد یا زن گران و کندفهم که صحبت وی را ناخوش دارند. ( ناظم الاطباء ) . ◄ کسی را گویند که مردم او را گرامی دارند و سخنش را قبول کنند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) . ◄ ( اِ ) نشستنگاه باز در کریزخانه . ( از آنندراج ) . پس آن را پارسی ندانیم!
هنجار، کانون واژه ی �قانون� در زبان عربی از واژه ی �کانون� پارسی ریشه گرفته و چون برخی دیگر از واژه های عربی، چون هندسه ( اندازه ) و الماس ( �ال� �ماس� از ماسیدن ) دوباره به زبان پارسی زورچپان شده است. دانسته و آگاهانه، �زورچپان� را بکار می برم؛ زیرا برخلاف روند بده بستان شناخته شده میان تبارها و خلق های جهان از دوره های کهن تر تاکنون و پذیرش واژه های بیگانه و گوارش آن ها در زبان بومی که بویژه با گسترش داد و ستدهای بازرگانی میان آنان هماوند است، بسیاری از واژه های عربی در دوره ی چیرگی دویست ساله ی تازیان بیابانگرد بر ایران زمین که از سخن گفتن و نوشتن پارسی زبانان به زبان پارسی با درشتی هرچه بیش تر جلوگیری می نمودند، با زور به زبان پارسی گرانبار شده و پس از آن با فراز و نشیب هایی در دوره های گوناگون و کاربرد بیش تر زبان عربی . . . در زبان زیبا و روان پارسی جا انداخته شده اند؛ واژه هایی که به همین دلیل و چنانچه اندکی در فرهنگ پارسی زبانان کشورهایی چون افغانستان، تاجیکستان و جاهای دیگر باریک شویم، بروشنی به آن پی خواهیم برد، می توانند آسان تر از زبان پارسی زدوده شوند. ... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر: ب. الف. بزرگمهر ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۲ https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/11/blog - post_15. html
* قانون مبارزه با مواد مخدر: همه واژگان تازی ** بایستارنامه برآویزش با مادگان افیونی
قانون LAW :[اصطلاح جامعه شناسی] قاعده ی رفتاری که توسط مرجعی سیاسی برقرار گردیده و به وسیله ی قدرت دولت حمایت می شود. منبع https://rasekhoon. net
درود بر پارسی زبانان و پارسی دوستان دوستان از آنجایی که واژه هایی مانند داد=حق ، عدالت کانون=مرکز، پایگاه راهبرد=برنامه بلند مدت دستور =فرمان . . . برای ما معنی میدهد باید واژه های نوین پیدا کنیم ... [مشاهده متن کامل]
برای نمونه قانون مبارزه با پولشویی، قانون مبارزه بامواد مخدر در این جا مفهوم" قانون" دچار دگرگونی اساسی میشود
بایسته، جمع: بایسته ها
برپایه آنچه دیگران نوشته اند و کوتاه سخن= راهبرد، دستور ، هنجار ، آیین ، دستورنامه، آیین نامه، بایست و بایست نامه
" پیمان " همگانی دربخش، شهر، استان یا کشور . پیمانی که مردم به آن رای داده باشند، نمایندگان مردم به آن رای داده باشند، یادیکتاتوری با شمشیر مردم را وادار پذیرش آن کرده باشد. گونه ی آئینی آنرا " شرع" یافرمان خدا ( ! ) میخوانند!.
قانون معرب واڑه ی پارسی کانون است که به معنای منشاء دستور و فرمان و یا نقطه ی شروع و آغاز است
Rule
�آیین� که در فارسی امروز هم به همین مفهوم ( قانون ) کاربرد دارد. واژه �داد� همچنان در فارسی امروزی کاربرد دارد و معنای آن برابری و عدل است و نه قانون. درباره واژه هایی که ریشه آنها در زبان های ایرانی آشکار و روشن است گاه می توان از �معرب شدن� چشم پوشی کرد. در این شکل از دگرگونی ( قانون به جای کانون ) بنیاد واژه بخوبی حفظ شده و چون واژه �کانون� هم در فارسی امروزی بکار می رود و معنای آن �مرکز� است، بهتر است همچنان �قانون� را بکار برد یا اینکه از �آیین� استفاده کرد. ... [مشاهده متن کامل]
با درود به پیشگاه پارسی دوستان گرانسنگ واژه دستور در برخی چم ها ( قانون ) را میرساند ولی بیشتر به فرمان دادن برمی گردد. به معین بنگرید دستور ( دَ ) ( اِمر. ) 1 - فرمان ، امر. 2 - وزیر، مشاور. 3 - قاعده ، روش . 4 - اجازه ، پروانه . 5 - برنامه . ... [مشاهده متن کامل]
گرچه دهخدا به شیوه ای درست آن را نشان داده: ◄قاعده که برطبق آن عمل شود. ◄ فرمانی به تفصیل و شرح . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . امر. حکم . فرمان . حکم و فرمان بشرح و تفصیل . دستور موقت ؛ در اصطلاح دادگستری امروز، تصمیم دادگاه است در دادرسی فوری ، و آنرا در سایر دادرسیها �حکم � گویند. دستور موقت تأثیری در اصل دعوی ندارد یعنی فاقد اعتبار قضیه ٔمحکوم بها است و دادگاه می تواند مخالف با آن حکم صادر کند. ( فرهنگ اصطلاحات حقوقی ) . ◄ آنچه از روز پیش در پارلمانی برای بحث روز بعد تعیین کنند:دستور جلسه ٔ بعد؛ آنچه در مجلس شوری یا مجلس سنا برای بحث روز بعد آماده و پیش بینی شود. ◄ قانون نامه ای که مردم در مهمات خود بدان رجوع کنند. ◄ هر قاعده و قانون که اصل و حسابی باشد واز آن قاعده قواعد اقتباس نمایند و استنباط کنند و از این جهت دستور گویند. ( آنندراج ) . طرز و روش . ( جهانگیری ) ( برهان ) . قاعده . ضابطه . ( برهان ) . قاعده و قانون و طرز و آئین . ( غیاث ) . اساس و بنیاد و اصل و پایه و ستون و قانون و طریقه و روش . ( ناظم الاطباء ) : دستور طبیب است که بشناسد شریان چون با ضربان باشد و چون بی ضربانست . منوچهری .
راهبرد، روش نما، فرمان نما، دستورنما
بایستار، بایستگان، بایست ها، آیین، هنجار باسپاس
اساس و پایه و بنیاد و عدل و داد
چارچوب
در پهلوی " داتا و داد " به معنای قاون و عدالت آمده و از اینرو "داتا" جایگزین درستی برای قانون است و بر این پایه می توان : " داتاگذار " بجای قانونگذار ، " داتامند " بجای قانونمند ، " پزشک داتایی " بجای پزشک قانونی ، " فراداتایی" بجای مافوق قانون و . . . بکار برد.
داد
معنای حقیقی قانون ( خط کش ) است که در اثر کثرت استعمال در عرف به معنای مجازی ( مقررات ) تبدیل شده که در واقع تبدیل به حقیقت عرفی شده که حقیقت عرفی همان مجاز لغوی است
این واژه از اساس پارسى و پهلوى است و تازیان ( اربان ) از واژه کانون Kanun ( پهلوى: مرکز ، آتشدان ، خط کش ، دستور ) برداشته و معرب کرده و قانون ، قوانین ، تقنین ، مقنن و . . . !!! را ساخته اند!!! این واژه در سُغدى به صورت کَنونا و در سُریانى نیز به همین شکل آمده ... [مشاهده متن کامل]
پس سزاست که این واژه را " کانون " نوشته و بخوانیم. . . از آنجا که تازیان درگذشته با پدیده اى به نام قانون و داد ناآشنا بودند! پس طبیعى بوده که این نداشته ها را از این ور و آن ور وام بگیرند!
این واژه در زبان سغدی kanonã بوده و پارسی است؛ ولی چون در اربی کاربرد دارد، می توان به جای آن ساسْنا sãsnã گفت و نوشت که واژه ای اوستایی است.
قانون سازی است متعلق به خانوادهٔ قدیمی سیتار ( Cythare ) ، که در سده های میانه تحت عنوان Canon یا miocanon به اروپا برده شد. این ساز دارای یک جعبهٔ چوبی به شکل ذوزنقه است که به وسیلهٔ دو انگشت سبابه و دو مضراب ( که میان حلقه ای که به انگشت کرده اند و خود انگشت قرار می گیرند ) نواخته می شود. در بخش های سازشناسی متون کهن موسیقی به سازی سه گوش، بیرون ساعد، با سطحی مجرد تنها، دارای هفتاد و دو وتر آن یک کوک می گرفته با تاری از ابریشم و گاه از روده و گاه از مفتول سیم اشارت رفته است که همانند چنگ نواخته می شده است. قانون از سازهایی است که از کهن در موسیقی ایرانی به کار می رفته و توانایی بیان گوشه های موسیقی ایرانی را دارد. ولی مدت مدیدی است که در سرزمین ما ناشناخته مانده، در حالی که در کشورهای همجوار سال ها است که ازاین ساز استفاده شده است. کمابیش از نیم قرن پیش تا کنون، موسیقی دانان ایرانی به اجرای این ساز روی آورده اند. ... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش] ریشه شناسی نام [ویرایش] نام ساز از واژهٔ یونانی Kanon گرفته شده، که در آن زبان به مفهوم «قانون، قاعده» است. درباره ی مفهوم واژه ی «قانون» ( و در زبان های اروپایی :kanon - kanun - kanon ) ، در پایین به مهم ترین آن ها اشاره می شود: canon ( قانون ) و قاعده ای که، به ویژه بر حسب احکام شرعی کلیسای مسیحیت و منابع انجیلی وضع شده باشد. canon آثار نبوغ آمیز و برجسته یک خلاق هنری کانن شکلی از یک قطعه موسیقی، ساخته شده تحت قواعد پیچیده ای که یک بخش ملودی بتواند پس از پاسی از زمان، به فاصله همصدا، اکتاو، یا فاصله های جز آن، توسط بخش های دیگر تقلید شود. در موسیقی یونان قدیم، kanon نام مونوکورد است و اینک برای نشان دادن «قانون» های فیزیک صوت در آزمایشگاه ها مورد استفاده قرار می گیرد. یک «پسالتری» ( psaltery ) نوعی ساز که توسط اروپاییها از شرق گرفته شده و مشتق از کلمه «قانون» ( qanun ) عربی است. این کلمه و نه الزاما ساز از ریشه kanon یونانی آمده است. در حجاری ستونهای کلیسای جامع سانتیاگو، می توان ساز canon, mezzo canon قانون متوسط را مشاهده کرد. ( qanun ) Kanun نام عربی برای سازی شبیه به پسالتری به شکل ذوزنقه و با تعداد زیادی سیم است ( ۶۴ سیم در قرن ۱۴ ) . این کلمه در یونان قدیم ( به این شکل Kanon ) به معنای مونو کورد به کار می رفته و آن دستگاهی است که در آزمایشگاه صوت شناسی مورد استفاده قرار می گرفته است. نام قانون در اوایل سده ی دهم میلادی در کتاب شب های عرب آمده است. م این ساز بعدها به اروپا برده شد ( احتمالاً در قرن یازدهم ) . پیشینه [ویرایش] برخی اختراع این ساز را به افلاطون نسبت می دهند و عده ای بر این باور اند که مخترع این ساز فارابی است و برخی دیگر می گویند منشاء آن خراسان بوده و در قرن سیزدهم ( میلادی ) در موصل پیدا شده، هر چند هیچ یک از این نظردهندگان دلیل بر ادعای خود ندارند. واقعیت این است که در فرهنگ کلاسیک شرق، ردی از سازهای خانوادهٔ سیتار پیدا نشده و سرچشمه ی قانون نیز، مانند سرچشمهٔ بسیاری از سازهای دیگر، تاریک مانده است. آن چه بیش تر محتمل می رسد این که قانون از سرزمین های خاور نزدیک به اروپا رسیده و در کشورهای اروپایی با مکانیزه کردن آن، بزرگ ترین ساز کلاویه دار سیمی را ساخته و پرداخته اند… قانون را باید سازی از اوایل اسلام دانست. ترک ها، زمانی چند این ساز را فراموش کرده بودند، اما از زمان محمود دوم ( ۱۸۹۹ - ۱۸۰۸ ) ، عمر افندی، آن را از شام به ترکیه آورد و به سرعت میان مردم رواج یافت. فارابی این ساز را هزار سال پیش، به صورت ۴۵ سیمی اختراع و در کتاب خود «الموسیقی الکبیر» بیان کرده است. صفی الدین آن را «نزهه» نامیده است. امروزه در سراسر آفریقا و آسیا، ساز قانون از زدهٔ سازهای سنتی و هنری اعراب به شمار می رود. ساختمان ساز [ویرایش] سیمهای ساز، به تعداد ۷۲=۳×۲۴، به فواصل دیاتونیک کوک می شوند، برای تامین تغییرهای کوچک کافی است جهت «کلید»های کوچکی را که برای هر صدا پس از گوشی کوک تعبیه شده، تغییر دهیم. قانون به مثابهٔ همراهی کنندهٔ آواز کمتر به کار می رود، ولی در شرکت با ارکستر، به همان خوبی عود صدا دهندگی دارد. قانون سازان مصری را می توان از صدها سال پیش، یکی از بهترین سازندگان آن معرفی کرد. از لحاظ دسته بندی سازها قانون جزء سازهای زهی مترابی از آلات ( ذرات الاوتار مطلق است و تعداد سیمهای آن در مجموع، از ۶۳ تا ۸۴ متغیر، م و قانون معمول در ترکیه دارای ۷۲ سیم است. سیمها از رودهٔ گوسفند یا نوعی نایلون ساخته شده، که به دور گوشیهایی که وضع ستونی دارند، پیچیده می شوند. م وسیلهٔ نواختن، مضرابی است که توسط انگشتانه به انگشت سبابه می کنند. هر سه سیم قانون هم صدا کوک شده و یک صوت از آنها بر می آید، از این رو از قانون ۷۲ سیمی، تنها می توان ۲۴ صوت به دست آورد. قانون مصری ۷۸ سیمی و ۲۶ صوتی است. سطح فوقانی قانون متشکل از پوششی چوبی، به شکل ذوزنقه است که سمنت راست نوازنده، قسمتی کم و بیش باریک آزاد است که به پنج خانهٔ چهار گوش ( طی ارتفاع ساز ) تقسیم شده، روی آن پوست می کشند. ضلع سمت راست ( به طول تقریبی ۴۰ سانتیمتر ) قائم به هر دو مبلغ موازی پیش گفته است و ضلع سمت چپ اضلاع موازی را به طور مورب قطع می کند. گاه چهار تکهٔ جداگانه یا یک تکه، روی پوست خرک نصب می شود که به پنج پایه در زیر پوست تکیه می کند. در طرف چپ نوازنده ۲۶ گوشی سه تایی به طور عمودی، و ۱۵۶ کلید تغییر دهندهٔ کوچک مسی، یا از فلزی دیگر، قرار دارند به این ترتیب، بر روی هر سه سیم هم صدا، ۱۶ کلید، در محلی که سیمها به گوشیها می رسند، مورد استفاده قرار می گیرد. با این کلیدها صدای ساز در هر سه سیم جداگانه، اندکی به دلخواه زیر و بم می شود، اما تنظیم کوک به وسیلهٔ گوشیها صورت می گیرد. هر گاه نوازنده بخواهد در مقامی دیگر بنوازد، با دست چپ کلیدها را بالا یا پایین می برد و در همین حال با دست راست رو . . .