قاضی عیاض

لغت نامه دهخدا

قاضی عیاض. [ ] ( اِخ ) ابن موسی بن عیاض اندلسی مغربی مالکی از قبیله یحصب ، مکنی به ابوالفضل. از مشاهیر ادباء و محدثین عامه است که در نحو و لغت و انساب و وقائع عرب و علوم حدیث امام وقت خود بوده ، نیز او شعر خوب گفته و از زادگاه خود، قصبه سبته به قرطبه و دیگر مراکز علمی مسافرتها کرد. و از اکابر هر دیاری اخذ مراتب علمی نموده و احادیث بسیاری از کبار مشایخ که در حدود صد تن میباشند استماع نموده و مدتی در مولد خود سبته و اندکی نیز در غرناطه که هردو ازبلاد اندلس میباشند قضاوت نموده و عاقبت در مراکش اقامت کرده تا در روز جمعه 17 جمادی الاخره یا رمضان سال 544 هَ. ق. در آنجا وفایت یافته است. تألیفاتی دارد. او راست : 1- الاکمال فی شرح صحیح مسلم. 2- الالماع فی ضبط الروایة و تقیید السماع. یک نسخه از این کتاب به شماره 433 در کتابخانه ایاصوفیه موجود است.3- انوار المشارق. 4- ترتیب المدارک و تقریب المسالک لمعرفة اعلام مذهب مالک. یک نسخه از این کتاب در کتابخانه مصریه موجود است و به تصدیق کشف الظنون تألیفی است غریب و بی سابقه. 5- التنبیهات. 6- الشفا به تعریف ( فی تعریف ) حقوق المصطفی. این کتاب دارای طرزی عجیب است و در فارس و استانبول و مصر چاپ شده است. 7 - مشارق الانوار علی صحاح الاَّثار در شرح و تفسیر غرائب احادیث موطاء احمد و صحیح مسلم و صحیح بخاری و کتابی است نافع. این کتاب پس از آنکه در دمشق به نظر ابن الصلاح رسید بسیار جلیلش شمرد و در وصف آن گفت :
مشارق انوار تشب بسبتة
و ذا عجب کون المشارق بالغرب.
این کتاب در فاس و قاهره چاپ شده است.
از اشعار قاضی عیاض است :
اذا مانثرت بساط انبساط
فعنه فدیتک فاطو المزاحا
فان المزاح علی ماحکاه
اولوالعلم قبلی عن العلم زاحا.
( هدیة الاحباب ص 216 ) ( روضات ص 506 ) ( ابن خلکان ج 1 ص 428 ) ( ریحانة الادب ج 3 ص 272 ).

فرهنگ فارسی

ابن موسی ابن عیاض اندلسی مغربی مالکی از قبیله یحصب مکنی به ابوالفضل از مشاهیر ادبائ و محدثین عامه است .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قاضی عیاض از برجسته ترین دانشمندان مغرب و اندلس در قرن پنجم و ششم قمری، است که به دلیل اهمیّت و شهرت وی، شرح حال او تقریبا در تمامی منابع رجالی و تاریخی مربوط به مغرب و اندلس آمده است.
نام کامل او ابوالفضل عیاض بن موسی بن عیاض بن عمرو بن موسی بن عیاض یحصبی (منسوب به یحصب بن مالک قبیله ای از حمیر) اندلسی سبتی (شهر مشهوری در مغرب) مالکی (۴۷۶-۵۴۴ ق) است که با عنوان هایی چون؛ امام، علامه، حافظ اوحد و شیخ الاسلام ملقب شده است. اکثریت قریب به اتفاق منابع، تولد او را در سال ۴۷۶ قمری نوشته اند؛ اما در برخی از منابع هم چون تهذیب الاسماء و اللغات، تالیف امام النووی به سال ۴۹۶ قمری، ذکر شده است. با توجه به این که منابع معاصر وی، از قول پسر قاضی عیاض، تاریخ نخست را آورده اند، به طور قطع دومی اشتباه است. قدیمی ترین منبع، که معاصر قاضی عیاض بوده و اطلاعات خوبی از وی به دست داده، اصله، تالیف ابن بشکوال (۴۹۶-۵۷۸ ه) است که بسیاری از مطالب آن، با ذکر ماخذ در منابع سده های بعد نقل شده است.ابن بشکوال که شاگرد قاضی عیاض بوده در مورد وی می نویسد: او از اهالی سبته بود و برای فراگیری علم وارد اندلس شد. در قرطبه از قاضی ابوعبداللّه محمد بن علی بن حمدین و ابی الحسین سراج و ابومحمد بن عتاب و... علم آموخت و از چند استاد، اجازه دریافت نمود. او به دیدار شیوخ علاقه داشت و از آنها علم می آموخت و مقدار زیادی حدیث گرد آورد و به این کار اهتمام بسیار داشت. ابن ابار (۵۹۵-۶۵۸ ق) از نویسندگان پر آوازه اندلس است. او در مورد قاضی عیاض می نویسد: موطن اصلی اجداد وی، بسطه بود و از آن جا به فاس و سپس به سبته نقل مکان نمودند. او در این شهر متولد شد و از استادان این شهر، علم آموخت و به اندلس سفر کرد و نزد شیوخ قرطبه و مرسیه تعلیم یافت.
قول پسر عیاض
ابن خطیب، از قول پسر عیاض نقل می کند: قاضی عیاض، با عفت و پاکی رشد کرد و اقوال و افعال نیکو و پسندیده ای داشت و موصوف به فهم و زیرکی بود. او طالب علم، و حریص بر آن بود تا این که یگانه روزگارش شد و از هم عصرانش برتر گردید. وی از حافظان کتاب خدا، با قرائت نیکو و صدای دلنشین گشت. او از تفسیر و علوم مختلف بهره بسیار برد و از ائمه حدیث در عصر خویش شد. وی اصولی، متکلم، فقیه، آگاه به احکام، نحوی، ادیب، شاعر، کاتبی بلیغ، خطیب، حافظ زبان و اخبار و تواریخ، حُسن المجلس، یگانه روزگار، صبور و بسیار صدقه دهنده بود. به جهت اهمیت علمی قاضی، مقری در قرن یازدهم کتابی با عنوان ازهار الریاض فی اخبار عیاض و یناسبها مما یحصل به للنفس ارتیاح و للعقل ارتیاض، در چهار مجلد، در شرح حال و سیره ی قاضی عیاض تالیف کرد که در آن به اخبار عیاض، پیش از ولادت و خانواده و اولیای وی پرداخته است، هم چنین شرح حال مفصّلی از استادان وی به ترتیب حروف الفبا آورده است. علاوه بر این به موضوعات دیگری، از فرهنگ و تمدن اسلامی اندلس پرداخته است. این اثر، مورد توجه مردم مغرب قرار گرفت و از مقری به جهت معرفی قاضی عیاض تمجید بسیار شد.قاضی عیاض، محضر استادان بسیاری را درک کرده بود؛ به قول ابن ابار، حدودا صد استاد را دیده بود که در بین آنها، اسم ابوبکر محمد بن عبداللّه بن احمد بن عربی معافری، ابوعلی الصدفی، ابوالولید بن رشد و صدها استاد برجسته اندلس، به چشم می خورد. هم چنین وی از چند نفر از استادان اندلس، اجازه دریافت نموده بود. از جمله کسانی که قاضی عیاض، نتوانست از او اجازه بگیرد زمخشری بود. در منابع، نام برخی از کتاب هایی را که وی در زمان تحصیل نزد استادانش می خوانده، آمده است. عیاض، مدتی طولانی در شهر بسته قضاوت می کرد، لذا معروف به قاضی شده بود؛ چنان که از منابع برمی آید وی در قضاوتش راه عدل در پیش گرفت به گونه ای که فتح بن علی بن احمد، مؤلف قلائد العقیان را، که کتاب خود را به نام قاضی عیاض تالیف نموده بود، به خاطر شرب خمر، حد زد.او به درخواست تاشفین (تاشفین بن علی بن یوسف بن تاشفین از فرمانروایان مرابطین از ۵۲۲-۵۳۲ قمری، امارت اندلس را بر عهده داشت. وی بارها به نبرد مسیحیان شمال رفته بود.) ، به غرناطه رفت و قضای آن جا را به عهده گرفت. او در آن جا نیز به عدالت رفتار می کرد و از سرزنش سرزنش کنندگان، ترسی نداشت. عدالت او، منافع اطرافیان تاشفین را به خطر انداخته بود لذا از او شکایت بسیار و سرانجام او را از منصبش، عزل نموده بار دیگری به سبته بازگشت و قضای آن جا را بر عهده گرفت. پس از این، قاضی عیاض برای طلب علم، چندین بار به اندلس سفر کرد و بالاخره در سال ۵۳۱ قمری در قرطبه ساکن و در این زمان بود که ابن بشکوال، از او علم آموخت.قاضی عیاض، در جریان نبرد بین مرابطین و موحدین دخالت کرد و چنان که ابن خلدون می نویسد: پس از آن که بین امرای قبایل لمتونه و مسوفه اختلاف افتاد، عبدالمؤمن (عبدالمؤمن، از اصحاب بزرگ محمد بن تومرت، رهبر موحدین و جانشین و وارث ابن تومرت بود، وی موحدین را به پیروزی های درخشانی رساند و بساط مرابطین را از مغرب و اندلس برچید) به سبته لشکر راند. سبته در برابر آن ها، نیک پایداری کرد؛ بیشتر دفاع شهر، به عهده قاضی عیاض بود که شهرتی عالم گیر داشت. در این زمان ریاست دینی و سیاسی، با او بود و مردم شهر، او را چون پدر خود می دانستند. قاضی عیاض مطیع موحدین شد. اما پس از چندی عقیده اش نسبت به موحدین دگرگون و مردم را به شورش فرا خواند. مردم سبته نیز امیر موحدی، یوسف بن مخلوف را و هر که از موحدین با او بود، کشتند و امیری از مرابطین را به نام الصحراوی، بر حکومت شهر خود گماشتند. عبدالمؤمن با سپاه عظیمی، برای سرکوبی سبته کرد، قاضی عیاض برای مردم واسطه شد و مانع کشتار آنها گردید و خشم عبدالمؤمن را فرو نشاند. بر اثر این مسئله، عبدالمؤمن به قاضی عیاض دستور داد تا در مراکش سکونت یابد، در آن جا بود که وی، در نهم جمادی الاخر سال ۵۴۴ قمری درگذشت.
جایگاه علمی
در مورد مقام علمی قاضی عیاض، در منابع مطالب بسیاری آمده است به گونه ای که مقام وی را چون مقام بخاری و ائمه اربعه دانسته اند. ابن خلکان در این مورد می نویسد: او امام حدیث در عصرش بود و مردم با علوم او نحو، لغت، کلام عرب، ایام و انساب را می شناختند. او، اهل سنت را بسیار بزرگ می داشت و تعصب شدیدی نسبت به مالکیان داشت. او عالمی عامل، خشوع کننده ای متواضع و گوینده حق بود، و در راه خدا از سرزنش سرزنش کنندگان نمی ترسید. وی جامع فنون عصر خویش و در فقه مالکی تبحر بسیار داشت. در عصر قاضی عیاض، در اندلس دستور سوزاندن کتاب احیاء علوم الدین غزالی داده شد؛ قاضی عیاض به جهت توهمی که نسبت به این اثر داشت و چون نسبت به اهل سنت متعصب بود، حکم سوزاندن آن را داد. از جمله مسائلی که در بسیاری از منابع، مورد توجه قرار گرفته بلاغت قاضی، در نظم و نثر است. اشعار بسیاری از وی نقل شده که چند نمونه از آن ذکر می شود. از جمله ابیاتی که در اکثر منابع نقل شده، یک رباعی است که قاضی هنگام تکان خوردن کشتزار بر اثر وزش باد، سرود:انظر الی الزرع و خاماته •••••• تحکی و قد وَلَّت امام الریاحکتیبة خضراء مهزومة •••••• شقائق النعمان فیها جراح در جای دیگر نیز سروده:اعوذ بربی من شر ما •••••• یخاف من الانس و الجنّةو اسئله رحمة تقتضی •••••• عوارف توصّل بالجنةهم چنین از سروده های اوست:اللّه یعلم انی منذلم ارکُم •••••• کطایر خانه ریش الجناحینفلو قدرت رکبت الریح نحوکم •••••• فان بعد کم عنی جناحین در منابع، اشعار بسیار دیگری از قاضی عیاض نقل شده است. وی در نثر نیز، تبحر داشته؛ ابن خطیب یکی از خطبه های او را که در کمال زیبایی بوده، نقل کرده است.
آثار قاضی عیاض
...

پیشنهاد کاربران

بپرس