قاجاریه
/qAjAriyye/
برابر پارسی: قاجاریان، قاجار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] قاجاریه به سلسله ای که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ در ایران، حکومت راندند و با پادشاهی آقا محمدخان شروع و با احمد شاه به پایان رسید، اطلاق می شود.
قاجار در لغت به معنای استخوان زیرین فقرات پشت و پهلوست. قاجارها دست کم از قرن نهم و بعد از آن، در قراباغ و بوزوق/ بوزاوق/ یوزغات و آیدین آناطولی و حلب شام و از اوایل قرن یازدهم در استرآباد و مرو سکونت داشتند.
سرمنشا قاجاریه
منشأ آنان نامعلوم است و برخی گمان دارند که قاجارها از دوران سلجوقیان در ایران حضور یافته، در زمان سلطنت ملکشاه به روم (آناطولی) مهاجرت کرده و در دورۀ تیمور لنگ به ایران بازگشته اند. اما به نظر اعتمادالسلطنه، آنان از ترکانی بودند که همراه هولاگوخان به ایران آمدند و در دورۀ ایلخانان در روم و سرحد شام مستقر شدند. این تصور نیز وجود دارد که پس از پیروزی تیمورلنگ بر ایلدرم بایزید عثمانی (۸۰۴) و تبعید قاجارهای شام به ماوراءالنهر، قاجارها در اران و حدود گنجه و بردع مستقر شدند قدمت و کثرت این دسته از قاجارها تا آن جا بود که مردم داغستان، دست کم تا قرن سیزدهم، اهالی گنجه و قراباغ و ایروان را قاجار می خواندند. در بعضی منابع تاریخی، قاجارها از مغولان جلایری و از نسل قاجار (قاجیر)، پسر سرتاق نویان (از معاصران ارغون خان و غازان خان مغول)، دانسته شده اند. تصور دیگر آن است که قاجارها از نسل قراچار نویان، یکی از اجداد تیمورلنگ، بوده اند
ظهور قاجارها در ایران
قاجارها از اواخر قرن نهم در تاریخ ایران ظاهر شده اند و بعضی از نخستین قزلباشان مرید شیخ حیدر صفوی، از آنان بودند. پیری بیگ یا قراپیری قاجار، ملقب به توزقوپارون (توزقپرن)، در جنگ های سلطان حیدر در ۸۹۳ و جنگ های شاه اسماعیل در ۹۰۷ با آق قوینلوها، از سرکردگان قزلباشان بود و در ۹۱۸ در غجدوان کشته شد. قاجارهای قراباغ در ۸۹۷ به آیبه سلطان، از مخالفان بایسنقر میرزا، پیوستند و او با کمک قاجارها، رستم میرزا را از زندان قلعه النجق آزاد کرد. همو در ۸۹۸ با سپاهی از قاجارها، قزوین را از تصرف کارگیا، میرزا علی حاکم لاهیجان، خارج کرد و رودبار را نیز با قتل و غارت گرفت خضربیگ، معروف به قاری قمش خضر، در ایام اقامت شاه اسماعیل در لاهیجان، با اتباع خود از روم (آناطولی) به آذربایجان رفت و پسرش، امت بیگ، به لاهیجان رفت و در خروج شاه اسماعیل از همراهان او بود و به سبب شجاعت هایش از او لقب زیاداوغلی گرفت. وی در اوایل سلطنت شاه طهماسب اول، والی قراباغ و بیگلربیگی ایل قاجار شد. حکومت این سلسله با فراز و نشیب ها و تغییراتی، قریب ۲۵۰ سال دوام آورد و در سال ۱۲۱۸ دولت روسیۀ تزاری آن را برانداخت. آخرین حاکم از این سلسله، جوادخان زیاداوغلی بود که در جنگ با قوای سیسیانف، در شهر گنجه کشته شد. یک گروه دیگر از قاجارهای آناطولی در ۹۰۶ همراه هزاران تن از صوفیان شام و دیاربکر و سیواس و بایبرد، در ارزنجان به شاه اسماعیل پیوستند. بزرگان قاجار در دولت صفوی موقعیتی ممتاز داشتند.
شکست حاکم اورفه
...
قاجار در لغت به معنای استخوان زیرین فقرات پشت و پهلوست. قاجارها دست کم از قرن نهم و بعد از آن، در قراباغ و بوزوق/ بوزاوق/ یوزغات و آیدین آناطولی و حلب شام و از اوایل قرن یازدهم در استرآباد و مرو سکونت داشتند.
سرمنشا قاجاریه
منشأ آنان نامعلوم است و برخی گمان دارند که قاجارها از دوران سلجوقیان در ایران حضور یافته، در زمان سلطنت ملکشاه به روم (آناطولی) مهاجرت کرده و در دورۀ تیمور لنگ به ایران بازگشته اند. اما به نظر اعتمادالسلطنه، آنان از ترکانی بودند که همراه هولاگوخان به ایران آمدند و در دورۀ ایلخانان در روم و سرحد شام مستقر شدند. این تصور نیز وجود دارد که پس از پیروزی تیمورلنگ بر ایلدرم بایزید عثمانی (۸۰۴) و تبعید قاجارهای شام به ماوراءالنهر، قاجارها در اران و حدود گنجه و بردع مستقر شدند قدمت و کثرت این دسته از قاجارها تا آن جا بود که مردم داغستان، دست کم تا قرن سیزدهم، اهالی گنجه و قراباغ و ایروان را قاجار می خواندند. در بعضی منابع تاریخی، قاجارها از مغولان جلایری و از نسل قاجار (قاجیر)، پسر سرتاق نویان (از معاصران ارغون خان و غازان خان مغول)، دانسته شده اند. تصور دیگر آن است که قاجارها از نسل قراچار نویان، یکی از اجداد تیمورلنگ، بوده اند
ظهور قاجارها در ایران
قاجارها از اواخر قرن نهم در تاریخ ایران ظاهر شده اند و بعضی از نخستین قزلباشان مرید شیخ حیدر صفوی، از آنان بودند. پیری بیگ یا قراپیری قاجار، ملقب به توزقوپارون (توزقپرن)، در جنگ های سلطان حیدر در ۸۹۳ و جنگ های شاه اسماعیل در ۹۰۷ با آق قوینلوها، از سرکردگان قزلباشان بود و در ۹۱۸ در غجدوان کشته شد. قاجارهای قراباغ در ۸۹۷ به آیبه سلطان، از مخالفان بایسنقر میرزا، پیوستند و او با کمک قاجارها، رستم میرزا را از زندان قلعه النجق آزاد کرد. همو در ۸۹۸ با سپاهی از قاجارها، قزوین را از تصرف کارگیا، میرزا علی حاکم لاهیجان، خارج کرد و رودبار را نیز با قتل و غارت گرفت خضربیگ، معروف به قاری قمش خضر، در ایام اقامت شاه اسماعیل در لاهیجان، با اتباع خود از روم (آناطولی) به آذربایجان رفت و پسرش، امت بیگ، به لاهیجان رفت و در خروج شاه اسماعیل از همراهان او بود و به سبب شجاعت هایش از او لقب زیاداوغلی گرفت. وی در اوایل سلطنت شاه طهماسب اول، والی قراباغ و بیگلربیگی ایل قاجار شد. حکومت این سلسله با فراز و نشیب ها و تغییراتی، قریب ۲۵۰ سال دوام آورد و در سال ۱۲۱۸ دولت روسیۀ تزاری آن را برانداخت. آخرین حاکم از این سلسله، جوادخان زیاداوغلی بود که در جنگ با قوای سیسیانف، در شهر گنجه کشته شد. یک گروه دیگر از قاجارهای آناطولی در ۹۰۶ همراه هزاران تن از صوفیان شام و دیاربکر و سیواس و بایبرد، در ارزنجان به شاه اسماعیل پیوستند. بزرگان قاجار در دولت صفوی موقعیتی ممتاز داشتند.
شکست حاکم اورفه
...
wikifeqh: قاجاریه
پیشنهاد کاربران
تلفظ ریشه ای و معنای اصلی عنوان 《آغا》به احتمال قریب به یقین یا نزدیک به حقیقت به شکل زیر بوده : آکا مخفف آکاه به معنای کاه آسمانی یا آغازین. لذا از دیدگاه والدین که نام فرزند خود را به شکل آکا محمّد انتخاب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نموده، این بوده که نوزاد ما کاه توربه اسب براق می باشد که محمد در خواب معراج بهمراه جبرئیل سوار بر پشت آن، در روئیا آسمان های هفتگانه و بعضی موجودات درون یا زیر سقف آنهارا روئیت یا مشاهده نموده. کاه آسمانی از طرف دیگر به معنای دود یا گرد و غبار اولیه می باشد که همه چیز از آن آفریده شده یا به بیانی دیگر، اتم های دموکریت. شاید مفید، ثمربخش و راه گشا باشد بدانیم که هیچکدام از ما افراد انسانی از سلسله ای نیستیم که در راس آن دو موجود خیالی اوهامی تحت نام های بابا آدم و ننه حوا در آفرینش اولیه برای اولین بار خلق گردیده بوده باشند. بلکه جملگی بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی بصورت زوجی در نهایت خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده شده و هرکدام از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده ایم. تاریخ همیشه دو نوع بوده و می باشد؛ یکی حقیقی و واقعی که در عمل جاریست و اتفاق می افتد و دیگری نوشتاری که توسط دست و قلم مورخین نوشته و درج میگردد که هرگز نمیتواند کلیه جزئیات تاریخ نوع اول را منعکس نماید. درست همانطوریکه که دو نوع خدا وجود دارد؛ یکی حقیقی و واقعی که از دیدگاه علمی موجود است و دیگری لفظی، کلمه ای یا واژه ای ، مفهومی و ایده ای که فقط در زبان و خط و فهم و عقل انسان دینی و فلسفی و عرفانی منجمله آتئیستی موجود است و در خارج از ذهن چنین انسان هائی هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد. نه اینکه خدای دینی و فلسفی و عرفانی وجود داشته باشد و بیخدائی آتئیستی حقیقت نداشته باشد، بلکه هردو به یک سهم مساوی تهی یا خالی از حقیقت اند.
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت.
شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هنوز کسی به شاهی آن را قبول نمی کرد یا به اسم آن نمیامد. آقا محمد خان که به یک پیروزی و فتحی دست یافت و آن ایجاد سلسله ی قاجار بود لذا کلمه ی فتح را می پسندید پس شاید به همین مسئله، مثلا پسر برادرش جانشین او شد یعنی فتحعلی شاه، اما همین فتحعلی شاه به جای فتح، باز تکرار می کنم، به جای فتح و پیروزی از روسیه شکست خورد. نتیجهٔ این شکست امضای عهدنامه های ترکمانچای و گلستان بود که به موجب آن، بخش های بزرگی از قلمروهای شمال غربی ایران از جمله کشورهای امروزی ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان از ایران جدا شد فتحعلی شاه فرزندی داشت به نام عباس میرزا که در جنگها شرکت می کرد و قبل از پدر از دنیا رفت و پسرش محمد شاه به تخت پادشاهی رسید شاید بشود گفت که فتحعلی شاه به عباس میرزا گفت اسم این پسر را ، اسم شاه اول قاجار بگذار چراکه اگر او نبود من هم شاه نبودم و عباس میرزا با این قصه ی ساختگی ما اسم پسر را محمد گذاشت و از قضا همین پسر، شاه شد تا نام آقا محمد خان هم مثلاً زنده بماند از اتفاقات مهم دوران محمد شاه ظهور باب بود که اوحاضر نشد با فتوای روحانیون شیعه مبنی بر قتل او موافقت کند. اما بعد از محمد شاه دوتا شاه داریم که در اسمشان کلمه ی دین است اولی ناصرالدین شاه و دیگری مظفرالدین شاه، حکومت ناصرالدین شاه آخرین حکومت در ایران با شیوه پادشاهی مطلقه بود. ناصرالدین شاه، پسر محمد شاه، نخستین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه عازم اروپای نوین شد. سید علی محمد باب، مؤسس آئین بابی به دستور او تیرباران شد. ناصرالدین شاه نخستین صدراعظم خود امیرکبیر را به قتل رساند. . او به افتخار نیم قرن سلطنت بر ایران، خود را صاحبقران می نامید ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۵ خورشیدی و در آستانهٔ مراسم پنجاهمین سال پادشاهی اش به ضرب گلوله توسط میرزا رضا کرمانی که یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی بود، ترور شد اما آبجی مظفر، کتابی است که شرح حال و زندگینامه مظفرالدین شاه پسر چهارم ناصرالدین شاه می پردازد آبجی لقبی بوده که مردم تهران آن زمان به مظفرالدین شاه داده و حتی اشعاری نیز در این خصوص برایش سروده بودند او فرمان مشروطیت را امضا نمود و تنها ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. وی به خاطر همین اقدامات در تاریخ ایران به شاه مشروطه مشهور می باشد. ( مظفر تاج را دو نیم کرد نیمی برای مجلس ) . شاه بعدی محمدعلی شاه بود که به مخالفت با مشروطه پرداخت. وی مجلس شورای ملی را به توپ بست و بسیاری از آزادی خواهان را به قتل رساند. این رویدادها به استبداد صغیر معروف است در تبریز ستارخان ( سردار ملی، ستاره ها وقتی سر دار می روند ) و باقرخان ( سالار ملی، سالاری به قر و فر نیست ) بحمایت مشروطه برخاست و سرانجام مجاهدین از اطراف بقصد تصرف پایتخت حرکت کردند و سربازان محمد علیشاه از عهده جلوگیری آنها بر نیامدند و آنها وارد تهران شدند محمد علیشاه به سفارت روس پناه برد و از سلطنت خلع شد و سپس از ایران خارج گردید و احمد میرزا پسر ۱۲ ساله اش به سلطنت رسید. احمد شاه تا ۱۸ سالگی و رسیدن به سن قانونی نقشی در اداره کشور نداشت و عضد الملک بزرگ خاندان قاجار که از سوی شورائی متشکل از علما و برخی نمایندگان مجلس اول و سران مجاهدین به نیابت سلطنت برگزیده شده بود، زمام امور را عهده دار بود احمد شاه 17 سال پادشاه بود. در طول این مدت مانند پدربزرگ و جد خود سفرهای متعددی به اروپا انجام داد. در سالهای پادشاهی احمد شاه، ایران شاهد حوادث متعددی بود. اعدام شیخ فضل الله نوری ـ به توپ بستن بارگاه امام رضا ( ع ) توسط نظامیان روسیه ـ قیام مردم بوشهر علیه نظامیان انگلیس ـ قیام شیخ محمد خیابانی ـ قیام میرزا کوچک خان جنگلی - کودتای رضاخان پهلوی، اما سالهای جنگ اول جهانی بحرانی ترین سالهای حکومت احمد شاه بود. با آنکه احمد شاه در مجلس شورای ملی دولت ایران را بیطرف خواند، در سالهای جنگ، ایران به اشغال روسیه و انگلیس و عثمانی در آمد، سپس قرارداد 1919 به این اشغالگری رسمیت بخشید و سبب تجزیه ایران شد. در سالهای پایانی حکومت وی کودتای مشترک رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبائی، به وقوع پیوست. و مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله نهایتاً به موجب مصوبه ای که در آبان 1304 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض گردید. بدین ترتیب احمد شاه که دو سال قبل از این مصوبه و مقارن کودتای رضاخان در اروپا بسر می برد از سلطنت خلع گردید.
... [مشاهده متن کامل]
( ۱ ) آغامحمدخان ( آغامحمدخان شاه! )
( ۲ ) فتحعلی شاه ( شکستعلی شاه )
( ۳ ) محمدشاه ( همنام و همخو شاه اول )
( ۴ ) ناصرالدین شاه ( آخرین پادشاهی مطلقه )
( ۵ ) مظفرالدین شاه ( شاه مشروطه )
( ۶ ) محمدعلی شاه ( توپ بستن مجلس )
( ۷ ) احمدشاه ( در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید )
شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هنوز کسی به شاهی آن را قبول نمی کرد یا به اسم آن نمیامد. آقا محمد خان که به یک پیروزی و فتحی دست یافت و آن ایجاد سلسله ی قاجار بود لذا کلمه ی فتح را می پسندید پس شاید به همین مسئله، مثلا پسر برادرش جانشین او شد یعنی فتحعلی شاه، اما همین فتحعلی شاه به جای فتح، باز تکرار می کنم، به جای فتح و پیروزی از روسیه شکست خورد. نتیجهٔ این شکست امضای عهدنامه های ترکمانچای و گلستان بود که به موجب آن، بخش های بزرگی از قلمروهای شمال غربی ایران از جمله کشورهای امروزی ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان از ایران جدا شد فتحعلی شاه فرزندی داشت به نام عباس میرزا که در جنگها شرکت می کرد و قبل از پدر از دنیا رفت و پسرش محمد شاه به تخت پادشاهی رسید شاید بشود گفت که فتحعلی شاه به عباس میرزا گفت اسم این پسر را ، اسم شاه اول قاجار بگذار چراکه اگر او نبود من هم شاه نبودم و عباس میرزا با این قصه ی ساختگی ما اسم پسر را محمد گذاشت و از قضا همین پسر، شاه شد تا نام آقا محمد خان هم مثلاً زنده بماند از اتفاقات مهم دوران محمد شاه ظهور باب بود که اوحاضر نشد با فتوای روحانیون شیعه مبنی بر قتل او موافقت کند. اما بعد از محمد شاه دوتا شاه داریم که در اسمشان کلمه ی دین است اولی ناصرالدین شاه و دیگری مظفرالدین شاه، حکومت ناصرالدین شاه آخرین حکومت در ایران با شیوه پادشاهی مطلقه بود. ناصرالدین شاه، پسر محمد شاه، نخستین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه عازم اروپای نوین شد. سید علی محمد باب، مؤسس آئین بابی به دستور او تیرباران شد. ناصرالدین شاه نخستین صدراعظم خود امیرکبیر را به قتل رساند. . او به افتخار نیم قرن سلطنت بر ایران، خود را صاحبقران می نامید ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۵ خورشیدی و در آستانهٔ مراسم پنجاهمین سال پادشاهی اش به ضرب گلوله توسط میرزا رضا کرمانی که یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی بود، ترور شد اما آبجی مظفر، کتابی است که شرح حال و زندگینامه مظفرالدین شاه پسر چهارم ناصرالدین شاه می پردازد آبجی لقبی بوده که مردم تهران آن زمان به مظفرالدین شاه داده و حتی اشعاری نیز در این خصوص برایش سروده بودند او فرمان مشروطیت را امضا نمود و تنها ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. وی به خاطر همین اقدامات در تاریخ ایران به شاه مشروطه مشهور می باشد. ( مظفر تاج را دو نیم کرد نیمی برای مجلس ) . شاه بعدی محمدعلی شاه بود که به مخالفت با مشروطه پرداخت. وی مجلس شورای ملی را به توپ بست و بسیاری از آزادی خواهان را به قتل رساند. این رویدادها به استبداد صغیر معروف است در تبریز ستارخان ( سردار ملی، ستاره ها وقتی سر دار می روند ) و باقرخان ( سالار ملی، سالاری به قر و فر نیست ) بحمایت مشروطه برخاست و سرانجام مجاهدین از اطراف بقصد تصرف پایتخت حرکت کردند و سربازان محمد علیشاه از عهده جلوگیری آنها بر نیامدند و آنها وارد تهران شدند محمد علیشاه به سفارت روس پناه برد و از سلطنت خلع شد و سپس از ایران خارج گردید و احمد میرزا پسر ۱۲ ساله اش به سلطنت رسید. احمد شاه تا ۱۸ سالگی و رسیدن به سن قانونی نقشی در اداره کشور نداشت و عضد الملک بزرگ خاندان قاجار که از سوی شورائی متشکل از علما و برخی نمایندگان مجلس اول و سران مجاهدین به نیابت سلطنت برگزیده شده بود، زمام امور را عهده دار بود احمد شاه 17 سال پادشاه بود. در طول این مدت مانند پدربزرگ و جد خود سفرهای متعددی به اروپا انجام داد. در سالهای پادشاهی احمد شاه، ایران شاهد حوادث متعددی بود. اعدام شیخ فضل الله نوری ـ به توپ بستن بارگاه امام رضا ( ع ) توسط نظامیان روسیه ـ قیام مردم بوشهر علیه نظامیان انگلیس ـ قیام شیخ محمد خیابانی ـ قیام میرزا کوچک خان جنگلی - کودتای رضاخان پهلوی، اما سالهای جنگ اول جهانی بحرانی ترین سالهای حکومت احمد شاه بود. با آنکه احمد شاه در مجلس شورای ملی دولت ایران را بیطرف خواند، در سالهای جنگ، ایران به اشغال روسیه و انگلیس و عثمانی در آمد، سپس قرارداد 1919 به این اشغالگری رسمیت بخشید و سبب تجزیه ایران شد. در سالهای پایانی حکومت وی کودتای مشترک رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبائی، به وقوع پیوست. و مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله نهایتاً به موجب مصوبه ای که در آبان 1304 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض گردید. بدین ترتیب احمد شاه که دو سال قبل از این مصوبه و مقارن کودتای رضاخان در اروپا بسر می برد از سلطنت خلع گردید.
... [مشاهده متن کامل]
( ۱ ) آغامحمدخان ( آغامحمدخان شاه! )
( ۲ ) فتحعلی شاه ( شکستعلی شاه )
( ۳ ) محمدشاه ( همنام و همخو شاه اول )
( ۴ ) ناصرالدین شاه ( آخرین پادشاهی مطلقه )
( ۵ ) مظفرالدین شاه ( شاه مشروطه )
( ۶ ) محمدعلی شاه ( توپ بستن مجلس )
( ۷ ) احمدشاه ( در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید )
قاجارمنحوس پای استعمار کثیف یعنی انگلیس را به کشور باز کرد و توانست با کمک انگلیس ۱۳۰ بر ایران حکومت کند و جز فقر و بدبختی و اعتیاد برای مردم نداشت به طوری که مردم آذربایجان مجبور شدند به علت محاصره انگلیس
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
یونجه بخورند، فقط یه پانتورک می تونه انقدر بی منطق باشه و آبروی هرچی ترک شریف هست رو ببره. هر چقدر افشاریه برای ترکها آبرو خرید، قاجاریه عیاش و بی عرضه ننگ اقوام ترک بود.
فاسدترین و عیاش ترین سلسله ایرانی که موسس آن آغامحمدخان خونخوار بود و مایه ننگ اقوام تورک هستند.
آقای سیریزی آغا محمدخان درسته
منحوس ترین سلسله پادشاهی ایران دودمان قاجار بود که پای انگلیس و استعمار را به کشور باز کرد و کسانی که از قاجار منحوس طرفداری می کنند دچار تعصب قومیتی هستند چشم بر کشتار ۴۰درصدی مردم و احتکار احمدشاه و غیره بسته اند تاسف بار است.
اول برو تاریخ بخوان، بعد بیا نظر بده عزیزم، فقط کریم خان زند سی سال پادشاهی کرد، ولی بعد از آن سردار بزرگ، اخلاف و دودمان او با هم نساختند و جنگ داخلی بین آنها در گرفت و باعث شدند که خواجه تاجدار حکومت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ایران را به دست گیرد. اشتباه بزرگ زندیه این بود که زیر پای همدیگر را خالی کردند و حسد و طمع و. . . . . بر آنها غلبه کرد. !!!!! یکی بر سر شاخ و بن می برید/ خداوند بستان نظر کرد و دید/ بگفتا که این مرد بد می کند/ نه با من که با نفس خود می کند/ ستیزه به جایی رساند سخن/ که ویران کند خاندان کهن/ فاعتبروا یا اولی الابصار= ای صاحبان بصیرت پند بگیرید و تجربه بیاندوزید. !!!!!!!
قاجار حکومت با عرضه ای بوده که ۱۳۰ سال حکومت کرده اگر بی عرضه بود مثل زندیه حتی هشت سال هم نمیتونست حکومت کند
واقعا تمام تاریخ ایران دست تورکها بوده بس این فرزندان ساسانی کجا بودنند
کلمه قاجار برگرفته از کلمه کوچر تورکی هست
قاچار مساوی با کوچر
کوچر مساوی با کوچ نشین
قاچار مساوی با کوچر
کوچر مساوی با کوچ نشین
قاجار ( قَجَر ) ، قاجاریه یا قاجاریان نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند.
بنیان گذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است. وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت
... [مشاهده متن کامل]
بنیان گذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است. وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت
... [مشاهده متن کامل]
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)