فواید چشمه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فواید چشمه (قرآن). خداوند در قرآن کریم علاوه بر خلق چشمه ها به فوائد آن ها نیز اشاره فرموده است.
از عوامل پیدایش باغها و به ثمر نشستن درختان خرما و انگور، روان شدن چشمه هاست.وجعلنا فیها جنـت من نخیل واعنـب وفجرنا فیها من العیون• لیاکلوا من ثمره..(و در آن زمین باغهایی از درختان خرما و تاک قرار دادیم و چشمه ها در آن روان کردیم •تا از میوه آن و (از) کارکرد دستهای خودشان بخورند آیا باز (هم) سپاس نمی گزارند.) (جمله «لیاکلوا من ثمره» متعلق به «جعلنا» است و قرار گرفتن آن پس از جمله «فجرنا فیها من العیون» می تواند حکایت کند که روان شدن چشمه ها در به ثمر نشستن باغها و درختان خرما و انگور نقش اساسی دارد.) « راغب می گوید: کلمه جنت به معنای هر بستانی است که دارای درخت باشد، و با درختانش زمین را مستور کرده باشد و کلمه (نخیل) جمع نخل است که از درختان معروف است. و کلمه (اعناب) جمع عنب است که هم بر درخت انگور اطلاق می شود و هم بر میوه آن.» «کلمه (عین) به معنای عضو و جارحه است ... ولی این کلمه به عنوان استعاره به عنایات مختلفی در معانی دیگر استعمال می شود، البته همه آن معانی به وجهی از وجوه در عضو و جارحه هست، - تا آنجا که می گوید - و منبع آب را هم به خاطر شباهت به چشم ، به خاطر آبی که در آن هست، عین می گویند.» «این نکته نیز قابل توجه است که: در آیه قبل، تنها تعبیر به احیای زمینهای مرده شده بود، که در قرآن مجید، معمولًا با نزول باران همراه است، ولی، در این آیه، سخن از چشمه های آب جاری به میان آمده، زیرا برای بسیاری از زراعتها تنها آب باران کافی است، در حالی که درختان میوه، معمولًا نیاز به آب جاری نیز دارند. «فَجَّرْنا» از ماده «تفجیر» به معنی «ایجاد شکاف وسیع» است، و از آنجا که چشمه ها با شکافته شدن زمین بیرون می ریزند، این تعبیر در مورد بیرون آمدن چشمه از زمین به کار رفته است.»
پیدایش زراعت
زراعت با رنگهای مختلف، بر اثر استفاده از آب چشمه ها پدید می آید.... انزل من السماء ماء فسلکه ینـبیع فی الارض ثم یخرج به زرعـا مختلفـا الونه..(مگر ندیده ای که خدا از آسمان آبی فرود آورد پس آن را به چشمه هایی که در (طبقات زیرین) زمین است راه داد آنگاه به وسیله آن کشتزاری را که رنگهای آن گوناگون است بیرون می آورد...) «در مجمع البیان می گوید: کلمه (ینابیع) جمع (ینبوع) است، و آن جایی است که آب از آن می جوشد، مثلا می گویند: (نبع الماء من موضع کذا : آب از فلان محل می جوشد و فوران می کند) و کلمه (زرع) عبارت است از آنچه از زمین می روید و مانند درخت ساقه ندارد. و کلمه (شجر) عبارت است از آنچه که ساقه و شاخه دارد. و کلمه (نبات) هر دو قسم روییدنی را شامل می شود. و کلمه (بهیج) از مصدر (هیج) است که به معنای نهایت مرتبه خشک شدن نبات است، و کلمه (حطام) به معنای کاه و خس متفرق است.و معنای جمله (فسلکه ینابیع فی الأرض) این است که: خداوند آب را در چشمه ها و رگه های زمینی که چون رگهای بدن آدمی است داخل کرده، و زمین آن را از جانبی به جانبی دیگر انتقال می دهد. و بقیه الفاظ آیه روشن است . آیه شریفه - به طوری که ملاحظه می کنید - بر یگانگی خدای تعالی در ربوبیت احتجاج می کند.» «هر گاه قشر روی زمین نفوذناپذیر بود ذره ای از آب باران را در خود ذخیره نمی کرد، و همه بعد از نزول از آسمان، به دریاها می ریختند، نه چشمه ای وجود داشت، و نه کاریز و چاهی، و اگر تمام قشر روی آن نفوذپذیر بود، و قشر نفوذناپذیر نداشت، همگی به اعماق زمین فرو می رفتند به طوری که دسترسی به آن ممکن نبود. تنظیم قشر زمین از این دو لایه نفوذپذیر، و نفوذناپذیر، با این فاصله حساب شده، از نشانه های قدرت او است، و جالب این که: گاهی به صورت لایه های متعدد، نفوذپذیر و نفوذناپذیر روی هم قرار گرفته، که در حفر چاه های «سطحی»، «نیمه عمیق» و «عمیق» از آن استفاده می شود. بعد می افزاید: «سپس خداوند به وسیله آن زراعت، گیاهی را خارج می سازد که الوان مختلف دارد» «ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ». هم انواع آن مختلف است، همچون گندم ، جو، برنج و ذرت، و هم کیفیتهای آن متفاوت، و هم رنگ ظاهری آن، بعضی سبز تیره، بعضی سبز کمرنگ، بعضی دارای برگهای پهن و گسترده، و بعضی برگهای باریک و لطیف و همچنین با توجه به این که: «زرع»، به گیاهی گفته می شود که: ساقه قوی ندارد، در مقابل «شجر» که غالباً به درختانی که دارای ساقه نیرومندند اطلاق می شود، «زرع» مفهوم وسیعی دارد که گیاهان غیر غذائی را نیز در بر می گیرد: انواع گلها و گیاهان زینتی و داروئی و مانند آن، که فوق العاده متنوع، و دارای الوان و چهره های گوناگون می باشد را شامل می شود، حتی گاه در یک شاخه، بلکه در یک گل ، این رنگهای مختلف، به شکل بسیار جالب و ظریفی در کنار هم قرار گرفته اند، و با زبان بی زبانی نغمه توحید و تسبیح خدا را سر داده اند.»
شفابخشی
چشمه آبی که با ضربه پای ایوب علیه السلام، به وجود آمد بود خاصیت شفابخشی داشت.واذکر عبدنا ایوب اذ نادی ربه انی مسنی الشیطـن بنصب وعذاب• ارکض برجلک هـذا مغتسل بارد وشراب (و بنده ما ایوب را به یاد آور آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد •(به او گفتیم) با پای خود (به زمین) بکوب اینک این چشمه ساری است سرد و آشامیدنی.) ( تقدیر جمله چنین است: «ان ایوب اغتسل من تلک العین فازال الله تعالی عنه جمیع ما کان فیه من الامراض.)«ایوب از آن چشمه خود را شستشو داد، در نتیجه خداوند تمام بیماریهای او را از بین برد».» ««ارْکُض» از ماده «رکض» (بر وزن مکث) به معنی کوبیدن پا بر زمین، و گاه، به معنی دویدن آمده است، و در اینجا به معنی اول است. همان خداوندی که چشمه زمزم را در آن بیابان خشک و سوزان، از زیر پاشنه پای « اسماعیل » شیرخوار، بیرون آورد، و همان خداوندی که هر حرکت و هر سکونی، هر نعمت و هر موهبتی، از ناحیه اوست، این فرمان را نیز در مورد ایوب صادر کرد، چشمه آب جوشیدن گرفت، چشمه ای خنک، گوارا و شفابخش از بیماری های «برون» و «درون». بعضی معتقدند: این چشمه دارای یک نوع آب معدنی بوده که هم برای نوشیدن گوارا بوده، و هم اثرات شفابخش از نظر بیماری ها داشته، هر چه بود، لطف و رحمت الهی بود، درباره پیامبری صابر و شکیبا. «مُغْتَسَل» به معنی آبی است که با آن شستشو می کنند، و بعضی آن را به معنی محل شستشو دانسته اند، ولی معنی اول صحیح تر به نظر می رسد، و به هر حال توصیف آن آب، به خنک بودن شاید اشاره ای به تأثیر مخصوص شستشو با آب سرد برای بهبود و سلامت تن باشد، همان گونه که در طب امروز، نیز ثابت شده است. و نیز اشاره لطیفی است بر این که: کمال آب شستشو در آن است که از نظر پاکی و نظافت همچون آب نوشیدنی باشد!»
استجابت دعای ایوب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس