فنون فقهی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] معمولاً دانش ها تجارب انتقال پذیر و ارزشمند خویش را در بخش های مختلف و بسترهای مورد علاقه خود، به فنونی مبدل می سازند که از استادان به شاگردان و از نسل پیشین به نسل پسین ودیعه داده می شوند.
به همان میزان که هر دانش ، چشم اندازی سترگ تر و مناسباتی پیچیده تر را در خود پرورانده باشد، نیازمندی آن به فنون و مهارت های مناسب برای موقعیت های متفاوت، بیشتر خواهد شد.دانش فقه از جمله دانش هایی است که نه تنها چشم اندازی مهم دارد که معمولاً درگیر حلّ وضعیت هایی می شود که به لحاظ پیوند خوردن با موقعیت هایی چندگانه و چند سویه، پیچیدگی به بار می آورد؛ هر فقیه از سویی درگیر مطالعه ای متن شناسانه می گردد و به متونی برمی خورد که یا در جایگاه منابع تشریع قدمتی بیش از هزار سال را با خود همراه دارند و یا گرداگرد متون منابع انباشته شده اند و مجموعه آرای فقیهان را در تاریخ باز می تابند و از سوی دیگر، در تنگناهای ضرورت لحاظ و مراعات خصلت های تفاوت یابنده زمانی و مکانی قرار می گیرد. بی گمان، پیوند خوردن سرنوشت فتوی دهی با مجموعه ای گسترده از مسائل سخت و غامض، وضعیتی چند لایه را برای دانش فقه رقم زده است. از این روی، فقه را نه می توان و نه شاید که دانشی متکی بر مهارتی محدود و صرفاً برخاسته از بستری واحد دانست.
تعریف و ویژگی های فنون فقهی
فنون فقهی را باید تکرار مهارت های فقیهان و توانمندی های آنان در مواجهه با یک یا چند موقعیت یا وضعیت خاص دانست. توضیح این که: بسیاری از حوزه های معرفتی درون فقهی ـ و گاه برون فقهی ـ پس از چندین بار بررسی حرفه ای توسط یک یا چند فقیه تجاربی را در خود گرد می آورند که رفته رفته به بخشی از روش مندی فقهی و قطعه ای از رویکرد فقیهان بدل می شوند.بدین سان فنون فقهی، شامل آن دسته از مهارت های فقهی می شوند که از موقعیت ذهنی و شخصی اوّلیه، فاصله گرفته و خصلتی نسبتاً عمومی و عینی یافته اند. بنابراین، هرچند مهارت های فقیهانه بسیار مهم به شمار می روند و از اصلی ترین عوامل توان مندی برخی از فقیهان به حساب می آیند، با این حال این مهارت ها تنها هنگامی این فرصت را می یابند که به صورت میراثی ماندگار، از فردی به فرد دیگر منتقل شوند و از وضعیت شخصی و اختصاصی تا موقعیت عمومی و فراگیر ارتقا یابند که تبدیل به فنون فقهی گردند.البته این ادعا که: شکل گیری یک فن فقهی نیاز به هم داستان شدن همه عالمان دارد، سخنی نادرست است بلکه آنچه لازم می نماید، برقراری نوعی توافق است که سطح قابل توجهی از فقیهان را فرا گرفته باشد.از جمله اصلی ترین خصلت های فنون فقهی را می توان ویژگی های زیر برشمرد:
برخورداری از عینیت قابل شناسایی
فنون فقهی، نمایان گر عینیتی قابل شناسایی می باشند و نه ذهنیتی ممهور به سلایق فردی و خصلت های شخصی. به تعبیر دیگر، فنون فقهی شامل آن دسته از مهارت های فقهی می شوند که از موقعیت ذهنی و شخصی اوّلیه، فاصله گرفته و خصلتی نسبتاً عمومی و عینی و طبعاً شناسایی پذیر، یافته اند، زیرا از سوی بسیاری از فقیهان یک یا چند دوره مهم فقهی، به رسمیت شناخته شده و از حدّ ادعایی صرفاً توجه برانگیز یا مهارتی نه چندان فراگیر عبور کرده اند.
برخورداری از زبانی مناسب برای توصیف پذیری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس