[ویکی فقه] در محله دشت زواره خانواده ای از نسل سید بهاء الدین حیدر زندگی می کردند که نزد اهالی به خوشنامی شهرت داشتند. پدر خانواده در قرائت قرآن با رعایت آداب ویژه مهارت ویژه ای داشت. وی در زمین های کشاورزی و باغ کوچک خود به کار مشغول بود و با افرادی که در محل پارچه و انواع ظروف نخی تولید می کردند، همکاری داشت. سید گازر در چنین خانواده ایی در نیمه قرن نهم هجری دیده به جهان گشود.
شهر زواره در ۱۳۵ کیلومتری شمالی شرقی اصفهان و ۱۵ کیلومتری اردستان قرار دارد. یاقوت حموی اندکی قبل از هجوم مغولان نام این دیار را «ازواره» در کنار کویر مرکزی ایران ضبط کرده است. «عمران قدیم این شهر در جهت شرقی بود که مسجدها، قلعه سنگی و برج نقاره خانه با دو دروازه بنکویه و بنچیره یا برج معروف نقاره خانه در آن گرفته اند. جزء غربی که زمانی با دروازه ای به نام بنبویه به سوی شمال غربی گشوده می شد شامل باغ ها و کشتزارها محصور در باروی شهر بود. »بر حسب وقف نامه ای که قدیمی ترین سند وقفی در منطقه اصفهان به شمار می رود و متن آن به زبان عربی می باشد، احمد بن محمد بن رستم بن مطیار قرشی معروف به «بو علی رستمی» عامل خراج اصفهان، زواره را در آغاز قرن چهارم هجری با چند آبادی دیگر بر اولاد پسر و سپس بر فرزندان دختر خود نسل بعد از نسل وقف کرد، بر همین اساس گروهی از سادات طباطبا که از اصفهان برای سکونت و تصرف موقوفه به زواره کوچیده بودند، در محله امیران که بین کوی باغبازان و باغ بو قرار داشت، اقامت گزیدند.
خانواده
در محله دشت زواره خانواده ای از نسل سید بهاء الدین حیدر زندگی می کردند که نزد اهالی به خوشنامی شهرت داشتند. پدر خانواده در قرائت قرآن با رعایت آداب ویژه مهارت ویژه ای داشت. او به علاقه مندان نیز فراگرفتن این کلام جاوید را آموزش می داد. وی در زمین های کشاورزی و باغ کوچک خود به کار مشغول بود و با افرادی که در محل پارچه و انواع ظروف نخی تولید می کردند، همکاری داشت. بخشی از مواد اولیه این صنایع بومی و یدی یعنی پنبه در زمین های زراعتی او به دست می آمد.یادآور می شود پس از آن که پنبه به صورت رشته هایی در می آمد برای آن که بتواند در دستگاه قرار گیرد باید در اصطلاح اهل محل شو داده شود تا استحکام خود را حفظ کند، او و همکارانش بر اثر حرارت دادن برخی اندامهای حیوانات حلال گوشت چون پوست و مانند آن مایعی چسبنده و لزج (شبیه چسب موکت) به دست می آوردند و نخهای پنبه ای را با ادوات سنتی به آن آغشته می کردند تا مقاوم گردد، این برنامه به شواخی یا گازری معروف بود.
شکوفایی با شکوه
سید گازر در چنین خانواده ایی در نیمه قرن نهم هجری دیده به جهان گشود. وی مقدمات علوم را نزد پدرش که قاری قرآن بود و مکتب خانه داشت فرا گرفت و درسنین نوجوانی با تحصیل در کاشان و اصفهان علوم اسلامی را عمیق تر فرا گرفت و از این رهگذر به منابع تفسیری و قرآنی دست یافت. سید گازر حزء استادانی که از مشخصات آنها آگاهی نداریم بر برخی دانشهای دینی در فقه ، حدیث و کلام دست یافت و خود در زواره محفل درسی تشکیل داد.او تلاشی کرد فرا گیران را با مفاهیم قرآنی آشنا کند. در ضمن وقتی در تفسیرهای علمای سلف بررسیهایی به عمل آورد، دو نکته را مورد توجه قرار دادیکی آنکه تفاسیر گذشته یا به زبان عربی بودند و استفاده از آنها برای عموم مردم فارسی زبان میسر نبود، یا اینکه فارسی آنقدر مشکل و دشوار بودند که استفاده از آن سخت می نمود، دیگر آنکه در تفاسیر اصل جدایی ناپذیری قرآن از عترت فراموش شده یا در حاشیه قرار گرفته بود. بدین لحاظ ضمن تدریس و تربیت شاگردان در پی موقعیتی بود که تفسیری ساده، روان و شیوا برای افراد فارسی زبان به نگارش در آورد و برخی شاگردان را هم که استعداد این کار را دارند، تشویق کند در این راه گام نهند.
نوری در تاریکی
...
شهر زواره در ۱۳۵ کیلومتری شمالی شرقی اصفهان و ۱۵ کیلومتری اردستان قرار دارد. یاقوت حموی اندکی قبل از هجوم مغولان نام این دیار را «ازواره» در کنار کویر مرکزی ایران ضبط کرده است. «عمران قدیم این شهر در جهت شرقی بود که مسجدها، قلعه سنگی و برج نقاره خانه با دو دروازه بنکویه و بنچیره یا برج معروف نقاره خانه در آن گرفته اند. جزء غربی که زمانی با دروازه ای به نام بنبویه به سوی شمال غربی گشوده می شد شامل باغ ها و کشتزارها محصور در باروی شهر بود. »بر حسب وقف نامه ای که قدیمی ترین سند وقفی در منطقه اصفهان به شمار می رود و متن آن به زبان عربی می باشد، احمد بن محمد بن رستم بن مطیار قرشی معروف به «بو علی رستمی» عامل خراج اصفهان، زواره را در آغاز قرن چهارم هجری با چند آبادی دیگر بر اولاد پسر و سپس بر فرزندان دختر خود نسل بعد از نسل وقف کرد، بر همین اساس گروهی از سادات طباطبا که از اصفهان برای سکونت و تصرف موقوفه به زواره کوچیده بودند، در محله امیران که بین کوی باغبازان و باغ بو قرار داشت، اقامت گزیدند.
خانواده
در محله دشت زواره خانواده ای از نسل سید بهاء الدین حیدر زندگی می کردند که نزد اهالی به خوشنامی شهرت داشتند. پدر خانواده در قرائت قرآن با رعایت آداب ویژه مهارت ویژه ای داشت. او به علاقه مندان نیز فراگرفتن این کلام جاوید را آموزش می داد. وی در زمین های کشاورزی و باغ کوچک خود به کار مشغول بود و با افرادی که در محل پارچه و انواع ظروف نخی تولید می کردند، همکاری داشت. بخشی از مواد اولیه این صنایع بومی و یدی یعنی پنبه در زمین های زراعتی او به دست می آمد.یادآور می شود پس از آن که پنبه به صورت رشته هایی در می آمد برای آن که بتواند در دستگاه قرار گیرد باید در اصطلاح اهل محل شو داده شود تا استحکام خود را حفظ کند، او و همکارانش بر اثر حرارت دادن برخی اندامهای حیوانات حلال گوشت چون پوست و مانند آن مایعی چسبنده و لزج (شبیه چسب موکت) به دست می آوردند و نخهای پنبه ای را با ادوات سنتی به آن آغشته می کردند تا مقاوم گردد، این برنامه به شواخی یا گازری معروف بود.
شکوفایی با شکوه
سید گازر در چنین خانواده ایی در نیمه قرن نهم هجری دیده به جهان گشود. وی مقدمات علوم را نزد پدرش که قاری قرآن بود و مکتب خانه داشت فرا گرفت و درسنین نوجوانی با تحصیل در کاشان و اصفهان علوم اسلامی را عمیق تر فرا گرفت و از این رهگذر به منابع تفسیری و قرآنی دست یافت. سید گازر حزء استادانی که از مشخصات آنها آگاهی نداریم بر برخی دانشهای دینی در فقه ، حدیث و کلام دست یافت و خود در زواره محفل درسی تشکیل داد.او تلاشی کرد فرا گیران را با مفاهیم قرآنی آشنا کند. در ضمن وقتی در تفسیرهای علمای سلف بررسیهایی به عمل آورد، دو نکته را مورد توجه قرار دادیکی آنکه تفاسیر گذشته یا به زبان عربی بودند و استفاده از آنها برای عموم مردم فارسی زبان میسر نبود، یا اینکه فارسی آنقدر مشکل و دشوار بودند که استفاده از آن سخت می نمود، دیگر آنکه در تفاسیر اصل جدایی ناپذیری قرآن از عترت فراموش شده یا در حاشیه قرار گرفته بود. بدین لحاظ ضمن تدریس و تربیت شاگردان در پی موقعیتی بود که تفسیری ساده، روان و شیوا برای افراد فارسی زبان به نگارش در آورد و برخی شاگردان را هم که استعداد این کار را دارند، تشویق کند در این راه گام نهند.
نوری در تاریکی
...
wikifeqh: غیاث_الدین_جمشید_زواره_ای