[ویکی فقه] غصب خلافت امام علی (عوامل). ادله متعدد و متقنی از حقانیت جانشینی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، در منابع شیعه و سنی وجود دارد. با وجود چنین دلایل واضحی این سوال پیش می آید که چرا خلافت، به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نرسید؟ در این مقاله به بررسی این شبهه می پردازیم.
یکی از شبهاتی که در طول قرون گذشته همواره از سوی اهل سنت و به ویژه وهابیت مطرح شده است این شبهه است که اگر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) از سوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) به عنوان جانشین انتخاب شده بود، معقول نبود که صحابه با آن مخالفت و از بیعت با آن حضرت امتناع ورزند. چطور شد که با این همه نصوصی که شما ادعا می کنید، باز هم خلافت به امام علی (علیه السّلام) نرسید؟
← پاسخ اجمالی
همان گونه که اشاره شد، این شبهه سخن جدیدی نیست که به تازگی مطرح شده باشد؛ بلکه در طول تاریخ و حتی در زمان خود امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نیز مطرح بوده است. شخصی از طایفه بنی اسد از امام علی (علیه السّلام) سؤال کرد: چگونه شما را که از همه سزاوارتر بودید از مقام خلافت کنار زدند؟ کیفدفعکم قومکم عن هذا المقام وانتم احق به؟ حضرت در پاسخ فرمود: «یَا اَخَا بَنِی اَسَدٍ اِنَّکَ لَقَلِقُ الْوَضِینِ تُرْسِلُ فِی غَیْرِ سَدَدٍ وَ لَکَ بَعْدُ ذِمَامَةُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْاَلَةِ وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ اَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَیْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الاَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الاَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ صنَوْطاً فَاِنَّهَا کَانَتْ اَثَرَةً شَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِینَ وَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ اِلَیْهِ الْقِیَامَةُ وَ دَعْ عَنْکَ نَهْباً صِیحَ فِی حَجَرَاتِهِ وَ لَکِنْ حَدِیثاً مَا حَدِیثُ الرَّوَاحِلِ» ای برادر بنی اسدی! تو مردی پریشان و مضطربی که نابجا پرسش میکنی؛ اما در عین حال احترام خویشاوندی و بستگی برقرار، و حق پرسش محترم است. اکنون که می خواهی بدانی، پس بدان که که آن ظلم و خودکامگی که نسبت به خلافت بر ما تحمیل شد، در حالی بود که ما را نسب برتر و پیوند خویشاوندی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) استوارتر بود؛ جز خودخواهی و انحصارطلبی چیز دیگری نبود که: گروهی بخیلانه به کرسی خلافت چسبیدند، و گروهی سخاوتمندانه از آن دست کشیدند، داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قیامت است. سپس حضرت امیر صلوات الله علیه به شعر امرء القیس استناد می جوید و می فرماید: واگذار، داستان تاراج آن غارتگران را و به یاد آور داستان شگفت دزدیدن شترهای سواری را.
امام علی (علیه السّلام)، نهج البلاغه، خطبة ۱۶۲.
اسلام در آغاز با مشکلات بسیاری مواجه بود که از جمله آن ها مخالفت سران قریش و بزرگان از مشرکین بود که نمی خواستند با ظهور اسلام قدرت و مکنتی را که سال ها در اختیارشان بود، از دست بدهند. آن ها با تمام توان در برابر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و پیشرفت اسلام ایستادگی و برای رسیدن به هدفشان از هیچ تلاشی دریغ ننمودند. ولذا با ورود پیامبر اسلام به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، آن ها احساس خطر بیشتری کردند و به همان اندازه تلاششان را نیز بیشتر کردند؛ تا جایی که با راه انداختن جنگ های متعدد برای اسلام مشکلات فراوانی را ایجاد کردند. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در این جنگ ها به تنهایی به اندازه تمام سربازان مسلمان از خود جانفشانی نشان داد و سران کفر را یکی پس از دیگری به هلاکت رساند. شمشیر برّان حیدر کرّار پهلوانانی را به زمین زد که از سران کفر به حساب می آمدند و با کشته شدن آن ها بود که دین نوپای اسلام به مرور سراسر جزیرة العرب را فراگرفت و مشرکان قریش را برای همیشه مغلوب و سر شکسته کرد. آن حضرت در جنگ بدر ده ها نفر از قریش را به جهنم واصل کرد، در جنگ احد زمانی که تمامی صحابه فرار را بر قرار ترجیح داده بودند پروانه وار دور شمع وجود رسول خدا می چرخید و شجاعانه از آن حضرت دفاع می کرد، در جنگ خندق عمرو بن عبدود پهلوان نامی عرب را به زمین زد، در جنگ خیبر و حنین و.... تا زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) زنده بود، نتوانستند به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) آسیبی برسانند؛ اما با رحلت آن حضرت، دمل های چرکین کینه، سر باز کرد و دشمنی منافقان و آن هایی که به زور اسلام آورده بودند علنی شد. ابن ابی الحدید معتزلی در این باره می نویسد: ان قریشا اجتمعت علی حربه منذ یوم بویع بغضا له وحسدا وحقدا علیه، فاصفقوا کلهم یدا واحدة علی شقاقه وحربه، کما کانت حالهم فی ابتداء الاسلام مع رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم)، لم تخرم حاله من حاله ابدا.
ابن ابی الحدید، ابوحامد عبد الحمید، شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۱۵۱.
...
یکی از شبهاتی که در طول قرون گذشته همواره از سوی اهل سنت و به ویژه وهابیت مطرح شده است این شبهه است که اگر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) از سوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) به عنوان جانشین انتخاب شده بود، معقول نبود که صحابه با آن مخالفت و از بیعت با آن حضرت امتناع ورزند. چطور شد که با این همه نصوصی که شما ادعا می کنید، باز هم خلافت به امام علی (علیه السّلام) نرسید؟
← پاسخ اجمالی
همان گونه که اشاره شد، این شبهه سخن جدیدی نیست که به تازگی مطرح شده باشد؛ بلکه در طول تاریخ و حتی در زمان خود امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نیز مطرح بوده است. شخصی از طایفه بنی اسد از امام علی (علیه السّلام) سؤال کرد: چگونه شما را که از همه سزاوارتر بودید از مقام خلافت کنار زدند؟ کیفدفعکم قومکم عن هذا المقام وانتم احق به؟ حضرت در پاسخ فرمود: «یَا اَخَا بَنِی اَسَدٍ اِنَّکَ لَقَلِقُ الْوَضِینِ تُرْسِلُ فِی غَیْرِ سَدَدٍ وَ لَکَ بَعْدُ ذِمَامَةُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْاَلَةِ وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ اَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَیْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الاَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الاَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ صنَوْطاً فَاِنَّهَا کَانَتْ اَثَرَةً شَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِینَ وَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ اِلَیْهِ الْقِیَامَةُ وَ دَعْ عَنْکَ نَهْباً صِیحَ فِی حَجَرَاتِهِ وَ لَکِنْ حَدِیثاً مَا حَدِیثُ الرَّوَاحِلِ» ای برادر بنی اسدی! تو مردی پریشان و مضطربی که نابجا پرسش میکنی؛ اما در عین حال احترام خویشاوندی و بستگی برقرار، و حق پرسش محترم است. اکنون که می خواهی بدانی، پس بدان که که آن ظلم و خودکامگی که نسبت به خلافت بر ما تحمیل شد، در حالی بود که ما را نسب برتر و پیوند خویشاوندی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) استوارتر بود؛ جز خودخواهی و انحصارطلبی چیز دیگری نبود که: گروهی بخیلانه به کرسی خلافت چسبیدند، و گروهی سخاوتمندانه از آن دست کشیدند، داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قیامت است. سپس حضرت امیر صلوات الله علیه به شعر امرء القیس استناد می جوید و می فرماید: واگذار، داستان تاراج آن غارتگران را و به یاد آور داستان شگفت دزدیدن شترهای سواری را.
امام علی (علیه السّلام)، نهج البلاغه، خطبة ۱۶۲.
اسلام در آغاز با مشکلات بسیاری مواجه بود که از جمله آن ها مخالفت سران قریش و بزرگان از مشرکین بود که نمی خواستند با ظهور اسلام قدرت و مکنتی را که سال ها در اختیارشان بود، از دست بدهند. آن ها با تمام توان در برابر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و پیشرفت اسلام ایستادگی و برای رسیدن به هدفشان از هیچ تلاشی دریغ ننمودند. ولذا با ورود پیامبر اسلام به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، آن ها احساس خطر بیشتری کردند و به همان اندازه تلاششان را نیز بیشتر کردند؛ تا جایی که با راه انداختن جنگ های متعدد برای اسلام مشکلات فراوانی را ایجاد کردند. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در این جنگ ها به تنهایی به اندازه تمام سربازان مسلمان از خود جانفشانی نشان داد و سران کفر را یکی پس از دیگری به هلاکت رساند. شمشیر برّان حیدر کرّار پهلوانانی را به زمین زد که از سران کفر به حساب می آمدند و با کشته شدن آن ها بود که دین نوپای اسلام به مرور سراسر جزیرة العرب را فراگرفت و مشرکان قریش را برای همیشه مغلوب و سر شکسته کرد. آن حضرت در جنگ بدر ده ها نفر از قریش را به جهنم واصل کرد، در جنگ احد زمانی که تمامی صحابه فرار را بر قرار ترجیح داده بودند پروانه وار دور شمع وجود رسول خدا می چرخید و شجاعانه از آن حضرت دفاع می کرد، در جنگ خندق عمرو بن عبدود پهلوان نامی عرب را به زمین زد، در جنگ خیبر و حنین و.... تا زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) زنده بود، نتوانستند به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) آسیبی برسانند؛ اما با رحلت آن حضرت، دمل های چرکین کینه، سر باز کرد و دشمنی منافقان و آن هایی که به زور اسلام آورده بودند علنی شد. ابن ابی الحدید معتزلی در این باره می نویسد: ان قریشا اجتمعت علی حربه منذ یوم بویع بغضا له وحسدا وحقدا علیه، فاصفقوا کلهم یدا واحدة علی شقاقه وحربه، کما کانت حالهم فی ابتداء الاسلام مع رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم)، لم تخرم حاله من حاله ابدا.
ابن ابی الحدید، ابوحامد عبد الحمید، شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۱۵۱.
...
wikifeqh: عوامل_غصب_خلافت_امام_علی