غزوه خندق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] غزوه خندق از غزوات پیامبر در سال پنجم هجری با مشرکین و احزاب مخالف از جمله یهود، می باشد و به جنگ احزاب نیز معروف است.
در بعضی منابع، وقوع این جنگ را در ماه شوال و در بعضی دیگر ذیقعده دانسته اند و از ۸ تا ۲۳ ذیقعده نیز دانسته شده است. روایتی نیز حاکی از آن است که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) پنج شنبه دهم شوال عازم این جنگ شد و آن را شنبه اول ذیقعده به پایان رساند.
علت اصلی جنگ
وقتی پیامبر بنی نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر تحریک کردند و این را می توان علت اصلی آغاز جنگ شمرد. پس از آن، یهودیانی از بنی نضیر و بنی وائل همچون حُیَّی بن اَخْطَب نضری، سلام بن ابی الحُقَیق نضری، کِنانةبن ربیع بن ابی الحقیق نضری، هَوذةبن قیس وائلی و ابوعمّار وائلی (واقدی: ابوعامر راهب)، به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا برانگیختند.هنگامی که ابوسفیان به آنها گفت شما نیز مانند محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) اهل کتاب هستید و ممکن است این توطئه شما باشد، پس اگر می خواهید ما بپذیریم که دروغ نمی گویید؛ باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید یهودیان برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بتهای مشرکین مکه شدند و زمانی که ابوسفیان بین بت پرستی و دین اسلام مقایسه کرد که ما برای حجاج شتران قوی کوهان نحر می کنیم و از آنها پذیرایی می کنیم؛ اما محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) دین اجداد خود را کنار گذاشته است و از یهودیان داوری طلب کرد، آنان بین حقانیت دین مشرکین و دین رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دین مشرکین را به حق دانستند و اینجا بود که این آیه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نازل گردید: «اَ لَمْ تَرَ اِلیَ الَّذِینَ اُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلَاءِ اَهْدَی مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً.اُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنهَُمُ اللَّهُ وَ مَن یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ نَصِیرًا؛ آیا ندیدی کسانی را که بهره ای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت» ایمان می آورند، و درباره کافران می گویند: «آنها، از کسانی که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند»؟! آنها کسانی هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت.»ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای هم پیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر هم پیمان شدند. سپس آن یهودیان نزد قبیلۀ غَطَفان (به ریاست عُیَیْنَةبن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای خیبر، آنان را برای جنگ با پیامبر با خود همراه کردند. آنگاه نزد بنی سُلَیْم بن منصور رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند. بنابراین قریش با رهبری ابوسفیان با چهار هزار مرد از مکه خارج شد و فرماندهی جنگ را به عثمان بن طلحة بن ابی طلحه داد و در لشکر ایشان هزار نفر شتر و سیصد سر اسب بود و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار مرد از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته می شد، چندانکه تعداد آنان در نزدیکی مدینه به ده هزار نفر رسید.
تعداد مشرکان در جنگ
تعداد مشرکان از تمامی قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید. که چهار هزار نفرشان همراه با سیصد اسب و ۵۰۰،۱ شتر از قریش و هم پیمانان آنها بودند. اما برخی تعداد مشرکین را هجده هزار نفر و مسلمانان را سه هزار نفر ذکر کرده اند. در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه، نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است . به هر حال، اتحاد و بسیج عمومی مشرکان و یهودیان در این غزوه، نمایانگر عزم جدّی آنان برای نابودی اسلام بوده است. از این رو، رسول خدا فرمود، همۀ اسلام رویاروی همه شرک قرار گرفته است. این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کرده اند. یعقوبی، تعداد آنان را هفتصد مرد ذکر کرده است.
مشورت پیامبر در امور نظامی
...
در بعضی منابع، وقوع این جنگ را در ماه شوال و در بعضی دیگر ذیقعده دانسته اند و از ۸ تا ۲۳ ذیقعده نیز دانسته شده است. روایتی نیز حاکی از آن است که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) پنج شنبه دهم شوال عازم این جنگ شد و آن را شنبه اول ذیقعده به پایان رساند.
علت اصلی جنگ
وقتی پیامبر بنی نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر تحریک کردند و این را می توان علت اصلی آغاز جنگ شمرد. پس از آن، یهودیانی از بنی نضیر و بنی وائل همچون حُیَّی بن اَخْطَب نضری، سلام بن ابی الحُقَیق نضری، کِنانةبن ربیع بن ابی الحقیق نضری، هَوذةبن قیس وائلی و ابوعمّار وائلی (واقدی: ابوعامر راهب)، به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا برانگیختند.هنگامی که ابوسفیان به آنها گفت شما نیز مانند محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) اهل کتاب هستید و ممکن است این توطئه شما باشد، پس اگر می خواهید ما بپذیریم که دروغ نمی گویید؛ باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید یهودیان برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بتهای مشرکین مکه شدند و زمانی که ابوسفیان بین بت پرستی و دین اسلام مقایسه کرد که ما برای حجاج شتران قوی کوهان نحر می کنیم و از آنها پذیرایی می کنیم؛ اما محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) دین اجداد خود را کنار گذاشته است و از یهودیان داوری طلب کرد، آنان بین حقانیت دین مشرکین و دین رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دین مشرکین را به حق دانستند و اینجا بود که این آیه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نازل گردید: «اَ لَمْ تَرَ اِلیَ الَّذِینَ اُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلَاءِ اَهْدَی مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً.اُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنهَُمُ اللَّهُ وَ مَن یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ نَصِیرًا؛ آیا ندیدی کسانی را که بهره ای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت» ایمان می آورند، و درباره کافران می گویند: «آنها، از کسانی که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند»؟! آنها کسانی هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت.»ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای هم پیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر هم پیمان شدند. سپس آن یهودیان نزد قبیلۀ غَطَفان (به ریاست عُیَیْنَةبن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای خیبر، آنان را برای جنگ با پیامبر با خود همراه کردند. آنگاه نزد بنی سُلَیْم بن منصور رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند. بنابراین قریش با رهبری ابوسفیان با چهار هزار مرد از مکه خارج شد و فرماندهی جنگ را به عثمان بن طلحة بن ابی طلحه داد و در لشکر ایشان هزار نفر شتر و سیصد سر اسب بود و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار مرد از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته می شد، چندانکه تعداد آنان در نزدیکی مدینه به ده هزار نفر رسید.
تعداد مشرکان در جنگ
تعداد مشرکان از تمامی قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید. که چهار هزار نفرشان همراه با سیصد اسب و ۵۰۰،۱ شتر از قریش و هم پیمانان آنها بودند. اما برخی تعداد مشرکین را هجده هزار نفر و مسلمانان را سه هزار نفر ذکر کرده اند. در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه، نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است . به هر حال، اتحاد و بسیج عمومی مشرکان و یهودیان در این غزوه، نمایانگر عزم جدّی آنان برای نابودی اسلام بوده است. از این رو، رسول خدا فرمود، همۀ اسلام رویاروی همه شرک قرار گرفته است. این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کرده اند. یعقوبی، تعداد آنان را هفتصد مرد ذکر کرده است.
مشورت پیامبر در امور نظامی
...
wikifeqh: غزوه_خندق
[ویکی شیعه] غزوه خندق یا غزوه احزاب از غزوات پیامبر(ص) بود که در سال پنجم هجری رخ داد. این جنگ با توطئه قبیله بنی نضیر آغاز شد و قریش با تمام متحدان خود برای ریشه کن کردن اسلام همداستان شدند. برای مقابله با مشرکان به پیشنهاد سلمان فارسی مسلمانان در اطراف مدینه خندق حفر کردند. این جنگ با پیروزی مسلمانان به پایان رسید و مشرکین عقب نشینی کردند.
در این جنگ حضرت علی عمرو بن عبدود را به هلاکت رساند.
این جنگ به احزاب نیز معروف است. زیرا قبیله قریش با متحدانش از دیگر قبایل کفار عرب و یهود، برای ریشه کن کردن اسلام بر ضد پیامبر(ص) و مسلمانان همداستان شدند.
در این جنگ حضرت علی عمرو بن عبدود را به هلاکت رساند.
این جنگ به احزاب نیز معروف است. زیرا قبیله قریش با متحدانش از دیگر قبایل کفار عرب و یهود، برای ریشه کن کردن اسلام بر ضد پیامبر(ص) و مسلمانان همداستان شدند.
wikishia: غزوه_خندق
پیشنهاد کاربران
نبرد احزاب یا غزوه خندق که در ۱۷ شوال سال پنجم هجری، برابر با سال ۶۲۷ میلادی در یثرب میان سپاهیان مسلمان پیرو محمد و سپاهیان مکه تحت رهبری ابوسفیان درگرفت. این نبرد سومین رویارویی مسلمانان مدینه و مکیان و از نبردهای مهم تاریخ اسلام است. در این نبرد حفر خندق اطراف شهر به پیشنهاد سلمان فارسی انجام گرفت. نبرد خندق که به نبرد احزاب نیز نامبردار است محاصره طولانی مدت شهر یثرب ( مدینه امروزی ) است که توسط اعراب و قبائل یهودی صورت گرفت. تعداد مردان جنگی در این غزوه به ۱۰ هزار نفر به همراه شش هزار و چندین شتر می رسیده است درحالی که مدافعان مدینه تنها ۳۰۰۰ نفر بوده اند. این شکست باعث شد که اعراب مکه بسیاری از دارایی و اموال تجاری شام را از دست بدهند.
... [مشاهده متن کامل]
این غزوه بنام خندق نامبردار است. خَندَق ( به فارسی سره: کَندَگ ) نهر پرآب یا خشک و دست ساخت است که در قدیم گرداگرد شهر یا لشکرگاه می کندند تا از ورود دشمنان یا سیل جلوگیری شود. واژهٔ خندق عربی شدهٔ واژهٔ پارسی میانه کَندَگ و به معنی «کَنده» است. در زبان های کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشهٔ «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار می رفته است و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر.
وقتی محمد، پیامبر اسلام، بنی نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با محمد تحریک کردند ؛ بنی نضیر همچنین به مکه رفتند و قریش را به نبرد بامحمد واداشتند. قریش، پیشنهاد نمایندگان یهود را پذیرفت و به جنگ با محمد رهسپار شد. در این نبرد، هم پیمانان قریش بنی سلیم و غطفان و بنی اسد نیز به جنگ جویان سپاه مکه پیوستند. سپاهیان قریش، ده هزار تن و سه لشکر بودند که فرماندهی همه آن ها با ابوسفیان بود. بنی خزاعه، محمد را از برنامه قریش و جنبش ایشان آگاه کردند. پیامبر اسلام، برای جنگ یاران ویژه خود را گردآورد. برخی پیشنهاد کردند که به شیوه قلعه داری از یثرب، دفاع کنند و از بالای دژها و نقاط بلند با دشمن نبرد کنند. سلمان فارسی که با شیوه های جنگ ایرانیان آشنایی داشت، پیشنهاد کرد که گرداگرد شهر را خندق بکنند تا از پیشرفت دشمن به درون شهر جلوگیری شود و سپس با ساختن دژها و سنگرها در اطراف خندق، یا پرتاب تیر و سنگ، از گذر یافتن دشمن از خندق به سوی شهر، جلوگیری شود و پیامبر اسلام پذیرفت. کار کندن خندق با شتاب آغاز شد؛ کندن هر ناحیه ای از خندق به یک گروه از مسلمانان واگذار گردید و هر فردی به کندن چهل ذراع واداشته شد. یهودیان بنی قریظه نیز در کندن خندق، به مسلمانان یاری رساندند. کار خندق در شش روز به پایان رسید و برای آن درهایی گذارده شد و نگهبانی هر در به قبیله ای واگذار گشت و زبیر بن عوام به سرپرستی پاسداران درهای قلعه گمارده شد.
... [مشاهده متن کامل]
این غزوه بنام خندق نامبردار است. خَندَق ( به فارسی سره: کَندَگ ) نهر پرآب یا خشک و دست ساخت است که در قدیم گرداگرد شهر یا لشکرگاه می کندند تا از ورود دشمنان یا سیل جلوگیری شود. واژهٔ خندق عربی شدهٔ واژهٔ پارسی میانه کَندَگ و به معنی «کَنده» است. در زبان های کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشهٔ «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار می رفته است و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر.
وقتی محمد، پیامبر اسلام، بنی نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با محمد تحریک کردند ؛ بنی نضیر همچنین به مکه رفتند و قریش را به نبرد بامحمد واداشتند. قریش، پیشنهاد نمایندگان یهود را پذیرفت و به جنگ با محمد رهسپار شد. در این نبرد، هم پیمانان قریش بنی سلیم و غطفان و بنی اسد نیز به جنگ جویان سپاه مکه پیوستند. سپاهیان قریش، ده هزار تن و سه لشکر بودند که فرماندهی همه آن ها با ابوسفیان بود. بنی خزاعه، محمد را از برنامه قریش و جنبش ایشان آگاه کردند. پیامبر اسلام، برای جنگ یاران ویژه خود را گردآورد. برخی پیشنهاد کردند که به شیوه قلعه داری از یثرب، دفاع کنند و از بالای دژها و نقاط بلند با دشمن نبرد کنند. سلمان فارسی که با شیوه های جنگ ایرانیان آشنایی داشت، پیشنهاد کرد که گرداگرد شهر را خندق بکنند تا از پیشرفت دشمن به درون شهر جلوگیری شود و سپس با ساختن دژها و سنگرها در اطراف خندق، یا پرتاب تیر و سنگ، از گذر یافتن دشمن از خندق به سوی شهر، جلوگیری شود و پیامبر اسلام پذیرفت. کار کندن خندق با شتاب آغاز شد؛ کندن هر ناحیه ای از خندق به یک گروه از مسلمانان واگذار گردید و هر فردی به کندن چهل ذراع واداشته شد. یهودیان بنی قریظه نیز در کندن خندق، به مسلمانان یاری رساندند. کار خندق در شش روز به پایان رسید و برای آن درهایی گذارده شد و نگهبانی هر در به قبیله ای واگذار گشت و زبیر بن عوام به سرپرستی پاسداران درهای قلعه گمارده شد.
معنی غزوهٔ خندق.