عزیز
/~aziz/
مترادف عزیز: ارجمند، شایسته، عالیقدر، عزتمند، گرامی، گرانمایه، محترم، نورچشم
متضاد عزیز: ذلیل
برابر پارسی: گرامی، گرانمایه، ارجمند، مهربان، نازنین
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: گرامی، ارجمند، محترم، از صفات پروردگار، آن که او را بسیار دوست بدارند یا برای او ارزش و احترام زیادی قائل باشند، محبوب، دارای رفاه، عزت و احترام در مقابلِ ذلیل، از نام ها و صفات خداوند، ( در قدیم ) دارای عظمت و احترام، ( در تصوف ) مرشد، پیر، گرانمایه، از نامهای خداوند
برچسب ها: اسم، اسم با ع، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
دریغ فر جوانی و عز اوی دریغ
عزیز بودم از این پیش همچنان سپریغ.
شهید بلخی.
بس عزیزم بس گرامی شاد باش اندرین خانه بسان نو بیوگ.
رودکی.
من اینجا دیر ماندم خوار گشتم عزیزاز ماندن دائم شود خوار.
دقیقی.
بدینار و دیبا و اسب و کنیزمکن خوار ای پور جان عزیز.
فردوسی.
دو شهزاده بد نزد لهراسب نیزکه بودند هر دو چو جان عزیز.
فردوسی.
عزیزتر ز همه خلق یار نیک بودبکارتر ز همه کار خدمت سلطان.
فرخی.
کشان کشان همی آورد هر کسی سوی اومبارزان و عزیزان آن سپه را خوار.
فرخی.
عزیز نبودآنکس که تو عزیز کنی زبهر آنکه عزیز تو زود گردد خوار
عزیز آنکس باشد که کردگار جهان
کند عزیزش بی سیر کوکب سیار.
ابوحنیفه اسکافی.
هیچ چیز عزیزتر از جان نباشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 357 ). اکنون فرزند حاجب را... نواختی تمام ارزانی داشتیم و حاجبی یافت و پیش ما عزیز باشد. ( تاریخ بیهقی ص 335 ).منزل توست جهان ای سفری جان عزیز
سفرت سوی سرائیست که آن جای بقاست.
ناصرخسرو.
تو بی هنری چرا عزیزی او بی گنهی چراست مضطر.
ناصرخسرو.
عزیز الهی به سعی بدخواه ذلیل نگردد. ( اندرزنامه منسوب به خواجه نظام الملک ).زآن عزیز است آفتاب که او
گاه پیدا و گاه ناپیداست.
مسعودسعد.
گفتمش ای روی تو عزیزتر از جان دیدن رویت ز زندگانی خوشتر.
مسعودسعد.
چون فتح ز تیغ تو عزیز است برِ ملک تیغ تو همه ساله عزیز است برِ فتح.
مسعودسعد.
اقوال پسندیده مدروس گشته... و مظلوم محق ذلیل و ظالم مبطل عزیز. ( کلیله و دمنه ).ای خدایت عزیز کرده ز خلق
بنده را هست میهمان عزیز.
انوری.
ای به تو دین عزیز و دنیا خوارخوار شد هرکه ت او نخواست عزیز.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
شریف، گرامی، گرانمایه، ارجمند، بزرگوار
( صفت ) ۱ - گرامی محبوب . ۲ - ارجمند گرانمایه شریف بزرگوار محترم ۳ - کمیاب نادر جمع اعزائ اعزه . ۴ - صفتی است از صفات باری تعالی . یا عزیز بی جهت .کسی که خود را به غلط محبوب دیگران پندارد . یا عزیز دردانه . کسی که والدین و اقوم او بیش از حد وی را مورد محبت و نوازش قرار دهند .
ابن هبه الله بن علی علوی حسنی جد او نقیب النقبای خراسان بود و نقابت علویان و وزارت سلطان به او پیشنهاد شد اما او از شدت زهد و تقوی از پذیرفتن آن امتناع ورزید و بسال ۵۲۷ قمری بطور ناگهانی در نیشابور درگذشت
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) [قدیمی] لقب هر یک از فرمانروایان مصر یا بزرگترین صاحب منصب دربار فرعون.
۳. (اسم ) خویشاوند بسیار نزدیک.
۴. آنچه به سختی به دست می آید، کمیاب.
۵. [قدیمی] نیرومند، قوی.
۶. (اسم ) (تصوف ) پیر.
۷. از نام های خداوند.
* عزیز داشتن: (مصدر متعدی ) گرامی داشتن، ارجمند داشتن.
* عزیز کردن: (مصدر متعدی ) گرامی کردن.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] یکی از «صفات» پروردگار متعال که در قرآن کریم به کرات تکرار شده است صفت «عزیز» است که معمولا با صفات دیگر خداوند، در متن یا آخر آیات آمده است.
واژة عزیز مشتق از «عزّة» و حالتی است که مانع شکست انسان می شود. به زمین سخت و گرفته شده نیز عزیز گویند. عزیز کسی است که در اثر نیرومندی امرش غالب و جاری است و مقهور نمی شود.
این کلمه را غالب مفسرین از اسماء حسنی دانسته اند و گفته اند خداوند ذات مقدسش را با این واژه وصف نموده است، زیرا وجود او متفرّد به عزت حقیقی او بوده و از هرگونه نقص و شریک در مقام الوهیتش مبّری می باشد. صفت عزیز، خداوند کریم را بر قادر بودنش نسبت به همه موجودات توصیف می کند که هیچ موجودی را نشاید با او مقایسه نمود و پیوسته اوست که بر جهان و جهانیان غالب و چیره است و باید او را بر عزت و عظمت یاد کرد و اظهار عبودیت دائمی و خالصانه نسبت به ساحت مقدس او داشت.لغویون در اصل معنای عزت و عزیز اختلاف نظری ندارند، ولی در مصادیق و وجه ارتباط آن با اصل کلمه اختلافاتی وجود دارد.
انواع عزت
همه مخلوقات به حکم محدودیتشان قابل شکستند، لذا تنها ذات پاک خداست که شکست ناپذیر است و هر کس هر عزتی که کسب می کند از برکت دریای بی انتهای اوست.
در حالات امام حسن مجتبی (علیه السلام) می خوانیم: در ساعات آخر عمر گران بهایش هنگامی که یکی از یاران ایشان درخواست اندرز می کند، در ضمن نصایح ارزنده ای می فرماید: «هرگاه بخواهی بدون داشتن قبیله عزیز باشی و بدون قدرت حکومت، هیبت داشته باشی، از سایه ذلت معصیت خدا به در آی و در پناه عزت اطاعت او قرار گیر.» مؤید این مطلب در قرآن این گونه بیان شده است:«مَنْ کاَنَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهَِِّ الْعِزَّةُ جَمِیعًا...» «کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست...»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «به درستی که پروردگار شما هر روز می گوید: من عزیز هستم پس هرکس عزت دنیا و آخرت را می خواهد پس اطاعت کند عزیز را.»
در اینجا سؤالی مطرح می شود که اگر در قرآن آمده:«... وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ ....» «... هرکس را بخواهی عزت می دهی و هر که را بخواهی خوار می کنی...»
چرا خداوند به برخی عزت می دهد و به برخی دیگر نه تنها عزت نمی دهد، بلکه بعضاً ذلیلشان می سازد؟
جواب این سؤال چندان مشکل نیست:
هیچ یک از کارهای خداوند بیهوده نیست و همه از روی حکمت و علت است. باید علت ذلت و عزت را در خود شخص جستجو کرد، لذا می بینیم قرآن پیوسته ذلت را از آن کفار و بدکاران می داند که در اثر کفر و کارهای زشت نصیب آنها گردیده است «...وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکنَةُ وَ بَاءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَالِک بِأَنَّهُمْ کاَنُواْ یکفُرُونَ بَِایاتِ اللَّهِ ...» «...و (مهر) ذلت دنیا بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدای شدند، چرا که آنان نسبت به آیات الهی کفر ورزیدند و ...».
رسول خدا ص، مظهر عزت
...
واژة عزیز مشتق از «عزّة» و حالتی است که مانع شکست انسان می شود. به زمین سخت و گرفته شده نیز عزیز گویند. عزیز کسی است که در اثر نیرومندی امرش غالب و جاری است و مقهور نمی شود.
این کلمه را غالب مفسرین از اسماء حسنی دانسته اند و گفته اند خداوند ذات مقدسش را با این واژه وصف نموده است، زیرا وجود او متفرّد به عزت حقیقی او بوده و از هرگونه نقص و شریک در مقام الوهیتش مبّری می باشد. صفت عزیز، خداوند کریم را بر قادر بودنش نسبت به همه موجودات توصیف می کند که هیچ موجودی را نشاید با او مقایسه نمود و پیوسته اوست که بر جهان و جهانیان غالب و چیره است و باید او را بر عزت و عظمت یاد کرد و اظهار عبودیت دائمی و خالصانه نسبت به ساحت مقدس او داشت.لغویون در اصل معنای عزت و عزیز اختلاف نظری ندارند، ولی در مصادیق و وجه ارتباط آن با اصل کلمه اختلافاتی وجود دارد.
انواع عزت
همه مخلوقات به حکم محدودیتشان قابل شکستند، لذا تنها ذات پاک خداست که شکست ناپذیر است و هر کس هر عزتی که کسب می کند از برکت دریای بی انتهای اوست.
در حالات امام حسن مجتبی (علیه السلام) می خوانیم: در ساعات آخر عمر گران بهایش هنگامی که یکی از یاران ایشان درخواست اندرز می کند، در ضمن نصایح ارزنده ای می فرماید: «هرگاه بخواهی بدون داشتن قبیله عزیز باشی و بدون قدرت حکومت، هیبت داشته باشی، از سایه ذلت معصیت خدا به در آی و در پناه عزت اطاعت او قرار گیر.» مؤید این مطلب در قرآن این گونه بیان شده است:«مَنْ کاَنَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهَِِّ الْعِزَّةُ جَمِیعًا...» «کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست...»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «به درستی که پروردگار شما هر روز می گوید: من عزیز هستم پس هرکس عزت دنیا و آخرت را می خواهد پس اطاعت کند عزیز را.»
در اینجا سؤالی مطرح می شود که اگر در قرآن آمده:«... وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ ....» «... هرکس را بخواهی عزت می دهی و هر که را بخواهی خوار می کنی...»
چرا خداوند به برخی عزت می دهد و به برخی دیگر نه تنها عزت نمی دهد، بلکه بعضاً ذلیلشان می سازد؟
جواب این سؤال چندان مشکل نیست:
هیچ یک از کارهای خداوند بیهوده نیست و همه از روی حکمت و علت است. باید علت ذلت و عزت را در خود شخص جستجو کرد، لذا می بینیم قرآن پیوسته ذلت را از آن کفار و بدکاران می داند که در اثر کفر و کارهای زشت نصیب آنها گردیده است «...وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکنَةُ وَ بَاءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَالِک بِأَنَّهُمْ کاَنُواْ یکفُرُونَ بَِایاتِ اللَّهِ ...» «...و (مهر) ذلت دنیا بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدای شدند، چرا که آنان نسبت به آیات الهی کفر ورزیدند و ...».
رسول خدا ص، مظهر عزت
...
wikifeqh: عزیز
[ویکی اهل البیت] واژه «عزیز» در دو مورد در قرآن به کار رفته است :
wikiahlb: عزیز
[ویکی الکتاب] معنی عَزِیزٍ: آن غالب ومقتدری که هرگز شکست نمیپذیرد ، و کسی بر او غالب نمیآید . و یا به معنای کسی است که هر چه دیگران دارند از ناحیه او دارند ، و هر چه او دارد از ناحیه کسی نیست
معنی عِزّاً: نیرو و شوکت و آسیبناپذیری(در اصل کلمه عزت به معنای نایابی است ، وقتی میگویند فلان چیز عزیز الوجود است ، معنایش این است که به آسانی نمیتوان بدان دست یافت ، و عزیز قوم به معنای کسی است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف سایر افراد قوم ،...
معنی عِزَّةُ: نیرو و شوکت و آسیبناپذیری(در اصل کلمه عزت به معنای نایابی است ، وقتی میگویند فلان چیز عزیز الوجود است ، معنایش این است که به آسانی نمیتوان بدان دست یافت ، و عزیز قوم به معنای کسی است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف سایر افراد قوم ،...
معنی عِزَّتِکَ: عزت تو- شرافت تو- ارزشمندی تو(در اصل کلمه عزت به معنای نایابی است ، وقتی میگویند فلان چیز عزیز الوجود است ، معنایش این است که به آسانی نمیتوان بدان دست یافت ، و عزیز قوم به معنای کسی است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف سایر افراد ق...
معنی کَیْلٌ: وزن - واحد اندازه گیری وزن - پیمانه (در عبارت" وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذَ ٰلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ"منظور این است که سهمیه وزنی که عزیز مصر یاهمان حضرت یوسف علی نبینا و علیه السلام برای هر نفر تعیین کرده بود یک بار شتر بوده و حال برادران می گویند می رو...
معنی رَّحْمَـٰنِ: آن کس که مهربانیش همیشگی و شامل همه است - همیشه رحم کننده - همیشه مهربان (رحمان صفت مشبهه از رحم است ،رحمن صورتی از رحمت ومهربانی خداست که شامل همه مخلوقاتش می شود و این صفت خاص پروردگار است ونا میدن دیگران به آن صحیح نیست .کاربرد وزن فَعلان در آیات ...
معنی قَائِمٌ: ایستاده -برپا -پا بر جا- ثابت قدم-قیام کننده (کلمه قیام بر وزن فیعال می باشدو قیام بر هر چیز به معنای درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قیام به معنای ایستادن است ، و عادتا بین ایستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه هست ودر فارس...
معنی قَوَّامِینَ: بسیار قیام کنندگان - بسیاربر پا دارندگان(کلمه قیام بر وزن فیعال می باشدو قیام بر هر چیز به معنای درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قیام به معنای ایستادن است ، و عادتا بین ایستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه هست ودر فارسی هم ...
ریشه کلمه:
عزز (۱۱۹ بار)
«عزیز» از مادّه «عِزَّة» به معنای قدرتمندی است که شکست ناپذیر است، هم توانایی بر ارائه آیات بزرگ دارد، و هم در هم کوبنده تکذیب کنندگان است.
از اسماء حسنی است به معنی توانا و قادر در مجمع فرموده: عزیز توانائی است که مغلوب نمیشود و به قولی: کسی است که چیزی بر او ممتنع نیست. «العزیز القدیر الذی لا یغالب و قبل هو القادر الذی لا یمتنع علیه شیء اراد فعله». ، . عزیز آنگاه که درباره خدا به کار رفته نوعاً با یکی از اسماء حسنی توأم است مثل «حَکیم» در دو آیه فوق و مثل ، ، ، ، . و نظائر آن. اینها ظاهراً برای فهماندن این حقیقت است که خدا در عین عزّت و توانائی کارهایش از روی حکمت و مصلحت است و در عین حال مهربان، بخشاینده، وهاب، دانا، پسندیده و... است نباید از عزّت خدا به هراسید. گاهی در مقام تهدید آمده: . در بعضی از آیات آمده: . ظاهراً مراد از عزیز در این آیات منیع و دافع است یعنی خدا قوی است کسی او را زبون نتواند کرد و عزیز و منیع است که کسی به مقام و سلطنت او نرسد. آیه چنین است «... وَلَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْیَنْصُرُهُ اِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌ عَزیزٌ» شاید قوی اشاره به اصل قدرت و عزیز اشاره به عملی کردن آن باشد یعنی هم نیرومند است و هم بر اعمال آن تواناست و شاید در آیاتی نظیر آیه فوق نیز این عنایت تصوّر شود. عزیز گاهی به معنی سخت و دشوار آمده مثل ، . ایضاً به معنی گرامی و محترم نحو . هکذا به معنی حکمران و شخص قدرتمند مثل ، . در آیه . گفتهاند: بر سبیل استهزاء و تهکّم است. اعزّة: جمع عزیز است . عزیزان اهل شهر را ذلیلان گردانند.
معنی عِزّاً: نیرو و شوکت و آسیبناپذیری(در اصل کلمه عزت به معنای نایابی است ، وقتی میگویند فلان چیز عزیز الوجود است ، معنایش این است که به آسانی نمیتوان بدان دست یافت ، و عزیز قوم به معنای کسی است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف سایر افراد قوم ،...
معنی عِزَّةُ: نیرو و شوکت و آسیبناپذیری(در اصل کلمه عزت به معنای نایابی است ، وقتی میگویند فلان چیز عزیز الوجود است ، معنایش این است که به آسانی نمیتوان بدان دست یافت ، و عزیز قوم به معنای کسی است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف سایر افراد قوم ،...
معنی عِزَّتِکَ: عزت تو- شرافت تو- ارزشمندی تو(در اصل کلمه عزت به معنای نایابی است ، وقتی میگویند فلان چیز عزیز الوجود است ، معنایش این است که به آسانی نمیتوان بدان دست یافت ، و عزیز قوم به معنای کسی است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد ، بخلاف سایر افراد ق...
معنی کَیْلٌ: وزن - واحد اندازه گیری وزن - پیمانه (در عبارت" وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذَ ٰلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ"منظور این است که سهمیه وزنی که عزیز مصر یاهمان حضرت یوسف علی نبینا و علیه السلام برای هر نفر تعیین کرده بود یک بار شتر بوده و حال برادران می گویند می رو...
معنی رَّحْمَـٰنِ: آن کس که مهربانیش همیشگی و شامل همه است - همیشه رحم کننده - همیشه مهربان (رحمان صفت مشبهه از رحم است ،رحمن صورتی از رحمت ومهربانی خداست که شامل همه مخلوقاتش می شود و این صفت خاص پروردگار است ونا میدن دیگران به آن صحیح نیست .کاربرد وزن فَعلان در آیات ...
معنی قَائِمٌ: ایستاده -برپا -پا بر جا- ثابت قدم-قیام کننده (کلمه قیام بر وزن فیعال می باشدو قیام بر هر چیز به معنای درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قیام به معنای ایستادن است ، و عادتا بین ایستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه هست ودر فارس...
معنی قَوَّامِینَ: بسیار قیام کنندگان - بسیاربر پا دارندگان(کلمه قیام بر وزن فیعال می باشدو قیام بر هر چیز به معنای درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قیام به معنای ایستادن است ، و عادتا بین ایستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه هست ودر فارسی هم ...
ریشه کلمه:
عزز (۱۱۹ بار)
«عزیز» از مادّه «عِزَّة» به معنای قدرتمندی است که شکست ناپذیر است، هم توانایی بر ارائه آیات بزرگ دارد، و هم در هم کوبنده تکذیب کنندگان است.
از اسماء حسنی است به معنی توانا و قادر در مجمع فرموده: عزیز توانائی است که مغلوب نمیشود و به قولی: کسی است که چیزی بر او ممتنع نیست. «العزیز القدیر الذی لا یغالب و قبل هو القادر الذی لا یمتنع علیه شیء اراد فعله». ، . عزیز آنگاه که درباره خدا به کار رفته نوعاً با یکی از اسماء حسنی توأم است مثل «حَکیم» در دو آیه فوق و مثل ، ، ، ، . و نظائر آن. اینها ظاهراً برای فهماندن این حقیقت است که خدا در عین عزّت و توانائی کارهایش از روی حکمت و مصلحت است و در عین حال مهربان، بخشاینده، وهاب، دانا، پسندیده و... است نباید از عزّت خدا به هراسید. گاهی در مقام تهدید آمده: . در بعضی از آیات آمده: . ظاهراً مراد از عزیز در این آیات منیع و دافع است یعنی خدا قوی است کسی او را زبون نتواند کرد و عزیز و منیع است که کسی به مقام و سلطنت او نرسد. آیه چنین است «... وَلَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْیَنْصُرُهُ اِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌ عَزیزٌ» شاید قوی اشاره به اصل قدرت و عزیز اشاره به عملی کردن آن باشد یعنی هم نیرومند است و هم بر اعمال آن تواناست و شاید در آیاتی نظیر آیه فوق نیز این عنایت تصوّر شود. عزیز گاهی به معنی سخت و دشوار آمده مثل ، . ایضاً به معنی گرامی و محترم نحو . هکذا به معنی حکمران و شخص قدرتمند مثل ، . در آیه . گفتهاند: بر سبیل استهزاء و تهکّم است. اعزّة: جمع عزیز است . عزیزان اهل شهر را ذلیلان گردانند.
wikialkb: عَزِیز
[ویکی اهل البیت] عزیز (اسامی و اوصاف قرآن). «عزیز» یکی از اسامی و صفات قرآن است: «وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ»؛ و این کتابی است، قطعاً شکست ناپذیر. (سوره فصلت/41)
«عزیز» در لغت به چند معنا آمده است:
قرآن به هر سه معنا «عزیز» نامیده شده است؛ زیرا:
«عزیز» در لغت به چند معنا آمده است:
قرآن به هر سه معنا «عزیز» نامیده شده است؛ زیرا:
wikiahlb: عزیز_(اسامی_و_اوصاف_قرآن)
[ویکی اهل البیت] عزیز (اسم الله). این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
عزیز از اسما و صفات خداوند سبحان و به معنای تفوّق و برتری نسبت به مادون و در مقابل ذلت است. مفاهیم قهر، غلبه، قوّت و شدّت از آثار و لوازم آن است. عزت تام و کامل فقط در مورد خدای سبحان تحقق دارد زیرا نور او غیرمتناهی و غیرمحدود ازلی و ابدی است، مثل علم و قدرت و حیات و سایر صفات ذاتی اش پس او برتر است بر ماورای عالم وجود و بر جمیع آسمان ها و زمین و مابین این دو.
این واژه در 99 مورد از قرآن کریم آمده است:
فرهنگ قرآن، جلد 20، صص 391-390.
عزیز از اسما و صفات خداوند سبحان و به معنای تفوّق و برتری نسبت به مادون و در مقابل ذلت است. مفاهیم قهر، غلبه، قوّت و شدّت از آثار و لوازم آن است. عزت تام و کامل فقط در مورد خدای سبحان تحقق دارد زیرا نور او غیرمتناهی و غیرمحدود ازلی و ابدی است، مثل علم و قدرت و حیات و سایر صفات ذاتی اش پس او برتر است بر ماورای عالم وجود و بر جمیع آسمان ها و زمین و مابین این دو.
این واژه در 99 مورد از قرآن کریم آمده است:
فرهنگ قرآن، جلد 20، صص 391-390.
wikiahlb: عزیز_(اسم_الله)
[ویکی فقه] عزیز (اسماء الهی). یکی از «صفات» پروردگار متعال که در قرآن کریم به کرات تکرار شده است صفت «عزیز» است که معمولا با صفات دیگر خداوند، در متن یا آخر آیات آمده است.
واژة عزیز مشتق از «عزّة» و حالتی است که مانع شکست انسان می شود. به زمین سخت و گرفته شده نیز عزیز گویند. عزیز کسی است که در اثر نیرومندی امرش غالب و جاری است و مقهور نمی شود.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات، ترجمه غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۴ش، دوم، ج۲، ص ۵۹۰.
همه مخلوقات به حکم محدودیتشان قابل شکستند، لذا تنها ذات پاک خداست که شکست ناپذیر است و هر کس هر عزتی که کسب می کند از برکت دریای بی انتهای اوست.
تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۹۳.
...
واژة عزیز مشتق از «عزّة» و حالتی است که مانع شکست انسان می شود. به زمین سخت و گرفته شده نیز عزیز گویند. عزیز کسی است که در اثر نیرومندی امرش غالب و جاری است و مقهور نمی شود.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات، ترجمه غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۴ش، دوم، ج۲، ص ۵۹۰.
همه مخلوقات به حکم محدودیتشان قابل شکستند، لذا تنها ذات پاک خداست که شکست ناپذیر است و هر کس هر عزتی که کسب می کند از برکت دریای بی انتهای اوست.
تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۹۳.
...
wikifeqh: عزیز
[ویکی فقه] عزیز (قرآن). عزیز یکی از اوصاف قرآن می باشد.
«عزیز» یکی از اسامی و صفات قرآن است: (وانه لکتاب عزیز)؛ «و این کتابی است قطعا شکست ناپذیر». «عزیز» در لغت به چند معنا آمده است:۱. غالب و نیرومند ؛۲. ارجمند و گرامی (شریف و کریم)؛۳. کمیاب.
وجه نامگذاری قرآن به عزیز
قرآن به هر سه معنا «عزیز» نامیده شده است؛ زیرا:۱. غالب و شکست ناپذیر است؛ چون قدرت منطق و استدلال و اتقان معارف قرآن به گونه ای است که هیچ گاه مقهور و مغلوب نمی شود و کسانی که به معارضه با قرآن برخیزند، شکست خورده، نمی توانند مثل آن را بیاورند.۲. عزیز است؛ چون خداوند او را گرامی داشته است و هیچ گونه تغییر و تبدیل در آن راه نمی یابد و با پشتیبانی خدا محفوظ است: (انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون). ۳. کمیاب است؛ یعنی مثل و مانندی برای آن نیست.
«عزیز» یکی از اسامی و صفات قرآن است: (وانه لکتاب عزیز)؛ «و این کتابی است قطعا شکست ناپذیر». «عزیز» در لغت به چند معنا آمده است:۱. غالب و نیرومند ؛۲. ارجمند و گرامی (شریف و کریم)؛۳. کمیاب.
وجه نامگذاری قرآن به عزیز
قرآن به هر سه معنا «عزیز» نامیده شده است؛ زیرا:۱. غالب و شکست ناپذیر است؛ چون قدرت منطق و استدلال و اتقان معارف قرآن به گونه ای است که هیچ گاه مقهور و مغلوب نمی شود و کسانی که به معارضه با قرآن برخیزند، شکست خورده، نمی توانند مثل آن را بیاورند.۲. عزیز است؛ چون خداوند او را گرامی داشته است و هیچ گونه تغییر و تبدیل در آن راه نمی یابد و با پشتیبانی خدا محفوظ است: (انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون). ۳. کمیاب است؛ یعنی مثل و مانندی برای آن نیست.
wikifeqh: عزیز_(قرآن)
دانشنامه عمومی
عزیز (استان مدیه). عزیز ( به عربی: عزیز ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان مدیه واقع شده است. [ ۱]
wiki: عزیز (استان مدیه)
عزیز (ترانه مدونا). «عزیز» ( انگلیسی: Cherish ) ترانه ای از خواننده آمریکایی مدونا از چهارمین آلبوم استودیویی اش، مثل یک نیایش ( ۱۹۸۹ ) است. این ترانه توسط مدونا و پاتریک لنرد نوشته شده و در ۱ اوت ۱۹۸۹ به عنوان سومین تک آهنگ از آلبوم توسط سیر رکوردز و وارنر رکوردز منتشر شد. [ ۱] «عزیز» با محوریت مضامین عشق و روابط ساخته شد و رومئو و ژولیت اثر ویلیام شکسپیر یکی از اصلی ترین الهامات ترانه بود. [ ۲]
«عزیز» به رتبه ۳۷ در جدول فروش ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و هفته بعد به رتبه ۲۷ رسید، پس از آن با رقابت با تک آهنگ «دلم برایت خیلی تنگ شده» از جنت جکسون روبرو شد و در رتبه دوم ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد قرار گرفت و نتوانست به صدر جدول برسد. [ ۳] [ ۴]
«عزیز» به رتبه ۳۷ در جدول فروش ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و هفته بعد به رتبه ۲۷ رسید، پس از آن با رقابت با تک آهنگ «دلم برایت خیلی تنگ شده» از جنت جکسون روبرو شد و در رتبه دوم ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد قرار گرفت و نتوانست به صدر جدول برسد. [ ۳] [ ۴]
wiki: عزیز (ترانه مدونا)
عزیز (فیلم ۱۹۶۵). عزیز ( به انگلیسی: Darling ) فیلمی ۱۲۸ دقیقه ای به کارگردانی جان شلزینگر با بازی جولی کریستی محصول سال ۱۹۶۵ میلادی کشور ایالات متحده است. [ ۱]
دایانا ( جولی کریستی ) که دختر زیبا و تنوع طلبی است، با رابرت ( دیرک بگارد ) رابطه ای عاشقانه را آغاز می کند. هردوی آنها متأهل اند و رابطه شان مخفیانه است. پس از چندی دایانا برای پیگیری علاقهٔ خود به بازیگری با مایلز ( لارنس هاروی ) که به او نقشی در فیلم خود داده، آشنا شده و همبستر می شود. همین موضوع باعث جدا شدن رابرت از او می شود. پس از چندی دایانا با مالکوم عکاس همجنسگرا که همدل ترین کس در اطراف دایانا است، دوست می شود؛ اما بازهم آرام نمی گیرد. با دیدن شهر رم، به پیشنهاد ازدواج شاهزادهٔ پیر جواب مثبت می دهد و وارد کاخ می شود. او نمی تواند زندگی کسالت آور آنجا را تحمل کند، پس به انگلستان برمی گردد تا رابرت را پیدا کند. اما رابرت دیگر او را نمی خواهد و او را به ایتالیا پس می فرستد.
دایانا ( جولی کریستی ) که دختر زیبا و تنوع طلبی است، با رابرت ( دیرک بگارد ) رابطه ای عاشقانه را آغاز می کند. هردوی آنها متأهل اند و رابطه شان مخفیانه است. پس از چندی دایانا برای پیگیری علاقهٔ خود به بازیگری با مایلز ( لارنس هاروی ) که به او نقشی در فیلم خود داده، آشنا شده و همبستر می شود. همین موضوع باعث جدا شدن رابرت از او می شود. پس از چندی دایانا با مالکوم عکاس همجنسگرا که همدل ترین کس در اطراف دایانا است، دوست می شود؛ اما بازهم آرام نمی گیرد. با دیدن شهر رم، به پیشنهاد ازدواج شاهزادهٔ پیر جواب مثبت می دهد و وارد کاخ می شود. او نمی تواند زندگی کسالت آور آنجا را تحمل کند، پس به انگلستان برمی گردد تا رابرت را پیدا کند. اما رابرت دیگر او را نمی خواهد و او را به ایتالیا پس می فرستد.
wiki: عزیز (فیلم ۱۹۶۵)
عزیز (فیلم آمریکایی ۲۰۱۵). عزیز[ ۱] ( انگلیسی: Darling ) فیلمی در ژانر ترسناک به کارگردانی میکی کیتینگ است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
عزیز (فیلم کمدی ۱۹۶۵). عزیز ( انگلیسی: The Loved One ) یک فیلم کمدی سیاه وسفید به کارگردانی تونی ریچاردسون است که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. این فیلم بر پایهٔ رمان عزیز اثر اولین وو ساخته شد.
• رابرت مورس
• جاناتان وینترز
• آنجانته کامر
• راد استایگر
• دینا اندروز
• میلتون برل
• جیمز کابرن
• جان گیلگد
• تب هانتر
• مارگارت لیتون
• لیبراچی
• رادی مک داول
• رابرت مورلی
• باربارا نیکولز
• لایونل استندر
• رابرت استون
• پال ویلیامز
• آلن نیپی یر
• برنی کاپل
• جیمی فار
• رابرت مورس
• جاناتان وینترز
• آنجانته کامر
• راد استایگر
• دینا اندروز
• میلتون برل
• جیمز کابرن
• جان گیلگد
• تب هانتر
• مارگارت لیتون
• لیبراچی
• رادی مک داول
• رابرت مورلی
• باربارا نیکولز
• لایونل استندر
• رابرت استون
• پال ویلیامز
• آلن نیپی یر
• برنی کاپل
• جیمی فار
wiki: عزیز (فیلم کمدی ۱۹۶۵)
عزیز (مجموعه تلویزیونی). عزیز ( به ترکی استانبولی: AZIZ ) یک سریال تلویزیونی ترکیه ای با درونمایه و تمی میهن پرستانه است در ژانرهای درام، اکشن، تاریخی و رومانس، محصول O3 Medya به کارگردانی رجایی کاراگز. [ ۱] نخستین قسمت عزیز، در تاریخ ۵ نوامبر سال ۲۰۲۱ منتشر شد. آغاز رویداد این سریال، در سال ۱۹۳۴ میلادی رخ می دهد، هنگامیکه استان هاتای در ترکیه کنونی با مرکزیت آنتاکیا، تحت استعمار و استثمار کشور فرانسه است. قسمت پایانی سریال ۲۸ قسمتی عزیز در یک فصل که از کانال شو تی وی ترکیه برای بینندگان به تصویر درآمد در تاریخ ۳ ژوئن ۲۰۲۲ به پایان رسید. [ ۲]
عزیز پایدار، پسر ادیب پایدار: «خان، بزرگ زاده و صاحب نامورترین قالی فروشی» آنتاکیاست درست در زمانیکه آنتاکیا تحت استثمار و استعمار حاکمان فرانسوی ست. عزیز که جوانمردی فرهیخته است از نوجوانی دل باختهٔ دختری زیباچهر به نام «دل ربا» و خواهان ازدواج با اوست. شبی، «عزیز، پسر عمویش: آدم و پسر فرمان روای فرانسوی آنتاکیا: آندره» در کافه ای قرار ملاقات گذاشتند تا عزیز، مژدهٔ ازدواجش با دلربا را به آنان برساند. درست در همان زمان، زد و خوردی شدید، میان آندره و جوانی کیک فروش که قصد فروش کیک هایش به فرانسوی ها را نَداشت رخ می دهد. عزیز که خون میهن پرستی در رگهایش جاریست از جای برخاسته و با میانجیگری، آندره را وادار می سازد تا دست از ضرب و شتم جوان کیک فروش بردارد، خشم و نفرت همهٔ وجود آندره را فرا می گیرد و با فریاد اعلام می کند که آنتاکیا، متعلق به فرانسوی هاست و از کافه خارج می شود. لحظه ای بعد، عزیز نیز از کافه خارج می شود و با فریاد «کمک» دختری در جای خود متوقف می شود. شتابان به سمت فریاد دختر، در گذرگهی تاریک می رسد و با آندره که قصد تعرض به دختری ترک تبار را دارد روبرو می شود؛ آندره با اسلحه عزیز را نشانه می گیرد ولی عزیز، زودتر، آندره را به هلاکت می رساند. عزیز، هراسان به عمارت پدری رسیده و این رخداد را برای پدر و عمویش بازگو می کند. ادیب پایدار که نگران جان عزیز است ازو خواهش می کند تا آبها از آسیاب بیفتند این دیار را ترک گوید. عزیز، شبانه، هنگام خروج از شهر برای خداحافظی به سوی دلربا می رود و بدون آشکارسازی این راز، خواهان سوگند دلربا می شود تا چشم به راهش بماند. پس از خروج عزیز، جوان کیک فروش به اتهام قتل آندره در برابر چشم همگان اعدام می شود. مدت زمانی بعد، عزیز با خطر مرگ مواجه می شود و جان سالم به در می برد اما خبر نادرست مرگ عزیز سراسر آنتاکیا را فرا می گیرد… دو سال بعد، زمانیکه اوضاع آرام می شود، عزیز دوباره به آنتاکیا بازمی گردد ولی به جای آن عمارت پر شکوه، با ویرانه ای متروک روبرو می شود. نگران به سوی منزل عمویش می رود و آنجا با شنیدن خبر خودکشی پدرش از گالیپ پایدار، «حیران و آسیمه» و سپس با دلربا مواجه می شود، دلربایی که با آدم، پسرعموی عزیز نامزد شده…
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعزیز پایدار، پسر ادیب پایدار: «خان، بزرگ زاده و صاحب نامورترین قالی فروشی» آنتاکیاست درست در زمانیکه آنتاکیا تحت استثمار و استعمار حاکمان فرانسوی ست. عزیز که جوانمردی فرهیخته است از نوجوانی دل باختهٔ دختری زیباچهر به نام «دل ربا» و خواهان ازدواج با اوست. شبی، «عزیز، پسر عمویش: آدم و پسر فرمان روای فرانسوی آنتاکیا: آندره» در کافه ای قرار ملاقات گذاشتند تا عزیز، مژدهٔ ازدواجش با دلربا را به آنان برساند. درست در همان زمان، زد و خوردی شدید، میان آندره و جوانی کیک فروش که قصد فروش کیک هایش به فرانسوی ها را نَداشت رخ می دهد. عزیز که خون میهن پرستی در رگهایش جاریست از جای برخاسته و با میانجیگری، آندره را وادار می سازد تا دست از ضرب و شتم جوان کیک فروش بردارد، خشم و نفرت همهٔ وجود آندره را فرا می گیرد و با فریاد اعلام می کند که آنتاکیا، متعلق به فرانسوی هاست و از کافه خارج می شود. لحظه ای بعد، عزیز نیز از کافه خارج می شود و با فریاد «کمک» دختری در جای خود متوقف می شود. شتابان به سمت فریاد دختر، در گذرگهی تاریک می رسد و با آندره که قصد تعرض به دختری ترک تبار را دارد روبرو می شود؛ آندره با اسلحه عزیز را نشانه می گیرد ولی عزیز، زودتر، آندره را به هلاکت می رساند. عزیز، هراسان به عمارت پدری رسیده و این رخداد را برای پدر و عمویش بازگو می کند. ادیب پایدار که نگران جان عزیز است ازو خواهش می کند تا آبها از آسیاب بیفتند این دیار را ترک گوید. عزیز، شبانه، هنگام خروج از شهر برای خداحافظی به سوی دلربا می رود و بدون آشکارسازی این راز، خواهان سوگند دلربا می شود تا چشم به راهش بماند. پس از خروج عزیز، جوان کیک فروش به اتهام قتل آندره در برابر چشم همگان اعدام می شود. مدت زمانی بعد، عزیز با خطر مرگ مواجه می شود و جان سالم به در می برد اما خبر نادرست مرگ عزیز سراسر آنتاکیا را فرا می گیرد… دو سال بعد، زمانیکه اوضاع آرام می شود، عزیز دوباره به آنتاکیا بازمی گردد ولی به جای آن عمارت پر شکوه، با ویرانه ای متروک روبرو می شود. نگران به سوی منزل عمویش می رود و آنجا با شنیدن خبر خودکشی پدرش از گالیپ پایدار، «حیران و آسیمه» و سپس با دلربا مواجه می شود، دلربایی که با آدم، پسرعموی عزیز نامزد شده…
wiki: عزیز (مجموعه تلویزیونی)
جدول کلمات
مترادف ها
یار، دلارام، معشوقه، عزیز، دلبر، نوعی نان شیرینی بشکل قلب، مامانی
شهد، معشوق، عزیز، عسل، انگبین
عزیز
یار، عزیز، کبوتر قمری
چیز عزیز و پربها، محبوب، گران، عزیز، گرامی، پر ارزش
محبوب، عزیز
محبوب، لطیف، عزیز، پر ارزش، نفیس، فوق العاده، گرانبها، قیمتی، چیز گرانبها، سنگین قیمت، تصنعی گرامی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
عزیز: این واژه که در عربی از ریشه عز ( با تشدید ز ) ساخته شده است، برگرفته از واژه ی اوستایی اَئُزه aoza به معنی گرامی داشتن است. پس عزیز واژه ای عربی شده یا معرب از پارسی است.
همتای پارسی آن اینهاست:
... [مشاهده متن کامل]
فری fri ( سغدی )
فریان faryān ( سغدی: fryān )
زرژیک zaržik ( سغدی: żržcik )
نازار ( لری ) .
همتای پارسی آن اینهاست:
... [مشاهده متن کامل]
فری fri ( سغدی )
فریان faryān ( سغدی: fryān )
زرژیک zaržik ( سغدی: żržcik )
نازار ( لری ) .
با ارزش، ازشمند
با ارزش، ارزشمند
وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزیزاً
نصرتی چشمگیر، که یا کم نظیر و یا بی نظیر بود.
شاید به پیغمبر ( ص ) اشاره شد
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ
زندگی بدون پیغمبر ( ص ) ؛ زندگی نیست.
نصرتی چشمگیر، که یا کم نظیر و یا بی نظیر بود.
شاید به پیغمبر ( ص ) اشاره شد
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ
زندگی بدون پیغمبر ( ص ) ؛ زندگی نیست.
عزیز از نظر معنی لغت به کسی گفته می شود که هیچکس نتواند بر او غالب گردد ، و هر چه اراده کند انجام شدنی باشد ، و به تعبیر دیگر همیشه غالب است و هرگز مغلوب نیست . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 331 )
نفوذ ناپذیر
واژه عزیز
معادل ابجد 94
تعداد حروف 4
تلفظ 'aziz
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی، جمع: اعزّاء و اعزَّة]
مختصات ( عَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی 'aziz
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد 94
تعداد حروف 4
تلفظ 'aziz
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی، جمع: اعزّاء و اعزَّة]
مختصات ( عَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی 'aziz
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
عزیزالهی نام طایفه ای از ایل بزرگ لک حسنوند
عزیزالله خان فرزند ارشد خدائی خان حسنوند بوده
زنده باد لک و لکستان
عزیزالله خان فرزند ارشد خدائی خان حسنوند بوده
زنده باد لک و لکستان
وصله تن
چشم و چراغ. [ چ َ / چ ِ م ُ چ ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سبب بینائی و سرمایه بصارت. ( آنندراج ) :
قائدچشم و چراغ عالمی گردد چو شمع
آنکه پیماید بدیده قامت شبهای تار.
سنائی.
نیست جز سر عقل و جان دماغ
... [مشاهده متن کامل]
خلق را در دو خطه چشم و چراغ.
سنائی.
رجوع به چشم ورجوع به چراغ شود.
|| محبوب عزیزالوجود. ( ناظم الاطباء ) . معشوق. کنایه از کسی یا چیزی که مورد علاقه و محبت و توجه خاص است :
تا ظن نبری چشم و چراغا که شب آمد
چشم و دل من سیر شود زان رخ سیمین.
فرخی.
عالم علم بود و بحر هنر
بود چشم و چراغ پیغمبر.
سنائی.
کاشکی خورشید را زین غم نبودی چشم درد
تا بر این چشم و چراغ انجمن بگریستی.
خاقانی.
چشم و چراغ اهل وجودی و در وجود
ذات شریفت آمده بر سر نشان چشم.
سلمان ساوجی.
گر سها در سایه رایت رود چون آفتاب
بعد ازین چشم و چراغ آسمان باشد سها.
سلمانی ساوجی.
رجوع به چشم و رجوع به چراغ شود.
|| کسی که باعث عزت متعلقان خود باشد. ( فرهنگ نظام ) . بزرگ خاندان یا کسی که مایه فخر دودمانی است :
چشم و چراغی که از میان کیان رفت
نور کیان ظل کردگار بماناد.
خاقانی.
ظل حق چشم و چراغ دوده ٔچنگیزخان
شیخ حسن نویان امیر دین فزای کفرکاه.
سلمان ساوجی.
چشم و چراغ ظفر تیغ جهانگیر او
پشت و پناه جهان عدل جهاندار اوست.
سلمان ساوجی.
رجوع به چشم و رجوع به چراغ شود.
قائدچشم و چراغ عالمی گردد چو شمع
آنکه پیماید بدیده قامت شبهای تار.
سنائی.
نیست جز سر عقل و جان دماغ
... [مشاهده متن کامل]
خلق را در دو خطه چشم و چراغ.
سنائی.
رجوع به چشم ورجوع به چراغ شود.
|| محبوب عزیزالوجود. ( ناظم الاطباء ) . معشوق. کنایه از کسی یا چیزی که مورد علاقه و محبت و توجه خاص است :
تا ظن نبری چشم و چراغا که شب آمد
چشم و دل من سیر شود زان رخ سیمین.
فرخی.
عالم علم بود و بحر هنر
بود چشم و چراغ پیغمبر.
سنائی.
کاشکی خورشید را زین غم نبودی چشم درد
تا بر این چشم و چراغ انجمن بگریستی.
خاقانی.
چشم و چراغ اهل وجودی و در وجود
ذات شریفت آمده بر سر نشان چشم.
سلمان ساوجی.
گر سها در سایه رایت رود چون آفتاب
بعد ازین چشم و چراغ آسمان باشد سها.
سلمانی ساوجی.
رجوع به چشم و رجوع به چراغ شود.
|| کسی که باعث عزت متعلقان خود باشد. ( فرهنگ نظام ) . بزرگ خاندان یا کسی که مایه فخر دودمانی است :
چشم و چراغی که از میان کیان رفت
نور کیان ظل کردگار بماناد.
خاقانی.
ظل حق چشم و چراغ دوده ٔچنگیزخان
شیخ حسن نویان امیر دین فزای کفرکاه.
سلمان ساوجی.
چشم و چراغ ظفر تیغ جهانگیر او
پشت و پناه جهان عدل جهاندار اوست.
سلمان ساوجی.
رجوع به چشم و رجوع به چراغ شود.
ازیز= عزیز= کسی که بسیار دوست دارنده شده است،
گرامی، گران مایه، ارجمند، مهربان، نازنین، هیژا، بِرَیز، هنین
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی.
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
گرامی، گران مایه، ارجمند، مهربان، نازنین، هیژا، بِرَیز، هنین
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی.
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
اَزیز= عزیز= کسی را بسیار دوست داشتن،
نازنین، گرامی، گران مایه، ارجمند، مهربان، هنین، بِرَیز، هیژا
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی.
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
نازنین، گرامی، گران مایه، ارجمند، مهربان، هنین، بِرَیز، هیژا
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی.
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
جانا، نازنین
هوالعلیم
عزیز : سرافراز ؛ همیشه پیروز ؛ دراوج اقتدار
عزیز : سرافراز ؛ همیشه پیروز ؛ دراوج اقتدار
به کردی کرمانجی: هَیژا
به کردی سورانی: بِرَیز
به کردی کلهری: هَنین، جاناخَ ( عزیزبهترازجان )
به کردی سورانی: بِرَیز
به کردی کلهری: هَنین، جاناخَ ( عزیزبهترازجان )
این واژه ایرانی است و که عرب گرفته است و واژه عزت نیز همخانواده آن است
عزیز : عزیز در لغت به معنی هر چیز مشکل ، غیر قابل نفوذ و غالب می باشد . لذا زمینی که عبور از آن به سختی انجام می گیرد عزاز نامیده می شود و نیز هر چیز که بر اثر کمیابی دسترسی به آن مشکل باشد عزیز نامیده می شود .
... [مشاهده متن کامل]
عزیر در لغت عرب همان عزرا در لغت یهود است ، و از آنجا که عرب به هنگامی که نام بیگانه ای را به کار می برد معمولا در آن تغییری ایجاد می کند ، مخصوصا گاه برای اظهار محبت آن را به صیغه تصغیر در می آورد ، عزرا را نیز تبدیل به عزیر کرده است ، همانگونه که نام اصلی عیسی که یسوع است و یحیی که یوحنا است پس از نقل به زبان عربی دگرگون شده و به شکل عیسی و یحیی در آمده است .
... [مشاهده متن کامل]
عزیر در لغت عرب همان عزرا در لغت یهود است ، و از آنجا که عرب به هنگامی که نام بیگانه ای را به کار می برد معمولا در آن تغییری ایجاد می کند ، مخصوصا گاه برای اظهار محبت آن را به صیغه تصغیر در می آورد ، عزرا را نیز تبدیل به عزیر کرده است ، همانگونه که نام اصلی عیسی که یسوع است و یحیی که یوحنا است پس از نقل به زبان عربی دگرگون شده و به شکل عیسی و یحیی در آمده است .
دوست داشتنی و قابل اعتنا
محترم
عزیزبزرگترین نام خداوندهس
جانان، آرام جان، نور چشمی
عَزیز
گُمان می رود واژه ای پارسی و اَرَبیده باشد :
عَزیز < اَزیز : اَز - ایز
اَز : پیش نشست واژ ( حرف اضافه ) = بیش اَز اندازه ، بسیار ، زیاد
ایز : پسوند نام ساز مانند : مَویز، پاکیز، دوشیز، تُرشیز، لَزیز ( لَذیذ ) ، کَنیز. . .
اَزیز : کَسی را بیش اَز اَندازه دوست داشتن
گُمان می رود واژه ای پارسی و اَرَبیده باشد :
عَزیز < اَزیز : اَز - ایز
اَز : پیش نشست واژ ( حرف اضافه ) = بیش اَز اندازه ، بسیار ، زیاد
ایز : پسوند نام ساز مانند : مَویز، پاکیز، دوشیز، تُرشیز، لَزیز ( لَذیذ ) ، کَنیز. . .
اَزیز : کَسی را بیش اَز اَندازه دوست داشتن
۱. خداوندعزیز یعنی خداوند شکست ناپذیر
۲. به معنی محبوب و دوست داشتنی هم به کار می رود.
۲. به معنی محبوب و دوست داشتنی هم به کار می رود.
جانان، نور چشم، تاج سر، نازنین
ارجمند، شایسته، عالیقدر، عزتمند، گرامی، گرانمایه، محترم، نورچشم
عزیزم :my dear one
ارزشمند شکست ناپذیر
شکست ناپذیر، مغلوب نشدنی، پیروز مند
گرامی، محترم، بسیار دوست داشتنی
گرامی، محترم، بسیار دوست داشتنی
گران
مانند: عزیز تر از جان = گران تر از جان
مانند: عزیز تر از جان = گران تر از جان
بسیاردوست داشتنی، قابل احترام، باارزش ومهم بودن
عزتمند یا محترمbk
ارجمند, گرامی, محترم
عزیز یعنی عزتمند، شکست ناپذیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)