فرهنگ اسم ها
معنی: شرابی که مایل به سرخی باشد، شراب انگوری، ( = صَهباء ) ( مؤنث اصهب )، سرخ و سفید، می، به معنی سرخ و سفید
برچسب ها: اسم، اسم با ص، اسم دختر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
آورد نامه گل باد صبا به صهبا.
کسائی.
امیرا خسروا شاها همانا عهد کردستی که گنجی را برافشانی چو بر کف برنهی صهبا.
فرخی.
گاه آن آمد که عاشق برزند لختی نفس روز آن آمد که تایب رای زی صهباکند.
منوچهری.
جز نام ندانی ازو ازیراکت مغز پر است از بخار صهبا.
ناصرخسرو.
تو بادی شادمان دایم مبادا هرگزت خالی نه گوش از نغمه رود و نه دست از ساغر صهبا.
مسعودسعد.
در ساغر آن صهبانگر در کشتی آن دریا نگربر خشک تر صحرا نگر کشتی به رفتار آمده.
خاقانی.
طرب لعل تو می را برسانید به کام جان شیرین بلب ساغر صهبا آورد.
سلمان ساوجی.
چنان بزد ره اسلام غمزه ساقی که اجتناب ز صهبا مگرصهیب کند.
حافظ.
صهبا. [ ص َ ] ( اِخ ) نام وی آقا تقی فرزند ملا یداﷲ است. لطفعلی بیک آذر آرد: اجداد او از ولایت دماوند آمده در قم ساکن شدند و صهبا در قم متولد شد و تا سن سی سالگی در آنجا بود و متجاوز از بیست سال در اصفهان بسر برد. نسبت شاگردی به مرحوم میر مشتاق دارد... آخرالامر در شیراز درگذشت. صباحی ماده تاریخی برای سال مرگ او سروده است :
کلک صباحیش زد نقش از برای تاریخ
دائم بود ز کوثر لبریز جام صهبا.
از اوست :
شادم به اسیری که بجز کنج قفس نیست
جائی که توان برد سری زیر پر آنجا.
منشین بخلوتی که خوری باده با رقیب
چون از خودی تو بی خبر و از خدا رقیب.
( آتشکده آذر چ زوار ص 402 ).
رجوع به مجمع الفصحاء ج 2 ص 330 شود.صهبا. [ ص َ] ( اِخ ) جواد مجدزاده. ( 1326-1364 هَ. ق. ). ملقب به صهبا. مدیر ابنیه تاریخی اصفهان و یزد و کرمان و جوانی فاضل و هنرمند و خوش قریحه و شاعر بود، وی پسر مرحوم شیخ احمد مجدالاسلام کرمانی مدیر روزنامه های مشهور ندای وطن و کشکول و محاکمات ( متوفی رمضان 1341 هَ. ق. ) است که پس از تکمیل تحصیل در تهران ابتدا به سرپرستی کاوشهای تاریخی شهر شاپور گازرون ، سپس بریاست ابنیه تاریخی اصفهان و یزد و کرمان منصوب گردید. مرحوم صهبا در دوره تصدی این مقام در تعمیر ابنیه تاریخی شهرهای فوق بخصوص اصفهان جهد بسیار بخرج داد مخصوصاً تعمیر گنبد مدرسه چهارباغ و مسجد شاه و قسمتهای مختلف مسجد جامع اصفهان از خدمات عمده اوست. وفات صهبا در تاریخ نهم جمادی الاخره سنه 1364 هَ. ق./ سی ویکم اردی بهشت 1324 هَ. ش. در اصفهان رخ داد ونعش آن مرحوم را بنابه وصیت خود او در جنب مزار بابارکن الدین در تخت فولاد اصفهان به خاک سپردند. صهبا در آخر عمر در اصفهان به نشر روزنامه ای ادبی و تاریخی به نام «سرنوشت » اشتغال داشت. ( وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی مجله یادگار سال پنجم شماره 4 و 5 ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) مونث اصهب سرخ و سفید . ۲ - ( اسم ) شراب انگوری می .
جواد مجد زاده ملقب به صهبا مدیر ابنیه تاریخی تاریخی اصفهان و یزد و کرمان جوانی شاعر فاضل و هنرمند و خوش قریحه بود
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
به معنی دختر سرخ و سفید و شراب ارغوانی و هر چیز مست کننده ، مستی عرفانی
یکی دیگه از معنی هاش میشه دختر سرخ و سفید
سرخ و سفید
صهبا یکی دیگر معنی هایش شراب صبحگاهی است.
صهبا یعنی 🍇شراب سرخ و سفید یا ساغر، شراب انگوری ، انگور سپید، باده، خمره. مل . مشروب 🍇
صهبا یعنی شراب ناب انگوری ، سرخ و سفید ، صهبا اسم اصیل فارسی است ، به تمام صهبا های گیتی تبریک میگم بخاطر اسم زیبا و زیبایی بخششون ، ممنون خدای مهربون که هر روز دیگران مرا با ندای صهبا یاد میکنند
صهبا اسم دخترانه است، معنی صهبا: ( عربی ) ( = صَهباء ) ( مؤنث اصهب ) ، 1 - سرخ و سفید؛ 2 - ( در قدیم ) شراب انگوری، می.
شراب سرخ بهشتی
جام شراب بهشتی
شراب بهشتی و روح نواز
شراب بهشتی، و سقاهم ربهم شرابا طهورا
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
شراب ناب، شراب بهشتی
شراب ارغوانی شراب قرمز . شراب گل سرخ . دختری با روحیه ی شاد ولی نه چندان شیرین
صبا, رایحه, بوی مست کنده
نام دختر ، دختری که قرمز ی رگهای گونه اش مشخص است - دختری که مستی آفرین است - آورنده مستی از عالم معنا
وزش و خیزش بوی برخاسته از شراب ناب که مانند نسیم سحری حیات بخش أست. صهبا بر گرفته از نسیم حیات بخش و مفرح است. در برخی موارد به دلیل عطرئ که از شراب ناب برمیخواست و جؤن نسیم مفرح ذات بود بهاین نوع شراب صهبا گفته میشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)