مطالعهٔ شناخت محاسباتی یا به زبانی شناخت کامپیوتری برای ما از دو جهت دارای ارزش است.
یکی آنکه در راستای همین مطالعات چگونگی کارکرد شناخت در خودمان مثلاً عملکرد ذهن یا مغزمان را بهتر بفهمیم. به مطالعه مبانی کامپیوتری یادگیری، درک و شهود و استنتاج منطقی به کمک مدلسازی درون رایانه ای، مدل سازی ریاضی و برخی آزمایش های رفتاری علوم شناخت محاسباتی می گویند. همان طور که در روانشناسی گفته می شود هدف غایی این سری مطالعات علمی فهم چگونگی پردازش اطلاعات توسط مغز انسان است؛ که در این راه از مدلسازی هایی استفاده می کنیم.
دیگر کاربرد این مطالعات خلق شناخت کافی برای به کارگیری موجوداتی برای رفع نیازهایمان است. مثلاً برده های روباتی ای خلق کنیم که ما را در رفع نیازهایمان یاری کنند که این رویکرد شاید کمی مهندسی تر و کاربردی تر باشد. شاید تا آن زمان لازم شود به تفاوت میان شناخت خودمان و شناخت مصنوعی آن ها هم فکر شود.
مقالهٔ اصلی: شناخت
ابتدا باید تعریفی از مفهوم شناخت ارائه دهیم. کامپیوتر ما باید چه عملکردهایی از خود نشان دهد تا ما آن را دارای قوه شناخت قلمداد کنیم؟ پاسخ را بهتر است از روانشناسان و محققان حوزه علوم شناختی جویا شد.
در روانشناسی منظور از شناخت، عملکردهای روان شناختی فرد و بازخوردهای او به شرایط محیطی است.
شناخت به توصیف، اکتساب، ذخیره سازی و به خاطرسپاری، تبدیل و تحلیل دانش می پردازد. عوامل مختلفی همچون ادراک، حافظه، زبان، استدلال، و تصمیم گیری از جمله فرایندهای ذهنی هستند که شناخت را تعریف می کنند.
این علم میان رشته ای زمینه های علمی وسیع و گوناگونی همچون فلسفه، روان شناسی، هوش مصنوعی، علوم اعصاب، زبان شناسی، و مردم شناسی را به هم پیوند زده، به مطالعهٔ ذهن و هوش می پردازد.
یک دیدگاه در مورد ذهن و مغز دوگانه نگری ای است که رنه دکارت به آن معتقد بود. یا مثلاً در تعالیم دینی اعتقاد بر این است که روح دربردارنده ذهن است و مغز یا دل نوعی مجرای ارتباط روح با بدن است.
البته برای بسیاری از دانشمندان حوزه علوم اعصاب هنوز این سؤال مطرح است که آیا تفاوتی میان ذهنیت و مجموعه فعالیت های تعداد زیادی سلول عصبی در مغز وجود دارد یا خیر. [ ۱]
بعضی نیز تعریف ذهن و مغز را اینگونه ارائه می دهند که مغز در واقع سخت افزاری است برای پیاده سازی آنچه نرم افزار ذهن می خواهد به کار برد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفیکی آنکه در راستای همین مطالعات چگونگی کارکرد شناخت در خودمان مثلاً عملکرد ذهن یا مغزمان را بهتر بفهمیم. به مطالعه مبانی کامپیوتری یادگیری، درک و شهود و استنتاج منطقی به کمک مدلسازی درون رایانه ای، مدل سازی ریاضی و برخی آزمایش های رفتاری علوم شناخت محاسباتی می گویند. همان طور که در روانشناسی گفته می شود هدف غایی این سری مطالعات علمی فهم چگونگی پردازش اطلاعات توسط مغز انسان است؛ که در این راه از مدلسازی هایی استفاده می کنیم.
دیگر کاربرد این مطالعات خلق شناخت کافی برای به کارگیری موجوداتی برای رفع نیازهایمان است. مثلاً برده های روباتی ای خلق کنیم که ما را در رفع نیازهایمان یاری کنند که این رویکرد شاید کمی مهندسی تر و کاربردی تر باشد. شاید تا آن زمان لازم شود به تفاوت میان شناخت خودمان و شناخت مصنوعی آن ها هم فکر شود.
مقالهٔ اصلی: شناخت
ابتدا باید تعریفی از مفهوم شناخت ارائه دهیم. کامپیوتر ما باید چه عملکردهایی از خود نشان دهد تا ما آن را دارای قوه شناخت قلمداد کنیم؟ پاسخ را بهتر است از روانشناسان و محققان حوزه علوم شناختی جویا شد.
در روانشناسی منظور از شناخت، عملکردهای روان شناختی فرد و بازخوردهای او به شرایط محیطی است.
شناخت به توصیف، اکتساب، ذخیره سازی و به خاطرسپاری، تبدیل و تحلیل دانش می پردازد. عوامل مختلفی همچون ادراک، حافظه، زبان، استدلال، و تصمیم گیری از جمله فرایندهای ذهنی هستند که شناخت را تعریف می کنند.
این علم میان رشته ای زمینه های علمی وسیع و گوناگونی همچون فلسفه، روان شناسی، هوش مصنوعی، علوم اعصاب، زبان شناسی، و مردم شناسی را به هم پیوند زده، به مطالعهٔ ذهن و هوش می پردازد.
یک دیدگاه در مورد ذهن و مغز دوگانه نگری ای است که رنه دکارت به آن معتقد بود. یا مثلاً در تعالیم دینی اعتقاد بر این است که روح دربردارنده ذهن است و مغز یا دل نوعی مجرای ارتباط روح با بدن است.
البته برای بسیاری از دانشمندان حوزه علوم اعصاب هنوز این سؤال مطرح است که آیا تفاوتی میان ذهنیت و مجموعه فعالیت های تعداد زیادی سلول عصبی در مغز وجود دارد یا خیر. [ ۱]
بعضی نیز تعریف ذهن و مغز را اینگونه ارائه می دهند که مغز در واقع سخت افزاری است برای پیاده سازی آنچه نرم افزار ذهن می خواهد به کار برد.
wiki: شناخت محاسباتی