[ویکی فقه] شرح رسالة الطیر ( ابن سهلان ساوی). از جمله شروحی که بر رساله الطیر مرحوم شیخ الرئیس نوشته شده است، شرح عمر بن سهلان ساوی می باشد. این شرح، به زبان فارسی است. علمیت و منزلت شارح باعث گردیده تا شرح مذکور در ردیف شروح مورد عنایت اندیشمندان و علما واقع گردد. عمر بن سهلان در ابتدای شرح خود می گوید: اصرار دوستان، باعث شد که اقدام به شرح این رساله بکنم.
مترجم، در این شرح، از یکی از ترجمه های فارسی رسالة الطیر استفاده کرده و در هر قسمت از شرح خود، ترجمه آن قسمت را نیز آورده است.
مترجم، در این شرح، از یکی از ترجمه های فارسی رسالة الطیر استفاده کرده و در هر قسمت از شرح خود، ترجمه آن قسمت را نیز آورده است.
[ویکی فقه] شرح رسالة الطیر ( شارح گمنام). «شرح رساله الطیر» از شروح فارسی رساله الطیر ابوعلی سینا به قلم نویسنده ای گمنام است. شارح گمنام همانند سهلان سهلاوی، انگیزه خود از شرح کتاب را پاسخ گفتن به درخواست دوستان در شرح رساله الطیر ابن سینا دانسته است.
این شرح از رساله الطیر، از کتاب «چهارده رساله» تالیف سید محمدباقر سبزواری به دست آمده است. تا کنون بر محققین معلوم نشده است که وی، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می شود.
این شرح از رساله الطیر، از کتاب «چهارده رساله» تالیف سید محمدباقر سبزواری به دست آمده است. تا کنون بر محققین معلوم نشده است که وی، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می شود.
[ویکی نور] این شرح از رساله الطیر، از کتاب چهارده رساله تألیف سید محمدباقر سبزواری به دست آمده است. تا کنون بر محققین معلوم نشده است که وی، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می شود.
در ابتدای این رساله مقدمه ای آمده است شامل پند و اندرز به برادران و شرایط سلوک سالکان. در این مقدمه راوی ماجرا، از دوستان مخلص می خواهد که گوش فرا دهند تا وی طرفی از اندوه خویش باز گوید. آنگاه او ضمن خرده گیری و نکوهش از دوستیهای روزگار خود که به رفتار بازرگانان با یکدیگر می ماند تنها برادری دوستانی را خالص و معتبر می داند که پیوندشان از قرابت الهی و مجاورت علوی مایه می گیرد. بعد از این مقدمه راوی، دوستان خود را نصیحت می کند و در این وصیت، نمونهای از زیباترین و شاعرانه ترین سخن پارسی بیان شده است. راوی برادران حقیقت را به صیانت نفس و ریاضت تن سفارش می کند و دشواری کار آدمی را یادآور می شود.
شارح در این سطور، با تبیین تکامل موجودات به این نکته اشاره می کند که استعداد آدمی به اکتساب شکوفا می شود و بی ریاضت و رنج ملکه فاضله حاصل نمیشود: «افعال جمیله و علوم حقیقی موقوف بر حصول استعداد است و استعداد بالقوه است و این لطافت از قوت به فعل آوردن ممکن است و این امکان موقوف است بر شرایط». وی در ادامه تاکید می کند که هر کسی شرایط حصول استعداد را ندارد و اگر استعداد نباشد خلق و خوی زیبا حاصل نمی شود و بر فرض اینکه قومی ظاهر مزین و متناسب هم داشته باشند، باطن آنها از زشتی و بدی خالی نیست.
وی در ادامه با اشاره به اقسام معرفت متذکر میشود که گروهی به جهل خود جاهل اند و در جهل مرکب به سر میبرند و گروهی با تظاهر به اخلاق حسن بازار گرمی می کنند، شرح این کلام را به اینگونه خاتمه می- دهد: «فیالجمله دوستی حقیقی میان دو کس باشد که یکدیگر به حق المعرفه شناسند و بر هیئت نفس یکدیگر مطلع باشند، به نوعی از اطلاع که آن به یقین انجامد، چه دوستی یقین بعد از حصول معرفت یکدیگر بود و پیداست که حقیقت ذات و کیفیت نفس یکدیگر که شناسند و چون در مطلوب متفق باشند مودت ایشان بیش از آن باشد که میان دو مسافر در یک طریق مخوف از راه صورت ضربا للمثل و این معنی را شرحی طویل است و بر این قدر اختصار کنیم».
از جمله رموزی که بوعلی بکار برده «زهر خوردن» است. شارح این رمز را در تبیین بعد عملی انسان دانسته و چنین استدلال می کند: «چه در اعتدال نفوس شهوانی و غضبی و آنچه ازین قوت تولد می کند و رغبت صادق گردانیدن به مفارقت این جهانی و جهد کردن در آن به حقیقت از زهر خوردن کمتر نیست». نیاز به مرشد و معلم مطلبی است که در تاکید بر آن آمده است: «اما آنک گفت هر که را بال نبود، پر و بال بدست آوردن در ما تقدم، گفته آمد که هر که را قوت آن نبود که به مجرد حدس او را علوم معلوم گردد، ما بقی به استاد مرشد و معلم و حدود وسطی محتاج باشد».
شارح سپس به رمزهایی مانند: شترمرغ، افعی و خفاش اشاره می کند و پس از تبیین منظور بوعلی از به- کار گیری آنها به این نکته لطیف اشاره میکند که آدمی نیز باید کمتر از این موجودات نباشد و نفس اماره را دربند کشد و به خلق فرشتگان درآید. وی میافزاید: «مقصود از این اشارت خواجه آنست که آدمی تواند بود که به مرتبه ملائک رسد و تواند بود که به مرتبه از بهایم کمتر باشد....». شارح در برخی از فقرات پایانی رساله نیازی به توضیح ندیده است و به ترجمه عبارت اکتفا کرده است. بعد از این مطالب رساله الطیر مؤخره ای دارد که ابنسینا به خواهش برخی دوستان نگاشته و در آن صفات حضرت ملک و شکوه زیبایی او را وصف کرده است. در انتهای کتاب، شارح به تبیین احوال نفوس در سعادت و شقاوت پرداخته و چگونگی مستعد شدن برای قبول فیض الهی را به اقتضای مقام شرح میکند. وی در آخر با کمال تواضع از اینکه شرح رموز نارسا بوده عذر تقصیر خواسته است.
در ابتدای این رساله مقدمه ای آمده است شامل پند و اندرز به برادران و شرایط سلوک سالکان. در این مقدمه راوی ماجرا، از دوستان مخلص می خواهد که گوش فرا دهند تا وی طرفی از اندوه خویش باز گوید. آنگاه او ضمن خرده گیری و نکوهش از دوستیهای روزگار خود که به رفتار بازرگانان با یکدیگر می ماند تنها برادری دوستانی را خالص و معتبر می داند که پیوندشان از قرابت الهی و مجاورت علوی مایه می گیرد. بعد از این مقدمه راوی، دوستان خود را نصیحت می کند و در این وصیت، نمونهای از زیباترین و شاعرانه ترین سخن پارسی بیان شده است. راوی برادران حقیقت را به صیانت نفس و ریاضت تن سفارش می کند و دشواری کار آدمی را یادآور می شود.
شارح در این سطور، با تبیین تکامل موجودات به این نکته اشاره می کند که استعداد آدمی به اکتساب شکوفا می شود و بی ریاضت و رنج ملکه فاضله حاصل نمیشود: «افعال جمیله و علوم حقیقی موقوف بر حصول استعداد است و استعداد بالقوه است و این لطافت از قوت به فعل آوردن ممکن است و این امکان موقوف است بر شرایط». وی در ادامه تاکید می کند که هر کسی شرایط حصول استعداد را ندارد و اگر استعداد نباشد خلق و خوی زیبا حاصل نمی شود و بر فرض اینکه قومی ظاهر مزین و متناسب هم داشته باشند، باطن آنها از زشتی و بدی خالی نیست.
وی در ادامه با اشاره به اقسام معرفت متذکر میشود که گروهی به جهل خود جاهل اند و در جهل مرکب به سر میبرند و گروهی با تظاهر به اخلاق حسن بازار گرمی می کنند، شرح این کلام را به اینگونه خاتمه می- دهد: «فیالجمله دوستی حقیقی میان دو کس باشد که یکدیگر به حق المعرفه شناسند و بر هیئت نفس یکدیگر مطلع باشند، به نوعی از اطلاع که آن به یقین انجامد، چه دوستی یقین بعد از حصول معرفت یکدیگر بود و پیداست که حقیقت ذات و کیفیت نفس یکدیگر که شناسند و چون در مطلوب متفق باشند مودت ایشان بیش از آن باشد که میان دو مسافر در یک طریق مخوف از راه صورت ضربا للمثل و این معنی را شرحی طویل است و بر این قدر اختصار کنیم».
از جمله رموزی که بوعلی بکار برده «زهر خوردن» است. شارح این رمز را در تبیین بعد عملی انسان دانسته و چنین استدلال می کند: «چه در اعتدال نفوس شهوانی و غضبی و آنچه ازین قوت تولد می کند و رغبت صادق گردانیدن به مفارقت این جهانی و جهد کردن در آن به حقیقت از زهر خوردن کمتر نیست». نیاز به مرشد و معلم مطلبی است که در تاکید بر آن آمده است: «اما آنک گفت هر که را بال نبود، پر و بال بدست آوردن در ما تقدم، گفته آمد که هر که را قوت آن نبود که به مجرد حدس او را علوم معلوم گردد، ما بقی به استاد مرشد و معلم و حدود وسطی محتاج باشد».
شارح سپس به رمزهایی مانند: شترمرغ، افعی و خفاش اشاره می کند و پس از تبیین منظور بوعلی از به- کار گیری آنها به این نکته لطیف اشاره میکند که آدمی نیز باید کمتر از این موجودات نباشد و نفس اماره را دربند کشد و به خلق فرشتگان درآید. وی میافزاید: «مقصود از این اشارت خواجه آنست که آدمی تواند بود که به مرتبه ملائک رسد و تواند بود که به مرتبه از بهایم کمتر باشد....». شارح در برخی از فقرات پایانی رساله نیازی به توضیح ندیده است و به ترجمه عبارت اکتفا کرده است. بعد از این مطالب رساله الطیر مؤخره ای دارد که ابنسینا به خواهش برخی دوستان نگاشته و در آن صفات حضرت ملک و شکوه زیبایی او را وصف کرده است. در انتهای کتاب، شارح به تبیین احوال نفوس در سعادت و شقاوت پرداخته و چگونگی مستعد شدن برای قبول فیض الهی را به اقتضای مقام شرح میکند. وی در آخر با کمال تواضع از اینکه شرح رموز نارسا بوده عذر تقصیر خواسته است.
wikinoor: شرح_رسالة_الطیر
[ویکی فقه] شرح رساله الطیر ( ابن سهلان ساوی). از جمله شروحی که بر رساله الطیر مرحوم شیخ الرئیس نوشته شده است، شرح عمر بن سهلان ساوی می باشد. این شرح، به زبان فارسی است. علمیت و منزلت شارح باعث گردیده تا شرح مذکور در ردیف شروح مورد عنایت اندیشمندان و علما واقع گردد. عمر بن سهلان در ابتدای شرح خود می گوید: اصرار دوستان، باعث شد که اقدام به شرح این رساله بکنم.
مترجم، در این شرح، از یکی از ترجمه های فارسی رسالة الطیر استفاده کرده و در هر قسمت از شرح خود، ترجمه آن قسمت را نیز آورده است.
گزارش محتوا
مترجم، در ابتدای شرح، می نویسد: مسلما شیرینی و ظرافتی که متن اصلی و عربی رساله دارد، ترجمه فارسی اش نخواهد داشت، اما امید است کاری که من و مترجم در این زمینه انجام داده ایم، مفید واقع گردد. عمر بن سهلان، علت اختلاف آب و هوا را در سرزمین های مختلف بررسی کرده و تنوع غذایی مردمان را، به دلیل اختلاف آب و هوا می داند که در اعمال،رفتار، خلقیات و حتی شکل و قیافه ظاهری آنها تاثیرگذار می باشد. شایستگی برای دوستی و معاشرت، بحثی است که به تبع اشارت های ابن سینا، شارح نیز به بحث و بررسی آن پرداخته و در مرحله بعد، لازم می داند که انسان چیزی را که می داند و بدان علم دارد، با برادر خود در میان گذاشته و او را نیز بر آن، مطلع سازد. عقل عملی و نظری را که دو قوه نفس ناطقه هستند، در ادامه، تشریح کرده و مراتب ادراک را تبیین نموده است. در بخش بعدی که شیخ الرئیس، توصیه به باطن گرداندن ظاهر و ظاهر گردانیدن باطن می نماید، عمر بن سهلان آن را توضیح داده و علت آن را همراه با فوایدش بازگو کرده است. بو علی، به برادران حقیقی سفارش می کند که چون مار از پوست برآیند، چون کرم آهسته روند و... شارح، در شرح این عبارات، مطالبی را در باره شبیه به مار شدن در پوست اندازی و... بیان کرده و سر چنین توصیه ای را توضیح داده است. در شرح کلام بو علی که می گوید: «تعجب از معصیت نکردن فرشته ها و گناه کردن حیوانات نیست، بلکه عجب از شهوت رانی و عقل گرایی انسان هر دو راست که با گراییدن به یکی، بر قوه دیگر خود غالب می آید»، می گوید: توضیح این قسمت از بیاناتی که تا این جا دادیم، معلوم می گردد؛ منظور شیخ الرئیس این است که انسان، قوه برتر شدن از ملک را دارد، همان طور که توان پست تر شدن از حیوان را...عمر بن سهلان، در ادامه شرح خود، کل داستان را همراه با ترجمه اش یک جا آورده و اقدام به شرح آن کرده است. افتادن پرندگان در دام و سپس رها شدن از آن، با توسل جستن به پرندگانی آزاد، بعد گذر از کوه ها و سرزمین های مختلف، با مردمان گوناگون و... هر یک دارای رمز و رازهایی مهم و پندآموز است که شارح حتی المقدور بدانها پرداخته است.
مترجم، در این شرح، از یکی از ترجمه های فارسی رسالة الطیر استفاده کرده و در هر قسمت از شرح خود، ترجمه آن قسمت را نیز آورده است.
گزارش محتوا
مترجم، در ابتدای شرح، می نویسد: مسلما شیرینی و ظرافتی که متن اصلی و عربی رساله دارد، ترجمه فارسی اش نخواهد داشت، اما امید است کاری که من و مترجم در این زمینه انجام داده ایم، مفید واقع گردد. عمر بن سهلان، علت اختلاف آب و هوا را در سرزمین های مختلف بررسی کرده و تنوع غذایی مردمان را، به دلیل اختلاف آب و هوا می داند که در اعمال،رفتار، خلقیات و حتی شکل و قیافه ظاهری آنها تاثیرگذار می باشد. شایستگی برای دوستی و معاشرت، بحثی است که به تبع اشارت های ابن سینا، شارح نیز به بحث و بررسی آن پرداخته و در مرحله بعد، لازم می داند که انسان چیزی را که می داند و بدان علم دارد، با برادر خود در میان گذاشته و او را نیز بر آن، مطلع سازد. عقل عملی و نظری را که دو قوه نفس ناطقه هستند، در ادامه، تشریح کرده و مراتب ادراک را تبیین نموده است. در بخش بعدی که شیخ الرئیس، توصیه به باطن گرداندن ظاهر و ظاهر گردانیدن باطن می نماید، عمر بن سهلان آن را توضیح داده و علت آن را همراه با فوایدش بازگو کرده است. بو علی، به برادران حقیقی سفارش می کند که چون مار از پوست برآیند، چون کرم آهسته روند و... شارح، در شرح این عبارات، مطالبی را در باره شبیه به مار شدن در پوست اندازی و... بیان کرده و سر چنین توصیه ای را توضیح داده است. در شرح کلام بو علی که می گوید: «تعجب از معصیت نکردن فرشته ها و گناه کردن حیوانات نیست، بلکه عجب از شهوت رانی و عقل گرایی انسان هر دو راست که با گراییدن به یکی، بر قوه دیگر خود غالب می آید»، می گوید: توضیح این قسمت از بیاناتی که تا این جا دادیم، معلوم می گردد؛ منظور شیخ الرئیس این است که انسان، قوه برتر شدن از ملک را دارد، همان طور که توان پست تر شدن از حیوان را...عمر بن سهلان، در ادامه شرح خود، کل داستان را همراه با ترجمه اش یک جا آورده و اقدام به شرح آن کرده است. افتادن پرندگان در دام و سپس رها شدن از آن، با توسل جستن به پرندگانی آزاد، بعد گذر از کوه ها و سرزمین های مختلف، با مردمان گوناگون و... هر یک دارای رمز و رازهایی مهم و پندآموز است که شارح حتی المقدور بدانها پرداخته است.
wikifeqh: شرح_رسالة_الطیر_(_ابن_سهلان_ساوی)
[ویکی فقه] شرح رساله الطیر ( شارح گمنام). «شرح رساله الطیر» از شروح فارسی رساله الطیر ابوعلی سینا به قلم نویسنده ای گمنام است. شارح گمنام همانند سهلان سهلاوی، انگیزه خود از شرح کتاب را پاسخ گفتن به درخواست دوستان در شرح رساله الطیر ابن سینا دانسته است.
این شرح از رساله الطیر، از کتاب «چهارده رساله» تالیف سید محمدباقر سبزواری به دست آمده است. تا کنون بر محققین معلوم نشده است که وی، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می شود.
گزارش محتوا
در ابتدای این رساله مقدمه ای آمده است شامل پند و اندرز به برادران و شرایط سلوک سالکان. در این مقدمه راوی ماجرا، از دوستان مخلص می خواهد که گوش فرا دهند تا وی طرفی از اندوه خویش باز گوید. آنگاه او ضمن خرده گیری و نکوهش از دوستیهای روزگار خود که به رفتار بازرگانان با یکدیگر می ماند تنها برادری دوستانی را خالص و معتبر می داند که پیوندشان از قرابت الهی و مجاورت علوی مایه می گیرد. بعد از این مقدمه راوی، دوستان خود را نصیحت می کند و در این وصیت، نمونهای از زیباترین و شاعرانه ترین سخن پارسی بیان شده است. راوی برادران حقیقت را به صیانت نفس و ریاضت تن سفارش می کند و دشواری کار آدمی را یادآور می شود. شارح در این سطور، با تبیین تکامل موجودات به این نکته اشاره می کند که استعداد آدمی به اکتساب شکوفا می شود و بی ریاضت و رنج ملکه فاضله حاصل نمیشود: «افعال جمیله و علوم حقیقی موقوف بر حصول استعداد است و استعداد بالقوه است و این لطافت از قوت به فعل آوردن ممکن است و این امکان موقوف است بر شرایط». وی در ادامه تاکید می کند که هر کسی شرایط حصول استعداد را ندارد و اگر استعداد نباشد خلق و خوی زیبا حاصل نمی شود و بر فرض اینکه قومی ظاهر مزین و متناسب هم داشته باشند، باطن آنها از زشتی و بدی خالی نیست.وی در ادامه با اشاره به اقسام معرفت متذکر میشود که گروهی به جهل خود جاهل اند و در جهل مرکب به سر میبرند و گروهی با تظاهر به اخلاق حسن بازار گرمی می کنند، شرح این کلام را به اینگونه خاتمه می- دهد: «فیالجمله دوستی حقیقی میان دو کس باشد که یکدیگر به حق المعرفه شناسند و بر هیئت نفس یکدیگر مطلع باشند، به نوعی از اطلاع که آن به یقین انجامد، چه دوستی یقین بعد از حصول معرفت یکدیگر بود و پیداست که حقیقت ذات و کیفیت نفس یکدیگر که شناسند و چون در مطلوب متفق باشند مودت ایشان بیش از آن باشد که میان دو مسافر در یک طریق مخوف از راه صورت ضربا للمثل و این معنی را شرحی طویل است و بر این قدر اختصار کنیم».از جمله رموزی که بوعلی بکار برده «زهر خوردن» است. شارح این رمز را در تبیین بعد عملی انسان دانسته و چنین استدلال می کند: «چه در اعتدال نفوس شهوانی و غضبی و آنچه ازین قوت تولد می کند و رغبت صادق گردانیدن به مفارقت این جهانی و جهد کردن در آن به حقیقت از زهر خوردن کمتر نیست». نیاز به مرشد و معلم مطلبی است که در تاکید بر آن آمده است: «اما آنک گفت هر که را بال نبود، پر و بال بدست آوردن در ما تقدم، گفته آمد که هر که را قوت آن نبود که به مجرد حدس او را علوم معلوم گردد، ما بقی به استاد مرشد و معلم و حدود وسطی محتاج باشد». شارح سپس به رمزهایی مانند: شترمرغ، افعی و خفاش اشاره می کند و پس از تبیین منظور بوعلی از به- کار گیری آنها به این نکته لطیف اشاره میکند که آدمی نیز باید کمتر از این موجودات نباشد و نفس اماره را دربند کشد و به خلق فرشتگان درآید. وی میافزاید: «مقصود از این اشارت خواجه آنست که آدمی تواند بود که به مرتبه ملائک رسد و تواند بود که به مرتبه از بهایم کمتر باشد....» . شارح در برخی از فقرات پایانی رساله نیازی به توضیح ندیده است و به ترجمه عبارت اکتفا کرده است. بعد از این مطالب رساله الطیر مؤخره ای دارد که ابنسینا به خواهش برخی دوستان نگاشته و در آن صفات حضرت ملک و شکوه زیبایی او را وصف کرده است. در انتهای کتاب، شارح به تبیین احوال نفوس در سعادت و شقاوت پرداخته و چگونگی مستعد شدن برای قبول فیض الهی را به اقتضای مقام شرح میکند. وی در آخر با کمال تواضع از اینکه شرح رموز نارسا بوده عذر تقصیر خواسته است.
این شرح از رساله الطیر، از کتاب «چهارده رساله» تالیف سید محمدباقر سبزواری به دست آمده است. تا کنون بر محققین معلوم نشده است که وی، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می شود.
گزارش محتوا
در ابتدای این رساله مقدمه ای آمده است شامل پند و اندرز به برادران و شرایط سلوک سالکان. در این مقدمه راوی ماجرا، از دوستان مخلص می خواهد که گوش فرا دهند تا وی طرفی از اندوه خویش باز گوید. آنگاه او ضمن خرده گیری و نکوهش از دوستیهای روزگار خود که به رفتار بازرگانان با یکدیگر می ماند تنها برادری دوستانی را خالص و معتبر می داند که پیوندشان از قرابت الهی و مجاورت علوی مایه می گیرد. بعد از این مقدمه راوی، دوستان خود را نصیحت می کند و در این وصیت، نمونهای از زیباترین و شاعرانه ترین سخن پارسی بیان شده است. راوی برادران حقیقت را به صیانت نفس و ریاضت تن سفارش می کند و دشواری کار آدمی را یادآور می شود. شارح در این سطور، با تبیین تکامل موجودات به این نکته اشاره می کند که استعداد آدمی به اکتساب شکوفا می شود و بی ریاضت و رنج ملکه فاضله حاصل نمیشود: «افعال جمیله و علوم حقیقی موقوف بر حصول استعداد است و استعداد بالقوه است و این لطافت از قوت به فعل آوردن ممکن است و این امکان موقوف است بر شرایط». وی در ادامه تاکید می کند که هر کسی شرایط حصول استعداد را ندارد و اگر استعداد نباشد خلق و خوی زیبا حاصل نمی شود و بر فرض اینکه قومی ظاهر مزین و متناسب هم داشته باشند، باطن آنها از زشتی و بدی خالی نیست.وی در ادامه با اشاره به اقسام معرفت متذکر میشود که گروهی به جهل خود جاهل اند و در جهل مرکب به سر میبرند و گروهی با تظاهر به اخلاق حسن بازار گرمی می کنند، شرح این کلام را به اینگونه خاتمه می- دهد: «فیالجمله دوستی حقیقی میان دو کس باشد که یکدیگر به حق المعرفه شناسند و بر هیئت نفس یکدیگر مطلع باشند، به نوعی از اطلاع که آن به یقین انجامد، چه دوستی یقین بعد از حصول معرفت یکدیگر بود و پیداست که حقیقت ذات و کیفیت نفس یکدیگر که شناسند و چون در مطلوب متفق باشند مودت ایشان بیش از آن باشد که میان دو مسافر در یک طریق مخوف از راه صورت ضربا للمثل و این معنی را شرحی طویل است و بر این قدر اختصار کنیم».از جمله رموزی که بوعلی بکار برده «زهر خوردن» است. شارح این رمز را در تبیین بعد عملی انسان دانسته و چنین استدلال می کند: «چه در اعتدال نفوس شهوانی و غضبی و آنچه ازین قوت تولد می کند و رغبت صادق گردانیدن به مفارقت این جهانی و جهد کردن در آن به حقیقت از زهر خوردن کمتر نیست». نیاز به مرشد و معلم مطلبی است که در تاکید بر آن آمده است: «اما آنک گفت هر که را بال نبود، پر و بال بدست آوردن در ما تقدم، گفته آمد که هر که را قوت آن نبود که به مجرد حدس او را علوم معلوم گردد، ما بقی به استاد مرشد و معلم و حدود وسطی محتاج باشد». شارح سپس به رمزهایی مانند: شترمرغ، افعی و خفاش اشاره می کند و پس از تبیین منظور بوعلی از به- کار گیری آنها به این نکته لطیف اشاره میکند که آدمی نیز باید کمتر از این موجودات نباشد و نفس اماره را دربند کشد و به خلق فرشتگان درآید. وی میافزاید: «مقصود از این اشارت خواجه آنست که آدمی تواند بود که به مرتبه ملائک رسد و تواند بود که به مرتبه از بهایم کمتر باشد....» . شارح در برخی از فقرات پایانی رساله نیازی به توضیح ندیده است و به ترجمه عبارت اکتفا کرده است. بعد از این مطالب رساله الطیر مؤخره ای دارد که ابنسینا به خواهش برخی دوستان نگاشته و در آن صفات حضرت ملک و شکوه زیبایی او را وصف کرده است. در انتهای کتاب، شارح به تبیین احوال نفوس در سعادت و شقاوت پرداخته و چگونگی مستعد شدن برای قبول فیض الهی را به اقتضای مقام شرح میکند. وی در آخر با کمال تواضع از اینکه شرح رموز نارسا بوده عذر تقصیر خواسته است.
wikifeqh: شرح_رسالة_الطیر_(_شارح_گمنام)