شتر صالح

لغت نامه دهخدا

شتر صالح. [ ش ُ ت ُ رِ ل ِ ] ( اِخ ) ناقه ٔصالح. شتر که به صالح پیمبر تعلق داشت و خداوند او را حجت بر دعوی نبوت صالح قرار داده بوده و صالح مردم را از آزار ناقه برحذر داشته بود ولی روزی کافران در کمین ناقه صالح نشستند، چون از آبشخور بازآمد نخست پی او را زدند و سپس با نیزه کشتندش :
چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد
کاین شتر صالح است یا خر دجال.
سعدی.
رجوع به صالح پیغمبر و ناقه صالح و اشتر صالح و قصص القرآن ص 22 و قرآن کریم تفسیر آیه هائی که مربوط به صالح و ناقه اوست از جمله تفسیر کشاف زمخشری چ 2 ج 1 ص 555، سوره اعراف آیه 73، 77، 57، 189، 190، سوره هود آیه 64، 62، 89،61، 66، سوره النمل آیه 45، سوره القمر آیه 27 و سوره الشمس آیه 13 شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حضرت صالح (علیه السّلام) هم چنان به دعوت خود ادامه می داد، ولی روز به روز بر کارشکنی قوم می افزود، صالح (علیه السّلام) که در شانزده سالگی به پیامبری رسیده بود و قوم را به سوی یکتا پرستی دعوت می کرد، حدود صد سال در میان آن قوم ماند و همچنان به راهنمایی آنها پرداخت، ولی (جز اندکی) نه تنها به او ایمان نیاوردند، بلکه با انواع آزارها، روی در روی او قرار گرفتند.
حضرت صالح (علیه السّلام) آخرین اقدام خود را برای نجات آنها نمود و به آنها چنین پیشنهاد کرد:«من در شانزده سالگی به سوی شما فرستاده شدم، اکنون ۱۲۰ سال از عمرم گذشته است، پس از آن همه تلاش، اینک (برای اتمام حجت) پیشنهادی به شما دارم، و آن این که: اگر بخواهید من از خدایان شما (بتهای شما) تقاضایی می کنم، اگر خواسته مرا بر آوردند، از میان شما می روم (و دیگر کاری به شما ندارم) و شما نیز تقاضائی از خدای من بکنید، تا خدای من به تقاضای شما جواب دهد، در این مدت طولانی هم من از دست شما به ستوه آمده ام و هم شما از من به ستوه آمده اید (اکنون با این پیشنهاد کار را یکسره و یک طرفه کنیم). قوم ثمود: پیشنهاد شما، منصفانه است.
← تقاضای صالح از بتها
صالح (علیه السّلام) همراه آن هفتاد نفر به سوی قوم ثمود، حرکت کردند، ولی هنوز به قوم نرسیده بودند که ۶۴ نفر از آنها مرتد شدند و گفتند: «آن چه دیدیم سحر و جادو و دروغ بود».وقتی که به قوم رسیدند، آن شش نفر باقیمانده، گواهی دادند که: «آن چه دیدیم حق است»، ولی قوم سخن آنها را نپذیرفتند، و اعجاز صالح (علیه السّلام) را به عنوان جادو و دروغ پنداشتند، عجیب آن که یکی از آن شش نفر نیز شک کرد و به گمراهان پیوست، و همان شخص (بنام «قدار») آن شتر را پی کرد و کشت.
شتر عجیب، معجزه صالح
در قرآن هفت بار سخن از این شتر با واژه «ناقه» (شتر ماده) آمده است، آفرینش و شیوه زندگی و اوصاف این ناقه از عجائب خلقت است، کوتاه سخن آن که: قوم ثمود با کمال گستاخی به صالح (علیه السّلام) گفتند: «تو از افسون شدگان هستی و عقلت را از دست داده ای، تو مانند ما بشر هستی، اگر راست می گویی معجزه و نشانه ای بیاور.» و چنان که گفته شد، حضرت صالح (علیه السّلام) به قوم سرکش خود پیشنهاد کرد که من دارای معجزه هستم و همین معجزه نشانه صدق و راستی من است، و به شما پیشنهاد می کنم که هر تقاضایی دارید از من بخواهید تا من از خدای خود بخواهم و آن تقاضا تحقق یابد.نمایندگان قوم ثمود که «هفتاد نفر» از برگزیدگان آنها بودند، صالح (علیه السّلام) را کنار کوهی بردند و گفتند: «تقاضای ما این است که از خدا بخواه در کنار همین کوه ناگهان شتری را که بسیار بزرگ و سرخ پر رنگ و دارای بچه ده ماهه در رحم باشد، همین لحظه از دل کوه بیرون آید. صالح تقاضای آنها را پذیرفت و ناگاه حاضران دیدند کوه شکافته شد، و شتری عظیم از دل آن بیرون آمد، و دارای همه آن ویژگی هایی بود که آنها می خواستند.بعضی نوشته اند: این ناقه از میان همان سنگی که قوم ثمود آن را تعظیم می کردند، و در مقابلش قربانی ها می نمودند، به اذن خدا و شفاعت حضرت صالح (علیه السّلام) بیرون جهید، هنگامی که آن سنگ شکافته شد، صدای بسیار بلند و وحشت انگیزی که نزدیک بود عقل ها را از سر خارج سازد برخاست، و کوه به لرزه در آمد، نخست سر شتر از میان سنگ بیرون آمد و سپس به تدریج بقیه اعضای او، تا این که تمام پیکر شتر خارج شد، و روی زمین ایستاد.بت پرستان قوم ثمود که انتظار آن را نداشتند تا به این زودی معجزه صالح (علیه السّلام) آشکار گردد، شگفت زده گفتند: «از خدا بخواه که بچه شتر را نیز از رحمش بیرون آورد.» حضرت صالح از خدا خواست، در همان لحظه بچه آن ناقه از رحم او جدا شد، و به دور مادرش گردش کرد. به این ترتیب، حضرت صالح (علیه السّلام) معجزه صدق پیامبری خود را به طور کامل به آنها نشان داد. در این هنگام آنها چاره ای جز این ندیدند که ایمان بیاورند، اظهار ایمان کردند و تصمیم گرفتند تا نزد قوم خود رفته و معجزه حضرت صالح (علیه السّلام) را به آنها خبر دهند و آنان را به سوی ایمان دعوت کنند، ولی ۶۴ نفر از آنها در مسیر راه مرتد شدند، و یک نفر نیز در شک و تردید افتاد، و در نتیجه تنها پنج نفر در ایمان خود پابرجا باقی ماندند. ناقه صالح دارای ویژگی هایی بود، که هر کدام از آنها می توانست قلوب مردم را جذب کند و باعث ایمان آنها به حضرت صالح شود، از این رو مخالفان سعی داشتند این معجزه را نابود کنند.
تقسیم آب برای مردم و ناقه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس