سید محمد سرور بهسودی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در نوشتار حاضر زندگی نامه تفضیلی محمد سرور بهسودی، واعظ بهسودی آورده شده است. این متن، ذیل عنوان سید محمد سرور بهسودی در کتاب فوق آمده است.(۱۲۹۵ - ۱۳۵۷ش)
تبار این شخصیت بزرگ با چهل واسطه به امام چهارم حضرت سجاد علیه السّلام می رسد. آیت الله واعظ بهسودی فرزند سید حسن رضا کربلایی معروف به صوفی، جد ایشان سید مرتضی از سادات حسینی تبار و خوش نام حصه دوم بهسود است. پدرش کشاورز و دامدار بود و زندگی را به سختی می گذراند. عائله نسبتا سنگینی داشته است.فرزند ارشد خانواده سید محمد سرور بود.فرزند دوم وی سید سعید نام داشت.سومین فرزند خانواده به عزیز جان معروف بود که بعدها به خاندان واعظ شهرت یافتند.چهارمین فرزند خانواده بی بی فاطمه بود که هم اکنون پناهنده کشور سوئد است، از این بیت رجال بزرگی مانده است که در لابلای این دفتر به تناسب ذکر خیری از آنان به عمل خواهد آمد.
زادگاه
سید محمد سرور حدودا در یکی از ماههای سال ۱۲۹۵هـ. ش در روستای کجاب بهسودبه دنیا آمد. روستای کجاب از نواحی حصه دوم بهسود مربوط به ولایت وردک است. این ولایت تقریبا در ۲۰ کیلومتری غرب کابل واقع شده است. بهسود منطقه ای نسبتا وسیع، کوهستانی و خوش آب و هوا است که به دو حصه اول و دوم تقسیم می گردد. بیشتر ساکنان این نواحی را شیعیان هزاره، سادات حسینی، و افغانهای پشتو زبان زبان تشکیل می دهند. خاندان سید محمد سرور واعظ از دیرباز مدافع مظلومان در منطقه بوده اند. هراز چندی با ارباب ده، خوانین منطقه و حکام سلطه به جنگ و ستیز می پرداختند و گاهی این مخالفتها به حبس و اسارت ، مهاجرت و غارت اموال و غصب اراضی و قتل سادات می انجامید. چند ماهی از تولد نورسیده سپری نشده بود که سید حسن رضا و برخی دیگر از این خاندان بر اثر فشارهای برخی زورمداران زادگاه نیاکان خود را ترک گفتند و به یکی از روستاهای هم جوار به نام قرقلجو پناهنده شدند. این خاندان رفته رفته از نظر اقتصادی ضعیف تر شد. سید حسن رضا که سرپرست و بزرگ خانواده بود، به سختی امرار معاش می کرد. در حدی که مجبور شد کودک هفت هشت ساله اش (محمد) را به چوپانی دیگران وا دارد.
حضور در مکتب
سید محمد کودک باهوشی بود و ساعات فراغت خود را به فراگیری قرآن و برخی کتاب های معمول چون دیوان حافظ، سعدی، ورقه گلشاه سپری می کرد و گاهی در محضر آخوندهای ده رفته کسب دانش می کرد. و ازجمله کسانی که سید محمد به عنوان استاد پذیرفته بود، سید مصطفی بزرگ خاندان واعظ بود. وی تجوید، اصول دین، صرف و نحو و جامع المقدمات را از محضر ایشان فراگرفت.در حدود سالهای ۱۳۰۹ در بیشتر محافل سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السّلام از او به عنوان واعظ کوچک نام برده می شد و به خوبی مصائب آل محمد صلی الله علیه و آله وسلّم را برای عزاداران بازگو می کرد. سید حسن رضا در حدود ۱۳۱۰ سید محمد را جهت تحصیل علوم اسلامی به کابل فرستاد و چون از سطوح مقدماتی فارغ شده بود، در پنج سال کتب مغنی، منطق لمعه، رسائل و مکاسب و کفایه را از محضر عالم ربانی روحانی برجسته کابل آیت الله میرعلی احمد حجت و آقای شیخ محسن فراگرفت و خود نیز در این مدت دروسی را که خوانده بود، برای دانش آموزان حوزه آیت الله حجت تدریس می کرد. سید چون آفتاب در میان طلاب کابل می درخشید و در کوتاهترین مدت خود را از دروسی که در حوزه کابل تدریس می شد، بی نیاز دید و تصمیم گرفت برای سامان دادن اوضاع نابسامان زادگاهش، به بهسود بازگردد. مردم استقبال زایدالوصفی از وی نمودند. از آن به بعد روزی نبود که او چند جا سخن نگوید و خطابه نخواند. سید تا حدود سالهای ۱۳۲۵ در منطقه ماندگار شد و توانست اوضاع فرهنگی و اجتماعی شیعیان را سامان بخشد.وی در اولین سال ورود به زادگاهش مدرسه ای به نام «محمدیه» در دو طبقه در کجاب بهسود تاسیس کرد و توانست فصل نوینی در حرکت فرهنگی این سامان ایجاد نماید. وی می دانست کشتی متلاطم جامعه شیعی با چند سال تحصیل یا تدریس به ساحل نجات نمی رسد، لذا با خانواده راهی حوزه علمیه نجف اشرف شد. در مسیر راه مدت اندکی در حوزه علمیه قم ماندگار گردید و حدود شش ماهی از محضر آیت الله بروجردی بهره برد و در یکی از آزمونهایی که از طلاب گرفته می شد، بالاترین امتیاز را از آن خود کرد و از طرف آیت الله مبلغ پانصد تومان به عنوان جایزه دریافت کرد.
در حوزه نجف
...

پیشنهاد کاربران

بپرس