سمیعیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ظهور فرق غالی از آسیبهائی است که بر مکتب تشیع وارد شد. این اعتقادات گزاف علاوه بر اینکه موجب سوء استفاده و سوء برداشت مخالفین می شد، موجب ریزش شیعیان ضعیف الفکر نیز می شد و آنان را از تشیع خارج می ساخت. یکی از این فرق مشهور به سمیعیه می باشد که به بررسی آن می پردازیم.
با شهادت حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) جریانی به نام واقفه در دامن تشیع پدید آمد که منکر شهادت ایشان شده و قائل به مهدویت آن حضرت شدند و در نتیجه به انکار امامت امام رضا (علیه السّلام) روی آوردند. این جریان که خود با اغراض مختلفی چون مال پرستی و عواملی چون جهل و ضلالت به وجود آمده بود، مورد سوء استفاده و سودجویی منحرفین دیگر واقع شد. به عنوان نمونه فردی به نام محمد بن بشیر که افکار باطل و خرافه ای داشت، از زمینه ای که واقفه به وجود آوردند، برای اهداف خودش بهره برد. وی از اهالی کوفه می باشد و به قبیله بنی اسد منتسب است. به شعبده و انجام کارهای عجیب معروف بوده است و با اعمال و افکار و اندیشه های خود، جریانی غلوآمیز را که معروف به بشیریه است را پدید آورد. و توانست با حیله و زمینه فراهم شده از سوی واقفه، برای خود حامیان و پیروانی را گردآورد و خود را امام و جانشین امام غائب یعنی حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) تعیین کند. درغگویی های او بر امام موسی بن جعفر به حدی بود که امام (علیه السّلام) او را نفرین نمود و علی بن ابی حمزه بعد از نقل نفرین امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) در مورد محمد بن بشیر می گوید: ندیدم کسی بدتر از وضع محمد بن بشیر کشته شود و نفرین آن حضرت بوقوع پیوست. اما محمد بن بشیر، برای استمرار گمراهی خود و دیگران فرزندش سمیع را به جانشینی برگزید و فرقه سمیعیه در واقع به حامیان بشیریه به رهبری سمیع هستند.
سمیع بن محمد
محمد بن بشیر فرزندش سمیع را جانشین خود نمود و او را برای پیروانش امام و واجب الطاعه اعلام کرد. همچنین سلسله جانشینان فرزندش سمیع را به وصایت سمیع امام دانست و این سلسله را تا ظهور امام غائب موسی بن جعفر (علیه السّلام) لازم می شمارد. او تمام حقوق واجب مالی و غیره را برای این امامان (سمیع و جانشینان او) تعیین نمود.
عقاید سمیعیه
این افراد در واقع همان بشیریه بودند و به دلیل تغییر رهبر خود اسم فرقه را نیز تغییر دادند. به همین دلیل اعتقادات ایشان همان عقاید بشیریه است که در کتب مختلف بیان شده است. به عنوان نمونه به برخی از عقاید باطل ایشان اشاره می کنیم: ۱. تناسخ در امامت یکی از اعتقادات سمیعیه بود به این معنی که امام یک نفر است ولی در هر پیکری به نامی خاص خوانده و شناخته می شود.۲. مذهب مزدک در اشتراکی بودن اموال در اعتقاد این فرقه وجود داشت.۳. اگر فردی از سمیعیه اموالی در راه خدا وصیت می کرد، متعلق به سمیع و جانشینان او می دانستند.۴. فحشاء و ازدواج با محارم و همجنس بازی را جایز می دانست.۵. تاویل و برداشت شخصی از آیات قرآن برای تایید افکار باطل و ضد دینی بطوریکه ایشان آیه «او یزوجهم ذکرانا و اناثا» (یا (اگر بخواهد) پسر و دختر - هر دو- را برای آنان جمع می کند.) رای دلیل بر ازدواج بر محارم و همجس بازی می دانست.۶. واجبات الهی را در نمازهای پنجگانه و روزه ماه مبارک رمضان منحصر کرده بود و منکر وجوب حج و زکات و.... . بودند.۷. با توهین نسبت به امام رضا (علیه السّلام) و دیگر فرزندان امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) به انکار امامت ایشان می پرداختند و به کفر ایشان گواهی داده و جان و اموال ایشان را محترم نمی دانستند.
عاقبت سمیعیه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس