سریه قتل کعب بن اشرف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سریه قتل کعب بن اشرف، در ماه ربیع الاول سال سوم هجرت برای قتل "کعب بن اشرف" بود. وی شاعر بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اصحاب او را هجو می کرد و در شعر خود کافران قریش را علیه مسلمانان بر می انگیخت. و سرانجام به دست محمد بن مسلمه در شرج العجوز کشته شد.
«سریه» (السّریة: الطائفة من الجیش یبلغ اقصاها اربعمائة تبعث الی العدو، و جمعها سرایا سمّوا بذلک لانهم یکونون خلاصة العسکر») در اصلاح به سپاهی گفته می شود که به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می شوند، بدون آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) همراه آنان باشد.
اماکن جغرافیایی
"شرج العجوز" مکانی است در نزدیکی مدینه و "بعاث" نام مکانی است در حومه مدینه که جنگ معروف میان اوس و خزرج در آن مکان به وقوع پیوست.
وقوع سریه
این سریه در ماه ربیع الاول سال سوم هجرت برای قتل "کعب بن اشرف" بود. "کعب بن اشرف" شاعر بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اصحاب او را هجو می کرد و در شعر خود کافران قریش را علیه مسلمانان بر می انگیخت. هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه آمدند، مردم مدینه مخلوطی از گروه های مختلف بودند، طوایف اوس و خزرج جمعیت مسلمانان را تشکیل می دادند. طوایف دیگر غیر مسلمان، (یهودیان و مشرکان) با این دو طایفه هم پیمان بودند مشرکان و یهودیان مدینه، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اصحاب آن حضرت را به شدت آزار می دادند و خداوند متعال پیامبر خود و مسلمانان را فرمان به شکیبایی و گذشت می داد و تا اینکه در مورد آنان این آیه نازل شد: «وَ لَتَسْمَعُنَّ من الَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ من قَبْلِکُمْ وَ من الَّذِینَ اَشْرَکُوا اَذیً کَثِیراً وَ اِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَاِنَّ ذلِکَ من عَزْمِ الْاُمُورِ؛ به یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود، آزمایش می شوید! و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب آسمانی داده شده(یهود)، و (همچنین) از مشرکان، سخنانآزار دهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، شایسته تر است زیرا این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.» و همچنین آیه: «وَدَّ کَثِیرٌ من اَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ من بَعْدِ اِیمانِکُمْ کُفَّاراً؛ بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد که در وجود آنها ریشه دوانده، آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است.شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.» کعب بن اشرف از ناسزاگفتن و آزاررساندن به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مسلمانان خودداری نمی کرد بلکه در آن مبالغه هم می کرد. هنگامی که "زید بن حارثه" برای بشارت دادن پیروزی بدر آمد و کعب بن الاشرف اسیران را در اسارت دید، ناراحت شده و به قوم خود گفت: «وای بر شما، به خدا سوگند، امروز زیر زمین برای شما بهتر از روی آن است، اینها که کشته و اسیر شدند سران و بزرگان مردم بودند، شما چه فکر می کنید؟ آنها گفتند: تا زنده هستیم با محمد دشمنی می ورزیم. کعب بن اشرف گفت: چه ارزشی دارید؟ او خویشان خود را لگدکوب کرد و از میان برد، ولی من پیش قریش می روم و آنها را بر می انگیزم و برای کشته شدگانشان مرثیه می گویم و می گریم، شاید آنها راه بیفتند و من هم همراه آنها می آیم؛ لذا به مکه رفت.» کعب برای قریش مرثیه سرود، در مقابل "حسان بن ثابت" نیز در مقابل او به سرودن اشعار و هجو او پرداخت. چون خبر هجو حسان بن ثابت، به به اهل مکه رسید، گفتند: ما را با این یهودی (کعب بن اشرف) چه کار است؟ مگر نمی بینید که حسّان چه بر سر ما می آورد؟ ناچار ابن اشرف از نزد آنها رفت و پیش هر کسی که می رفت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) حسان را می خواست و به او می فرمود که ابن اشرف به کجا رفته است و حسّان همچنان آنها را هجو می کرد تا ابن اشرف از پیش آنها برود. چون ابن اشرف پناهگاهی نیافت، به مدینه برگشت و چون خبر آمدن او به مدینه، به اطلاع پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) رسید فرمود: «پروردگارا، در ازای اشعاری که او سروده و شرّی که آشکار ساخته است، به هر طریقی که می خواهی، او را جزا فرمای.»
محمد بن مسلمه و ابونائله
...

پیشنهاد کاربران

بپرس