نیست یک تن در این همه اطراف
کاندر او وهن را سرایت نیست.
مسعودسعد.
رجوع به سرایة شود. || درگذشتن از چیزی. ( غیاث اللغات از صراح اللغة ). رجوع به سرایة شود.سرایة. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) به شب رفتن. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ). || تأثیر و اثر کردن چیزی. ( آنندراج ). || درگذشتن چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).