زمان
/zamAn/
مترادف زمان: دوران، روزگار، زمانه، دوره، عصر، عهد، فصل، موسم، نوبت، هنگام، فرصت، مجال، وقت، مدت، موعد
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: روزگار، وقت، هنگام، جریانی پیوسته، غیر قابل انقطاع، رونده، و بی آغاز و بی انجام که در طی آن، حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ می دهد، زمانه فلک، گه، گاه، ( به مجاز ) آسمان، بی آغاز، و بی انجام که در طی آن حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ می دهد، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند فرخ زمان
برچسب ها: اسم، اسم با ز، اسم پسر، اسم فارسی، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
ترا خود زمان هم به دست من است
به پیش روان من این روشن است.
فردوسی.
ز توران بسیجیده آمد دمان به زوبین گودرزبودش زمان.
فردوسی.
زمان چون ترااز جهان کرد دورپس از تو جهان را چه ماتم چه سور.
فردوسی.
زمان کینه ورش هم بزخم کینه اوست بزخم مار بود هم زمان مارافسای.
عنصری ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- زمان آمدن ؛ فرا رسیدن مرگ : همانا که او را زمان آمده ست
که ایدر بجنگم دمان آمده ست.
فردوسی.
زمین بستر و پوشش از آسمان به ره دیده بان تا کی آید زمان.
فردوسی.
بیامد سروش خجسته دمان مزن گفت ، کو را نیامد زمان.
فردوسی.
منجمان گفتند ترا زمان به چشمه سبز آید به طوس خراسان. ( مجمل التواریخ و القصص ).- زمان رسیدن ؛ زمان آمدن. رسیدن اجل. مرگ فرا رسیدن :
زمان من اینک رسد بی گمان
رها کن به خواب خوشم یک زمان.
نظامی.
رجوع به زمانه شود.|| در عربی ، مقدار حرکت فلک اعظم. ( برهان ). گفته اند زمان عربی است و ازمنه جمع آن می آید بلی دمان پارسی است ، چنانکه در فرهنگ دساتیر گفته دمان بر وزن و معنی زمان است و مقداری است ازحرکت فلک نهم. مؤلف گوید: زمان از لغات مشترک است میان عرب و عجم. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نزد حکما مقدار حرکت فلک اطلس است. ( از تعریفات جرجانی ). زمان ترازویی بود که جنبش ( حرکت ) را بدان سنجند. وگرنه زمان بودی تمیز سبکی حرکت از گرانی حرکت یعنی زودی آن ازدیریش میسر نشدی. ( باباافضل ، از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). بنابه تعریف قدما مقدار حرکت فلک یعنی جمیع دهر و بعض آن. ج ، ازمنه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).کم متصل غیر قارالذات یک نوع بود و آن زمان است. ( اساس الاقتباس ، یادداشت ایضاً ). خواجه نصیرالدین طوسی در ذیل «مقوله متی » آرد:... زمان نوعی بود از کم متصل و آن مقدار حرکتست و متی نسبت متزمن است با زمان...( اساس الاقتباس چ مدرس رضوی ص 51 ). نزد متکلمان امری است متجدد و معلوم که اندازه گرفته می شود بوسیله آن امر، متجدد موهومی. چنانکه گفته شود مثلاً موقع طلوع آفتاب در منزل تو را خواهم دید که طلوع آفتاب معلوم و آمدن او موهوم است و از اقتران آن با آن امر معلوم ، رفع ابهام می گردد. ( فرهنگ فلسفی تألیف سجادی ) ( از تعریفات جرجانی ). در میان حکما در تعریف ماهیت و حقیقت زمان اختلاف است ، جمهور حکما عقیده ارسطو را پذیرفته اند که گوید زمان مقدار حرکت فلک و افلاک است. نظریات مختلف در مورد زمان بقرار زیر است :بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - وقت هنگام . ۲ - دور عهد . ۳ - وقوع فعل در هنگامی و آن شامل ماضی حال مستقبل است . یا زمان مفرد آنست که بی معاونت فعل دیگر صرف شود : رفتم میروم میرفتم . یا زمان مرکب آنست که به معاونت فعل دیگر ( فعل معین ) صرف شود : رفته است رفته بودم خواهم رفت .
ابن کعب بن اود جدی است جاهلی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. روزگار، عصر.
۳. [قدیمی، مجاز] اجل، مرگ: تو را خود زمان هم به دست من است / به پیش روان من این روشن است (فردوسی۴: ۲۵۰۴ ). &delta، کلمۀ «زمان» در فارسی و عربی مشترک است و هردو از آرامی مٲخوذ است.
* زمان خواستن: (مصدر لازم ) وقت خواستن، مهلت خواستن.
* زمان دادن: (مصدر لازم ) وقت دادن، مهلت دادن.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] زمان به معنای مدت است که با وقت و اجل متفاوت است.از احکام مرتبط با زمان در بابهای مختلفی از عبادات، همچون طهارت، صلات، صوم و حج و غیر عبادات، از قبیل نذر و قسم سخن گفته اند.
زمان به معنی مدت کم یا زیاد است.
زمان به معنی مدت کم یا زیاد است.
[ویکی فقه] زمان (ابهام زدایی). زمان ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • زمان (فقه)، به معنای مدت (متفاوت با وقت و اجل) و دارای کاربرد در فقه اسلامی• زمان (فلسفه)، به معنای وقت است کم باشد یا زیاد و از اصطلاحات علم فلسفه• زمان (منطق)، از اصطلاحات علم منطق، به معنای کمّ متصل غیر قار، و مقدار حرکت
...
...
wikifeqh: زمان_(ابهام_زدایی)
[ویکی فقه] زمان (فقه). زمان به معنای مدت است که با وقت و اجل متفاوت است.از احکام مرتبط با زمان در بابهای مختلفی از عبادات، همچون طهارت، صلات، صوم و حج و غیر عبادات، از قبیل نذر و قسم سخن گفته اند.
زمان به معنی مدت کم یا زیاد است.
تفاوت زمان با وقت واجل
تفاوت زمان با «وقت» و «اجل» آن است که وقت بر بخشی معین از زمان که برای کاری قرار داده شده است، و اجل بر آخر وقت و نیز خود وقت اطلاق می گردد. بنابر این، زمان اعم از وقت و اجل است؛ از این رو، در کلمات فقها به جای آن دو به کار رفته است.
جایگاه زمان در شرع
جایگاه زمان در شریعت مقدس متفاوت است. زمان گاه وقت ادای فرایضی قرار گرفته است، مانند اوقات معینی که برای ادای نمازهای یومیه قرار داده شده است یا ماههای حج که ظرف به جا آوردن مناسک حج قرار داده شده است. و گاه شرط رکنی برخی عبادات واقع شده است، مانند روزه که به جا آوردن آن در روز شرط رکنی آن است. چنان که زمانهایی خاص همچون ماههای رجب، شعبان، رمضان و روزهای عید غدیر، فطر و قربان و جمعه و عرفه از شرافت و فضیلت خاصی برخوردار و به اعمال و عباداتی چون غسل، نماز، روزه، دعا و صدقه دادن اختصاص یافته اند و ارتکاب گناه در آنها موجب افزایش عقوبت است. همچنین دیه در ماههای حرام افزایش می یابد.
زمان در فقه
...
زمان به معنی مدت کم یا زیاد است.
تفاوت زمان با وقت واجل
تفاوت زمان با «وقت» و «اجل» آن است که وقت بر بخشی معین از زمان که برای کاری قرار داده شده است، و اجل بر آخر وقت و نیز خود وقت اطلاق می گردد. بنابر این، زمان اعم از وقت و اجل است؛ از این رو، در کلمات فقها به جای آن دو به کار رفته است.
جایگاه زمان در شرع
جایگاه زمان در شریعت مقدس متفاوت است. زمان گاه وقت ادای فرایضی قرار گرفته است، مانند اوقات معینی که برای ادای نمازهای یومیه قرار داده شده است یا ماههای حج که ظرف به جا آوردن مناسک حج قرار داده شده است. و گاه شرط رکنی برخی عبادات واقع شده است، مانند روزه که به جا آوردن آن در روز شرط رکنی آن است. چنان که زمانهایی خاص همچون ماههای رجب، شعبان، رمضان و روزهای عید غدیر، فطر و قربان و جمعه و عرفه از شرافت و فضیلت خاصی برخوردار و به اعمال و عباداتی چون غسل، نماز، روزه، دعا و صدقه دادن اختصاص یافته اند و ارتکاب گناه در آنها موجب افزایش عقوبت است. همچنین دیه در ماههای حرام افزایش می یابد.
زمان در فقه
...
wikifeqh: زمان_(فقه)
[ویکی فقه] زمان (فلسفه). زمان در لغت به معنای وقت است کم باشد یا زیاد. معادل این واژه در زبان فرانسه TEMPS و در زبان انگلیسی TIME می باشد. در اصطلاح فلسفی، زمان عبارتست از نوعی مقدار و کمیت متصل و پیوسته که ویژگی آن قرار ناپذیری و گذرایی می باشد و به واسطه حرکت ، عارض بر اجسام می شود.
زمان "کم" است وگرنه انقسامی در آن صورت نمی پذیرفت، "متصل" است؛ زیرا اگر متصل نباشد، دو جزء پیشین دو جزء دیگر، که یکی قابل و دیگری بعد می باشد، قالب تصویر نمی شود. همچنین دو جزء پسین دو جزء دیگر، که یکی قبل و دیگری بعد می باشد، فرض صحیحی نخواهد داشت بلکه آندو کاملا از یکدیگر جدا و گسسته خواهند بود و میان آن دو جزء مفروض از آن کمیت، حد مشترکی وجود نخواهد داشت و در نتیجه جزء پیشین، فقط جزء پیشین و جزء پسین، فقط جزء پسین خواهد بود و نمی توان هر یک از آنها را به دو جزء دیگر تقسیم نمود، همانطور که در عدد که کم منفصل است ملاحظه می شود. مثلا عدد دو را به واحدی که فقط قبل است و واحد دیگری که فقط بعد است تقسیم می شود اما هر یک از واحدها را دیگر نمی توان به دو جزء دیگر تقسیم نمود. و اگر آن کمیت گذرا و بی قرار نباشد، اجتماع جزء پیشین و پسین بالفعل محقق خواهد شد در حالی که چنین اجتماعی میان حوادث متقدم و متاخر در جهان پیرامون ما ناممکن است. این تعریف، منسوب به ارسطو می باشد و بیشتر فلاسفه اسلامی همین تعریف را برای زمان ذکر نموده اند و رای مشهور در تعریف زمان تا دوران ملاصدرا همین نظر بود، اما تعریف های دیگری نیز از زمان ارائه شده است. نظریات فیلسوفان و صاحب نظران بقدری درباره زمان مختلف و متناقض است که کمتر مساله فلسفی را می توان با آن مقایسه کرد. از سویی، زمان را از جواهر مجرد برشمرده اند و از سوی دیگر عده ای دیگر، آنرا تا سرحد امور وهمی و پنداری دانسته اند. دشواری تبیین زمان به این علت است که از یک سوی زمن مستقیما مورد تجربه حسی واقع نمی شود و از سوی دیگر، از امور مربوط به جهان مادی محسوس به شمار می آیند.
← تعاریف دیگر
تحلیل معروف اگرچه به امتداد، انقسام پذیری زمان و ارتباط نزدیک زمان و حرکت اشاره دارد و از این جهت دقت دارد، نقاط ضعفی نیز دارد که عبارتند از؛ ۱. در این تحلیل، زمان و حرکت را از اعراض خارجیه دانسته شده است، در حالیکه بنابر حکمت متعالیه ، این دو از عوارض تحلیلی اشیاء هستند و نمی توان برای آنها وجود منحاز و مستقلی در نظر گرفت. ۲. بنابر نظر پیشینان، حرکت به اعراض اختصاص دارد و انتساب بی واسطه زمان به اجسام انکار شده است در حالیکه حرکت در جوهر اصلی ترین نوع حرکت است و از این روی زمان را باید مستقیما به جوهر و اجسام نسبت داد وآن را بعد چهارم برای آنها به حساب آورد. به علت همین ایرادات، ملاصدرا تعریف دیگری از زمان بر اساس حرکت جوهری ارائه داد. او زمان را بعد و امتدادی گذرا می دانست که هر موجود جسمانی علاوه بر ابعاد مکانی ثابت و ناگذرا (طول، عرض و ضخامت) داراست.
رابطه زمان با حرکت
بدین علت که کمیت عرض است و عرض، محتاج به موضوعی است تا بر آن عارض گردد، کمیت یاد شده موضوعی خواهد داشت که بر آن عارض گردد. هرگاه حرکت از میان برداشته شود، این کمیت نیز زائل می گردد و هرگاه حرکت به میان آورده شود، کمیت نیز ثبوت می یابد. این مطلب نشان می دهد که کمیت یاد شده بر حرکت عارض می گردد و حرکت، موضوع آنرا تشکیل می دهد. این کمیت همان زمان است و بدین جهت است که زمان را مقدار پیوسته و گذرایی می دانند که بر حرکت عارض می گردد.
نحوه ارتباط اشیاء با زمان
...
زمان "کم" است وگرنه انقسامی در آن صورت نمی پذیرفت، "متصل" است؛ زیرا اگر متصل نباشد، دو جزء پیشین دو جزء دیگر، که یکی قابل و دیگری بعد می باشد، قالب تصویر نمی شود. همچنین دو جزء پسین دو جزء دیگر، که یکی قبل و دیگری بعد می باشد، فرض صحیحی نخواهد داشت بلکه آندو کاملا از یکدیگر جدا و گسسته خواهند بود و میان آن دو جزء مفروض از آن کمیت، حد مشترکی وجود نخواهد داشت و در نتیجه جزء پیشین، فقط جزء پیشین و جزء پسین، فقط جزء پسین خواهد بود و نمی توان هر یک از آنها را به دو جزء دیگر تقسیم نمود، همانطور که در عدد که کم منفصل است ملاحظه می شود. مثلا عدد دو را به واحدی که فقط قبل است و واحد دیگری که فقط بعد است تقسیم می شود اما هر یک از واحدها را دیگر نمی توان به دو جزء دیگر تقسیم نمود. و اگر آن کمیت گذرا و بی قرار نباشد، اجتماع جزء پیشین و پسین بالفعل محقق خواهد شد در حالی که چنین اجتماعی میان حوادث متقدم و متاخر در جهان پیرامون ما ناممکن است. این تعریف، منسوب به ارسطو می باشد و بیشتر فلاسفه اسلامی همین تعریف را برای زمان ذکر نموده اند و رای مشهور در تعریف زمان تا دوران ملاصدرا همین نظر بود، اما تعریف های دیگری نیز از زمان ارائه شده است. نظریات فیلسوفان و صاحب نظران بقدری درباره زمان مختلف و متناقض است که کمتر مساله فلسفی را می توان با آن مقایسه کرد. از سویی، زمان را از جواهر مجرد برشمرده اند و از سوی دیگر عده ای دیگر، آنرا تا سرحد امور وهمی و پنداری دانسته اند. دشواری تبیین زمان به این علت است که از یک سوی زمن مستقیما مورد تجربه حسی واقع نمی شود و از سوی دیگر، از امور مربوط به جهان مادی محسوس به شمار می آیند.
← تعاریف دیگر
تحلیل معروف اگرچه به امتداد، انقسام پذیری زمان و ارتباط نزدیک زمان و حرکت اشاره دارد و از این جهت دقت دارد، نقاط ضعفی نیز دارد که عبارتند از؛ ۱. در این تحلیل، زمان و حرکت را از اعراض خارجیه دانسته شده است، در حالیکه بنابر حکمت متعالیه ، این دو از عوارض تحلیلی اشیاء هستند و نمی توان برای آنها وجود منحاز و مستقلی در نظر گرفت. ۲. بنابر نظر پیشینان، حرکت به اعراض اختصاص دارد و انتساب بی واسطه زمان به اجسام انکار شده است در حالیکه حرکت در جوهر اصلی ترین نوع حرکت است و از این روی زمان را باید مستقیما به جوهر و اجسام نسبت داد وآن را بعد چهارم برای آنها به حساب آورد. به علت همین ایرادات، ملاصدرا تعریف دیگری از زمان بر اساس حرکت جوهری ارائه داد. او زمان را بعد و امتدادی گذرا می دانست که هر موجود جسمانی علاوه بر ابعاد مکانی ثابت و ناگذرا (طول، عرض و ضخامت) داراست.
رابطه زمان با حرکت
بدین علت که کمیت عرض است و عرض، محتاج به موضوعی است تا بر آن عارض گردد، کمیت یاد شده موضوعی خواهد داشت که بر آن عارض گردد. هرگاه حرکت از میان برداشته شود، این کمیت نیز زائل می گردد و هرگاه حرکت به میان آورده شود، کمیت نیز ثبوت می یابد. این مطلب نشان می دهد که کمیت یاد شده بر حرکت عارض می گردد و حرکت، موضوع آنرا تشکیل می دهد. این کمیت همان زمان است و بدین جهت است که زمان را مقدار پیوسته و گذرایی می دانند که بر حرکت عارض می گردد.
نحوه ارتباط اشیاء با زمان
...
wikifeqh: زمان_(فلسفه)
[ویکی فقه] زمان (منطق). زمان، از اصطلاحات علم منطق بوده و به کمّ متصل غیر قار، و مقدار حرکت گفته می شود.
زمان، از اصطلاحات علم منطق بوده و به کمّ متصل غیر قار، و مقدار حرکت گفته می شود.زمان، مصداق منحصر کمّ متصل غیر قار (کمّی که اجزای آن همه با هم یافت نمی شوند) است، چنان که خواجه طوسی می گوید: «کمّ متصل غیر قار الذات یک نوع بود و آن زمان است ». زمان، مقدار حرکت است و متی نسبت شیء متزمّن (زمان دار) است با زمان.
← اقسام زمان
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۴۱.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «زمان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۳۰.
...
زمان، از اصطلاحات علم منطق بوده و به کمّ متصل غیر قار، و مقدار حرکت گفته می شود.زمان، مصداق منحصر کمّ متصل غیر قار (کمّی که اجزای آن همه با هم یافت نمی شوند) است، چنان که خواجه طوسی می گوید: «کمّ متصل غیر قار الذات یک نوع بود و آن زمان است ». زمان، مقدار حرکت است و متی نسبت شیء متزمّن (زمان دار) است با زمان.
← اقسام زمان
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۴۱.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «زمان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۳۰.
...
wikifeqh: زمان_(منطق)
دانشنامه عمومی
زَمان دنباله پیوسته هستی و رخدادهاست که ظاهراً در روند برگشت ناپذیری از گذشته تا کنون و از اکنون تا آینده رخ می دهند. [ ۱] [ ۲] [ ۳] زمان کمیت تشکیل دهنده اندازه گیریهای گوناگونی است که برای تعیین توالی و طول رویدادها، یا بازه زمانی بین آنها و همچنین سنجش نرخ تغییر کمیت ها در واقعیت مادی یا تجربه خودآگاه، به کار می روند. [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] از زمان اغلب به عنوان بعد چهارم، در کنار ابعاد سه گانه فضا، یاد می شود. [ ۸] از نظر واژه شناسی ایرانی، زمان ریشه گرفته از واژه زروان است که خدای زمان در ایران باستان بوده است. [ ۹]
زمان از دیرباز موضوع مهمی در دین، فلسفه و علم بوده است، اما ارائه تعریفی برای آن، بدون رسیدن به دور و به شکلی که در همه شاخه ها قابل استفاده باشد، دانشمندان را سخت مشغول نموده است. [ ۷] [ ۱۰] با این حال شاخه های مختلفی همچون کسب و کار، صنعت، علم و هنرهای نمایشی، هریک به شکلی، مفهومی از زمان را در دستگاه های اندازه گیری خود جای داده اند. [ ۱۱] [ ۱۲] [ ۱۳]
زمان در فیزیک به عنوان «آنچه که یک ساعت نمایش می دهد»؛ تعریف می شود. [ ۶] [ ۱۴] [ ۱۵]
ماهیت فیزیکی زمان را نظریه عام، برپایه رویدادهای فضازمان توضیح می دهد. برخورد دو ذره، انفجار یک ابرنواختر یا نشستن یک سفینه فضایی، نمونه هایی از رویدادها هستند. به هر رویدادی می توان چهار عدد نسبت داد که زمان و مکان ( مختصات محل رویداد ) آن را مشخص می کنند. اما این مقادیر عددی برای ناظرهای مختلف، متفاوتند. در نسبیت عام، پرسش «اکنون چه زمانی است»، پرسشی است که معنایی نسبی و وابسته به یک ناظر خاص دارد.
زمان یکی از هفت کمیت بنیادی فیزیکی در هر دو دستگاه بین المللی یکاها ( SI ) و بین المللی کمیت ها ( ISQ ) است. واحد زمان در SI ثانیه است. زمان برای تعریف کمیتهای دیگر مانند سرعت نیز به کار می رود و بنابراین تلاش برای تعریف زمان با استفاده از چنین کمیتهایی به دور در تعریف می رسد. [ ۱۶] تعریفهای عملیاتی از زمان، که در آن مشاهده تعداد تکرار خاصی از یک رویداد متناوب استاندارد دیگر ( مثل حرکت پاندول ) ، یکای زمان ( مثل ثانیه ) را مشخص می کند؛ هم در آزمایشهای علمی پیشرفته و هم در مسایل روزمره بسیار پرکاربرد است.
تعریف عملیاتی زمان، ماهیت بنیادی آن را مشخص نمی کند و توضیح نمی دهد که چرا رویدادها در فضا می توانند به سمت جلو یا عقب روی دهند اما در زمان تنها حرکت به جلو امکانپذیر است. پژوهش در زمینه رابطه فضا و زمان توسط دانشمندان به تعریف فضازمان انجامید. نظریه نسبیت عام مهم ترین چارچوب نظری برای درک چگونگی کارکرد فضازمان است. [ ۱۷] در نتیجه پیشرفت های نظری و تجربی در پژوهش های فضازمان، نشان داده شد که زمان در نزدیکی لبه های سیاه چاله ها می تواند کش بیاید. زمان در دیدگاه اینشتین، بعد چهارم است که ما در آن شناوریم. از لحاظ تئوری، سفر به گذشته امکان پذیر نیست، به دلیل پارادوکس های بسیاری که وجود دارد، از جمله پارادوکس پدر بزرگ اما سفر در آینده، به کمک سفینه هایی با سرعتِ نزدیک به نور امکان پذیر میباشد و درمورد آن، اکثر دانشمندان، اتفاق نظر دارند. طبق نظریه ی اینشتین زمان و گرانش، با یکدیگر در ارتباطند، به طوری که، هر چه جرم بیشتر باشد، گرانش بیشتر است، در نتیجه زمان در آن مکان، سریع تر میگذرد. طبق نظریه ها، گرانش در نقطه ی تکینگی سیاهچاله ها، به بینهایت میرسد، در نتیجه از دیده، شخصی که بیرون از تکینگی قرار دارد، اجسام نزدیک به تکینگی، بی حرکت به نظر میرسند، زیرا زمان در نزدیکیه تکینگی، بسیار سریع است.
زمان از دیرباز موضوع مهمی در دین، فلسفه و علم بوده است، اما ارائه تعریفی برای آن، بدون رسیدن به دور و به شکلی که در همه شاخه ها قابل استفاده باشد، دانشمندان را سخت مشغول نموده است. [ ۷] [ ۱۰] با این حال شاخه های مختلفی همچون کسب و کار، صنعت، علم و هنرهای نمایشی، هریک به شکلی، مفهومی از زمان را در دستگاه های اندازه گیری خود جای داده اند. [ ۱۱] [ ۱۲] [ ۱۳]
زمان در فیزیک به عنوان «آنچه که یک ساعت نمایش می دهد»؛ تعریف می شود. [ ۶] [ ۱۴] [ ۱۵]
ماهیت فیزیکی زمان را نظریه عام، برپایه رویدادهای فضازمان توضیح می دهد. برخورد دو ذره، انفجار یک ابرنواختر یا نشستن یک سفینه فضایی، نمونه هایی از رویدادها هستند. به هر رویدادی می توان چهار عدد نسبت داد که زمان و مکان ( مختصات محل رویداد ) آن را مشخص می کنند. اما این مقادیر عددی برای ناظرهای مختلف، متفاوتند. در نسبیت عام، پرسش «اکنون چه زمانی است»، پرسشی است که معنایی نسبی و وابسته به یک ناظر خاص دارد.
زمان یکی از هفت کمیت بنیادی فیزیکی در هر دو دستگاه بین المللی یکاها ( SI ) و بین المللی کمیت ها ( ISQ ) است. واحد زمان در SI ثانیه است. زمان برای تعریف کمیتهای دیگر مانند سرعت نیز به کار می رود و بنابراین تلاش برای تعریف زمان با استفاده از چنین کمیتهایی به دور در تعریف می رسد. [ ۱۶] تعریفهای عملیاتی از زمان، که در آن مشاهده تعداد تکرار خاصی از یک رویداد متناوب استاندارد دیگر ( مثل حرکت پاندول ) ، یکای زمان ( مثل ثانیه ) را مشخص می کند؛ هم در آزمایشهای علمی پیشرفته و هم در مسایل روزمره بسیار پرکاربرد است.
تعریف عملیاتی زمان، ماهیت بنیادی آن را مشخص نمی کند و توضیح نمی دهد که چرا رویدادها در فضا می توانند به سمت جلو یا عقب روی دهند اما در زمان تنها حرکت به جلو امکانپذیر است. پژوهش در زمینه رابطه فضا و زمان توسط دانشمندان به تعریف فضازمان انجامید. نظریه نسبیت عام مهم ترین چارچوب نظری برای درک چگونگی کارکرد فضازمان است. [ ۱۷] در نتیجه پیشرفت های نظری و تجربی در پژوهش های فضازمان، نشان داده شد که زمان در نزدیکی لبه های سیاه چاله ها می تواند کش بیاید. زمان در دیدگاه اینشتین، بعد چهارم است که ما در آن شناوریم. از لحاظ تئوری، سفر به گذشته امکان پذیر نیست، به دلیل پارادوکس های بسیاری که وجود دارد، از جمله پارادوکس پدر بزرگ اما سفر در آینده، به کمک سفینه هایی با سرعتِ نزدیک به نور امکان پذیر میباشد و درمورد آن، اکثر دانشمندان، اتفاق نظر دارند. طبق نظریه ی اینشتین زمان و گرانش، با یکدیگر در ارتباطند، به طوری که، هر چه جرم بیشتر باشد، گرانش بیشتر است، در نتیجه زمان در آن مکان، سریع تر میگذرد. طبق نظریه ها، گرانش در نقطه ی تکینگی سیاهچاله ها، به بینهایت میرسد، در نتیجه از دیده، شخصی که بیرون از تکینگی قرار دارد، اجسام نزدیک به تکینگی، بی حرکت به نظر میرسند، زیرا زمان در نزدیکیه تکینگی، بسیار سریع است.
wiki: زمان
زمان (ترانه پینک فلوید). «زمان» ( به انگلیسی: Time ) نام چهارمین ترانهٔ آلبومِ نیمه تاریک ماه محصول سال ۱۹۷۳ میلادی اثر گروه موسیقی پراگرسیو راک پینک فلوید است، و تنها ترانه در آلبوم می باشد که هر چهار عضوِ گروه در ساخت آن نقش داشته ان، گرچه متن ترانهٔ آن توسط راجر واترز نوشته شده است. این ترانه دربارهٔ چگونگی لغزش زمان است، درحالی که بیشتر مردم تا وقتی که دیر می شود آن را نمی فهمند. این ایده زمانی به ذهن راجر واترز آمد که او فهمید دیگر در زندگی اش خود را برای چیزی آماده نمی کند بلکه در وسط آن قرار دارد. او این درکش را در سنین ۲۸ تا ۲۹ سالگی در مصاحبه های مختلف شرح داده است. این ترانه به خاطر بخش آغازین آن که با صدای تیک تیک ساعت، چایمز و صدای زنگ ساعت آغاز می شود شناخته شده است. این قسمت در واقع به عنوان یک تست کوادروفونیک توسط آلن پارسونز ضبط شده بود و قرار نبود در آلبوم استفاده شود.
ترانهٔ «زمان» اشاره به زمانی دارد که در حال گذر است. توهم گذر زمان، سریع تر از آنچه که در واقعیت اتفاق می افتد و احساس ناامیدی به خاطر فرصت های از دست رفته ای که دیگر بازنمی گردند.
بخش آغازین آهنگ یا همان بخش تیک تیک ساعت ها مدت ها به عنوان تیتراژ برنامهٔ تقویم تاریخ از رادیوی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شد. [ ۱]
• نسخهٔ زنده این آهنگ را می توان در آلبوم زندهٔ گروه با نام تکانه مشاهده کرد.
• نسخهٔ زنده دیگری هم از آهنگ را می توان در آلبوم صدای دلچسب رعد شنید، با این تفاوت که نسخه برگشت قطعهٔ «نفس بکش» همراهش اجرا نشد.
• گروه د کیلرز این آهنگ را چندین بار در تورهایش به اجرا درآورد
• گروه هوی متال گادسمک این آهنگ را در در آلبوم زنده ۲۰۱۲ خود بانام Live and Inspired بازخوانی کرد.
• گروه پراگرسیو متال دریم تیتر این آهنگ همراه با سایر آهنگهای آلبوم نیمه تاریک ماه در توری که برای آلبوم شش درجه آشفتگی درونی داشتند به اجرا درآورد.
• گروه د فلیمینگ لیپز آهنگ را همراه با سایر آهنگهای آلبوم در سال ۲۰۰۹ بازخوانی کرد.
ترانهٔ «زمان» اشاره به زمانی دارد که در حال گذر است. توهم گذر زمان، سریع تر از آنچه که در واقعیت اتفاق می افتد و احساس ناامیدی به خاطر فرصت های از دست رفته ای که دیگر بازنمی گردند.
بخش آغازین آهنگ یا همان بخش تیک تیک ساعت ها مدت ها به عنوان تیتراژ برنامهٔ تقویم تاریخ از رادیوی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شد. [ ۱]
• نسخهٔ زنده این آهنگ را می توان در آلبوم زندهٔ گروه با نام تکانه مشاهده کرد.
• نسخهٔ زنده دیگری هم از آهنگ را می توان در آلبوم صدای دلچسب رعد شنید، با این تفاوت که نسخه برگشت قطعهٔ «نفس بکش» همراهش اجرا نشد.
• گروه د کیلرز این آهنگ را چندین بار در تورهایش به اجرا درآورد
• گروه هوی متال گادسمک این آهنگ را در در آلبوم زنده ۲۰۱۲ خود بانام Live and Inspired بازخوانی کرد.
• گروه پراگرسیو متال دریم تیتر این آهنگ همراه با سایر آهنگهای آلبوم نیمه تاریک ماه در توری که برای آلبوم شش درجه آشفتگی درونی داشتند به اجرا درآورد.
• گروه د فلیمینگ لیپز آهنگ را همراه با سایر آهنگهای آلبوم در سال ۲۰۰۹ بازخوانی کرد.
wiki: زمان (ترانه پینک فلوید)
زمان (روزنامه). روزنامه زمان ( به ترکی استانبولی: Zaman Gazetesi ) از روزنامه های پرشمارگان ترکیه است که آغاز انتشار آن به سال ۱۹۸۶ برمی گردد. زمان با تیراژ یک میلیون نسخه، پُرشمارترین روزنامه ترکیه است. [ ۲] این روزنامه در ۳۵ کشور به شکل هم زمان توزیع می شود. [ نیازمند منبع]
روزنامه زمان از منتقدان سیاست های رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه است. [ ۳] گفته می شود که روزنامه زمان ارتباطات نزدیکی با فتح الله گولن دارد. [ ۴]
در تاریخ ۴ مارس ۲۰۱۶ ( ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ) دادگاهی در استانبول، حُکم به اداره این روزنامه توسط «معتمد دولتی» را داد که از سوی دادگاه تعیین شود. [ ۱] این حکم با اعتراض گسترده فعالین آزادی رسانه ها و روزنامه نگاران مستقل مواجه شد. [ ۴] سازمان عفو بین الملل حکم دادگاه مبنی بر کنترل دولتی روزنامه را «ضربه سنگینی به آزادی مطبوعات در ترکیه» توصیف کرد. [ ۵]
روزنامه زمان از منتقدان سیاست های رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه است. [ ۳] گفته می شود که روزنامه زمان ارتباطات نزدیکی با فتح الله گولن دارد. [ ۴]
در تاریخ ۴ مارس ۲۰۱۶ ( ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ) دادگاهی در استانبول، حُکم به اداره این روزنامه توسط «معتمد دولتی» را داد که از سوی دادگاه تعیین شود. [ ۱] این حکم با اعتراض گسترده فعالین آزادی رسانه ها و روزنامه نگاران مستقل مواجه شد. [ ۴] سازمان عفو بین الملل حکم دادگاه مبنی بر کنترل دولتی روزنامه را «ضربه سنگینی به آزادی مطبوعات در ترکیه» توصیف کرد. [ ۵]
wiki: زمان (روزنامه)
زمان (فیلم ۲۰۰۶). زمان ( انگلیسی: Time ) فیلمی به کارگردانی کیم کی - دوک است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ها جونگ - وو و سونگ هیون آ اشاره کرد.
wiki: زمان (فیلم ۲۰۰۶)
زمان (فیلم ۲۰۰۷). «زمان» ( انگلیسی: Time ( 2007 film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
wiki: زمان (فیلم ۲۰۰۷)
زمان (مجموعه تلویزیونی ۲۰۱۸). زمان ( کره ای: 시간; لاتین نویسی اصلاح شده: Sigan ) یک مجموعهٔ تلویزیونی کره جنوبی سال ۲۰۱۸ با بازی کیم جونگ - هیون، سوهیون، کیم جون - هان و هوانگ سونگ - اون است. این مجموعه ار ۲۵ ژوئیه تا ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۸، از ام بی سی پخش شد. [ ۲]
این مجموعه داستان مردی را بازگو می کند که مبتلا به بیماری لاعلاجی است و قرار است به زودی بمیرد و در آخرین روزهای خود هر کاری که از دستش برای کمک به زنی که زندگی اش را نابود کرده است، برآید انجام می دهد.
• کیم جونگ - هیون در نقش چون سو - هو
• سوهیون در نقش سول جی - هیون[ ۳]
• کیم جون - هان در نقش شین مین - سوک[ ۴]
• هوانگ سونگ - اون در نقش اون چه - آه[ ۵]
• به جون سو - مین در ابتدا برای نقش اول زن پیشنهاد شده بود اما او رد کرد. [ ۶]
• اولین جلسهٔ فیلم نامه خوانی در ۲۸ آوریل ۲۰۱۸ آنجام شد. [ ۷]
• در ۲۶ اوت ۲۰۱۸، گزارش شد که کیم جونگ - هیون از گروه بازیگران اصلی به خاطر نگرانی های سلامتی کنار رفته است. آژانس او اعلام کرد که جایگزینی برای او وجود ندارد و گروه تولید برای بازبینی فیلمنامه مشغول بودند تا شخصیت او به طور طبیعی از داستان خارج شود. [ ۸] [ ۹] فیلمبرداری او در ۳ سپتامبر به طور رسمی به پایان رسید. [ ۱۰]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین مجموعه داستان مردی را بازگو می کند که مبتلا به بیماری لاعلاجی است و قرار است به زودی بمیرد و در آخرین روزهای خود هر کاری که از دستش برای کمک به زنی که زندگی اش را نابود کرده است، برآید انجام می دهد.
• کیم جونگ - هیون در نقش چون سو - هو
• سوهیون در نقش سول جی - هیون[ ۳]
• کیم جون - هان در نقش شین مین - سوک[ ۴]
• هوانگ سونگ - اون در نقش اون چه - آه[ ۵]
• به جون سو - مین در ابتدا برای نقش اول زن پیشنهاد شده بود اما او رد کرد. [ ۶]
• اولین جلسهٔ فیلم نامه خوانی در ۲۸ آوریل ۲۰۱۸ آنجام شد. [ ۷]
• در ۲۶ اوت ۲۰۱۸، گزارش شد که کیم جونگ - هیون از گروه بازیگران اصلی به خاطر نگرانی های سلامتی کنار رفته است. آژانس او اعلام کرد که جایگزینی برای او وجود ندارد و گروه تولید برای بازبینی فیلمنامه مشغول بودند تا شخصیت او به طور طبیعی از داستان خارج شود. [ ۸] [ ۹] فیلمبرداری او در ۳ سپتامبر به طور رسمی به پایان رسید. [ ۱۰]
دانشنامه آزاد فارسی
زمان (time)
ساعت آبی
تجربۀ زمان و گذر آن توجه زیادی را در ادبیات و فلسفه به خود جلب کرده است. این تجربه به دلیل ماهیت ذهنی آن، در میان افراد، متفاوت است و حتی ممکن است که برای شخصی واحد نمودهای گوناگون داشته باشد. برای درجه بندی زمان می توان از پدیده هایی متناوب و قابل تقسیم و شمارش بهره گرفت که با سرعت واحد تکرار می شوند. پیش از قرن بیستم وجود یک معیار اندازه گیری واحد، جهانی و یکدست پیش فرضی بدیهی به شمار می رفت. تصور همزمان بودن دو پدیده که فاصله مکانی بسیار زیادی نسبت به یکدیگر دارند، به هیچ وجه مشکل نبود و به ویژه اگر پدیده ها برای یک ناظر به طور همزمان رخ می دادند، سایر مشاهده گران بر سر این نکته به توافق می رسیدند که پدیده های مذکور واقعاً همزمانند. آلبرت اینشتین در اوایل قرن ۲۰ بیان داشت که سنجش زمان بستگی به حرکت ناظر دارد. با ملاحظۀ دو پدیدۀ الف و ب که در مکان یا فضا از هم مجزا هستند و به طور همزمان بر یک ناظر ظاهر می شوند، برای ناظر دیگر که نسبت به اولی در حرکت است، بسته به حرکت نسبی میان دو ناظر ممکن است که پدیدۀ الف، پیش و یا پس از پدیدۀ ب رخ دهد. در دیدگاه نسبیت، ناظر همچون خداوندی در معیار کوچک تر نیست که در یک لحظۀ واحد قادر به تعیین جایگاه تمام هستی باشد، بلکه خود نیز بخشی از فرآیندهایی است که توصیف می کند. نزد او تمام مفاهیم راجع به زمان و مکان از سرعت نور تأثیر می پذیرد. فیزیک نسبیت در سرعت های نزدیک به سرعت نور از مباحثی چون «انبساط زمان» و «انقباض طول» سخن می گوید. بنابراین زمان در فیزیک نوین برخلاف فیزیک نیوتونی که زمان را مطلق و عینی می داند، وابسته به حرکت نسبی ناظرانی است که آن را اندازه گیری می کنند. در نظریه نسبیت، زمان تنها یک بُعد از سلسله کلی تر چهاربُعدی زمان ـ مکان است، سلسله ای که پدیده های این جهان ذیل آن رخ می دهند. زمان را غالباً بُعد چهارم نیز می نامند.اندازه گیری زمان. از زمان های دور حرکت وضعی زمین یا موقعیت ظاهری خورشید در آسمان به منظور بنیان نهادن یک سنجش همگن برای زمان مورد استفاده قرار گرفته است. برای تعیین زمان یک واقعه با اتکا به وضعیت ظاهری خورشید به مثابۀ یک معیار زمانی، روزها را به عنوان تاریخ مرجع به حساب می آورند. علاوه بر این، یک ساعت برای اندازه گیری اجزای روز مورد استفاده قرار می گیرد. «زمانی» که با تکیه بر موقعیت ظاهری خورشید در آسمان اندازه گیری می شود، زمان خورشیدی ظاهری نام دارد. این نوع درجه بندی زمانی به دلیل انحراف محور حرکت وضعی زمین، همگن نیست، از این رو با احتساب تأثیر این انحراف و حذف آن به درجه بندی دقیق تری از زمان می رسیم که زمان خورشیدی میانگین نامیده می شود. زمان جهانی یا UT۰ (یو تی صفر) با زمان خورشیدی میانگین در نصف النهار گرینویچ یا GMT برابر است. از حرکت ظاهری یک ستاره دور نیز می توان برای دست یابی به یک درجه بندی زمانی بهره گرفت، این درجه بندی زمان فلکی نامیده می شود و در نجوم کاربرد دارد. پس از UT۰، درجه بندی های دقیق تر UT۱ و UT۲ ابداع شدند. اختراع نوسانگر کریستالی کوارتز و ساعت اتمی اندازه گیری زمان را با دقت بیشتری نسبت به هر کمیت فیزیکی دیگر ممکن ساخت. زمان اتمی بر اندازه گیری ارتعاشات اتم در یک محیط مغناطیسی مبتنی است. از حدود ۱۹۶۰ تعدادی از آزمایشگاه های سراسر جهان با همکاری یکدیگر به یک میانگین تنظیم شده از درجه بندی های متفاوت زمان اتمی دست یافتند که اکنون با عنوان زمان جهانی یا UTC شناخته می شود.
زمان در اسطوره و فلسفه.در یونان باستان، «خرونوس» نماد زمان است که کودکان خود را لحظه ای پس از تولد می بلعد، کودکان او لحظات هستند. زمان نزد یونانیان سیر دورانی دارد و بنابراین پس از هر مرگی تولدی است و آخرالزمان بی معناست. در عالم خدایان روم «ژانوس» زمان را به قاب در تشبیه می کند. او خدای ازلیت بود و بر فراز درها و دروازه ها حضور داشت. اولین ماه سال یا ژانویه نام خود را از ژانوس می گیرد. به نظر آناکسیمندر و هراکلیتوس، زمان حاکم و داوری است که با تقسیم و تنظیم حوادث به طبیعت نظم می بخشد. پیش از آن ها سولون زمان را به داور تشبیه کرده بود، از دیدگاه وی زمان ناظر اجرای عدالت است. به گفته آناکسیمندر «حتی بنیاد اشیاء نیز به حکم ضرورت نابود می شود، زیرا آن ها نیز به تناسب نظم زمان و سزای بی عدالتی های خود باید جریمه شوند». پارمنیدس و افلاطون میان ابدیت و زوال پذیری تناقض قائلند. این دو فیلسوف با اشاره به حقایقی که از گزند زمان محفوظ بوده و گذر زمان بر آن بی تأثیر است، دیدگاه متعالی را نه عمده کردن تغییر بلکه متمرکزشدن بر جنبه های ماندگار زندگی یعنی ابدیت می دانند. برای افلاطون ابدی آن نیست که عمری ابدی دارد، بلکه آن چیزی است که به تمام دگرگونی های مشروط به زمان بی اعتناست. زنون معتقد است که هر کمیتی همچون زمان که از بی نهایت جزء تشکیل شده باشد، غیر قابل تقسیم است، به عنوان مثال زمان برای این که از لحظه «صفر» به لحظه «ده» برسد، بایستی از لحظه «پنج» گذر کند، برای نیل به لحظه «پنج» باید از لحظه «دو» بگذرد و به همین ترتیب بایستی از لحظه «یک» و لحظات بی شمار میان لحظه «صفر» و لحظه «یک» گذر کند. بنابراین زمان نمی تواند در حال گذر باشد. ارسطو در پاسخ به زنون بیان می دارد که یک پاره خط و یا یک بازه زمانی تنها به صورت بالقوه و نه بالفعل از بی نهایت نقطه و یا لحظه تشکیل شده است، لحظه یک واقعیت بالقوه و زمان همچون خط، حرکتی پیوسته است. از دیدگاه ارسطو زمان وقتی دریافته می شود که گذشته و آینده در یک حرکت به تصویر درآید، گذشته و آینده متفاوت از یکدیگرند و آنچه این دو را ازهم جدا می کند و در عین حال به هم گره می زند، زمان حال است. زمان با توجه به «پیش» و «پس» حرکتی قابل سنجش است. لحظه و زمان همچون نقطه و خط به هم مشروطند، همچنین لحظه پاره ای از زمان نیست، چنان که نقطه نیز بخشی از خط نیست. لحظه «اکنون» مرزی میان گذشته و آینده است، چنان که نقطه مرزی است که در آغاز و پایان یک خط واقع می شود. نزد ارسطو مکان با گنبد افلاک محصور شده بود، اما زمان برای او ابدی بود، محرکِ لایتحرک مکان را به حرکت درمی آورد و ابدیت، زمان و حرکت را تضمین می کند. با ظهور مسیحیت مفهوم «صراط مستقیم» ظاهر می شود که حاکی از نگرش خطی به زمان است، در ادیان توحیدی مکان برای خدایی ایجاد می شود که می تواند گذشت زمان را هدایت کند، بی آن که خود جزئی از آن باشد. در نزد اوگوستین گذشته وجود ندارد زیرا پیشاپیش اتفاق افتاده است، آینده نیز هنوز به وجود نیامده است، پس زمان حال به طور قطع یگانه واقعیت است. زمان به عنوان تصور و خاطره در روان ما وجود دارد، به عنوان درکی از وجود و یا به مثابۀ انتظار برای آنچه که در راه است. به عقیدۀ او لحظه یا زمان حال می بایستی چیزی بیشتر از نقطه ای که به سنجش درمی آید، باشد. سنجش در جهان خاطره ها (گذشته) و آرزوها (آینده) صورت می پذیرد. اگر تنها الفاظ و موسیقی یک شعر بدون برجای گذاشتن ردی از خود در گوش ما زمزمه می شد، هرگز به معنای آن آگاه نمی شدیم. زمان و مکان در دیدگاه لایب نیتس چیزی جز نظام رابطه میان اشیاء نیست، بنابراین نزد او زمان ذهنی و نسبی است. زمان از دیدگاه کانت به منطق بشر و شیوه شناخت او از جهان گره خورده است، او زمان را صورت پیشینی حس می داند که به همراه مکان در شکل دهی به چارچوب شناخت بشری سهیم است، زمان نزد او مطلق است. زمان در نزد هانری برگسون یک تداوم است که به دشواری می توان آن را در چارچوب مفاهیم حبس نمود، به باور او بارزترین ویژگی تعقل، ناتوانی ذاتی آن در شناخت زندگی است، زیرا فکر همواره به دنبال سکون می گردد در حالی که زندگی یک جریان است. بنابراین برگسون به درک مکانیکی از زمان می تازد زیرا این نگرش اجزا زمان را همچون اتم های همگون، عاری از روابط درونی و جدا ازهم فرض می کند، آن چنان که زنون می اندیشید. ویتگنشتاین پرسش از چیستی زمان را نمونه ای از سوءاستفاده از زبان می داند، زیرا زمان قابل حس و ادراک نیست و تنها از طریق مکان قابل رویت است. توصیف های بلندی یا کوتاهی، دوری یا نزدیکی و دورانی یا خطی بودن زمان ریشه در توصیف مکان دارد. طبق نگرش هایدگر تمام جوانب هستی بشر متأثر از این حقیقت است که زندگی ما در زمان می گذرد و ما به «در زمان» بودن خویش آگاهیم. به گفته او هر بار که ما از «من می اندیشم» سخن می گوییم، به زمان نیز می اندیشیم، زیرا آن «من» که می اندیشد و هست، همیشه به مکان و لحظۀ معیّن تعلق دارد. به باور او زمان مرکز و کانون هستی است و هستی به این جا و اکنون خود گره خورده است.
زمان در فلسفۀ اسلامی. فلاسفۀ اسلامی دربارۀ زمان به بحث و مداقّه پرداخته اند و آن را از عوارض اعتبارشده در جهان خارج که در نگرش فلسفی کمّ متصل غیرقارّ دانسته شده است معرّفی کرده اند. در تعریف مشهور آن چنین آمده: «زمان مجموع آنْ های پیاپی» یا «مقدار حرکت قطعیه» است. بنابراین زمان مانند امتدادی است که اشیای دارای حرکت در این محور قابل سنجش اند. بر همین مبنا برخی به اشتباه طرح «زمان موهوم» را جهت پیدایش اولیۀ مادّه عرضه کرده اند، یعنی محوری موهوم که عالم مادّه در آن وجود می یابد، حال آن که این محور امری عَرَضی است و باید قائم به امری باشد. ملاصدرا با تحلیل خاص خود از جوهر و عرض و اثبات حرکت جوهری، زمان را یکی از ابعاد حقیقی موجود مادی و مقدار حرکت جوهری دانست و درپی این فکر، زمان اعتباری مبدأ سنجش را مقدار حرکت جوهری فلک اعظم اعتبار کرد.
ساعت آبی
تجربۀ زمان و گذر آن توجه زیادی را در ادبیات و فلسفه به خود جلب کرده است. این تجربه به دلیل ماهیت ذهنی آن، در میان افراد، متفاوت است و حتی ممکن است که برای شخصی واحد نمودهای گوناگون داشته باشد. برای درجه بندی زمان می توان از پدیده هایی متناوب و قابل تقسیم و شمارش بهره گرفت که با سرعت واحد تکرار می شوند. پیش از قرن بیستم وجود یک معیار اندازه گیری واحد، جهانی و یکدست پیش فرضی بدیهی به شمار می رفت. تصور همزمان بودن دو پدیده که فاصله مکانی بسیار زیادی نسبت به یکدیگر دارند، به هیچ وجه مشکل نبود و به ویژه اگر پدیده ها برای یک ناظر به طور همزمان رخ می دادند، سایر مشاهده گران بر سر این نکته به توافق می رسیدند که پدیده های مذکور واقعاً همزمانند. آلبرت اینشتین در اوایل قرن ۲۰ بیان داشت که سنجش زمان بستگی به حرکت ناظر دارد. با ملاحظۀ دو پدیدۀ الف و ب که در مکان یا فضا از هم مجزا هستند و به طور همزمان بر یک ناظر ظاهر می شوند، برای ناظر دیگر که نسبت به اولی در حرکت است، بسته به حرکت نسبی میان دو ناظر ممکن است که پدیدۀ الف، پیش و یا پس از پدیدۀ ب رخ دهد. در دیدگاه نسبیت، ناظر همچون خداوندی در معیار کوچک تر نیست که در یک لحظۀ واحد قادر به تعیین جایگاه تمام هستی باشد، بلکه خود نیز بخشی از فرآیندهایی است که توصیف می کند. نزد او تمام مفاهیم راجع به زمان و مکان از سرعت نور تأثیر می پذیرد. فیزیک نسبیت در سرعت های نزدیک به سرعت نور از مباحثی چون «انبساط زمان» و «انقباض طول» سخن می گوید. بنابراین زمان در فیزیک نوین برخلاف فیزیک نیوتونی که زمان را مطلق و عینی می داند، وابسته به حرکت نسبی ناظرانی است که آن را اندازه گیری می کنند. در نظریه نسبیت، زمان تنها یک بُعد از سلسله کلی تر چهاربُعدی زمان ـ مکان است، سلسله ای که پدیده های این جهان ذیل آن رخ می دهند. زمان را غالباً بُعد چهارم نیز می نامند.اندازه گیری زمان. از زمان های دور حرکت وضعی زمین یا موقعیت ظاهری خورشید در آسمان به منظور بنیان نهادن یک سنجش همگن برای زمان مورد استفاده قرار گرفته است. برای تعیین زمان یک واقعه با اتکا به وضعیت ظاهری خورشید به مثابۀ یک معیار زمانی، روزها را به عنوان تاریخ مرجع به حساب می آورند. علاوه بر این، یک ساعت برای اندازه گیری اجزای روز مورد استفاده قرار می گیرد. «زمانی» که با تکیه بر موقعیت ظاهری خورشید در آسمان اندازه گیری می شود، زمان خورشیدی ظاهری نام دارد. این نوع درجه بندی زمانی به دلیل انحراف محور حرکت وضعی زمین، همگن نیست، از این رو با احتساب تأثیر این انحراف و حذف آن به درجه بندی دقیق تری از زمان می رسیم که زمان خورشیدی میانگین نامیده می شود. زمان جهانی یا UT۰ (یو تی صفر) با زمان خورشیدی میانگین در نصف النهار گرینویچ یا GMT برابر است. از حرکت ظاهری یک ستاره دور نیز می توان برای دست یابی به یک درجه بندی زمانی بهره گرفت، این درجه بندی زمان فلکی نامیده می شود و در نجوم کاربرد دارد. پس از UT۰، درجه بندی های دقیق تر UT۱ و UT۲ ابداع شدند. اختراع نوسانگر کریستالی کوارتز و ساعت اتمی اندازه گیری زمان را با دقت بیشتری نسبت به هر کمیت فیزیکی دیگر ممکن ساخت. زمان اتمی بر اندازه گیری ارتعاشات اتم در یک محیط مغناطیسی مبتنی است. از حدود ۱۹۶۰ تعدادی از آزمایشگاه های سراسر جهان با همکاری یکدیگر به یک میانگین تنظیم شده از درجه بندی های متفاوت زمان اتمی دست یافتند که اکنون با عنوان زمان جهانی یا UTC شناخته می شود.
زمان در اسطوره و فلسفه.در یونان باستان، «خرونوس» نماد زمان است که کودکان خود را لحظه ای پس از تولد می بلعد، کودکان او لحظات هستند. زمان نزد یونانیان سیر دورانی دارد و بنابراین پس از هر مرگی تولدی است و آخرالزمان بی معناست. در عالم خدایان روم «ژانوس» زمان را به قاب در تشبیه می کند. او خدای ازلیت بود و بر فراز درها و دروازه ها حضور داشت. اولین ماه سال یا ژانویه نام خود را از ژانوس می گیرد. به نظر آناکسیمندر و هراکلیتوس، زمان حاکم و داوری است که با تقسیم و تنظیم حوادث به طبیعت نظم می بخشد. پیش از آن ها سولون زمان را به داور تشبیه کرده بود، از دیدگاه وی زمان ناظر اجرای عدالت است. به گفته آناکسیمندر «حتی بنیاد اشیاء نیز به حکم ضرورت نابود می شود، زیرا آن ها نیز به تناسب نظم زمان و سزای بی عدالتی های خود باید جریمه شوند». پارمنیدس و افلاطون میان ابدیت و زوال پذیری تناقض قائلند. این دو فیلسوف با اشاره به حقایقی که از گزند زمان محفوظ بوده و گذر زمان بر آن بی تأثیر است، دیدگاه متعالی را نه عمده کردن تغییر بلکه متمرکزشدن بر جنبه های ماندگار زندگی یعنی ابدیت می دانند. برای افلاطون ابدی آن نیست که عمری ابدی دارد، بلکه آن چیزی است که به تمام دگرگونی های مشروط به زمان بی اعتناست. زنون معتقد است که هر کمیتی همچون زمان که از بی نهایت جزء تشکیل شده باشد، غیر قابل تقسیم است، به عنوان مثال زمان برای این که از لحظه «صفر» به لحظه «ده» برسد، بایستی از لحظه «پنج» گذر کند، برای نیل به لحظه «پنج» باید از لحظه «دو» بگذرد و به همین ترتیب بایستی از لحظه «یک» و لحظات بی شمار میان لحظه «صفر» و لحظه «یک» گذر کند. بنابراین زمان نمی تواند در حال گذر باشد. ارسطو در پاسخ به زنون بیان می دارد که یک پاره خط و یا یک بازه زمانی تنها به صورت بالقوه و نه بالفعل از بی نهایت نقطه و یا لحظه تشکیل شده است، لحظه یک واقعیت بالقوه و زمان همچون خط، حرکتی پیوسته است. از دیدگاه ارسطو زمان وقتی دریافته می شود که گذشته و آینده در یک حرکت به تصویر درآید، گذشته و آینده متفاوت از یکدیگرند و آنچه این دو را ازهم جدا می کند و در عین حال به هم گره می زند، زمان حال است. زمان با توجه به «پیش» و «پس» حرکتی قابل سنجش است. لحظه و زمان همچون نقطه و خط به هم مشروطند، همچنین لحظه پاره ای از زمان نیست، چنان که نقطه نیز بخشی از خط نیست. لحظه «اکنون» مرزی میان گذشته و آینده است، چنان که نقطه مرزی است که در آغاز و پایان یک خط واقع می شود. نزد ارسطو مکان با گنبد افلاک محصور شده بود، اما زمان برای او ابدی بود، محرکِ لایتحرک مکان را به حرکت درمی آورد و ابدیت، زمان و حرکت را تضمین می کند. با ظهور مسیحیت مفهوم «صراط مستقیم» ظاهر می شود که حاکی از نگرش خطی به زمان است، در ادیان توحیدی مکان برای خدایی ایجاد می شود که می تواند گذشت زمان را هدایت کند، بی آن که خود جزئی از آن باشد. در نزد اوگوستین گذشته وجود ندارد زیرا پیشاپیش اتفاق افتاده است، آینده نیز هنوز به وجود نیامده است، پس زمان حال به طور قطع یگانه واقعیت است. زمان به عنوان تصور و خاطره در روان ما وجود دارد، به عنوان درکی از وجود و یا به مثابۀ انتظار برای آنچه که در راه است. به عقیدۀ او لحظه یا زمان حال می بایستی چیزی بیشتر از نقطه ای که به سنجش درمی آید، باشد. سنجش در جهان خاطره ها (گذشته) و آرزوها (آینده) صورت می پذیرد. اگر تنها الفاظ و موسیقی یک شعر بدون برجای گذاشتن ردی از خود در گوش ما زمزمه می شد، هرگز به معنای آن آگاه نمی شدیم. زمان و مکان در دیدگاه لایب نیتس چیزی جز نظام رابطه میان اشیاء نیست، بنابراین نزد او زمان ذهنی و نسبی است. زمان از دیدگاه کانت به منطق بشر و شیوه شناخت او از جهان گره خورده است، او زمان را صورت پیشینی حس می داند که به همراه مکان در شکل دهی به چارچوب شناخت بشری سهیم است، زمان نزد او مطلق است. زمان در نزد هانری برگسون یک تداوم است که به دشواری می توان آن را در چارچوب مفاهیم حبس نمود، به باور او بارزترین ویژگی تعقل، ناتوانی ذاتی آن در شناخت زندگی است، زیرا فکر همواره به دنبال سکون می گردد در حالی که زندگی یک جریان است. بنابراین برگسون به درک مکانیکی از زمان می تازد زیرا این نگرش اجزا زمان را همچون اتم های همگون، عاری از روابط درونی و جدا ازهم فرض می کند، آن چنان که زنون می اندیشید. ویتگنشتاین پرسش از چیستی زمان را نمونه ای از سوءاستفاده از زبان می داند، زیرا زمان قابل حس و ادراک نیست و تنها از طریق مکان قابل رویت است. توصیف های بلندی یا کوتاهی، دوری یا نزدیکی و دورانی یا خطی بودن زمان ریشه در توصیف مکان دارد. طبق نگرش هایدگر تمام جوانب هستی بشر متأثر از این حقیقت است که زندگی ما در زمان می گذرد و ما به «در زمان» بودن خویش آگاهیم. به گفته او هر بار که ما از «من می اندیشم» سخن می گوییم، به زمان نیز می اندیشیم، زیرا آن «من» که می اندیشد و هست، همیشه به مکان و لحظۀ معیّن تعلق دارد. به باور او زمان مرکز و کانون هستی است و هستی به این جا و اکنون خود گره خورده است.
زمان در فلسفۀ اسلامی. فلاسفۀ اسلامی دربارۀ زمان به بحث و مداقّه پرداخته اند و آن را از عوارض اعتبارشده در جهان خارج که در نگرش فلسفی کمّ متصل غیرقارّ دانسته شده است معرّفی کرده اند. در تعریف مشهور آن چنین آمده: «زمان مجموع آنْ های پیاپی» یا «مقدار حرکت قطعیه» است. بنابراین زمان مانند امتدادی است که اشیای دارای حرکت در این محور قابل سنجش اند. بر همین مبنا برخی به اشتباه طرح «زمان موهوم» را جهت پیدایش اولیۀ مادّه عرضه کرده اند، یعنی محوری موهوم که عالم مادّه در آن وجود می یابد، حال آن که این محور امری عَرَضی است و باید قائم به امری باشد. ملاصدرا با تحلیل خاص خود از جوهر و عرض و اثبات حرکت جوهری، زمان را یکی از ابعاد حقیقی موجود مادی و مقدار حرکت جوهری دانست و درپی این فکر، زمان اعتباری مبدأ سنجش را مقدار حرکت جوهری فلک اعظم اعتبار کرد.
wikijoo: زمان
زمان (نشریه). روزنامۀ چاپ ترکیه. محمد شوکت ایگی، مبارز مذهبی و تبعیدی آن را تأسیس کرد. این روزنامه ابتدا در اختیار نیروهای تندرو سنی مذهب بود. سپس گروه نورجی شاخ فتح الله و با مدیریت محمد شوکت ایگی و کارشکنی های فهمی کورو، طی توطئه ای، آن را خریداری کردند. اعضای تندرو مذهبی به کلی تصفیه و از روزنامه اخراج شدند. شمارگان آن حدود ۵۰۹هزار نسخه است.
wikijoo: زمان_(نشریه)
جدول کلمات
مترادف ها
عصر، عهد، فرصت، ساعت، روزگار، زمان، مرتبه، مدت، هنگام، وقت، موقع، گاه، زمانه، حین، ایام
حد، کمال، نقطه، عصر، دوره، گردش، نوبت، ایست، فرجه، پایان، منتها درجه، روزگار، زمان، مرحله، مدت، وقت، طمی، موقع، مدتی، گاه، نتیجه غایی، قاعده زنان، جمله کامل، نقطه پایان جمله، دوران مربوط به دوره بخصوصی
دم، اهمیت، زمان، هنگام، لحظه، ان، موقع
تاریخ، خرما، زمان، ملاقات، نخل، درخت خرما
عصر، دوره، عهد، زمان، مبدا تاریخ، حادثه تاریخی، اغاز فصل جدید، عصرتاریخی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
زمان؛
۱ - ابزاری.
۲ - انسانی،
در تمدن و روند آن.
زمان ابزاری.
زمان انسانی.
۱ - ابزاری.
۲ - انسانی،
در تمدن و روند آن.
زمان ابزاری.
زمان انسانی.
زمان ریشه آرامی دارد. زبان آرامی هم نیای زبان های سامی می باشد. به عبارتی جد زبان های عربی همین آرامی هست. آرامی، عبری، آشوری_سریانی، اکدی، عربی از یک ریشه زبان های سامی و آفروآسیایی هستند. درواقع زبان عربی از ترکیب و مخلوط همین زبان ها ساخته شده. به باور بعضی ها هم واژه
... [مشاهده متن کامل]
� زمان � از همین ریشه آرامی هست.
... [مشاهده متن کامل]
� زمان � از همین ریشه آرامی هست.
بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ( ابزار ) " و "بَردَم" به جای "ساعت ( زمان ) " و "دَمه" به جای "فُرصَت، زمان مُناسِب" .
... [مشاهده متن کامل]
واژه "دَم" که برابر "لحظه، دقیقه، زمان، وقت، وهله" می باشد. "ایندم" هم برابر "این لحظه، الان، حالا، حال، فِعلا" است. "دَمَک" داری پیشوند "َک" کوچک کننده است و برابر "دقیقه کوچک، ثانیه" است.
"دَموِش، دَمویس" از دو بخش "دَم" و "وِش، ویس" ساخته شده اند. ما بن واژه ای داریم برابر "وِشتَن" در "نِوِشتن" که برابر "ثبت کردن" است.
بن کنونی آن هم "ویس" می باشد و هم "وِش". پس "دَموِش، دَمویس" برابر "ثبت کننده زمان، ثبت کننده لحظه" می باشد که همان "ساعت" است.
"بَردَم" از پیشوند "بَر" که ریخت دیگری از "اَبَر" است که برابر "بزرگ، زیاد" است. پس "بَردَم" برابر "دقیقه بزرگ، ساعت" است.
"دَمه" هم که گستردن ( =توضیح دادن ) ای ندارد.
بدرود!
... [مشاهده متن کامل]
واژه "دَم" که برابر "لحظه، دقیقه، زمان، وقت، وهله" می باشد. "ایندم" هم برابر "این لحظه، الان، حالا، حال، فِعلا" است. "دَمَک" داری پیشوند "َک" کوچک کننده است و برابر "دقیقه کوچک، ثانیه" است.
"دَموِش، دَمویس" از دو بخش "دَم" و "وِش، ویس" ساخته شده اند. ما بن واژه ای داریم برابر "وِشتَن" در "نِوِشتن" که برابر "ثبت کردن" است.
بن کنونی آن هم "ویس" می باشد و هم "وِش". پس "دَموِش، دَمویس" برابر "ثبت کننده زمان، ثبت کننده لحظه" می باشد که همان "ساعت" است.
"بَردَم" از پیشوند "بَر" که ریخت دیگری از "اَبَر" است که برابر "بزرگ، زیاد" است. پس "بَردَم" برابر "دقیقه بزرگ، ساعت" است.
"دَمه" هم که گستردن ( =توضیح دادن ) ای ندارد.
بدرود!
به زبان سنگسری
زمونه. zemoneh
دوران dorone
مِجال metal
شب . . . نموشون nemoshone
عصر. . . نموسر nemoser
شب ظلمانی. . . اکس akes
شب مهتابی. . مون گار شو
وسط، روز. . . میونه رو myoneh ro
... [مشاهده متن کامل]
ظهر . . . پیشین pyshine
پگاه . . . ورگ ومیش vereg o mish
نهار . . . چاشت jashet
صحبونه. . . ناشتایی nashetayi
شام. . . شومshome
زمونه. zemoneh
دوران dorone
مِجال metal
شب . . . نموشون nemoshone
عصر. . . نموسر nemoser
شب ظلمانی. . . اکس akes
شب مهتابی. . مون گار شو
وسط، روز. . . میونه رو myoneh ro
... [مشاهده متن کامل]
ظهر . . . پیشین pyshine
پگاه . . . ورگ ومیش vereg o mish
نهار . . . چاشت jashet
صحبونه. . . ناشتایی nashetayi
شام. . . شومshome
وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً
زمن = التزام به مسئوولیت ها.
. . .
وقت - میقات = اوقات = موعد انجام وظیفه
... [مشاهده متن کامل]
"أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی"
. . .
time = طی المکان : بهترین تعبیر برای وقت ( زمان ) وحرکت = مقدار المسافه بر حسب تردد ومعیار ثابت.
زمن = التزام به مسئوولیت ها.
. . .
وقت - میقات = اوقات = موعد انجام وظیفه
... [مشاهده متن کامل]
"أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی"
. . .
time = طی المکان : بهترین تعبیر برای وقت ( زمان ) وحرکت = مقدار المسافه بر حسب تردد ومعیار ثابت.
ریشه ی واژه ی پارسی ایرانی زمان.
زمان وازه ای فارسی بوده و از زبان پارسی باستان که در دوره هخامنشیان به آن سخن گفته میشده و به این واژه در آن دوره ( دمان ) گفته میشده گرفته شده است
به زمان در زبان گیلکی زامات ( zamat ) یا زمات ( zomat ) می گویند؛ مثلا پر زمات نیست یعنی زمان زیادی نمیگذره.
اژه زمان
معادل ابجد 98
تعداد حروف 4
تلفظ zamān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: zamān و عربی، جمع: اَزمِنَة]
مختصات ( زَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی zamAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ لغت معین
معادل ابجد 98
تعداد حروف 4
تلفظ zamān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: zamān و عربی، جمع: اَزمِنَة]
مختصات ( زَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی zamAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ لغت معین
زمان=خود حرکت ماده است /یا خود حرکت انرژی /یا خود حرکت ماده روحانیون مثل فرشتگان/یا خود حرکت انژی روحانی عدم زمان=الله الله=خالق زمان/زمان=حرک
هنوزم هم وقتی با کسی قرار می ذاریم مثلا میگیم دم ظهر یا دم شوم ( شام ) دم نهار و . . .
این یعنی سخن دوستان با عقل و منطق جور در می آید و دم، مفردِ دمان، برای وقت استفاده می شود.
این یعنی سخن دوستان با عقل و منطق جور در می آید و دم، مفردِ دمان، برای وقت استفاده می شود.
واژه زمان از دمان و دم است و دم همان دم و باز دم است است این واژه بسیار کهن است و در اریایی انگلیس تایم است
" زمان" واژه ای ایرانی است.
واژگانی همچون "زمان، همزمان، زمانَگ، زمانیگ" در زبانِ پهلوی - پارسیِ میانه بکار می رفته است.
" زمان" و "دمان" از یک ریشه هستند. " دم" به چمِ " لحظه" نیز با واژه یِ "time" در زبانهایِ اروپایی همریشه است.
... [مشاهده متن کامل]
پَسگشت ( reference ) :
واژگانِ"زمان، همزمان، زمانَگ، زمانیگ" در رویبرگهایِ 195، 98، 41 از نبیگِ "فرهنگنامه کوچک پهلوی" آمده است:
واژگانی همچون "زمان، همزمان، زمانَگ، زمانیگ" در زبانِ پهلوی - پارسیِ میانه بکار می رفته است.
" زمان" و "دمان" از یک ریشه هستند. " دم" به چمِ " لحظه" نیز با واژه یِ "time" در زبانهایِ اروپایی همریشه است.
... [مشاهده متن کامل]
پَسگشت ( reference ) :
واژگانِ"زمان، همزمان، زمانَگ، زمانیگ" در رویبرگهایِ 195، 98، 41 از نبیگِ "فرهنگنامه کوچک پهلوی" آمده است:
زمان=بی نهایت صفات خداوندکه هرکدام ابتدا وانتها ندارندکه در بی نهایت مخلوقات مادی با شدت وضعف متجلی شده اند
زمان =حرکت ماده. اگر حرکت مواد کم وزیاد شود وارد یک جهان جدید بنابر حرکت ماده آن جهان ودنیا میشویم که=جهانها ودنیاهای بی نهایت وموجودات بی نهایت چه در نوع چه عدد.
برهه
زمان ( زَمَن، أَزمان، وَقت ) عربی هست وبا ضَمان ( ضامن، یضمن، ضمن، ضمانت ) اشتباه نگیر!
بحث زمان یه کم باز کنم:
آینشتین Albert Einstein وچهارم بعد ای زمان نظریات خود بیان کرد به نسبت زمان که أصلا وجود
... [مشاهده متن کامل]
خارجی ندارد!
مثلا: أجسام در سرعت نور حرکت میکنند، حرکتشان کُندتر میشه وبه این سبب قیاس زمان با این
شرایط فرق خواهد کرد؛ نه اینکه زمان عامل اصلیست وتغییر پیدا کرد.
همینتور در مسئله ورود به چاله سیاه که حرکت اجسام با طبیعت که میشناسیم تغییر پیدامیشه، بتبع؛ زمان برای سنجش و اندازه گیری فرق خواهد شد.
ودرجه مُطلق ( تقریبا ) 273 سانتی گراد زیر صفر؛ اتمها از حرکت جا میمانند ومتوقف میشن
وبه تبع زمان به صفر میرسهای وقتیکه زمان صفر فرض کنیم، همه چیز متوقّف میشه ( Freeze ) .
وجهان به سوی متلاشی شدن ( همه چی ) سوق میشه وزمان بازهم به صفر خواهد رسید.
چون زمان وحدت قیاس ومعیار؛ لاغیر، ووجود خارجی ندارد.
مانند وحدت متر یا سانتی گراد یا. . .
بحث زمان یه کم باز کنم:
آینشتین Albert Einstein وچهارم بعد ای زمان نظریات خود بیان کرد به نسبت زمان که أصلا وجود
... [مشاهده متن کامل]
خارجی ندارد!
مثلا: أجسام در سرعت نور حرکت میکنند، حرکتشان کُندتر میشه وبه این سبب قیاس زمان با این
شرایط فرق خواهد کرد؛ نه اینکه زمان عامل اصلیست وتغییر پیدا کرد.
همینتور در مسئله ورود به چاله سیاه که حرکت اجسام با طبیعت که میشناسیم تغییر پیدامیشه، بتبع؛ زمان برای سنجش و اندازه گیری فرق خواهد شد.
ودرجه مُطلق ( تقریبا ) 273 سانتی گراد زیر صفر؛ اتمها از حرکت جا میمانند ومتوقف میشن
وبه تبع زمان به صفر میرسهای وقتیکه زمان صفر فرض کنیم، همه چیز متوقّف میشه ( Freeze ) .
وجهان به سوی متلاشی شدن ( همه چی ) سوق میشه وزمان بازهم به صفر خواهد رسید.
چون زمان وحدت قیاس ومعیار؛ لاغیر، ووجود خارجی ندارد.
مانند وحدت متر یا سانتی گراد یا. . .
زمان واژه ای سراسر پارسی است که از دمان گرفته شده. دمان جمع دم برابر واژه لحظه است.
زمان همان خداست
هم آدمو به وجود میاره هم آدمو از بین میبره
و همه جا هم است
هم آدمو به وجود میاره هم آدمو از بین میبره
و همه جا هم است
زروان در ایران باستان الهه زمان بیکران بوده است
در لری بختیاری
زمان: دمان، دَمُوْ، دم
یه دَمُوْ: یک لحظه، دمی
زمان: دمان، دَمُوْ، دم
یه دَمُوْ: یک لحظه، دمی
زمان در عربی= ساعة
گردان . دوره . چرخه. چرخان.
زم: سرما
زَمیتَن ( زَم - ) : سرد شدن؛ مُردن
زَمیتار: سرد شونده؛ میرنده
زَمان: سرد شونده؛ میرنده؛ هنگام
زَماگ: سرد شونده؛ میرنده
زَمدار: سرد شدنی؛ میرا
زَمین: سرد شدنی؛ خاک، نام اباختری ( سیاره ) که ما روی آن زندگی می کنیم؛ میرا
... [مشاهده متن کامل]
زَمیشن: سرد شدن؛ مُردن
زَمیشنیگ: سرد شونده؛ سرد شدنی؛ بسته به سرد شدن
زَمیشنیه: سرد شدن؛ مُردن
زَمَگ: ابزاری برای سرد شدن؛ ابزاری برای مُردن
زَمینَگ: ابزاری برای سرد شدن؛ ابزاری برای مُردن؛ زمینه
زَمیتَگ: سرد شده؛ مُرده
زَمیتَگیه: سرد شدگی؛ مُردگی
زَمیتَن ( زَم - ) : سرد شدن؛ مُردن
زَمیتار: سرد شونده؛ میرنده
زَمان: سرد شونده؛ میرنده؛ هنگام
زَماگ: سرد شونده؛ میرنده
زَمدار: سرد شدنی؛ میرا
زَمین: سرد شدنی؛ خاک، نام اباختری ( سیاره ) که ما روی آن زندگی می کنیم؛ میرا
... [مشاهده متن کامل]
زَمیشن: سرد شدن؛ مُردن
زَمیشنیگ: سرد شونده؛ سرد شدنی؛ بسته به سرد شدن
زَمیشنیه: سرد شدن؛ مُردن
زَمَگ: ابزاری برای سرد شدن؛ ابزاری برای مُردن
زَمینَگ: ابزاری برای سرد شدن؛ ابزاری برای مُردن؛ زمینه
زَمیتَگ: سرد شده؛ مُرده
زَمیتَگیه: سرد شدگی؛ مُردگی
ساعت ها زمان را اندازه گیری نمی کنند بلکه تقسیمات قرار دادی طول شبانه روز را به ثانیه ؛ دقیقه و ساعت نشان می دهند. طول عمر موجودات زنده و غیر زنده و طول عمر کیهان توسط زمان نسبی انشتین رقم زده نمی شوند بلکه توسط زمان مطلق نیوتن و آنهم طوریکه دوست گرامی قندی بدرستی آنرا بیان داشته است، چیزی نیست غیر از لحظه حال که طول آن برابر است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که در علم فیزیک به زمان پلانک معروف است. زمان و مکان تنها و منزوی نیستند بلکه دارای همزاد های طبیعی و خدادادی . ذرات چهار بعدی زمانمکان و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی بهمراه همدیگر نوسانگر های بنیادی 8 بعدی را در ابعاد پلانک تشکیل داده اند. ذرات نور و ذرات زیر اتمی واحد کوانتمی بنیادی نیستند بلکه قالب های پایداری اند که در اولین لحظات وقوع مه بانگ و انبساط محتوای فیزیکی جهان، پودر ظریف و داغ و چگال نوسانگر های بنیادی در آنها ریخته شده و بسته بندی گردیده اند. البته فقط حدود 5 درصد از آنها قالب ریزی شده است که انرژی و ماده معمولی می باشند و حدود 95 در صد از آنها بسته بندی نشده و انرژی و ماده تاریک را تشکیل داده اند. تئوری زمان و مکان مطلق نیوتن و نظریه زمانمکان نسبی انشتین نه تنها هرکدام نیمی از واقعیت عینی را به زبان ریاضی بیان و ترسیم ننموده اند بلکه هردوی آنها روی هم نیمی از واقعیت عینی را نادیده گرفته اند و آن نیم دیگر همان همزاد های طبیعی زمانمکان یعنی بیزمانی بیمکانی می باشند. بر خلاف باور حکیمان و عارفان دینی که فقط مفاهیم بیزمانی و بیمکانی را از صفات خداوند متعال می پندارند، مفاهیم زمان و مکان هم به همان میزان و اندازه از صفات خداوند می باشد و همگی به ظهور رسیده و هرکدام نیمی از واقعیت عینی را تشکیل داده اند. به این معنا که خداوند محتوای جهان مادی را از انرژی و جرم نیآفریده است بلکه از نوسانگر های بنیادی زمانمکان و بیزمانی بیمکانی در ابعاد پلانک. بطور خلاصه جهانی که در آن زندگی میکنیم از لحاظ فیزیکی دارای 12 بعد به شرح زیر می باشد:
... [مشاهده متن کامل]
الف - 8 بعد متعلق به نوسانگر های هشت بعدی مشتمل بر حدود 5 درصد ماده و انرژی معمولی و حدود 95 درصد انرژی و ماده تاریک.
ب - 3 بعد متعلق به فضا یا مکان مجرد ( هندسی ) سه بعدی با محیط و حجم ثابت و پایدار و متناهی و محدود، اما بدون مرز ( به قول هاوکینگ ) .
پ - 1 بعد متعلق به زمان مطلق یا لحظه حال.
بر محیط این جهان و جهان های موازی و همسان و بیشمار در پهنه بیکرانی و بینهایت سکون مطلق حکم فرماست و در محتوای آنها خداوند متعال در لحظه حال حضور مطلق دارد و با قدرت مطلق و بیکران خویش محتوای کلیه جهان ها را بطور مطلقا همسان و همزمان، لحظه به لحظه به سوی آینده و معاد حرکت می دهد، طوریکه یک ذره یا یک موج نوری و یک ذره اتمی را به حال خود و ویلان و بی سرپرست در گذشته باقی نمی گذارد و هیچ ذره ای هم قادر نیست و نخواهد بود که از لحظه حال سبقت بگیرد و زودتر از دیگران پا به عرصه آینده بگذارد. نتیجه اینکه همگی ما باهم به عنوان اجزاء بهمراه خداوند به عنوان کل حالت اولیه کمال ایده آل بهشتی مبداء را ترک کرده ایم و همگی هم بهمراه خداوند به همان حالت اولیه باز خواهیم گشت. مطمئن ام و به این موضوع هم واقف و آگاه که واحد و یکی دانستن حالات مبداء و معاد به کام اندیشمندان دینی خوش نمی آید، زیرا آن بزرگواران شیفته و مجذوب وعده های پاداش بهشتی برای خود و هم مسلکان خویش و عذاب و جزای جهنمی برای دیگران اند و توانایی عبور از این باور قدیمی را ندارند . واقعیت عینی بخش به ظهور رسیده واقعیت محض و غیبی مطلق و بیکران خداوند می باشد و کیهان یا جهان قطره ناچیزی در کنار قطره های بیشمار در اقیانوس هستی و وجود بیکران و بینهایت خداوند .
در پایان چند اشاره کوتاه :
تئوری های پنجگانه ریسمان تحت تئوری واحد به نام M و نظریه حلقه نمی توانند وقعیت عینی را بطور حقیقی بیان و ترسیم نموده باشند، زیرا ارائه دهندگان این تئوری ها و نظریات هنوز به پیروی از پیشینیان مفاهیم بی زمانی و بیمکانی را معادل و مترادف و هم معنای عدم وجود زمان و مکان می پندارند و تازمانی از این پندار دست برندارند، قادر نخواهند بود که به حقیقت ژرف جهان فیزیکی دست یابند. خوانندگان گرامی این سایت میتوانند با خیال راحت و خاطر جمع متن ساده ارائه شده در بالا را فرمول بندی اصلی و ریشه ای رشته جدید علم فیزیک تحت عنوان " گرانش یا جاذبه کوانتایی " بدانند یا به پندارند که همان آرزوی انشتاین می باشد و هاوکینگ دانشمند فقید انگلیسی نتوانست آنرا بر آورده نماید، زیرا او هم به واقعیت عینی مفاهیم بیزمانی و بیمکانی پی نبرده بود. ادغام نسبیت خاص و عام با مکانیک ذرات و امواج چیزی نیست غیر از اثبات اصل هم ارزی انرژی یا جرم از یک طرف و از طرف دیگر زمانمکان و بیزمانی بیمکانی. به این معنا که در قالب یک الکترون و یا یک کوارک و یا یک ذره نور چندتا از نوسانگر های بنیادی بسته بندی شده اند؟
یک اشاره کوتاه دیگر: به زبان کردی کرمانشاهی ارگان یا عضو زبان به شکل zevan با تلفظ زِوان بیان میگردد و نه به شکلziman.
با یک اشاره دیگر بحث امروز را به پایان می رسانم و امیدوارم که موجب سردرد نشده باشد.
The World as Space an Time
عنوان اثر معروف الکساندر فریدمان می باشد و حتا در عنوان کتاب ( چه رسد به محتوای آن ) نیمی از واقعیت عینی حذف یا نادیده گرفته شده است، یعنی بیزمانی و بیمکانی .
... [مشاهده متن کامل]
الف - 8 بعد متعلق به نوسانگر های هشت بعدی مشتمل بر حدود 5 درصد ماده و انرژی معمولی و حدود 95 درصد انرژی و ماده تاریک.
ب - 3 بعد متعلق به فضا یا مکان مجرد ( هندسی ) سه بعدی با محیط و حجم ثابت و پایدار و متناهی و محدود، اما بدون مرز ( به قول هاوکینگ ) .
پ - 1 بعد متعلق به زمان مطلق یا لحظه حال.
بر محیط این جهان و جهان های موازی و همسان و بیشمار در پهنه بیکرانی و بینهایت سکون مطلق حکم فرماست و در محتوای آنها خداوند متعال در لحظه حال حضور مطلق دارد و با قدرت مطلق و بیکران خویش محتوای کلیه جهان ها را بطور مطلقا همسان و همزمان، لحظه به لحظه به سوی آینده و معاد حرکت می دهد، طوریکه یک ذره یا یک موج نوری و یک ذره اتمی را به حال خود و ویلان و بی سرپرست در گذشته باقی نمی گذارد و هیچ ذره ای هم قادر نیست و نخواهد بود که از لحظه حال سبقت بگیرد و زودتر از دیگران پا به عرصه آینده بگذارد. نتیجه اینکه همگی ما باهم به عنوان اجزاء بهمراه خداوند به عنوان کل حالت اولیه کمال ایده آل بهشتی مبداء را ترک کرده ایم و همگی هم بهمراه خداوند به همان حالت اولیه باز خواهیم گشت. مطمئن ام و به این موضوع هم واقف و آگاه که واحد و یکی دانستن حالات مبداء و معاد به کام اندیشمندان دینی خوش نمی آید، زیرا آن بزرگواران شیفته و مجذوب وعده های پاداش بهشتی برای خود و هم مسلکان خویش و عذاب و جزای جهنمی برای دیگران اند و توانایی عبور از این باور قدیمی را ندارند . واقعیت عینی بخش به ظهور رسیده واقعیت محض و غیبی مطلق و بیکران خداوند می باشد و کیهان یا جهان قطره ناچیزی در کنار قطره های بیشمار در اقیانوس هستی و وجود بیکران و بینهایت خداوند .
در پایان چند اشاره کوتاه :
تئوری های پنجگانه ریسمان تحت تئوری واحد به نام M و نظریه حلقه نمی توانند وقعیت عینی را بطور حقیقی بیان و ترسیم نموده باشند، زیرا ارائه دهندگان این تئوری ها و نظریات هنوز به پیروی از پیشینیان مفاهیم بی زمانی و بیمکانی را معادل و مترادف و هم معنای عدم وجود زمان و مکان می پندارند و تازمانی از این پندار دست برندارند، قادر نخواهند بود که به حقیقت ژرف جهان فیزیکی دست یابند. خوانندگان گرامی این سایت میتوانند با خیال راحت و خاطر جمع متن ساده ارائه شده در بالا را فرمول بندی اصلی و ریشه ای رشته جدید علم فیزیک تحت عنوان " گرانش یا جاذبه کوانتایی " بدانند یا به پندارند که همان آرزوی انشتاین می باشد و هاوکینگ دانشمند فقید انگلیسی نتوانست آنرا بر آورده نماید، زیرا او هم به واقعیت عینی مفاهیم بیزمانی و بیمکانی پی نبرده بود. ادغام نسبیت خاص و عام با مکانیک ذرات و امواج چیزی نیست غیر از اثبات اصل هم ارزی انرژی یا جرم از یک طرف و از طرف دیگر زمانمکان و بیزمانی بیمکانی. به این معنا که در قالب یک الکترون و یا یک کوارک و یا یک ذره نور چندتا از نوسانگر های بنیادی بسته بندی شده اند؟
یک اشاره کوتاه دیگر: به زبان کردی کرمانشاهی ارگان یا عضو زبان به شکل zevan با تلفظ زِوان بیان میگردد و نه به شکلziman.
با یک اشاره دیگر بحث امروز را به پایان می رسانم و امیدوارم که موجب سردرد نشده باشد.
عنوان اثر معروف الکساندر فریدمان می باشد و حتا در عنوان کتاب ( چه رسد به محتوای آن ) نیمی از واقعیت عینی حذف یا نادیده گرفته شده است، یعنی بیزمانی و بیمکانی .
گاه . . وقت . . موقع . . هنگام . .
اوان
جمع زمان: ازمنه
( در زبان اردو ) عرصه
کلمه زمان ریشه آرامی داره و در زبانهای عربی - فارسی - ترکی - کردی و ارمنی با تلفظهای متفاوت استفاده میشه
میشه لطفل جمع مکسر زمان رو هم بگید
کلمه زمان عبری میشه ذمن Zaman این کلمه ریشه سامی دارد
زمان
ساعت
✅✅✅
Futur:آینده در جملهwont, will
ساعت
✅✅✅
Futur:آینده در جملهwont, will
زمان :
دکتر کزازی در مورد واژه ی زمان می نویسد : ( ( زمان در پهلوی زمان zamān و دمان damān بوده است. اگر ستاک واژه ی زم را همان بدانیم که در واژه ی زمین نیز دیده می آید، به معنی سرما خواهد بود. می توان گفت که در این دو واژه یادمان و نشانی از سرمای سخت و سیاه و استخوان سوز اِیرانویچ که ایرانیان یا آریاییان را به کوچ از این سرزمین راز آمیز و ناشناخته ناچار گردانید، هنوز مانده است. نیز میتواند بود که زمان در ستاک با زروان خدای باستانی و ایرانی زمان یکی باشد. ستاک زر که با ستاک کر در کرونوس، خدای زمان و پدر خدایان در اسطوره های یونانی، سنجیدنی است در هر دو واژه نهفته می تواند بود: در ” زروان ” با پساوند ” وان ” پیوند گرفته است و در ” زمان” با پساوند ”مان”. ریخت آغازین زمان زرمان می توانسته است بود. ” ر” در آن سترده شده است و سرانجام، واژه به ریخت ” زمان “ در آمده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
خرد تیره و مردْ روشن روان،
نباشد همی شادمان، یک زمان.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 182 )
زمان خواستن: مهلت طلبیدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۹ ) .
دکتر کزازی در مورد واژه ی زمان می نویسد : ( ( زمان در پهلوی زمان zamān و دمان damān بوده است. اگر ستاک واژه ی زم را همان بدانیم که در واژه ی زمین نیز دیده می آید، به معنی سرما خواهد بود. می توان گفت که در این دو واژه یادمان و نشانی از سرمای سخت و سیاه و استخوان سوز اِیرانویچ که ایرانیان یا آریاییان را به کوچ از این سرزمین راز آمیز و ناشناخته ناچار گردانید، هنوز مانده است. نیز میتواند بود که زمان در ستاک با زروان خدای باستانی و ایرانی زمان یکی باشد. ستاک زر که با ستاک کر در کرونوس، خدای زمان و پدر خدایان در اسطوره های یونانی، سنجیدنی است در هر دو واژه نهفته می تواند بود: در ” زروان ” با پساوند ” وان ” پیوند گرفته است و در ” زمان” با پساوند ”مان”. ریخت آغازین زمان زرمان می توانسته است بود. ” ر” در آن سترده شده است و سرانجام، واژه به ریخت ” زمان “ در آمده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
خرد تیره و مردْ روشن روان،
نباشد همی شادمان، یک زمان.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 182 )
زمان خواستن: مهلت طلبیدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۹ ) .
( آوانگاری:zɪmɑn ) ( اسم ) ( سورانی )
زبان - عضوی که با آن سخن می گویند - نحوه ی گویشی که یک کشور با آن سخن می گویند - به زیرمجموعه های زبان های اصلی زبان های کردی گویند ( مانند زمان سورانی - زمان کلهری . . . )
زبان - عضوی که با آن سخن می گویند - نحوه ی گویشی که یک کشور با آن سخن می گویند - به زیرمجموعه های زبان های اصلی زبان های کردی گویند ( مانند زمان سورانی - زمان کلهری . . . )
فردوسی :
زمان چون ترا کرد از جهان دور
پس از تو جهان را چه ماتم چه سور
بر خلاف حکم و برهان قاطع حماسه سرای بزرگ، میتوانیم مطمعن باشیم که زمان کسی و یا چیزی را از جهان دور نمی کند.
گویاحکیمان، متکلمان، ادیبان و شاعران بزرگ پارسی زبان با مفاهیم زمان و مکان فقط بازی کرده اند. تا اینکه نیوتون سر رسید و این دو گوی بازی را از دست آنان ربود و تعریف این مفاهیم را در قالب ریاضی ارائه داد که تعاریف خالی کاربرد هم داشته باشند. روی کاغذ نوشت : طول برابر است با حاصلضرب سرعت در زمان. طول یا مسافت در این فرمول ریاضی شامل هر سه ابعاد مکان می باشد. جلو و عقب، بالا و پایین، چپ و راست و تمامی جهات فرعی بین این شش جهت اصلی. نیوتون گرچه از طریق این فرمول ریاضی، وابستگی این دو پدیده را کشف کرده بود، با این وجود به کشف خود بطور کامل آگاه نشده بود و در کنار حقیقت ریاضی، تعاریفی را هم در قالب کلمات ارائه داده بود که مخالف وابسته بودن زمان و مکان اند. هردو بی آغاز و بی انتها و جدا از هم به صورت دو صحنه و یا دو میدان پس زمینه که در آن ها تمامی حرکات و رویدادها اتفاق می افتند بدون اینکه این خم ابروی این دو زمینه اندکی از آن حرکات و رویدادها متاثر گردند. حدود دو قرن و نیم پس از آن دلاور علم تجربی، قهرمان دیگری پا به عرصه زمان و مکان گذاشت و با دقت خارالقعاده ای دریافت که حق با فرمول ریاضی است و در عوض تعاریف اشتباه.
... [مشاهده متن کامل]
امروز اکثریت قاطع دانشمندان فیزیک به این حقیقت نرسیده اند که نیوتون و انشتین هر کدام نیمی از حقیقت را کشف کرده اند و نیمی دیگر از حقیقت در آگاهی علمی آن ها پوشیده مانده است. لذا حقیقت مطلق در مورد زمان و مکان برابر با جمع این دو نیم حقیقت می باشد.
زمان و مکان هرکدام دو جنبه دارند که یکی مطلق است و دیگری نسبی. زمانمکان مطلق به معنای نیوتونی به صورت بی آغازی و بی انتهایی حقیقت ندارد، اما به صورت محدود حقیقت دارند. به این معنا که یک مکان محدود می تواند وجود داشته باشد، اما مشمول حال هیچ گونه تغییر و تحولات فرسوده شدن نباشد، مثلا نه یک ذره بزرگتر شود، نه یک ذره کوچکتر و نه یک ذره از جای خود جابجا شود یا پوسیده شود و فنا گردد. زمان مطلق مربوط یا وابسته با چنین مکانی، زمانی نیست که بدون آغاز و بدون انتها باشد بلکه زمانی است که نمی گذرد یا زمانی است ایستا بدون تیک تاک کردن. چنین زمانی از لحاظ مقدار عددی برابر با عدد صفر می باشد. لذا جاودانه بودن زمان چیزی نیست غیر از نبود یا صفر بودن آن. بنابراین می توان با اطمینان کامل دانست یا باور داشت که چنین مکان های مطلق، مرز یا محیط جهان ها را تشکیل می دهند مثل یک ظرف. در مورد فرم و یا شکل این محیط ها می توان خیالات مختلفی را صورت داد و طوریکه میدانیم در پیش پای خیال هم راه های بی شماری قرار دارند و خوشبخت آنکه راه خیالش مطابق با حقیقت و واقعیت باشد. من شخصا معتقدم که همه جهان هائی که تا کنون ایجاد شده و در آینده ها تا بینهایت ایجاد خواهند شد، همگی بدون استثناء بطور مطلق دارای یک شکل و یک محتوا هستند و خواهند بود. این تصویر خیالی فقط یک باور است و از طریق علمی نه میتواند مورد تایید قرار گیرد و نه قابل رد کردن است. کار برد آن فقط جنبه تسکین و آرامش روحی و روانی دارد. در گفتگو با خویشتن به خود میگویم و یا خویشتن به من میگوید که خداوند با دارا بودن قدرت و دانش مطلق قبل از صدور امر خلقت، در ریختن طرح مطلق آفرینش جهت تعیین فرم و محتوای جهان ها ، تعداد بیشماری امکانات را در اختیار داشته است و در بین آن همه امکانات، ساده ترین آن ها را انتخاب نموده است، که یکسانی مطلق باشد. محیط جهان ها از جنس ماده نیستند بلکه از جنس سطوح محض هندسی و یا از جنس تصورات ذهنی. با این وجود برای ذرات نور و ماده مطلقا غیر قابل عبور می باشند. در عوض زمانمکان نسبی انشتین که قابل انقباض و انبساط و خمیدگی است و با انرژی و جرم در حال کنش و واکنش است مربوط به محتوای جهان هاست.
حقیقت دیگه ای که دانشمندان علم فیزیک تاکنون با آن واقف نشده اند این است که یک مختصات چهار بعدی دیگر وجود دارد و از لحاظ قدر و اندازه برابر با مختصات چهار بعدی زمانمکان مترادف می باشد. این مختصات را در بحث های دیگر مختصات چهار بعدی بیمکانی - بیزمانی نامیده ام. این چهار بعد همان ابعاد مخفی و نهفته ای هستند که بعضی متفکرین در بخش کیهان شناسی، و رشته جدید به نام جاذبه کوانتایی در پی کشف آن می باشند. این مفاهیم را خود من از حکمت دینی آریه گرفته ام. بی زمانی و بی مکانی به معنای نبودن زمان و مکان نیست بلکه همزاد و یا دوقلوهای هم ارزش زمانمکان می باشند. زمانیکه به هم می رسند، مثل ذره و ضد ذره ( ماده - پاد ماده ) همدیگر را از بین نمی برند بلکه پس از رسیدن به همدیگر ، با هم به نوسان در می آیند. اگر نیم قلوی بیزمانی وجود نداشت، خود زمان از حرکت باز می ایستاد. امروز میتوانیم به این حقیقت ساده باور داشته باشیم که زمان گذشته وجود ندارد، زیرا گذشته است و زمان آینده هم وجود ندارد و هر لحظه در حال آمدن است. در عوض فقط زمان حال وجود دارد و طول زمان حال برابر طول شبانه روز و ساعت و دقیقه و ثانیه نیست بلکه برابر است با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه. دو قلوی زمان و بیزمانی با همدیگر یک نوسان دارند که فرکانس آن برابر با ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه است و آن با این معنا که این دو همزاد به تعداد آنهمه بار ، بهم دیگر تبدیل می شوند تا اینکه یک ثانیه بگذرد. ابتدا و انتهای این واحد بسیار ریز زمانی دو سد یا دو دیوار عظیم و غیر قابل عبور ، پس و پیش کل کیهان را احاطه کرده اند. در بین این دو دیوار عظیم، تمامی حرکات و اتفاقات در کل کیهان در یک لحظه بطور مطلقا همزمان صورت می پذیرند. اختلاف زمانی بین آنها فقط آن محدوده زمانی بسیار ناچیز است. مثلا اتفاقی که روی دیوار به سمت گذشته می افتد و اتفاقی که در همان لحظه روی دیوار به سمت آینده رخ میدهد، از لحاظ اختلاف زمانی ، فاصله زمانی آن دو رویداد برابر خواهد بود با زمان اشاره شده در بالا می باشد که به زمان پلانک معروف است. این دو اتفاق که در یک لحظه تقریبا مساوی به وقوع پیوسته اند، ممکن است یکی از آنها در این سمت جهان و دیگری در آن سمت جهان باشد. این جدائی در اصل مطلق بودن همزمانی هیچ خدشه ای وارد نمیکند. اما چون اطلاعات فقط با سرعت نور رد و بدل میشوند و سرعت نور محدود است، لذا نمیتوان بطور همزمان از اتفاقاتی که بطور همزمان رخ داده اند مطلع شد. لذا عدم توانایی در یافت اطلاعات بطور همزمان مشکل و مساله مشاهده گر ( انشتاین ) است و نه مشکل حقیقت و واقعیت اصل همزمانی. یک تفنگ باروتی و ساچمه ای در فاصله دو دستی از مکان مشاهده گر توسط بهرام گور گیر در یک لحظه شلیک می شود. از این که صدا دیرتر به گوش نظاره گر میرسد تا تصویر دود به چشم او، نباید با این فکر اشتباه بیافتد که نور و صدا در دو لحظه مختلف پشت سر هم توسط تفنگ بهرام ایجاد شده باشند. حال چرا این دو دیوار عظیم لحظه به لحظه در سر جای خود به سمت آینده در حرکتند ؟
من از ارائه پاسخی به این پرسش که در خور فهم و عقل باشد معذورم. سپاسگزار هستم و خواهم بود اگر خواننده ای بتواند در این پاسخگویی همراهی نماید.
زمان چون ترا کرد از جهان دور
پس از تو جهان را چه ماتم چه سور
بر خلاف حکم و برهان قاطع حماسه سرای بزرگ، میتوانیم مطمعن باشیم که زمان کسی و یا چیزی را از جهان دور نمی کند.
گویاحکیمان، متکلمان، ادیبان و شاعران بزرگ پارسی زبان با مفاهیم زمان و مکان فقط بازی کرده اند. تا اینکه نیوتون سر رسید و این دو گوی بازی را از دست آنان ربود و تعریف این مفاهیم را در قالب ریاضی ارائه داد که تعاریف خالی کاربرد هم داشته باشند. روی کاغذ نوشت : طول برابر است با حاصلضرب سرعت در زمان. طول یا مسافت در این فرمول ریاضی شامل هر سه ابعاد مکان می باشد. جلو و عقب، بالا و پایین، چپ و راست و تمامی جهات فرعی بین این شش جهت اصلی. نیوتون گرچه از طریق این فرمول ریاضی، وابستگی این دو پدیده را کشف کرده بود، با این وجود به کشف خود بطور کامل آگاه نشده بود و در کنار حقیقت ریاضی، تعاریفی را هم در قالب کلمات ارائه داده بود که مخالف وابسته بودن زمان و مکان اند. هردو بی آغاز و بی انتها و جدا از هم به صورت دو صحنه و یا دو میدان پس زمینه که در آن ها تمامی حرکات و رویدادها اتفاق می افتند بدون اینکه این خم ابروی این دو زمینه اندکی از آن حرکات و رویدادها متاثر گردند. حدود دو قرن و نیم پس از آن دلاور علم تجربی، قهرمان دیگری پا به عرصه زمان و مکان گذاشت و با دقت خارالقعاده ای دریافت که حق با فرمول ریاضی است و در عوض تعاریف اشتباه.
... [مشاهده متن کامل]
امروز اکثریت قاطع دانشمندان فیزیک به این حقیقت نرسیده اند که نیوتون و انشتین هر کدام نیمی از حقیقت را کشف کرده اند و نیمی دیگر از حقیقت در آگاهی علمی آن ها پوشیده مانده است. لذا حقیقت مطلق در مورد زمان و مکان برابر با جمع این دو نیم حقیقت می باشد.
زمان و مکان هرکدام دو جنبه دارند که یکی مطلق است و دیگری نسبی. زمانمکان مطلق به معنای نیوتونی به صورت بی آغازی و بی انتهایی حقیقت ندارد، اما به صورت محدود حقیقت دارند. به این معنا که یک مکان محدود می تواند وجود داشته باشد، اما مشمول حال هیچ گونه تغییر و تحولات فرسوده شدن نباشد، مثلا نه یک ذره بزرگتر شود، نه یک ذره کوچکتر و نه یک ذره از جای خود جابجا شود یا پوسیده شود و فنا گردد. زمان مطلق مربوط یا وابسته با چنین مکانی، زمانی نیست که بدون آغاز و بدون انتها باشد بلکه زمانی است که نمی گذرد یا زمانی است ایستا بدون تیک تاک کردن. چنین زمانی از لحاظ مقدار عددی برابر با عدد صفر می باشد. لذا جاودانه بودن زمان چیزی نیست غیر از نبود یا صفر بودن آن. بنابراین می توان با اطمینان کامل دانست یا باور داشت که چنین مکان های مطلق، مرز یا محیط جهان ها را تشکیل می دهند مثل یک ظرف. در مورد فرم و یا شکل این محیط ها می توان خیالات مختلفی را صورت داد و طوریکه میدانیم در پیش پای خیال هم راه های بی شماری قرار دارند و خوشبخت آنکه راه خیالش مطابق با حقیقت و واقعیت باشد. من شخصا معتقدم که همه جهان هائی که تا کنون ایجاد شده و در آینده ها تا بینهایت ایجاد خواهند شد، همگی بدون استثناء بطور مطلق دارای یک شکل و یک محتوا هستند و خواهند بود. این تصویر خیالی فقط یک باور است و از طریق علمی نه میتواند مورد تایید قرار گیرد و نه قابل رد کردن است. کار برد آن فقط جنبه تسکین و آرامش روحی و روانی دارد. در گفتگو با خویشتن به خود میگویم و یا خویشتن به من میگوید که خداوند با دارا بودن قدرت و دانش مطلق قبل از صدور امر خلقت، در ریختن طرح مطلق آفرینش جهت تعیین فرم و محتوای جهان ها ، تعداد بیشماری امکانات را در اختیار داشته است و در بین آن همه امکانات، ساده ترین آن ها را انتخاب نموده است، که یکسانی مطلق باشد. محیط جهان ها از جنس ماده نیستند بلکه از جنس سطوح محض هندسی و یا از جنس تصورات ذهنی. با این وجود برای ذرات نور و ماده مطلقا غیر قابل عبور می باشند. در عوض زمانمکان نسبی انشتین که قابل انقباض و انبساط و خمیدگی است و با انرژی و جرم در حال کنش و واکنش است مربوط به محتوای جهان هاست.
حقیقت دیگه ای که دانشمندان علم فیزیک تاکنون با آن واقف نشده اند این است که یک مختصات چهار بعدی دیگر وجود دارد و از لحاظ قدر و اندازه برابر با مختصات چهار بعدی زمانمکان مترادف می باشد. این مختصات را در بحث های دیگر مختصات چهار بعدی بیمکانی - بیزمانی نامیده ام. این چهار بعد همان ابعاد مخفی و نهفته ای هستند که بعضی متفکرین در بخش کیهان شناسی، و رشته جدید به نام جاذبه کوانتایی در پی کشف آن می باشند. این مفاهیم را خود من از حکمت دینی آریه گرفته ام. بی زمانی و بی مکانی به معنای نبودن زمان و مکان نیست بلکه همزاد و یا دوقلوهای هم ارزش زمانمکان می باشند. زمانیکه به هم می رسند، مثل ذره و ضد ذره ( ماده - پاد ماده ) همدیگر را از بین نمی برند بلکه پس از رسیدن به همدیگر ، با هم به نوسان در می آیند. اگر نیم قلوی بیزمانی وجود نداشت، خود زمان از حرکت باز می ایستاد. امروز میتوانیم به این حقیقت ساده باور داشته باشیم که زمان گذشته وجود ندارد، زیرا گذشته است و زمان آینده هم وجود ندارد و هر لحظه در حال آمدن است. در عوض فقط زمان حال وجود دارد و طول زمان حال برابر طول شبانه روز و ساعت و دقیقه و ثانیه نیست بلکه برابر است با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه. دو قلوی زمان و بیزمانی با همدیگر یک نوسان دارند که فرکانس آن برابر با ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه است و آن با این معنا که این دو همزاد به تعداد آنهمه بار ، بهم دیگر تبدیل می شوند تا اینکه یک ثانیه بگذرد. ابتدا و انتهای این واحد بسیار ریز زمانی دو سد یا دو دیوار عظیم و غیر قابل عبور ، پس و پیش کل کیهان را احاطه کرده اند. در بین این دو دیوار عظیم، تمامی حرکات و اتفاقات در کل کیهان در یک لحظه بطور مطلقا همزمان صورت می پذیرند. اختلاف زمانی بین آنها فقط آن محدوده زمانی بسیار ناچیز است. مثلا اتفاقی که روی دیوار به سمت گذشته می افتد و اتفاقی که در همان لحظه روی دیوار به سمت آینده رخ میدهد، از لحاظ اختلاف زمانی ، فاصله زمانی آن دو رویداد برابر خواهد بود با زمان اشاره شده در بالا می باشد که به زمان پلانک معروف است. این دو اتفاق که در یک لحظه تقریبا مساوی به وقوع پیوسته اند، ممکن است یکی از آنها در این سمت جهان و دیگری در آن سمت جهان باشد. این جدائی در اصل مطلق بودن همزمانی هیچ خدشه ای وارد نمیکند. اما چون اطلاعات فقط با سرعت نور رد و بدل میشوند و سرعت نور محدود است، لذا نمیتوان بطور همزمان از اتفاقاتی که بطور همزمان رخ داده اند مطلع شد. لذا عدم توانایی در یافت اطلاعات بطور همزمان مشکل و مساله مشاهده گر ( انشتاین ) است و نه مشکل حقیقت و واقعیت اصل همزمانی. یک تفنگ باروتی و ساچمه ای در فاصله دو دستی از مکان مشاهده گر توسط بهرام گور گیر در یک لحظه شلیک می شود. از این که صدا دیرتر به گوش نظاره گر میرسد تا تصویر دود به چشم او، نباید با این فکر اشتباه بیافتد که نور و صدا در دو لحظه مختلف پشت سر هم توسط تفنگ بهرام ایجاد شده باشند. حال چرا این دو دیوار عظیم لحظه به لحظه در سر جای خود به سمت آینده در حرکتند ؟
من از ارائه پاسخی به این پرسش که در خور فهم و عقل باشد معذورم. سپاسگزار هستم و خواهم بود اگر خواننده ای بتواند در این پاسخگویی همراهی نماید.
دهخدا گفته زمان، مشترک بین پارسی و عربی است، به باور برخی هم، در پارسی به آن دمان، بدون نقطه روی حرف نخست، گفته می شده.
به نظر من معنی واژه ی زمان به عربی وقت است
در پارسی پهلوی:
ذمان= zam�n زمان
ذمان= zam�n زمان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٩)