روشنگری اسکاتلند ( به گیلیک اسکاتلندی: Enlichtenment ) ، ( به انگلیسی: Scottish Enlightenment ) ، دوره ای در سده هجدهم ( میلادی ) اسکاتلند است، که با فوران دستاوردهای روشن فکری و علمی رقم خورده است. تا آن زمان اسکاتلند دارای شبکه ای از مدرسه های محلی در سرزمین های غیرکوهستانی و ۵ دانشگاه بود. فرهنگ روشنگری بر اساس نوشته های جدید پیش می رفت و بحث های روزانهٔ شدید در گردهم آیی های روشن فکری در جاهایی چون ( انجمن گزیده ) و بعدها ( کلوپ پوکر ) در ادینبرو و نیز در دانشگاه های پرسابقه ای مانند سنت اندروز، گلاسکو، ادینبرو و آبردین رو به رشد نهاد. [ ۱]
با برداشت مشترکی که از چشم انداز انسان گرایانه و خردگرایانهٔ روشنگری اروپا در دوران مشابه در سر داشتند، اندیشمندان «روشنگری اسکاتلند» اهمیت اساسی خردگرایی انسانی را همراه با رد هر گونه اقتداری که نتواند با دلیل، توجیه شود پذیرفته و پشتیبانی کردند. آنها به باوری خوشبینانه در توانایی بشریت در ایجاد و انجام تغییرات برای بهسازی جامعه و طبیعت، تنها با دست یازیدن به خردگرایی انسانی و دلیل ایمان داشتند. این ویژگی دوم به این روشنگری اسکاتلند عطر و طعم خاصی، نسبت به همتای قارهٔ اروپایی شان بخشیده بود. در اسکاتلند، «روشنگری» با تجربه گرایی و کمال و عملی که در آن ارزش های والا بهبود، فضیلت، و سودمندی عملی برای فرد و همهٔ جامعه بودند مشخص شد.
در میان زمینه هایی که در این دوره به سرعت پیشرفت یافتند فلسفه، اقتصاد سیاسی، مهندسی، معماری، پزشکی، زمین شناسی، باستان شناسی، حقوق، کشاورزی، مواد شیمیایی و جامعه شناسی را می توان برشمرد. در میان اندیشمندان و دانشمندان این دورهٔ اسکاتلند فرانسیس هاچسون، دیوید هیوم، آدام اسمیت، دوگالد استوارت، توماس رید، رابرت برنز، آدام فرگوسن، جان پلی فیر، جوزف بلک و جیمز هاتن بودند.
اثر و نشانه های روشنگری اسکاتلند بسیار فراتر از مرزهای جغرافیایی اسکاتلند رفت. این فرارفتن نه تنها از خودباوریی برمی خاست، که دستاوردهای بیرون از اسکاتلند برای اسکاتلند فراهم آورده بود، بلکه به دلیل این هم بود، که آن ایده ها و نگرش ها در سراسر جهان آن سوی اقیانوس اطلس به دست بخشی از اسکاتلندی های خارج از کشور، و نیز دانشجویان آمریکایی دانشگاه های اسکاتلند به آن سو منتقل شد، که مورد توجه گسترده و مطالعه قرار گرفت.
اتحاد با انگلستان در سال ۱۷۰۷ به معنای پایان پارلمان و حکومت اسکاتلند بود. نمایندگان مجلس، سیاستمداران، اشراف، و صاحب منصبان همه به لندن رفتند. قانون اسکاتلند، در این میان، به طور کامل از قوانین انگلیسی جدا و متفاوت بود، به طوری که دادگاه های قانون مدنی، وکلا و حقوقدانان به ناچار در ادینبورو باقی ماندند. دفتر مرکزی و رهبری کلیسای پروتستان نیز در اسکاتلند باقی ماند، دانشگاه ها و موسسات درمانی هم ماندند. وکلا و روحانیون، همراه با استادان، روشنفکران، کادر پزشکی، دانشمندان و معماران با تشکیل یک طبقهٔ متوسط جدید از نخبگان که در منطقه های شهری اسکاتلند دست برتر را داشتند به وجود آمدند و موجب تسهیل روند روشنگری اسکاتلند شدند. [ ۲] [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبا برداشت مشترکی که از چشم انداز انسان گرایانه و خردگرایانهٔ روشنگری اروپا در دوران مشابه در سر داشتند، اندیشمندان «روشنگری اسکاتلند» اهمیت اساسی خردگرایی انسانی را همراه با رد هر گونه اقتداری که نتواند با دلیل، توجیه شود پذیرفته و پشتیبانی کردند. آنها به باوری خوشبینانه در توانایی بشریت در ایجاد و انجام تغییرات برای بهسازی جامعه و طبیعت، تنها با دست یازیدن به خردگرایی انسانی و دلیل ایمان داشتند. این ویژگی دوم به این روشنگری اسکاتلند عطر و طعم خاصی، نسبت به همتای قارهٔ اروپایی شان بخشیده بود. در اسکاتلند، «روشنگری» با تجربه گرایی و کمال و عملی که در آن ارزش های والا بهبود، فضیلت، و سودمندی عملی برای فرد و همهٔ جامعه بودند مشخص شد.
در میان زمینه هایی که در این دوره به سرعت پیشرفت یافتند فلسفه، اقتصاد سیاسی، مهندسی، معماری، پزشکی، زمین شناسی، باستان شناسی، حقوق، کشاورزی، مواد شیمیایی و جامعه شناسی را می توان برشمرد. در میان اندیشمندان و دانشمندان این دورهٔ اسکاتلند فرانسیس هاچسون، دیوید هیوم، آدام اسمیت، دوگالد استوارت، توماس رید، رابرت برنز، آدام فرگوسن، جان پلی فیر، جوزف بلک و جیمز هاتن بودند.
اثر و نشانه های روشنگری اسکاتلند بسیار فراتر از مرزهای جغرافیایی اسکاتلند رفت. این فرارفتن نه تنها از خودباوریی برمی خاست، که دستاوردهای بیرون از اسکاتلند برای اسکاتلند فراهم آورده بود، بلکه به دلیل این هم بود، که آن ایده ها و نگرش ها در سراسر جهان آن سوی اقیانوس اطلس به دست بخشی از اسکاتلندی های خارج از کشور، و نیز دانشجویان آمریکایی دانشگاه های اسکاتلند به آن سو منتقل شد، که مورد توجه گسترده و مطالعه قرار گرفت.
اتحاد با انگلستان در سال ۱۷۰۷ به معنای پایان پارلمان و حکومت اسکاتلند بود. نمایندگان مجلس، سیاستمداران، اشراف، و صاحب منصبان همه به لندن رفتند. قانون اسکاتلند، در این میان، به طور کامل از قوانین انگلیسی جدا و متفاوت بود، به طوری که دادگاه های قانون مدنی، وکلا و حقوقدانان به ناچار در ادینبورو باقی ماندند. دفتر مرکزی و رهبری کلیسای پروتستان نیز در اسکاتلند باقی ماند، دانشگاه ها و موسسات درمانی هم ماندند. وکلا و روحانیون، همراه با استادان، روشنفکران، کادر پزشکی، دانشمندان و معماران با تشکیل یک طبقهٔ متوسط جدید از نخبگان که در منطقه های شهری اسکاتلند دست برتر را داشتند به وجود آمدند و موجب تسهیل روند روشنگری اسکاتلند شدند. [ ۲] [ ۳]
wiki: روشنگری اسکاتلند