رفسنجان

/rafsanjAn/

معنی انگلیسی:
rafsanjan

لغت نامه دهخدا

رفسنجان. [ رَ س َ ] ( اِخ ) شهرستانی است در شمال غربی کرمان. جمعیت آن 61204 تن. در اراضی نمکزار آن پسته خوب به عمل می آید و در اراضی پرآب پنبه کاری می شود. ( فرهنگ فارسی معین بخش اعلام ). یکی از شهرستانهای استان هشتم کشور و خلاصه مشخصات آن بشرح زیر است : حدود - از طرف شمال به شهرستان یزد و بخش زرند از شهرستان کرمان - از طرف خاور به شهرستان کرمان - از طرف جنوب به شهرستان سیرجان - از طرف باختر به بخش شهر بابک ازشهرستان یزد. آب و هوای شهرستان در قسمت کوهستانی سردسیر و خوش آب و هوا و در قسمت جلگه گرم و معتدل است. اغلب اوقات در نتیجه وزش باد باغات و مزارع دهستانهای نوق و انار از ریگ مستور و خسارت زیادی به رعایا می رسد و دهستانهای کشکوئیه و حومه رفسنجان نیز از آسیب باد مصون نیستند. هوای این دهستانها معتدل و آب بیشتر قنوات شور است. ارتفاعات - این شهرستان دو رشته کوهستان دارد: 1- کوه داوران و مرتفعترین قله آن [کوه دره ] به ارتفاع 2745گز است. 2- قسمتی از سلسله جبالی است که از شیرکوه یزد شروع و به کوه چوپار متصل می شود و مرتفعترین قله آن کوه شهر بابک به ارتفاع 3473 گز می باشد. رودخانه - معروفترین رودخانه ها عبارتند از: رود انار - دو دهنه راویز - رود شور و رود گیوه دری ، که عموماً پس از عبور از دشت رفسنجان دردهستان نوق بنام رودخانه شور معروف و به کویر بافق منتهی میشود. محصولات عمده آن پسته و غلات و پنبه و لبنیات و حبوب و صیفی است. پسته رفسنجان مرغوب ترین پسته کشور بشمار میرود و بیشتر ساکنان دیه ها به کشت پسته و پنبه اشتغال دارند. شهرستان رفسنجان تا سال 1327 هَ. ش. یکی از بخشهای شهرستان کرمان بشمار می رفت و در آن سال تبدیل به شهرستان شد و یکی از شهرستانهای استان هشتم محسوب می شود. رفسنجان از 6 دهستان بشرح زیر تشکیل شده است : 1 - دهستان حومه خاوری - 59 آبادی - 11900 تن سکنه. 2 - دهستان حومه باختری - 73 آبادی - 10200 تن سکنه. 3 - دهستان حومه خنامان -75 آبادی - 8800تن سکنه. 4 - دهستان کشکوئیه - 48 آبادی - 6800تن سکنه. 5 - دهستان انار - 36 آبادی - 4500تن سکنه. 6 - دهستان نوق ، 70 آبادی - 5800 تن سکنه. جمعیت شهر 14642 تن است که بنا به آمار بالا جمعیت شهرستان در حدود 62462 تن می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). رجوع به تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ج 3 ص 179 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 105 و 225و تاریخ گزیده ص 634 و 652 و 659 و 669 و 748 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - شهرستانی است در شمال غربی کرمان . جمعیت آن ۱۱۲۴۵۳ تن .در اراضی نمکزار آن پسته خوب بعمل می آید و در اراضی پر آب پنبه کاری میشود . ۲ - مرکز شهرستان شهر رفسنجان است که بیش از ۳۶٠۲۵ تن سکنه دارد. شهر مزبور بر سر راه شوسه اصفهان و یزد بکرمان و بندرعباس قرار دارد.

پیشنهاد کاربران

کلمه ی رفسنجان احتمالا به ریخت رفسنگان بوده باشد. یعنی سرزمین و مکان رافضی ها. رافضی ها هم مردم سرزمین فارس و شیعیانی بودند که امامت ابوبکر و عمر را رد کردند به همین دلیل هم به رافضی مشهور گشتند.

...
[مشاهده متن کامل]

فلسفه ی کلمه ی رافضی مرتبط با مفهوم کلمه ی رفوزه می باشد. به شیعیان امام علی هم از آن جهت رافضی می گویند که امامت ابوبکر و عمر را رد کردند. روند جریان مفاهیم مرتبط با کلمه ی رافضی را اگر دنبال کنیم در جهات مختلف مرتبط با کلمه ی فارس به مفهوم نیرو و صفر به مفهوم عدم وجود نیرو می باشد.
در کشور ما یکی از نقاطی که به خاطر این مسئله به رافضی ها در زمان خلفای راشدین مشهور گشت شهر رفسنجان بود. ساکنین شهر رفسنجان یکی از مناطق شیعی بود که معتقد به امامت امام علی بودند و امامت ابوبکر و عمر را رد نمودند به همین جهت هم به رفسنجان به مفهوم شهر رافضی ها مشهور گشتند. البته این مطلب صرفاً بر مبنای تعریفی است که کلمات مرتبط در این خصوص از خود به ذهن متبادر می کنند. و صحت این مطلب را اهل فن و تاریخ دانان باید تایید یا رد کنند.
اگر از قانون اولویت تلفظ نسبت به نگارگری و صورتگری حروف در زبانهای مختلف به این مقوله ورود کنیم با توجه به قانون چرخش و تغییر شکل حروف در غالب کلمه، کلماتی مثل پارس فارس پرایس پرافیس پروفسشنال پروفسور فیروز پیروز پرافیت پاریس پیریس پارادیس پُرسش پِریز فارس سیراف رفسنجان رفوزه رافضی سُفره سَفر اَسفور سَفیر مسافرت حتی کلمه صفر از یک ریشه می باشند که هر کدام کاربرد خودشان را در جایگاه خودشون ولی از یک راسته مفهومی دارند. کُلاً پارس یعنی سرزمین نور و نیرو سرزمین انرژی و کسب انرژی.
حالا چطور این مفهوم در این کلمه وجود دارد به این صورت که کلمه ی پارادایس که تحت عنوان باغ بهشت و باغ پرندگان بهشتی از اون تفسیر شده از همین مفهوم شکل گرفته. کلمه پِریز یا پاریس و پیریس در لهجه های محلی که ما در امکانات امروزی از اون انرژی الکتریکی دریافت می شود نیز همین رویه موجود است. البته اگر در بُعد ادبیاتی هم نگاهی داشته باشیم کلمه پُرسش نیز یعنی کسب علم و حل مسئله. و در بُعد و کاربرد مواد غذایی نیز اصطلاح یک پُرس غذا همین مفهوم را دارد. . . .

بز قرمه. بزقوش. بز باش. . . . . . . بز در تورکی یعنی خاکستری. . اسم تمام غذاهای ایرانی تورکی است. نوش جان
یک شهر در شمال غربی استان کرمان با لهجه ای زیبا و شیرین غذای محلی ان بزقرمه و کشک پسته با مردمی خون گرم و مهمان نواز ، توصیه میکنم به این شهر سفر کنید
شهرستانی در شمال غربی استان کرمان، با مردمی میهمان دوست و خون گرم.
رفسنجان جایی است که مردمانش خیلی مهربان هستند حتما به این شهر سربزنید

بپرس